عاشق فاطمه زهرا / 12 دی 99 / ۵۱ روز خوب .................................... در حال جهاد
(1399 اسفند 3، 7:51)ارادتمند شهدا نوشته است: [ -> ]نظر من :
بله ما بهتره ازدواج کنیم ، تنهایی صدمه زیادی به ما میزنه ، ما نیاز عاطفی داریم که اگه به شیوه صحیح ارضا نشه ، ممکنه بی بند و باری به بار بیاره
و علاوه بر اون نیاز جنسی داریم که اینم اگه به شیوه صحیح ارضا نشه بی بند و باری میاره
درسته شرایط سخته ولی غیرممکن نیست
من هنوز سنم کمه و از لحاظ روحی مشکلاتی دارم ، ایشالله این دومورد حل شه اگه خدا بخواد ازدواج میکنم.
علیرضا جان به نظر من الان خیلی موقع خیلی خوبی هست که شروع کنی و خودت رو برای ازدواج آماده کنی.
حتی اگر بخوای توی بیست و پنج سال یا بیشتر هم ازدواج کنی، الان وقتش هست که چند سال خودت رو آماده کنی.
از همه لحاظ. مالی، فکری و ...
در مورد مشکلات روحی، این ها قطعا باید قبل از ازدواج حل بشه، اگر نشه قطعا ازدواج مشکلات رو چند برابر می کنه.
(1399 اسفند 3، 7:31)،رهگذر، نوشته است: [ -> ]نقل قول: اصلا آیا ما باید ازدواج کنیم؟ چرا باید ازدواج کنیم؟ چقدر می ارزه که ازدواج کنیم؟ حاضریم برای ازدواج چه چیزی رو فدا کنیم؟
سلام عاشق جان
دیگران رو کاری ندارم اما خود من، یکی از دلایلی که هتوز اقدام به ازدواج نکردم مسائل اقتصادی هست ( منظورم دلیل اصلی ) حالا دلایل دیگر بماند.
که بحث اقتصادی یه چیزه کاملا مشخص، مثلا کارمندی حقوقش در ماه ۳ یا ۴ میلیون بیشتر نیست، چطور می تونه در ماه دو میلیون کرایه خونه بده ۲ میلیون خرج بچه اش کنه، نمیدونم خرج خوردو خوراک و... بماند
در کل حقوق ما کفاف نصف این هزینه هارم نمیده...
وضعیت اقتصادی خیلی مهمه،
خدا رو شکر کن داداش که تو کار داری و ماهانه حقوق می گیری.
خیلی ها هستن همینش رو هم ندارن یا امنیت شغلی کمی دارن.
در هر صورت چهار تا نکته:
اول این که احتمالا وضعیت بدتر نشه زیاد بهتر نمیشه، خب در این صورت داداش آخرش که چی؟ یعنی کلا ازدواج نمی کنی؟
دو هم این که شما می تونی دنبال همسری بگردی که خودش شاغل باشه. کشور های پیشرفته معمولا زن و مرد با هم کار می کنن. اگر شما ۴ میلیون دربیاری، دو سه میلیون هم همسرت دربیاره، یه پس انداز هم داشته باشی، زندگی رو می تونی جلو ببری.
سه این که از همون اول ازدواج که بچه ای در کار نیست، بچه دار شدن مرحله بعدیه کاره. شما دست خودته که تا وقتی به وضعیت مطلوب اقتصادی نرسیدی، بچه دار نشی.
چهار، خداوند گفته اگر ازدواج کنی، خداوند از فضل خودش بی نیاز می کنه، معمولا اگر آدم پرتلاش باشه، بعد از ازدواج برکت میاد به زندگیش و این ها حرف های الکی نیست. یه وقت می بینی یه فامیلی پیدا می شه، خونه داره، با کرایه کمتر راضی می شه شما بری توی خونه اش و ... البته به شرطی که تلاش و کوشش باشه. شما همین که قدم برداری برای ازدواج، متوجه می شی که چقدر هم انرژی بیشتری برای کار داری، هم خود به خود مجبور می شی که از لحاظ اقتصادی منظم تر بشی.
*******************************
دوستان با توجه به پیام صادقین، علیرضا و رهگذر (داداش اسمت رو هم می گی؟ چی صدات کنیم؟)
احساس من این هست که کلا ما در مورد ازدواج خیلی نا آگاهیم.
یعنی احساس می کنیم که خود امر ازدواج کار آسونی هست، موانعی سد راه وجود داره.
حالا اون مانع یا اقتصادیه به قول رهگذر، یا سن به قول علیرضا، یا به قول صادقین معیارها و ملاک هایی که طرف مقابل میذاره برای ازدواج.
من قبول دارم همه این ها هست، اما یه چیز مهم تر هست، این که آیا ما برای ازدواج آماده ایم یا نه.
اگر شما آماده باشی، نه سن مانع می شه نه وضعیت اقتصاد نه چیزی که صادقین می گه.
احساس من اینه که قدیم ها، سبک زندگی طوری بود که یه فرد خود به خود طوری بار می اومد که دیگه بیست و خورده ای که می شد، قشنگ آماده ازدواج بود. اما توی زندگی ماشینی و مجازی امروزی ممکنه طرف سی و پنج سالش هم بشه و آماده نباشه.
این فرد اگر ازدواج هم کنه، موفق نمیشه.
چون اصلا نگاهش به ازدواج درست نبوده.
با مرد مجاهد صحبت می کردم، می گفتم داداش چطوره که این همه آدم ازدواج موفق می کنن.
مردمجاهد پاسخ قشنگی داد.
اول این که گفت دور و برت رو نگاه کن ببین چند درصد ازدواج موفق داشتن؟ نگاه کردم، خیلی کم بودن.
دوم هم این که گفت اونایی که ازدواج موفق دارن، به صورت دیفالت یه چیزایی روشون نصبه. حالا سبک زندگیشون طوری بوده که نصب شده یا ژنتیکی بوده و ...
ماهایی که اون چیزا رومون نصب نیست، یه بهونه ای پیدا می کنیم که از این
مسئولیت بزرگ و
اتفاق مهم زندگی و
رنج عظیم شونه خالی کنیم.
این بحث رو کلید زدم، که دور هم اگر خدا بخواد صحبت کنیم و کمی آگاه تر شیم نسبت به موضوع ازدواج.
البته به شرطی که دوستان همراهی کنن.