سلام
من چند روز پر وسوسه رو پشت سر گذاشتم که بدترینش دیشب و امروز صبح بود. دیشب وسوسه ها رو هر طوری بود کنار زدم و خوابیدم اما نصف شب دو باره وضع بدتر شد و با وسوسه شدیدتر از خواب بیدار شدم و باز به سختی خودمو کنترل کردم و خوابیدم، و صبح هم طبق همین روال. دلیلش هم عدم کنترل روی ذهن بیمارم و وهمینطور کمی نداشتن کنترل روی نگاهم بود.
خلاصه داشتم آروم آروم به سمت گناه کشیده میشدم.
اینبار میخام قوی تر از قبل ادامه بدم.
بچه ها شما خیلی خوبید و خوب دارید جلو می رید.
من هم این پشت دارم تقلا می کنم به شما برم، اما قول می دم که تلاشم رو بیشتر کنم.
یه چیز بگم،
هر ذره تلاش شما اثر داره.
این که حتی یک ثانیه هم گناه رو به تاخیر بندازید، شاید ترک شما رو یک سال جلو بندازه.
هر ذره تلاش اثر داره، فقط ممکنه که اثرش رو همون لحظه نبینید.
با خودتون می گید که خب الان که دیگه سایت رو باز کردم و فیلتر شکن رو هم دانلود کردم.
می تونم پنج دقیقه تاخیر بندازم، اما فایده چیه وقتی بعدش باز گناه می کنم
می تونم دو رکعت نماز بخونم، اما بعدش وسوسه نمیره.
درسته با دو رکعت نماز ممکنه وسوسه نره، اما این تلاشی که کردید، نتیجه اش رو هفته بعدی می بینید، توی دفعات بعدی می بینی.
(1399 مرداد 27، 0:15)Saeid__s نوشته است: [ -> ]سلام
من چند روز پر وسوسه رو پشت سر گذاشتم که بدترینش دیشب و امروز صبح بود. دیشب وسوسه ها رو هر طوری بود کنار زدم و خوابیدم اما نصف شب دو باره وضع بدتر شد و با وسوسه شدیدتر از خواب بیدار شدم و باز به سختی خودمو کنترل کردم و خوابیدم، و صبح هم طبق همین روال. دلیلش هم عدم کنترل روی ذهن بیمارم و وهمینطور کمی نداشتن کنترل روی نگاهم بود.
خلاصه داشتم آروم آروم به سمت گناه کشیده میشدم.
اینبار میخام قوی تر از قبل ادامه بدم.
سعید جان خیلی هوای خودت رو داشته باش داداش.
اینی که می گی یعنی زنگای هشدار همه روشن شده.
وضعیت توی حالت هشداره، هر طور که شده وضعیت رو باید سفید کنی.
سلام.راستیتش خبر خوبی ندارم.
اونم اینکه من امروز شکست خوردم.
اونم به خاطر وسوسه های شدید شهوت بود.ولی امید وارم بتونم دوباره خودمو جمع کنم.یاعلی
حامدحامد/ از 25 مرداد/ 1 روز خوب
با توجه به خراب کاری های اخیر، دوباره با خدا عهد بستم که فعلاً لااقل تا آخر تابستون پاک بمونم و در صورت شکست، جریمه سنگین بشم.
سلام.
خوبید؟
--
دیوار/ 27 مرداد 99 / 0
--
حرف ها واسه گفتن زیاد، ولی فکر کنم همین چن جمله کفایت کنه.
من چقدر بدم.
هم اوضاع بد. هم زندگی بد. هم خودم بد. حرفی نمیمونه.
--
یه جورایی خجالت میکشم بیام کانون.
با 27 سال سن هر دو هفته سه هفته یه شکست.
فقط اینو میدونم که مسائل جنسی و کنترل هاش رو رعایت میکنم و فشارهای جنسی رو تا حدی میگذرونم و شکست هام اکثرا جنسی نیست ، اما توانی واسه مدیریت مسائل دیگه ندارم.
(1399 مرداد 27، 15:20)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ] (1399 مرداد 27، 15:14)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]اى مسلم بن عقیل! اى هانى بن عروة! اى حبیب بن مظاهر! اى زهیر بن قین! اى یزید بن مظاهر! اى یحیى بن کثیر! اى هلال بن نافع! اى ابراهیم بن حُصَین! اى عمیر بن مطاع! اى اسد کلبى! اى عبداللَّه بن عقیل! اى مسلم بن عوسجه! اى داود بن طرمّاح! اى حرّ ریاحى! اى على بن الحسین! اى دلاورمردان خالص! و اى سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا مىزنم ولى پاسخم را نمىدهید؟ و شما را مىخوانم ولى دیگر سخنم را نمىشنوید؟ آیا به خواب رفتهاید که به بیدارىتان امیدوار باشم؟ یا از محبّت امامتان دست کشیدهاید که او را یارى نمىکنید؟
این بانوان از خاندان پیامبرند که از فقدانتان ناتوان گشتهاند. از خوابتان برخیزید، اى بزرگواران! و از حرم رسول خدا در برابر طغیانگران پست، دفاع کنید.
ولى به خدا سوگند! مرگ، شما را به خاک افکنده، و روزگار خیانت پیشه با شما وفا نکرده، وگرنه هرگز از اجابت دعوتم کوتاهى نمىکردید، و از یاریم دست نمىکشیدید، آگاه باشید، ما در فراق شما سوگواریم و به شما ملحق مىشویم، إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ
(1399 مرداد 27، 15:17)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]كجايند برادران من كه قدم در راه نهادند و همراه حق درگذشتند؟ عمار بن ياسر كجاست؟ ابن تيّهان كجاست؟ ذو الشهادتين كجاست؟ كجايند همانندان ايشان، برادرانمان كه با هم مرگ پيمان بستند و سرهايشان به سوى بزهكاران فرستاده شد.
سپس، على (ع) دست در محاسن شريف و كريم خود زد و در گريه شد و بسيار گريست سپس، فرمود:
دريغا بر برادران من، كه قرآن تلاوت كردند و آن را نيكو آموختند و در آنچه واجب بود، انديشيدند و بر پايش داشتند و سنت را زنده ساختند و بدعت را ميرانيدند و چون به جهاد دعوت شدند، اجابت كردند و به پيشواى خود اعتماد نمودند و از او پيروى كردند.
سپس، به آواز بلند ندا درد داد:
«الجهاد الجهاد»، اى بندگان خدا. بدانيد كه من امروز لشكر مى آرايم. هر كه خواهد كه با اين سپاه به سوى خدا در حركت آيد به لشكرگاه روى نهد.
مجاهد جان این پستت رو دوست داشتم اینجا بمونه.
سلام به هم مسیرهای عزیز
آفرین به شما که پاک شدن براتون مهمه و توی مسیر پاکی دست از تلاش بر نمی دارید.
درسته شرایط سخته، اما یادمون نره که خ ا نمی تونه و نباید راهی برای تسکین دردها و رنج هامون باشه.
آیا خ ا مشکلی رو حل می کنه؟
حتی همین فشار میل جنسی رو نمی تونه برطرف کنه و این کار یه فریب ذهنی بیش نیست.
وسوسه همیشه به یه جور وارد نمی شه، به خصوص توی پاکی های بلند مدت گاهی از جایی آدم ممکنه ضربه بخوره که فکرش رو هم نمی کنه.
چرا؟ چون توی ذهنمون هنوز راه هایی رو باقی گذاشتیم و همون موارد ما رو ترغیب به انجام گناه، می کنه.
دوستان خوبم پاک موندن سخته اما تلاش ما برای پاک شدن، ما رو در راهی که اومدیم با تجربه تر و قوی تر می کنه
یا علی
(1399 مرداد 27، 0:15)Saeid__s نوشته است: [ -> ]سلام
من چند روز پر وسوسه رو پشت سر گذاشتم که بدترینش دیشب و امروز صبح بود. دیشب وسوسه ها رو هر طوری بود کنار زدم و خوابیدم اما نصف شب دو باره وضع بدتر شد و با وسوسه شدیدتر از خواب بیدار شدم و باز به سختی خودمو کنترل کردم و خوابیدم، و صبح هم طبق همین روال. دلیلش هم عدم کنترل روی ذهن بیمارم و وهمینطور کمی نداشتن کنترل روی نگاهم بود.
خلاصه داشتم آروم آروم به سمت گناه کشیده میشدم.
اینبار میخام قوی تر از قبل ادامه بدم.
سلام داداش سعید
وسوسه ها گاهی فشار رو بیشتر می کنند اما می شه ازشون عبور می کرد.
این جور لحظات چیزی که مهمه اینه آرامش خودمون رو حفظ کنیم.
توی لحظات وسوسه
این تجربه می تونه مفید باشه برادر.
محکم و استوار باش
(1399 مرداد 27، 13:13)mahdimontaser نوشته است: [ -> ]سلام.راستیتش خبر خوبی ندارم.
اونم اینکه من امروز شکست خوردم.
اونم به خاطر وسوسه های شدید شهوت بود.ولی امید وارم بتونم دوباره خودمو جمع کنم.یاعلی
سلام
داداش مهدی، ما منتظر تلاشت برای روزهای مقاوم و پاک هستیم
روزهای خوب در پیشه داداش
برادر الان مراقب باش که وسوسه ها رو بتونی در روزهای اول بعد از لغزش پشت سر بذاری
مطالعهی
این پست و پست های بعدش رو توصیه می کنم.
(1399 مرداد 27، 13:18)حامدحامد نوشته است: [ -> ]حامدحامد/ از 25 مرداد/ 1 روز خوب
با توجه به خراب کاری های اخیر، دوباره با خدا عهد بستم که فعلاً لااقل تا آخر تابستون پاک بمونم و در صورت شکست، جریمه سنگین بشم.
سلام
تلاشت ارزشمنده برادر
روزهای آینده هم محرمه و یاد امام حسین (علیه السلام) می تونه ما رو از این وضعیت نجات بده.
(1399 مرداد 27، 13:35)دیوار نوشته است: [ -> ]سلام.
خوبید؟
--
دیوار/ 27 مرداد 99 / 0
--
حرف ها واسه گفتن زیاد، ولی فکر کنم همین چن جمله کفایت کنه.
من چقدر بدم.
هم اوضاع بد. هم زندگی بد. هم خودم بد. حرفی نمیمونه.
--
یه جورایی خجالت میکشم بیام کانون.
با 27 سال سن هر دو هفته سه هفته یه شکست.
فقط اینو میدونم که مسائل جنسی و کنترل هاش رو رعایت میکنم و فشارهای جنسی رو تا حدی میگذرونم و شکست هام اکثرا جنسی نیست ، اما توانی واسه مدیریت مسائل دیگه ندارم.
سلام
درکت می کنم برادر و می دونم این دردا چه قدر به روح آدم زخم می زنه.
امیدوارم مسائل پاکی رو به همهی مسائل ترجیح بدی، چون وقتی توانی برای رفع همهی دردهامون نیست لااقل باید تمرکزمون رو بذاریم برای حفظ پاکی.
خجالت نداره که. ما اینجا هم دردیم برادر
(1399 مرداد 22، 10:07)Alfredo نوشته است: [ -> ] (1399 مرداد 22، 1:58)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]به به مستر اهورا
آقا می گفتی پیش پاتون گوسفندی چیزی قربونی کنیم.
الانم دیر نیست
سلام برادر
می دونی چه قدر خوشحال شدم دیدم اومدی به گروه صراط مستقیم؟
خوش آمدگویی صمیمانه ما رو بپذیر
پیشوازت شتر قربانی می کنیم برادر
(1399 مرداد 27، 13:24)liliuum نوشته است: [ -> ]سلام 5 روز خوب
ساسان
سلام
ساسان جان خوشحالم که تونستی وضعیت رو مدیریت کنی
اگه دوست داری یه مقدار از خودت بیشتر برامون بگو برادر
ان شاء الله با هم دیگه می تونیم پاک بمونیم
(1399 مرداد 22، 21:47)دیوار نوشته است: [ -> ]تشکر میکنم از صادقین بابت زحماتی که میکشه.
(1399 مرداد 23، 19:01)im_student نوشته است: [ -> ]از صادقین و حامد هم عرض ادبی دارم خدمتشون و تلاشم بر اینه که هیچ وقت بعد از شکست نا امید نشم بلکه قدرتمند تر شروع کنم
ممنونم دوستان خوبم
ارادتمندم
تواب / ۲۶ مرداد ۹۹ / ۲ روز
ممنون از صادقین جان
منور کردی گروه رو برادر
ماشاءالله دست پر هم اومدی و یه شتر هم زمین زدی.
عاشق / ۲۷ مرداد / ۱ روز خوب
من تسلیم نمیشم.
سلام و عرض ادب
آقایان
اعضای غیرفعال گروه هستند و از لیست اول گروه حذف شدند.
سلام
تواب / ۲۹ مرداد ۹۹ / ۰