کانون

نقل قول: حرف سعید و دیوار تقریبا یه چیزه.
من حرف دیوار رو این طوری می فهمم.
با توجه به این که اولین رابطه توی ذهن انسان می مونه (احتمالا این یک واقعیت باشه)
در نتیجه اگر ازدواج موقت به ازدواج دائم ختم نشه، همیشه ته ذهن آدم علاقه و کشش به سمت فرد اول باقی می مونه.

اگه اینطوری فکر کنیم پس باید بگیم اونی که از همسر اولش جدا میشه و دوباره ازدواج می‌کنه هیچ لذتی از زندگی و رابطه بعدیش تا آخر عمرش نمی‌بره دیگه 
درحالیکه اینطور نیست.

ببین ما همه این حرفا رو با حساب خودمون دودوتا چهارتا می‌کنیم و به نتیجه می‌رسیم مثل اونایی که الان میخوان ازدواج کنن یه حساب سرانگشتی می‌کنن میگن خب من الان مثلا یه میلیون پس‌انداز دارم بخوام ازدواج کنم بخوایم حلقه بگیریم میشه فلان‌قدر، گل و شیرینی فلان قدر و... پس پولم نمی‌رسه و خبر نداره اونی که قراره روزی برسونه خداست نه خودش یا بقال سر کوچه

موضوع ما هم همینه. با حساب خودمون میگیم اگه ازدواج موقت کنیم توی ذهنمون می‌مونه، وضع بدتر میشه و... خبر نداریم داریم با خدایی معامله می‌کنیم که این راه رو گذاشته، خدایی که سيئات رو به حسنات تبدیل می‌کنه! 
چطور باید فکر کنیم ما برای فرار از گناه به ازدواج موقت رو بیاریم (یعنی از حرام خدا به حلال خدا پناه ببریم) اونوقت خدا حواسش بهمون نباشه؟! 

نقل قول: نه از روی شهوت و هوی و هوس

شهوت همون نیاز جنسیه دیگه 
عاشق جان یه چیزیو داخل پرانتز بگم: من حتی ازدواج دائم از روی شهوت رو هم درست می‌دونم (به‌شرطی که ازدواج برای انسان واجب شده باشه). تا حالا به این فکر کردی چرا میگن اگه ترس افتادن به گناه باشه ازدواج واجبه؟ یعنی همین دیگه. یعنی شهوت باعث میشه ازدواج واجب بشه... یعنی همه ملاک‌های دیگه هم جور نشد نشد. فقط برای ارضای میل جنسیت برو ازدواج کن. خیلی مسئله مهمیه

نقل قول: شهوت همون نیاز جنسیه دیگه 

عاشق جان یه چیزیو داخل پرانتز بگم: من حتی ازدواج دائم از روی شهوت رو هم درست می‌دونم (به‌شرطی که ازدواج برای انسان واجب شده باشه). تا حالا به این فکر کردی چرا میگن اگه ترس افتادن به گناه باشه ازدواج واجبه؟ یعنی همین دیگه. یعنی شهوت باعث میشه ازدواج واجب بشه... یعنی همه ملاک‌های دیگه هم جور نشد نشد. فقط برای ارضای میل جنسیت برو ازدواج کن. خیلی مسئله مهمیه

نه واقعا دو تا چیز مختلفه.

یه وقتی شما گرسنه ای و غذا می خوری و سیر می شی.
یه وقتی غذا رو از روی شهوت و لذت میخوری.
حتی اگر سیر هم بشی ادامه می دی و پرخوری می کنی.

ببین مغز هرمون شادی ترشح می کنه. به عنوان پاداش عمل.
وقتی شما غذای خوب می خوری، وقتی عمل جنسی انجام میدی، وقتی فعالیت بدنی شدید انجام میدی.

این هرمون ها ترشح میشه، که انسان تن به سختی بده تا زنده بمونه و تولید مثل کنه و ...
اما الان همین هرمون ها شده بلای جون. چون غذا زیاده، شما دائم غذا میخوری که هرمون ترشح شه که دردات رو فراموش کنی.
تلاشی هم براش نمی کنی، چربیت میره بالا و سکته می زنی.

یا به خ.ا روی میاری که دردات رو فراموش کنی یا اصلا یه ذره خودت رو شاد کنی.
یعنی اون جایزه ای که قرار بوده پاداش تلاش باشه، الان چون بدون تلاش به دست میاد، خودش شده هدف.


من اسم هرمون رو میذارم شهوت، اسم حالت عادی رو میذارم رفع نیاز.
ازدواج از روی شهوت درست نیست، چون عقلت رو در نظر نمی گیری.

توی میخوای ازدواج کنی و ۵۰ سال با طرف باشی. نمیشه بی عقلی کرد.
هیجان جنسی نهایتا دو سال بعد فروکش می کنه و ممکنه طرف دل آدم رو بزنه.

خب بعدش چی؟

نقل قول: یه وقتی شما گرسنه ای و غذا می خوری و سیر می شی.
یه وقتی غذا رو از روی شهوت و لذت میخوری.
حتی اگر سیر هم بشی ادامه می دی و پرخوری می کنی.

اینی که میگی شهوت رانی هست نه شهوت. شهوت یه میل طبیعی در وجود انسانه.

درحالت عادی خب طبیعیه که آدم با عقل و منطق گزینه درست رو انتخاب کنه. در این که شکی نیست. ولی وقتی گزینه مناسب نبود و ترس از افتادن به گناه بود چی؟ ازدواج واجب میشه یعنی چی؟ یعنی اگه ازدواج نکنی گناه کردی. حالا این وسط گزینه مناسب نیست تکلیف چیه؟ تکلیف اینه که آدم توقعاتشو پایین بیاره
این که از روی شهوت ازدواج کنی عیب نیست. اینکه ازدواج نکنی و به گناه بیفتی عیبه.
(دقت کن من اینا رو در صورتی میگم که گزینه معقول و منطقی در دسترس نباشه)

در این شرایطی که گفتم باید توقعات رو پایین آورد بله درسته باید 50 سال با طرف زندگی کنی ولی قرار نیست که دنیا به میل آدم باشه که. اون شخص باب میل تو نیست تو باب میل اون باش. (بازم تاکید میکنم اینا در شرایطیه که ازدواج واجب شده و گزینه مناسب هم وجود نداره)

سلام به دوستان

ماشاءالله به داداش تواب که شروع کردی

تبریک به دانش آموز برای استقامت در پاکی
تبریک به داداش سعید که همچنان در آسمان پاکی در حال پروازه
تبریک به داداش دیوار به خاطر روزهای پاکش

ماشاءالله به همه‌ی دوستانم در گروه صراط مستقیم که پر قدرت در مسیر پاکی حرکت می کنند

برادرانم موفق باشید.
یا علی

سلام

مجموعه کارهایی هست که انجام شده تا گناهان علنی رو در جوامع انسانی زیاد کنند.
و تمرکز روی مسائل جنسی که مستقیماً به تربیت انسان ها مربوطه، بیشتر نمود پیدا کرده.
از اقدامات کوچک هم شروع شده تا به اینجا رسیده.

در جامعه‌ی قدیم غرب هم ابتذال و بی بند و باری بسیار کمتر از الان بود.
اما به مرور زمان با محوریت قرار گرفتن هالیوود، از این ابزار برای جنسیت زده کردن جوامع نهایت استفاده رو کردند.

یک نمونه رو به صورت سربسته و بدون این که اسم بیارم عرض می کنم.
دقت بفرمایید چه طور روند ترویج بی بند و باری، به صورت نرم و به تدریج انجام شده.

یه مجله در سال های بسیار دور در آمریکا ابتدا اطلاعات مربوط به زنان خانه دار و امور خانواده و از این دست موارد رو عرضه می کرد.
اما به تدریج با اضافه شدن نیروهای جدیدتر به سردبیری این مجله، شروع کردند به ترویج سبک زندگی هالیوودی ها و نوع لباس ها و روابط و امثال این ها.

یعنی روند این مجله از بحث های خانوادگی و آشپزی به تمرکز روی تجمل گرایی، تبلیغ لباس و ترویج ارنباطات نا مشروع تغییر پیدا کرد.
در واقع با این کارها قصدشون این بود الگوهای جدید رو به جامعه معرفی کنند تا روند ترویج بی بند و باری و ابتذال در جوامع سرعت پیدا کنه.

این روند از غرب شروع شد و به بقیه‌ی جاها از جمله جامعه‌ی ما هم رسیده.
این که انسان ها و به ویژه زنان و دختران رو تشویق به ارتباطات نا مشروع و عدم رعایت حریم ها کنند، دقیقاً ادامه‌ی همون روندی هست که از غرب اومده.

(1399 تير 30، 20:44)دیوار نوشته است: [ -> ]چه خوب که یکی از چله ها ، کنترل نگاه و ذهن هست. 
من تو یکی از شهرهای توریستی شمال زندگی میکنم و از اونجا که سالیانه مسافرهای زیادی از جاهای مختلف میان اینجا، فرهنگ مردم خیلی تغییر کرده.
حجاب خیلی از آدم ها هم کم کم از بین رفته.
البته اون کسایی که خواسته یا ناخواسته جوری لباس میپوشن که جلب توجه کنه، تقصیر چندانی ندارن، اونا که نمیدونن بعضی از پسرها خیلی اذیت میشن و در تلاش واسه پاکی هستن؛
اون کسایی که باید به فکر جوون ها میبودن تا شرایط ازدواج کمی آسونتر باشه، نبودن. دیگه چه انتظاری میشه داشت.
هر چند که همه چی ربط به خود آدم داره.
ان شا الله تو این 40 روز هممون تو کنترل نگاه و همچمین کنترل ذهن سربلند باشیم.  

در مورد شرایط ازدواج باهات موافقم داداش.
اما این دلیل بر این نیست که رفتار و پوشش زننده‌ی خانم ها رو در معابر و اماکن عمومی کم تقصیر بدونیم.

حتی اگر ما سر موقع هم ازدواج می کردیم آیا نباید مواظب نگاه و فکرمون باشیم تا به همسرمون وفا دار بمونیم؟

اگر احتیاج متاهل ها به کنترل نگاه و ذهن بیشتر از مجردها نباشه، کمتر هم نیست.
این همون روند جنسیت زده کردن جوامع هست که احساس فوران میل جنسی رو بین افراد جامعه زیاد کنند.

یا علی

سلام دوستان خوبم.
خوبید؟
--
مرسی صادقین جان.
توضیحات زیبا و جامعی رو نوشتی.
متشکرم.

--

بله داداش جان، کنترل نگاه و ذهن واسه افراد متأهل هم الزامی و سخت هست، اما مدیریت نیاز جنسی واسه اونا خیلی راحت تر هست.

--

دیوار / 27 تیر 99 / 8 روز پاک با لطف خدا.

حامدحامد/ ۷ روز پاک

تواب / ۴ مرداد ۹۹ 
دو روز

بچه ها من بازم خراب کردم.
دیگه روم نمیشه بیام اینجا .......

باید بلند شم. بسه دیگه نشستن.

سلام
سعید/26بهمن/0164

سلام برادران عزیز

(1399 مرداد 3، 22:56)hunter1 نوشته است: [ -> ]هانتر / تاریخش چند بود؟ / 7 روز خوب

ذهن و نگاه رو هم کنترل کردم

سلام به داداش هانتر
ماشاءالله داداش
کنترل نگاه و ذهن رکن اصلی پاکیه
-----

(1399 مرداد 4، 21:31)دیوار نوشته است: [ -> ]سلام دوستان خوبم.
خوبید؟
دیوار / 27 تیر 99 / 8 روز پاک با لطف خدا.

سلام به داداش دیوار
ماشاء الله به شما که مثل دیوار محکمی جلوی آلودگی ها رو گرفتی
تا تموم شدن 10 روز اول، فاصله‌ی کمی داری. مراقب خودت باش

(1399 مرداد 4، 21:31)دیوار نوشته است: [ -> ]مرسی صادقین جان.
توضیحات زیبا و جامعی رو نوشتی.
متشکرم.

بله داداش جان، کنترل نگاه و ذهن واسه افراد متأهل هم الزامی و سخت هست، اما مدیریت نیاز جنسی واسه اونا خیلی راحت تر هست.

خواهش می کنم. بله منم موافقم.
-----

(1399 مرداد 4، 23:29)حامدحامد نوشته است: [ -> ]حامدحامد/ ۷ روز پاک

سلام به برادر حامد
خدا رو شکر که روزها رو با پاکی پست سر گذاشتی.
ان شاء الله با پاکی بتونی غم و اندوه رو اندکی پشت سر بذاری
-----

(1399 مرداد 5، 4:50)تـــواب نوشته است: [ -> ]تواب / ۴ مرداد ۹۹ 
دو روز

سلام به داداش تواب خودمون
خدا رو شکر به خاطر همه‌ی لحظاتی که با پاکی گذروندی
ارادتمندم
-----

(1399 مرداد 5، 23:15)Saeid__s نوشته است: [ -> ]سلام
سعید/26بهمن/0164

سلام به داداش سعید

خدا قوت به این همه کار و تلاش
ماشاءالله که پاکی و این امید و انگیره می ده به هم گروهی ها

دوستان خوبم لطفاً از چله‌ی پاکی نگاه و ذهن و هر چه تجربه ای که براتون مفید بوده هم برای دوستانتون بگید
قدر پاکی ها رو بدونیم.
موفق باشید
یا علی

(1399 مرداد 5، 16:01)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]بچه ها من بازم خراب کردم.
دیگه روم نمیشه بیام اینجا .......

باید بلند شم. بسه دیگه نشستن.

سلام به داداش خوبم عاشق جان

می دونم سخته اما کنترل احساسات و ناراحتی خیلی مهمه.

داداش ناراحتی ها رو به درگاه خدا ببر و ازش بخواه بهت آرامش بده.
امیدوارم خودت رو دوباره پیدا کنی.

ما همه در کنارت هستیم
یا علی

سلام دوستان عزیزم.
خوبید؟

--
عاشق، داداش، صادقین جان قشنگ گفت٬ کسی جز خدا از حال دل آدم خبر نداره. خدا منتظرمون هست.

داداش کانون واسه همه روزهای آدم هست. چه خوب چه بد. خجالت رو باید گذاشت کنار. این خجالت و شجاعت نداشتن پذیرفتن اشتباه اگه از لغزش کردن بدتر نباشه، بهتر هم نیست.
نمونش خودم، چندین باری شده که به خاطر عدم شجاعت و عدم مسئولیت ، از کانون رفتم و برگشتم. تهش چی؟ جز گول زدن خودم ، چی واسم بدنبال داشت، هیچی.

هممون میدونیم که این راه و مسیر پاکی چقدر سخت و پر پیچ و خمه. وگرنه جهاد اکبر که اسمش نبود.
عاشق تو خیلی شجاع هستی و این واقعا احسنت داره. همین که مسئولیت لغزشت رو قبول میکنی و میای اعلام میکنی و دوباره تلاش میکنی کلی شجاعت میخواد که از دست هر کسی بر نمیاد.
این خجالت و رو نشدن و بزار کنار و همچنان شجاع باش و مسئولیت پذیر.
دمت گرم داداش. منتظر شروع پر قدرت و اعلام وضعیت زیبات هستیم و ان شا الله حال دلت خوب باشه.
یا الله بگو و بلند شو.

--

متشکرم صادقین جان بابت دلگرمی هات

--

دیوار / 27 تیر 99 / 9 روز خوب با لطف خدا

خیلی ممنون دیوار و صادقین به خاطر تشویق 

راستش بیشتر به خاطر چله ای که گرفتیم ناراحتم. قرار بود پرچم اول رو عرفه بزنیم.
چند روز دیگه مونده بود.

شما جلو برید منم پشت سرتون پر قدرت میام.  

این روزا اصلا نمی تونم از لحاظ درسی رو خودم فشار بیارم.
ولی باید از لحاظ کنترل نگاه و ذهن نهایت فشار رو بیارم.