کانون

(1399 مهر 20، 15:31)AhoorAli نوشته است: [ -> ] 

سلام داداش اهورا
ببخشید، تازه پستت رو دیدم.

الان اوضاع چه طوره؟

سلام دوستان ما اومدیم.
اهورا چطوریایی؟


محمدجواد جان خوشاومدی به گروه.
۱۰ صلوات برای بیدل

سلام ۱۰ صلوات برای بیدل

(1399 مهر 20، 15:31)AhoorAli نوشته است: [ -> ] 

منم ندیده بودم

بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد

بیدل جان، همیشه خدا پشت و پناهت. 14 صلوات به نیت 14 معصوم برای پاکی، سلامتی و عاقبت بخیری تو.

سلام
14 صلوات برای پاکی و عاقبت به خیری داداش حامد
14 صلوات برای پاکی و عاقبت به خیری داداش سعید (بی دل)

سلام 

خب دوستان پرونده سوالات بسته شد حالا باید بریم سراغ نوشتن متن . 
این متن قراره یه جورایی به عنوان شارژر شما عمل کنه وقتایی که دیگه انگیزه نداری اورژانسی شدی یا حتی هر روز میتونی این متن رو بخونی و انگیزت رو فول کنی
خب برای نوشتن متن باید از جواب سوال هایی که پرسیده شده استفاده کنیم و اون ها رو به شکل یه انشای خوشگل دربیاریم

اول متن مربوط به اهرم رنجه 
و بعدش اهرم لذت 

فقط چند تا نکته رو بهتون بگم 
1. موقع نوشتن متن مربوط به رنج از ضمیر اول شخص استفاده نکنید ضمیر ها همه سوم شخص 
مثلا نگید من بد بخت میشم بگید او یا کسی که خود ارضایی میکنه بد بخت میشه
ولی موقع نوشتن متن لذت از ضمیر اول شخص استفاده کنید
من اون حس های خوب رو تجربه میکنم 


2. سعی کنید یه سری باور برای خودتون بسازید هم توی اهرم. نج هم توی اهرم لذت و اون ها رو تقویتشون کنید(این باور ها رو حتی میتونیم از اعتقادات دینی مون هم به دست بیاریم  مثالش رو پایین زدم) 
مثلا 
خودارضایی اراده را ضعیف می کند .
خود ارضایی حرام است .
خود ارضایی وقت و انرژِی را تلف می کند .
خود ارضایی ذهن را خسته می کند .


گناه به قلب زنگار میزند .
خیال زنا عذاب قبر می اورد .
با دیدن عکس نورانیت از دست می دهم و ظلمت میگیرم .


یا باور هذی مثبت مثلا بگید
وقتی خود ارضایی نمیکنم از نماز هام بیشتر لذت میبرم 

بعد برای تقویتشون باید روشون تاکید کنید مثلا بعد هر نماز با خودتون بگید واقعا نماز با پاکی یه چیز دیگس یا بگید چه قدر چسبید
یا حتی صداتون رو ضبط کنید و بعد نماز بهش گوش بدید و کلی حس خوب به خودتون منتقل کنید

3. استفاده از تشبیهات :
تشبیه چیست ؟ هنگامی که در توضیح مفهوم یا حالتی ، آن را به امری مانند می کنیم ، از تشبیه استفاده میکنیم .



تشبیهات می توانند سریع تر و کامل تر به احساسات ما شدت بخشند ، تشبیهات می توانند بلافاصله روحیه ی ما را دگرگون کنند ، می توانند مفهوم امری را تغییر دهند ، می توانند انچه را که به رنج و لذت مربوط ساخته اید مانند یک اهرم عوض کنند ، تشبیهات باید اگاهانه انتخاب شوند .


می توانیم احساسات تنفر امیز و رنج آور از امور دیگر را به واسطه ی تشبیه به احساساتمان در شرایط عدم تغییر نسبت بدهیم 


مثال : قرآن می فرماید : "غیبت کردن ، مانند خوردن گوشت مردار برادر تان است "







امام صادق : کسی که خیال زنا کند مانند کسی است که در خانه‏ای نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند.
[b].
چنین کاری گرچه خانه را نمی‏سوزاند ولی زینت و صفای آن را مکدّر کرده و فاسد می‏کند[/b]


[b]دقت کنید این تشبیه ها باید اونقدر قوی باشن که احساسات شما رو سریعا تحت تاثیر قرار بدن ولی فقط شمایید که میتونید این رو تشخیص بدید [/b]
[b]چون [/b]
[b]تشبیه ها باید بر اساس سلیقه شما ساخته بشن [/b]

[b]متن نمونه رو ببینید:[/b]

نقل قول: وقتی فهمیدم ک این کار منو دور میکنه از چیزی ک دوستش دارم.. وقتی فهمیدم تا چ درجه ای خودمو پایین آوردم.. خیلی خجالت کشیدم...
از این ک خودموحقیر کرده بودم و در حد ی حیون اومده بودم پاین حتی ب قول خدا از اونها هم کمتر شده بودم..احساس چندش وجودمو گرفت..وه... خیلی پست میشدم.. و دوری از خدا رو میدیدم..

وقتی کسی خودشو دستآویز قرار میده.. دقیقا داره با تیشه ب ریشه وجودش میزنه.. درخت وجودی ک قراره رشد کنه و ب اوج برسه با این کار خشک میشه.. مثه وقتی ک ی موش تو دل ی درخت لونه کنه.. از درون میخورتش و وقتی میفهمه ک دیگه دیره..از طرفی وقتی کار پستی انجام میده روحش رو هم ب پستی عادت میده.. عمق باتلاق رو بیشتر میکنه..تو باتلاق فرو رفن هم یعنی ب بدی و پستی تن دادن.. و هی بدتر شدن!

هر دفعه ای ک ی ضربه بخوره ب ساقه وجود.. خب طبیعتا ی قدم ب سقوط نزذیک میشه.. و از رشد هم دور! رنج کمی نیست...چون از ذات و فطرت دور میشه.. ی قناری تو منطقه استوایی رشد میکنه.. آزاد و رها.. خوش آهنگ و خوش طنین.. اما وقتی تو قفس ب دنیا میاد و رشد میکنه.. حتی اگه در قفس رو هم باز کنی.. نمیدونه ک باید بپره.. نمیدونه ک پرواز تو هوای آزاد چطوره..نمیدونه ک رهایی یعنی چی..ب ذلت میرسه!چون شناخت درستی نداره از چیزی ک در اصل باید باشه.. معلق میشه تو فضا و ب هر طرف ک باد بیاد میره..

همین ک نتونه ب اون چیزی ک براش در نظر گرفته شده برسه .. همین ک نتونه پرواز رو تو فضای بینهایت تجربه کنه.. همین ک خدا دوستش نداشته باشه.. همین ک با گناهش دل امامشو بشکنه..خیلی چیزا از دست داده! آرامش نخواهد داشت..

گاهی آدمها دو بعدی میشن.. خلوتشون ی شکل و جلوت ی شکل دیگه.. اما این کار گاهی بروز میده خلوت رو تو جلوت..قاعدتا اوقات تنهاییش زیاده.. حرف برای زدن نداره.. تمرکز هم همینطور.. چون ذهنش غالبا درگیر ی سری چیزا هست ک باید برای تو جمع بودن پسشون بزنه...انزوا طلب میشن..و خب افسردگی و بی نظمی طبیعیه!

وقتی انزوا طلب شد.. دیگه تحمل جمع سخت میشه.. تضاد ها ایجاد میشه.. برخوردهای مخالف زیاد میشه.. تو جمع های بزرگتر هم پرخاش گری در اثر نرسیدن ب چیزی ک میخوای زیاد میشه.. فکرهای منفی همیشه تو سر طرف هست و یا باید باهاشون مبارزه کنه ک این درگیری تو ظاهر با خشم و عصبانیت بروز میکنه.. یا باید بهشون بال و پر بده ک با رفتار های چندش آور خودشو نشون میده و باعث میشه نگاه های بدی ب طرف بشه.. یا حتی طرد بشه..
.................................................

[b]نکته:این متن باید هزاران بار خونده بشه تا ملکه ذهن شما بشه و خ. ا رو کنار بزنه اما خب بعد مدتی تکراری میشه پس سعی کنید متنتون رو به روز رسانی کنید و مدام آپدیتش کنید  [/b]

[b]پست بعدی خیلی مهمه بهش توجه کنید [/b]

بریم سراغ اهرم آخر ،قوی ترین اهرم که کار رو باش تموم کنیم :


دکتر ماکسول مالتس : "حدود امکانات" ما به اندازه ی گسترش تصویر سازی ذهنی ماست .


دکتر مالتس : هر یک از ما تصویری از خودمان در ذهن داریم که ممکن است مبهم باشد ، در حقیقت ممکن است ابدا آگاهانه قابل شناسایی نباشد ، اما آن تصویر به طور کامل و با تمام جزئیاتش وجود دارد ...


یعنی اگه مثلن همچنان داریم عادتی رو تکرار میکنیم ، حتما تصویری وجود داره که باعث میشه بازم به عادت قبلی ..میل پیدا کنیم ، حتی اگه آگاهانه نفهمیم.


(ادامه حرف های دکتر مالتس ..) : ... اما آن تصویر به طور کامل و با تمام جزئیاتش وجود دارد .این تصویر ذهنی از خود ، ادراک ما از چگونگی شخصی است که هستیم . تصویری که در باورهای ما در باره ی خودمان ساخته شده است.


..همین که یک فکر یا باور در مورد خودمان وارد این تصویر بشود ، از نظر شخصی واقعیت به حساب می آید ، . ما ارزش ان را مورد پرستش قرار نمی دهیم ، بلکه طبق آن عمل میکنیم . "چنان که گویی درست است . "




..............
 تا 50 سال پیش علم تصویر سازی زیاد مطرح نبود تا این که تصویر سازی با نظریات دکتر مالتس (1960 ) اولین بار به صورت علمی به جهان معرفی شد ..(منبع کتاب سایکو سایبر نتیکس 2000 ، دکتر بابی سامر ) برای همین انتونی رابینز و ... در کتاب های قدیمیشون زیاد به علم تصویر سازی اشاره نکردن ...


بریم سراغ انتونی رابینز میگه :
به طور خلاصه عواملی که در یک تصویر میتوان به آنها توجه کرد :


متحرک / ساکن ...رنگی /سیاه سفید .... راست/چپ / مرکز ....بالا/وسط /پایین ....روشن/نیمه تاریک /تاریک ....بزرگتر /اندازه واقعی / کوچکتر ...دورتر /نزدیک تر .... تند/کند ...تمرکز به نقطه ای خاص ....حضور /عدم حضور ....کادر دار یا بی کادر ...سه بعدی ! ...دو بعدی ...ویژگی رنگ ...زاویه دید ...ویزگی خاص ...


صدایی که در تصویر می شنویم : لحن صدا ، محتویات صدا ، بلندی صدا ، طریقه ی بیان ، میزان سرعت صدا ، موقعیت ، هماهنگی ، منظم یا نامنظم ، نرمش ، واژه های خاص گفته شود یا شنیده شود ، طول مدّت ، ویژگی ،


لمسی : لمس در تصویر :
تغییر دما ، تغییر بافت ، زمخت ، انعطاف پذیر ، ارتعاش ، فشار ، محل فشار ، تنش ، آرامش ، حرکت و جهت ، تنفس ، وزن ، ثابت و متغیر ، تغییر اندازه ، مسیر ، و ...


.................


مثال ) برای مثال برای ترک خودارضایی یا ترک عکس دیدن رو مثال میزنم ،


قراره صحنه ای که قبلن با تصورش لذت میبردین رو به یه تصور عذاب آور و تنفر امیز تبدیل کنین طوری که جایی برای لذت نمونه بلکه به تنفر تبدیل بشه ،


میتونین تصویر را منفور با بوی بد ، در حال دور شدن ، کوچیک شدن و یا بی اهمیت ، خودتون رو در حالت احساسی تنفر شدید در تصویر قرار بدین که اونجا توی تصویر احساس بی زاری و فشار میکنین و دارین حالتون بهم میخوره ! باطن و زشتی گناه رو در نظر بگیرین ، یا مثلن صورت برزخی گناه رو ، وقتی روی احساسات و باور هایی که به عنوان اهرم می خوایین روش تمرکز کنین ، اون ها رو توی تصویر ببینین ، و تصاویری که ازش متنفر هستین رو بش پیوند بزنین ..احساس فشار کنین ، یا واقعا باطن گناه رو ببینین ... دیگه فکر کنم خیلی مثال زدم ... :P

منم از انجام تکلیفم خیلی عقبم. فقط سری اول اهرم رنج رو جواب دادم. باید بجنبم. خیلی دیر شده.

هفتمین روز خوب ممنون از بچه های کانون که به آدم انرژی میدید البته امروز یخورده وسوسه شدم ولی خودمو کنترل کردم

(1399 مهر 19، 0:02)mahdimontazer نوشته است: [ -> ]mahdimontazer ا/ 27 مرداد 99 / ۵۲ روز خوب

سلام داداش
ماشاءالله قهرمان پاکی
با اقتدار به راهت ادامه بده

پاک و پایدار باشی
یا علی

(1399 مهر 19، 17:10)حامدحامد نوشته است: [ -> ]

این دوره رو من از نخستین ثانیه های امروز، سعی کردم استارت کار رو به خوبی بزنم. آرمانشهرم اینه که در هر لحظه و برای هرکاری می خوام انجام بدم، بسنجم اون کار آیا مورد رضایت خداوند و امام عصر (عج) هستش یا نه یا اینکه باعث خشم اونها میشه.

سخته ولی شدنیه.

سلام داداش حامد

رمز موفقیت هم همینه داداش، این که بتونیم اعمالمون رو با معیار خدا و امام زمام (عج) بسنجیم، و هر روز این مراقبه رو داشته باشیم، می تونیم خیلی از رفتارهامون رو درست کنیم.
خدا رو شکر که به این معرفت رسیدی و داری تلاش می کنی

(1399 مهر 19، 17:27)حامدحامد نوشته است: [ -> ]باید قدر عزیزانی مثل مدیران کانون، مثل عاشق فاطمه زهرا، مثل صادقین، مثل آرمین، مثل رضوانه خانم و مثل خیلی های دیگه رو واقعاً بدونیم که عمود کانون رو استوار، نگه داشتن و دارن از جون و دل برای کانون، مایه میذارن

این از بزرگواری شماست که از بنده اسم بردی و از لطفت ممنونم اما خدا رو شکر کانون بزرگانی چون شما داره که در این بین من یه حقیر بیش نیستم

موفق باشی
یا علی

(1399 مهر 20، 12:33)علی‌رضا نوشته است: [ -> ]سلام
امیدوارم حال همه خوب باشه.
داداش عاشق نگران نباش ، واسه همه دعا کردم.
داداش حامد ماشالله به تو ، همین روز اولی کلی محصول درو کردی
، همه ی ثوابارو جم کردی ، اگه اون دنیا ثواب کم داشتیم میگیم ما از رفقای حامدیم ، لذا هوای مارو داشته باشین

خب بریم سراغ اعلام وضعیت
علی‌رضا / 17 مهر / 3 روز پاک
خداروشکر.
چقد حرف زدن با خدا خوبه ، اون حس و حال دیشب هنوز کم و بیش باهامه و بهم آرامش میده.
ایشالله نمازامونم میزون شه ، به برکت یه صلوات :
▪︎الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم▪︎

سلام به داداش خوب خودم علی رضا

خوش به احوالت، ان شاء الله دعاهات مورد استجابت قرار بگیره

ماشاءالله به روزهای خوب و پاکت
خدا به حق این صلوات ها همه مون رو عاقبت به خیر کنه.
یا علی

(1399 مهر 20، 18:41)Binam نوشته است: [ -> ]هفتمین روز خوب ممنون از بچه های کانون که به آدم انرژی میدید البته امروز یخورده وسوسه شدم ولی خودمو کنترل کردم

سلام
ماشاءالله به شما داداش خوبم که خودت رو کنترل کردی و این روزهای پاک رو به دست آوردی
خدا رو شکر

(1399 مهر 19، 7:46)Binam نوشته است: [ -> ]سلام خسته نباشید
بالاخره امروز شش روز شدش نمازام رو که میخونم قرآن هم روزی یک صفحه میخونم ورزشم که میکنم واقعا خدارو شکر که از شر این عمل کثیف دارم خلاص میشم یا بهتره بگم خلاص شدم
از وقتی که نماز و قرآن میخونم باعث شده که اخلاقم خیلی بهتر بشه

خدا رو شکر راه درست رو پیدا کردی و با تمرین کارای خوب داری رفتارت رو به سمت خوب تر شدن می بری
به همین راه ادامه بده داداش و باورهای خودت رو بیش از پیش تقویت کن که می تونی مسیر پاکی رو به سلامت طی کنی

التماس دعا

موفق و پیروز باشی
یا علی

(1399 مهر 20، 22:31)حامدحامد نوشته است: [ -> ]حامدحامد/ گروه صراط مستقیم/ ۲ روز خوب

امروز و خصوصاً امشب، اندک وسوسه‌ای داشتم که بَرِش فائِق اومدم. کنترل نگاه و فکر در این دو روز، رضایت‌بخش بوده. باید برای نمازها، توجه‌ام رو بیشتر کنم. نماز با حضور قلب، در حفظ و ادامه پاکی، خیلی برام تاثیرگذاره.

سلام
داداش خیلی خوبه داری برای هر لحظه از این پاکی با همه‌ی وجودت تلاش می کنی
این نماز خیلی ارزشمنده

موفق و پیروز باشی.
یا علی

سلام دوستان

کارما بهت تبریک می گم.
همین تلاشی که برای اهرم های رنج و لذت کردی، خیلی ستودنیه.
انصافا کار هر کسی نیست که این جوری انرژی و وقت بذاره.

این هم از همون چیزهایی هست که دوره جوونی راحت تره انجامش

امروز بیدل نیومد ختم صلوات و کاسب نشدیم.
یه عضو جدید هم داشتیم به جاش.
داداش محمدجواد
بچه ها این محمد جواد رو خوب تحویل نگرفتین ها، یه ذره بیشتر تحویلش بگیرید غریبگی نکنه.


*****

امروز هم یک روز سوپرپاک بود. بدون این که لحظه ای نگاهم خطا بره.
بیشتر درگیر کار و درس بودم.
دو تا سمینار آنلاین شرکت کردم، قرآن مرور کردم.
درس نخوندم، چون کاری پیش اومد و مجبور شدیم که بریم یه شهر دیگه.

(1399 مهر 20، 18:41)Binam نوشته است: [ -> ]هفتمین روز خوب ممنون از بچه های کانون که به آدم انرژی میدید البته امروز یخورده وسوسه شدم ولی خودمو کنترل کردم

دمت گرم بینام جان
یه هفته پاکی نوش جونت باشه.

سعید / 14 مهر / هفت روز خوب    گام اول هدف: 20 روز پاک

و اما بریم تو هفته ی دوم پاکی..خوب این پاکی برام مهمه..هنوز مدت هاست نتونستم به 20 روز پاک برسم و میخوام این دفعه خیلی حواسم رو جمع کنم..چند شب بود که همش وسوسه می شدم و یاد گرفتم تو این جور مواقع از اتاق کارم بزنم بیرون و برم توی محوطه راه برم و با خودم صحبت کنم..به خودم یادآوری کنم نتیجه ی شکست ها رو..حالا قوی تر شدم..میخوام این بیست روز رو بگیرم و با کمک شما یک مسابقه ی دیگه رو هم ببریم..

محدودیت های من برای پیروزی:
1- هر وقت وسوسه شدم سه کار انجام بدم اول نیازم به هیجان رو با بازی های کامپیوتری جبران کنم..دوم مراجعه کنم به اورژانس..سوم از خونه بزنم بیرون (دیروز وسوسه ای نداشتم)
3- پاک کردن اینستاگرام و تلگرام و استفاده از شبکه های اجتماعی یک بار در روز از ساعت 12 تا 14 : (اینستا رو که بلاک کردم و پاکش کردم..تلگرام رو هم sign out کردم که هی نرم سراغش)
تکالیف من:
1- برگردم پست های قدیمیم رو بخونم و از شکست هام درس بگیرم. ( امشب فرصتش رو نداشتم)
2- هر شب نیم ساعت تا یک ساعت در کانون! ( انجام شد)
3- هر هفته دو پست جدید  در تاپیک مضرات سایت های هرزه نگار (پست اول رو دیروز گذاشتم.)