سلام
دیر وقته
ثبت نام در مسابقه گروهی و تعهد هر دوتاش من هستم
مهدی منتظر/۱۱۵ روز خوب
۵ روز دیگه سومین چله ام هم تموم میشه
تو این مدت تازگیا نا امیدی از خودم و خدا به وسوسه ها اضافه شده
به حدی که نتونستم نماز مغرب و عشاء رو بخونم
نمی دونم چرا وسوسه های شیطان رفت رو اعتقادات
اگه راه حلی دارین ممنون میشم بگین
ما هم سرپرست شدیم رفت
از این به بعد به جای تخمه شکوندن باید پوست هاش رو جارو کنم
گفتم حواستون باشه
اهورا شیرنی ما فراموش نشه وگرنه چشن پتو خواهیم داشت
خب میریم برا اعلام وضعیت روزی که گذشت:
ساعت ۶ با صدای اذان بلند شدم.
تا ۶:۳۰ نماز و دعای عهد و کانون
از ۶:۳۰ تا ۸:۳۰ درس خواندن
بعدش ناگهان خسبیدم
یه فکری باید برای این خواب ناگهانی کنم
از ۸:۳۰ تا ۱۱ خواب
از ۱۱تا ۱۲:۲۰ درس
بعدش نماز تا ۱۲:۴۰
از ۱۳ تا ۱۶:۲۰ درس و نهار
از ۱۶:۲۰ تا ۱۷:۳۰ خواب
دیگه ادامه ندم
روزمون به بطالت گذشت
باید هرچه سریع تر رجوع کنم به انجمن برنامه ریزی
برنامه کلیم رو اونجا بنویسم تا بتونم یه برنامه روتین داشته باشم،
مورد بعدی این که گردهمایی امروز که من اولاش بودن و بعدش محو شدم هم درباره چیز زیادی صحبت نشد
میگم چطوره برا گردهمایی بعدی از الان برنامه بریزیم
یا مورد اساسی که الان هم موقعش هست:
چطور در هنگام فشار از شکست جلوگیری کنیم؟
مثلا موقع امتحانات به آدم فشاری وارد میشه که آدم رو به شکست تشویق می کنه،اون وسط وسوسه های شیطانم که دیگه جای خود دارن،اگه بزرگان تایید کردن همین موضوع گردهمایی بعدی باشه.
مورد بعدترش این هست که این بار باید تو مسابقه گروهی اول بشیم
علیرضا هم فعلا گوشه نشینی رو انتخاب کرده فکر کنم
واژه دیگش چی میشه؟!
نکته اساسی که باید بگم این هست که عزیزان توجه کنین من کوچیک جمعمم
در نتیجه اگه هر از گاهی حرفی زدم،
که ناراحتتون کرده باشه،
یا موجب نارضایتتون شده پیشاپیش و پساپس عذر می خوام
در مورد جملات خرابم که استخوان های فردوسی مرحوم رو در قبر می لرزونه هم کمال عذرخواهی رو دارم