کانون

سلام به دوستان خوبم

خدا رو شکر که باز هم فرصت پاکی فراهم شده، از دوستان ممنونم که توی مسابقه ثبت نام کردند. بقیه داداشا پس کجان؟ منتظرتون هستیما

از همگی می خوام بیایم تلاشمون رو بیشتر کنیم و همه‌ی نکات پاکی رو به کار ببندیم تا هفته های سبز رو ان شاء الله رقم بزنیم.
مراقب باشیم کنترل نگاه و ذهنمون رو از دست ندیم، اگه شرایط گناه فراهم شد، سریع موقعیت رو تغییر بدیم.
و تلاش کنیم به گناه نزدیک نشیم.

امروز گردهمایی داریم. از ساعت 17 تا هر موقع دوستان حضور داشته باشند. ان شاء الله صحبت ها و نتایج خوبی دریافت کنیم

از داداش خوبم کارما ممنونم که حواسش به بچه های گروهه و نکات خوبی رو مطرح می کنه
یا علی

(1399 شهريور 20، 14:38)karma نوشته است: [ -> ]کارما /28 تیر/53 روز خوب

---

بچه ها برا مسابقه پایه هستید یه کار رو باهم انجام بدیم؟
مثلا  روزی یه صفحه قرآن بخونیم یا کار های اینطوری

مطمنم اینطوری برکت پاکیمون بیشتر میشه 
پایه هاش دست ها بالا


ای جانم سانسور

مم که هستم.فقط این سانسور کامل نیست، موهاش مونده

شرمنده الآن میگم چادر سر کنه

(1399 شهريور 17، 22:15)soshians نوشته است: [ -> ]سعید / 10 شهریور / 7 روز پاک

دوباره برمیگردم تا این راه رو مجدد امتحان کنم..امشب اعصابم به هم ریخته بود..فردا دارم بعد از 30 روز دوری بر می گردم خونه..امروز نفر ارشدم سر کار یه برخوردی باهام کرد که یعنی حواست به کارت نیست..من هم خیلی ناراحت شدم..بنده خدا اون هیچ برخورد بدی نکرد اما من خیلی به دل گرفتم..خواستم برم پ.و.ر.ن ببینم و اینجوری خودم رو آروم کنم که مسیر رو کج کردم به سمت کانون..دیگه فهمیدم که وقتی سه چهار هفته از خونه دورم و سر کارم روزهای آحرش خیلی حساس تر میشم و سریع کوچیک ترین چیزی رو به دل میگیرم..من حواسم به کارم هست ولی شاید مدل کار کردنم با نفر ارشدم فرق داشته باشه..اون خیلی آدم حساسیه و کوچکترین چیزها رو چک می کنه ولی من این مدلی نیستم..کارم رو هم خوب پیش میبرم اما حساسیت اون رو تو کار ندارم..دلیل نمیشه من آدم کم کار یا تنبلی به نظر بیام..ولی امروز از برخوردش این حس بهم دست داد..به هر حال الان اینا رو که نوشتم حالم بهتر شد..

سلام
تبریک می گم داداش که پاکی رو به رفتن به آلودگی ها ترجیح دادی

توی خونه آرامش بیشتری هست، از این آرامش به نفع پاکی استفاده کن برادر.
در مورد نفر ارشد هم فکرت رو درگیر حاشیه هاش نکن. مهم اینه کار درست در وقتش انجام بشه و مافوقت هم از کارت راضی باشه.

(1399 شهريور 17، 22:44)soshians نوشته است: [ -> ]مرسی داداش گلم. رفتن به خونه یه شمشیر دو لبه است واقعا..از طرفی حال آدم رو خوب می کنه...از طرفی ساعت های تنهایی در خونه و اینترنت پر سرعت خونه خودش یه معضلی هست برای اعتیاد به پ.و.ر.ن. ولی واقعا خوشحالم که بر می گردم خونه و دلم به هوای خونه پر می کشه

مراقب خودت باش داداش، به جای رفتن به سمت اون آلودگی ها می شه اومد کانون و از این محیط استفاده کرد.
زمان هات رو اگه درست مدیریت کنی و وقتت رو بیشتر برای بودن در کنار خانواده بذاری می شه از وسوسه ها هم عبور کرد داداش

موفق باشی برادر
یا علی

سلام
ماشاءالله به داداش های خوبم، سوشیانس، مهدی، بی دل، کارما و حامد به خاطر استقامت در مسیر پاکی

از داداش کارما می خوام موضوع گردهمایی رو مشخص کنه.
کارما جان بفرما داداش

دقت کردید وقتی همه چیز خوبه ذهنمون چه قدر کم تر سمت خود ارضایی میره؟ ولی کافیه یه جا به مشکل بخوریم یه تغییر نا خواسته توی برناممون به وجود بیاد یه غم یا حس بد به سراغمون بیاد یا توی رسیدن به یکی از هدف هامون شکست بخوریم اون موقعه که وسوسه هامون شروع میشن
و خب اگه بتونیم اینو کنترل کنیم وسوسه رو کنترل کردیم

شما تا حالا سعی کردید این بحران ها رو مدیریت کنید؟
چه روش هایی به کار بردید؟؟

بیاید بگید ماهم یاد بگیریم

(1399 شهريور 20، 16:05)karma نوشته است: [ -> ]دقت کردید وقتی همه چیز خوبه ذهنمون چه قدر کم تر سمت خود ارضایی میره؟ ولی کافیه یه جا به مشکل بخوریم یه تغییر نا خواسته توی برناممون به وجود بیاد یه غم یا حس بد به سراغمون بیاد یا توی رسیدن به یکی از هدف هامون شکست بخوریم اون موقعه که وسوسه هامون شروع میشن
و خب اگه بتونیم اینو کنترل کنیم وسوسه رو کنترل کردیم

شما تا حالا سعی کردید این بحران ها رو مدیریت کنید؟
چه روش هایی به کار بردید؟؟

بیاید بگید ماهم یاد بگیریم

درسته داداش. معمولاً یادآوری روزایی که با پاکی گذشته و حس تلخ گناه رو نداشتم برام انگیزه شده تا وسوسه ها رو رد کنم.
تفریح درست هم کمک می کنه. مثلاً رفتن سراغ یه کاری که ذهن رو از خ ا دور می کنه.
این کار می تونه حتی کوچیک هم باشه و زیاد به چشم نیاد ولی اثرش مفیده، مثلاً آب دادن به گل ها یا خوندن یه کتاب خوب

خودت چه روش هایی پیشنهادی می دی؟

من خودم کسی بودم و البته هستم که روی برنامم خیلی حساسم و اگه به هم بخوره خیلی اذیت میشم و اعصابم به هم میریزه برا همین سعی کردم برنامم رو انعطاف پذیر تر کنم یعنی وقتی به برنامه فکر میکنم خیلی دقیق نمیشم و جزئی برنامه نمیریزم و همین طور فقط یه برنامه ندارم چند تا برنامه برای حالت های مختلف دارم ولی همشون کلین یعنی میگم خب مثلا امروز من باید فلان قدر صفحه کتاب بخونم نیم ساعت ورزش کنم و...
دیگه مشخص نمیکنم کی قبلا که مشخص می کردم اگه نمیرسیدم به هم میریختم ولی حالا اگه یه برنامه جانبی پیش بیاد با یه جابجایی ساده به کار هام میرسم و دیگه اعصاب خوردی و وسوسه هم ندارم

نقل قول: تفریح درست هم کمک می کنه. مثلاً رفتن سراغ یه کاری که ذهن رو از خ ا دور می کنه. این کار می تونه حتی کوچیک هم باشه و زیاد به چشم نیاد ولی اثرش مفیده، مثلاً آب دادن به گل ها یا خوندن یه کتاب خوب

تفریح مثل بنزین برای ماشین پاکیه
یعنی اگه تفریح نداشته باشیم بهمون توی مسیر خوش نمیگذره و وقتی خوش نگذره خب رفتن راه خیلی سخته و گاهی غیر ممکن من تاجایی که میشه خوش میگذرونم
ویاد گرفتم که از چیز های کوچیک لذت خیلی زیادی ببرم
اونقدر که لذت خود ارضایی دیگه به چشم نمیاد اصلا

یه کار خیلی باحال که هست اینه که حس های خوبم رو به پاکی گره میزنم یعنی مثلا میگم واو چه بازی خفنی چه کیفی میده این بازی بعد تو ذهنم با خودم میگم اینا به خاطر پاکیه اگه پاک نبودی انقدر کیف نمیکردی
این خیلی بهم کمک میکنه

درسته و این نکته که هر برنامه رو در وقت خودش بچینیم.
تفریح به جای خودش، درس و کارای دیگه هم به جای خودش. و البته به تناسب این که هدفمون چیه وقت هر کدوم رو تنظیم کنیم

آفرین داداش، تفریح درست جایگزین خوبیه برای خ ا اما گاهی توی برنامه ریزی اینو نادیده می گیریم.
در واقع همین پاک بودن کمک می کنه که از لحظاتمون بیشتر و با حس خوب استفاده کنیم.

داداش مهدی منتظر حضورت در گردهمایی هستیم

نقل قول: آفرین داداش، تفریح درست جایگزین خوبیه برای خ ا اما گاهی توی برنامه ریزی اینو نادیده می گیریم. در واقع همین پاک بودن کمک می کنه که از لحظاتمون بیشتر و با حس خوب استفاده کنیم.

مثل همون داستان معروف که دوتا هیزم شکن رفتن توی یه جنگل یکیشون افتاد به جون درخت ها و تا آخر شب کار کرد بدون وقفه ولی تا آخر چند تا درخت بیشتر قطع نکرد
ولی اون یکی گاهی کار میکرد گاهی میشینست زمین تبرش رو تیز میکرد و خب نتیجه بهتری از کارش گرفت 
تفریح هم مثل همون تیز کردن تبره

ا...
چقدر پیام.
داشتم دعوتنامه های تاپیکو ارسال می کردم.
الان میام