کانون

نقل قول: به به عضو جدید داریم. کارما عزیز دلی، خیلی خوش اومدی به گروه. برای اهورا شتر زدیم زمین، برای شما خودت بگو چی بزنیم زمین

قربان شما عاشق خان 

من گیاهخوارم(الکی) بی زحمت پرتقالی چیزی قاچ کن جلو پای من

شرمنده اخلاق ورزشیتم عاشق فکر کردن به موضوع ازدواج برا من چیزی جز وسوسه نداره  

ذهن مریضه دیگه کاریش نمیشه کرد موضوع که عوض شد از خجالتت درمیام

نقل قول: و فعلا به ازدواج فکر نمی کنم. چون شرایط خیلی سخته، اینجا خرید لوازم زندگی یا همون جهیزیه با دامادِ و خورده ریزا مثل آفتابه لگن و این جور چیزا با عروس خانمه   با صد تومن وام ازدواج این لوازمو هم اگه بشه خرید مرحله بعد یعنی اجاره ی خونه خیلی سخته و اگه بخای یه آپارتمان نقلی اجاره کنی حد اقل 50 60 تومن پول پیش و ماهی یه تومن اجاره باید هزینه کنی.

خب اگر فکر نمی کنی که هیچی.
همین طوری پیش بری بهتره.  
چون پروسه ازدواج خیلی فشار روانی داره. شروع تا پایانش همه اش استرسه.

ولی اگر بخوام وسوسه ات کنم، به نظر من تو شرایطش رو داری. یعنی همین ضرب و تقسیم هایی که می کنی یعنی بلوغ اقتصادی رسیدی.
یعنی همه اش ۵۰ میلیون کم داری که می تونی براش برنامه بریزی، توی مسیر هم بیافتی خدا کمک می کنه که از لحاظ مالی کم نیاری.
بالاخره از یه جایی می رسه. این رو هم در نظر بگیر که امروز بدون کمک بزرگترها نمیشه زندگی شروع کرد.
یه وقت میبینی پدر خانم خونه خالی داره، می گه حالا چند سالی اینجا بشین تا کار و بارت بهتر شه و بتونی خونه تهیه کنی.

ببین سعید توی مسائل مالی همه چیز به کیس مقابل بستگی داره. مهم اینه که پسر بلوغ اقتصادی رسیده باشه، سرش توی حساب کتاب باشه، اهل کار و تلاش باشه، برای آینده اش برنامه داشته باشه. تهیه خونه، تهیه خرج زندگی، خرج بچه ها و ... شرایط اولیه ملاک نیست، شرایطی که می خوای برسی و برنامه داری براش ملاکه. بعد توی مسیر که می افتی اینقدر انگیزه می گیری که چند برابر می تونی کار کنی.

نقل قول: به نظرم بخاطر آمار بالای طلاق کمی اعتمادها کم شده و خانواده ها کمی ترس دارن.

این رو قبول دارم.
به نظرم بیشتر از خانواده ها الان مشاور ها سخت گیری می کنن. چون اینقدر کیس طلاق دیده ان که چشمشون ترسیده.
رد شدن از سد مشاور خودش داستانه  

نقل قول: اگه دوست داشتی کمی بیشتر توضیح بده

و همینطور راجع به اون گیرایی که گفتی.

طولانیه داداش.
یکی می بینه قدش نمی خوره، یکی می بینی رنگش نمی خوره، یکی شان اجتماعیش نمی خوره، یکی خانواده ها به هم نمی خورن، یکی پدره راضی نیست، یکی اصرار داره توی شهر خودشون بمونه، یکی شروط مادی سخت داره و ...
اگر یه دلیل برای سر گرفتن ازدواج وجود داشته باشه، هزاران دلیل پیدا می شه که ازدواجی سر نگیره.
خلاصه که گاو نر می خواهد و مرد کهن  

تنها حالتی که ممکنه ازدواج سر بگیره اینه که خدا بخواد

حامدحامد/ از 25 مرداد/ 10 روز خوب

اهورا / ۱۶ روز پاک 

(1399 شهريور 4، 18:49)karma نوشته است: [ -> ]

نقل قول: به به عضو جدید داریم. کارما عزیز دلی، خیلی خوش اومدی به گروه. برای اهورا شتر زدیم زمین، برای شما خودت بگو چی بزنیم زمین

قربان شما عاشق خان 

من گیاهخوارم(الکی) بی زحمت پرتقالی چیزی قاچ کن جلو پای من

شرمنده اخلاق ورزشیتم عاشق فکر کردن به موضوع ازدواج برا من چیزی جز وسوسه نداره  

ذهن مریضه دیگه کاریش نمیشه کرد موضوع که عوض شد از خجالتت درمیام

کارما جان تا چند وقت پیش همه اینجا بالای ۲۵ و سیبیل کلفت و ... بودن
به خاطر همین بحث ازدواج خیلی رواج داشت.

بعدش مهدی منتظر اومد توی گروه.
بعدش هم اهورا و الان تو.
الان یه ذره کفه ترازو چرخیده و متعادل شده.
ان شاء الله همه جوره بحث می کنیم توی گروه  

هنوز شما خیلی فرصت ازدواج دارید. ولی مهمه که از الان خودتون رو آماده کنید.
چون که هر چی سن بالاتر می ره انتظارات هم بیشتر می شه.

هم آگاهی تون رو بالاتر ببرید و هم از لحاظ عملی و اقتصادی و ...

ازدواج یه بخش کوچیکش مسائل جنسی، بخش بزرگترش تشکیل زندگی و مسئولیت پذیریه.

بفرما این هم پرتقال خدمت شما، انتخاب کن در کسری از ثانیه سرش رو بزنیم. 




ماشاءالله به اهورا و حامد دو رقمی

نقل قول: رفقا شما هم مشارکت کنید.
این که من فقط بیام مشارکت کنم که نقض غرضه.
قراره شما مشارکت کنید.

تا این فرهنگ مشارکت توی کانون جا بیافته، من پیر شده ام رفته.

عاشق داداش، مشارکت کمه منو نذار به پای کم لطفی، بلکه بیشتر بخاطر زیادی درون گرا بودنم هست، که خوب تو مجازی هم تاثیر میذاره.
--
در رابطه با ازدواج هم منم تجربه ای تا الان نداشتم و هم نیازهای اولیه واسه تشکیل زندگی رو ندارم، واسه همین سعی میکنم کمتر بهش فکر کنم و خودم رو درگیر کنم تا کمتر اذیت بشم.
الانم چیزی در این مورد به ذهنم نمیرسه، فقط میتونم اینو بگم که اگه حداقل چیزها رو میتونی تامین کنی و داری و اوکی هست دست بجنبون و معطلی نکن و همچنین سعی کن مدت مراحل آشنایی و خواستگاری؛ اینا رو اونقدر زیاد هم طول ندی ، درسته صحبت یه عمر زندگی هست، ولی سعی کن تو 5 ، 6 ماه جمع بندی کنی و جواب رو بگیری، چون اگه بیشتر طول بکشه و آخرش سر نگیره، هر دو طرف اذیت میشن.
ان شا الله اتفاق های خوبی رو رقم بزنی و برات بیفته.

--

پ.ن: ویرایش کردم که بگم به ارسال هزارم رسیدم.  

خب راستیتش من حرف زیادی در این مورد ندارم اما یه برش از کتاب سه دقیقه در قیامت رو میزارم که در همین مورد هست.
صفحه۷۰ موضوع تشکیل خانواده و صله رحم
تشكيل خانواده و صله رحم
در مورد اهميت تشكيل خانواده، شايد الزم به هيچ گونه تذكري 
نباشد. درست است كه قبول بار خانواده، كار سخت و سنگيني است. 
اما در روايات ما، ازدواج، سنت پيامبر اسالم معرفي شده و تكامل 
نيمي از دين انسان، منوط به ازدواج و تشكيل خانواده است. وقتي هم 
كه فرزندي متولد شود، خيرات و بركات بر اهل خانه نازل ميشود.
البته اين را هم بايد اشاره كرد كه تمام امور دنيا، بخصوص همين 
تشكيل خانواده، با سختي وگرفتاري همراه است. چرا كه خداوند 
در آيه4 سوره بلد ميفرمايد: »بدرستي كه ما انسان را )همواره( 
در سختي و رنج آفريدهايم.« يعني حال دنيا اينگونه است كه با 
سختيها و مشكالت آميخته شده. اما در آن سوي هستي مشاهده 
كردم كه هر بار انسان در كنار خانواده و همسر خود قرار ميگيرد، 

خيرات و بركات الهي بر او نازل ميگردد.
از طرفي، بسياري از خيرات، توسط فرزند براي او ارسال ميشود. 
شايد هيچ باقيات الصالحاتي بهتر از فرزند صالح براي انسان نباشد.
این یه مطلب درباره همین موضوع بود که خواستم اینجا بنویسم و من هم یه مشارکتی داشته باشم.
در مورد کتاب سه دقیقه در قیامت هم اگه نخوندید کتاب خیلی خوبیه توصیه می کنم بخونیدش.

می فهممت دیوار جان  
اجباری برای مشارکت نیست.

من هم اگر چیزی می گم برای شماست و این که توی گروه حس خوبی داشته باشید.
خودت بهتر از من می دونی چقدر مشارکت کردن چقدر توی پاکی موثره.
همین که بیای دو خط بنویسی من امروز این کار رو کردم و الان این دغدغه ذهنیم هست، کلی فایده توشه.
جلسات NA و ... همه کارش همینه. مشارکت کردن.

ممنون مهدی جان برای مطلب خوبی که آوردی.

************

خب مثل این که اینجا فقط من دنبال ازدواج کردنم.
در یک حرکت انتحاری بحث را عوض می کند.


بچه ها برنامه تون برای عاشورا تاسوعا چیه؟ برنامه خاصی دارید؟
ما اگر خدا بخواد با فامیل جمع می شیم نذری درست می کنیم. (البته با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی)

بر نامه خاص هیچی فعلا میریم هیئت

تواب / 5 شهریور / 0

(1399 شهريور 4، 23:18)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]می فهممت دیوار جان  
اجباری برای مشارکت نیست.

من هم اگر چیزی می گم برای شماست و این که توی گروه حس خوبی داشته باشید.
خودت بهتر از من می دونی چقدر مشارکت کردن چقدر توی پاکی موثره.
همین که بیای دو خط بنویسی من امروز این کار رو کردم و الان این دغدغه ذهنیم هست، کلی فایده توشه.
جلسات NA و ... همه کارش همینه. مشارکت کردن.

ممنون مهدی جان برای مطلب خوبی که آوردی.

************

خب مثل این که اینجا فقط من دنبال ازدواج کردنم.
در یک حرکت انتحاری بحث را عوض می کند.


بچه ها برنامه تون برای عاشورا تاسوعا چیه؟ برنامه خاصی دارید؟
ما اگر خدا بخواد با فامیل جمع می شیم نذری درست می کنیم. (البته با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی)

به نظرتون چه برنامه ای واسه کانون در نظر بگیریم ؟؟

(1399 شهريور 5، 12:14)تـــواب نوشته است: [ -> ]تواب / 5 شهریور / 0

تواب جان 

میخوای باهامون صحبت کنی ؟ 

چی شده که اینجوری شده؟ 

چی نمیزاره پیشرفت کنی ؟

با چی میتونی پیشرفت کنی ؟؟

نقل قول: برای شروع یه بیوگرافی کامل از خودت بده ببینم چه می کنی؟

درود

من 18 سالمه و از خیلی بچگی درگیر بودم خیلی خیلی درگیر میترسم اینجا رو واضح توضیح بدم پس میگذریم 
بچگی نمیدونستم این کار چیه و فکر میکردم خودم کاشفشم و گذشت و گذشت من بزرگ شدم و این عادت هم با من رشد کرد تا  اواخر کلاس هفتم  یه اتفاقی که اونم اینجا نمیگم باعث شد من از این عادت دور شدم و اینو بگم که من تا اون موقع فیلم پ***ن ندیده بودم ولی گاهی یه سری عکس های ناجور با سرچ های مختلف تو نت میدیدم(پ***ن نبودن ولی بد بودن) به خاطر اتفاقاتی که تو بچگیم افتاده بود به اینا وابسته شده بودم یه بار همکلاسی هام داشتن در مورد مسائل جنسی و... حرف میزدن من بهشون گفتم اینا که میگید دیگه چیه یکیشون اسم دوتا سایت پ***ن رو گفت و گفت اینا رو سرچ کن میفهمی چی میگیم و اونجا بود که من با عکس های...... آشنا شدم ولی هنوز فیلم.... ندیده بودم که اونم از بچه ها شنیدم و درگیر پ***ن شدم و همون روز دوباره بعد از مدت ها خ. ا کردم. و گذشت و گذشت تا الآن تلاش های زیادی کردم که رها بشم بعضی هاشون موفق بعضی هم نا موفق گاهی توبم 2 ساعت دووم داشت گاهی 1 ماه گاهی 40 روز گاهی 1 سال و...

به نظرمن این که بعضی از افراد از بچگی با این مسائل آشنا میشن به تربیت خانوادشون برمیگرده .منظورم این هست که اگه پدرو مادر اون بچه از بچگی بهشون یاد بدن که با بدنشون دست ورزی نکنن میشه جلوی خیلی از مبتلا شدن هارو گرفت.
بعضی ها هم که تو نوجوانی به دلیل حس کنجکاوی به خ.ا مبتلا میشن.
به نظر من  مورد اول خیلی بدتره.

(1399 شهريور 5، 13:25)AhoorAli نوشته است: [ -> ]

(1399 شهريور 4، 23:18)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]می فهممت دیوار جان  
اجباری برای مشارکت نیست.

من هم اگر چیزی می گم برای شماست و این که توی گروه حس خوبی داشته باشید.
خودت بهتر از من می دونی چقدر مشارکت کردن چقدر توی پاکی موثره.
همین که بیای دو خط بنویسی من امروز این کار رو کردم و الان این دغدغه ذهنیم هست، کلی فایده توشه.
جلسات NA و ... همه کارش همینه. مشارکت کردن.

ممنون مهدی جان برای مطلب خوبی که آوردی.

************

خب مثل این که اینجا فقط من دنبال ازدواج کردنم.
در یک حرکت انتحاری بحث را عوض می کند.


بچه ها برنامه تون برای عاشورا تاسوعا چیه؟ برنامه خاصی دارید؟
ما اگر خدا بخواد با فامیل جمع می شیم نذری درست می کنیم. (البته با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی)

به نظرتون چه برنامه ای واسه کانون در نظر بگیریم ؟؟

راستیتش داشتم نگاه می کردم دیدم کانون ترک تو چند تا پیام‌رسان هست امّّا متاسفانه تو هیچ کدوم فعالیت درستی نداشته.یعنی تو کانال ها نه فعالیتی دارن و نه پیامی میدن.خواستم بگم میتونیم از ظرفیت پیام‌رسان ها هم استفاده کنیم و افراد بیشتری رو به کانون ترک بیاریم.
یه پیشنهاد دیگه ای که داشتم این بود که تو بعضی از تاپیک ها فعالیتی دیده نمیشه  و سوت و کورن.
به همین دلیل بهتره  سرپرستا یه فکری بهش بکنن