سلام دوستان،یه سوال داشتم که نمیدونستم کدوم قسمت انجمن مطرحش کنم،چون قضیهی کنکور و درس قاطیشه بنظرم اومد که اینجا بپرسمش...
من وقتی ذهنم درگیره فکرای بیشوعوری میشه دیگه نمیتونم درس بخونم،ینی کشش و جذابیتی که اون فکرای بیشوعوری برام داره بیشتر از درس خوندنه و اون موقع اصلا دلم نمیخاد با درس خوندن حواسمو پرت کنم،ینی نه که دلم نخوادا،اصلا نمیییشه که با درس خوندن حواسمو پرت کنم،از درس خوندن بدم نمیاد ولی اینجور وقتا خودتونم میدونید که درس خوندن اونقدری جذابیت نداره که بتونه حواس آدمو از اون فکرا و اون کاره بیشوعورااااانهی به ظاهر جذااااب پرت کنه،اصلا درس خوندن اصولا حواس آدمو جمع تر میکنه بجای پرت کردن حواست
حالا سوال اصلی اینه که اینجور وقتا باید چیکار کرد؟
کارایی کنیم که علاقه داریم بهشون مثل گِیم و...؟
خب اینکارا هم هناق میشه میره تو جووونِ آدم وقتی فقط چن ماه مونده تا کنکور و میدونی هر لحظت مهمه و باید درحال درس خوندن باشی،اصلا خودمم خجالت میکشم خودمو پای لپتاپ درحال بازی کردن ببینم،خواهشا نظرتونو بگید حتما
(1399 ارديبهشت 16، 22:17)Sadegh_ra نوشته است: [ -> ]سلام دوستان،یه سوال داشتم که نمیدونستم کدوم قسمت انجمن مطرحش کنم،چون قضیهی کنکور و درس قاطیشه بنظرم اومد که اینجا بپرسمش...
من وقتی ذهنم درگیره فکرای بیشوعوری میشه دیگه نمیتونم درس بخونم،ینی کشش و جذابیتی که اون فکرای بیشوعوری برام داره بیشتر از درس خوندنه و اون موقع اصلا دلم نمیخاد با درس خوندن حواسمو پرت کنم،ینی نه که دلم نخوادا،اصلا نمیییشه که با درس خوندن حواسمو پرت کنم،از درس خوندن بدم نمیاد ولی اینجور وقتا خودتونم میدونید که درس خوندن اونقدری جذابیت نداره که بتونه حواس آدمو از اون فکرا و اون کاره بیشوعورااااانهی به ظاهر جذااااب پرت کنه،اصلا درس خوندن اصولا حواس آدمو جمع تر میکنه بجای پرت کردن حواست
حالا سوال اصلی اینه که اینجور وقتا باید چیکار کرد؟
کارایی کنیم که علاقه داریم بهشون مثل گِیم و...؟
خب اینکارا هم هناق میشه میره تو جووونِ آدم وقتی فقط چن ماه مونده تا کنکور و میدونی هر لحظت مهمه و باید درحال درس خوندن باشی،اصلا خودمم خجالت میکشم خودمو پای لپتاپ درحال بازی کردن ببینم،خواهشا نظرتونو بگید حتما
دقیقا شکست من اینطوری شد ،اصلا نتونستم درس بخونم چون فکرم منظم نبود و شدید در خظر بودم بعدش گفتم بزار کتاب غیر درسی بخونم(من ب جای گیم کتاب میخونم،مثلا رمان) و این رمان خوندن من و بدتر کرد و شکستم.
در مورد گیم بدتر از اینکه آدم از بازی کردن اذیت بشه اینه ک آدم فکرش بیشتر درگیر بازی میشه
--------------
ب عنوان ی کنکوری ک شرایط شما رو داره و میدونم ک چ حسی میاد سراغ آدم پیشنهاد من اینه ک حتما بره ی پیاده روی نیم ساعته یا ی ساعته تا هوا بخوره ب مغزو کله تا بهتر بشه ،پیشنهاد دوم هم اینه ک درس عمومی بخونه .مثلا لغات زبان یا ریدینگ زبان تست بزنه ،یا لغات و املای ادبیات یاهم تست قرابت ک شدید فکر آدم و مشغول مبکنه.
ب جای فکر و خیال و شکست هم میتونی ی سری بزنی ب سایت قلمچی و مسابقه و چالش ها یا نظرات و داستان های بقیه رو بخونی ک خیلی جالبه اینم.
مهم:موقع درس خوندن ی کش دور انگشت یا مچ بندازین ک وقتی فکرتون کج رفت اون و بکشین محکم بخوره ب دستتون تا بدونین ک الان موقع فکر کردن ب این چیزها نیست
ممنون جیران خانوم،باز که اسمت عوض شد
من یه بار ایدهی کش و امتحان کردم یدونه زدم به دستم سرخ شد جاش موند مامانمم زود دید جاشو زووودم فهمید اتفاقی نبوده و گفت خودزنی میکنی؟
دیگه کلا قیدشو زدم
(1399 ارديبهشت 16، 22:17)Sadegh_ra نوشته است: [ -> ]سلام دوستان،یه سوال داشتم که نمیدونستم کدوم قسمت انجمن مطرحش کنم،چون قضیهی کنکور و درس قاطیشه بنظرم اومد که اینجا بپرسمش...
من وقتی ذهنم درگیره فکرای بیشوعوری میشه دیگه نمیتونم درس بخونم،ینی کشش و جذابیتی که اون فکرای بیشوعوری برام داره بیشتر از درس خوندنه و اون موقع اصلا دلم نمیخاد با درس خوندن حواسمو پرت کنم،ینی نه که دلم نخوادا،اصلا نمیییشه که با درس خوندن حواسمو پرت کنم،از درس خوندن بدم نمیاد ولی اینجور وقتا خودتونم میدونید که درس خوندن اونقدری جذابیت نداره که بتونه حواس آدمو از اون فکرا و اون کاره بیشوعورااااانهی به ظاهر جذااااب پرت کنه،اصلا درس خوندن اصولا حواس آدمو جمع تر میکنه بجای پرت کردن حواست
حالا سوال اصلی اینه که اینجور وقتا باید چیکار کرد؟
کارایی کنیم که علاقه داریم بهشون مثل گِیم و...؟
خب اینکارا هم هناق میشه میره تو جووونِ آدم وقتی فقط چن ماه مونده تا کنکور و میدونی هر لحظت مهمه و باید درحال درس خوندن باشی،اصلا خودمم خجالت میکشم خودمو پای لپتاپ درحال بازی کردن ببینم،خواهشا نظرتونو بگید حتما
اشکال نداره . بازی کن . به این فکر کن که داری با انجام این بازی از شکست که جلوی ۱ هفته درس خوندتو میگیره ، جلوگیری میکنی .
کار دیگه ای که میکنم اینه که میرم فیلم درسی میبینم .
مثلا حسابان با فیلم ... .
میتونی بری پروفایل بچه ها رو هم شخم بزنی
(1399 ارديبهشت 16، 22:46)Sadegh_ra نوشته است: [ -> ]ممنون جیران خانوم،باز که اسمت عوض شد
من یه بار ایدهی کش و امتحان کردم یدونه زدم به دستم سرخ شد جاش موند مامانمم زود دید جاشو زووودم فهمید اتفاقی نبوده و گفت خودزنی میکنی؟
دیگه کلا قیدشو زدم
زم شمشیر نخوردی ک کش بوده ،نگفتم ک شلاق بزن رو دستت گفتم ی کش کوچولو.
من دور انگشتم میندازم.
----
آره،خوشگله؟؟؟؟حالا شما آتریسا بگین از یادها نرم
----------
ای مشکل دار ها ،بدانید و آگاه باشید ک سخت و آسون بودنش مهم نیست مهم اینه ک باید انجامش بدین ،چی و انجام بدین؟؟؟درس خوندن .
حتی اگر از وسوسه و فکر های مزخرف مردین و تلف شدین ی چند ص انتخاب کنید و بگین باید تو نیم ساعت زود تمومش کنم و تایم بگیرید .
این باعث میشه ناخودآگاهتون خودش بفهمه ک اشتباه نکنه و فکرتون درگیر درس باشه.
همه میدونن فکرهای مرخرف جذابن اما خب نه وقتشه نه با اون فکرها ب جایی میرسیم
(1399 ارديبهشت 16، 22:51)Toxic Headshot نوشته است: [ -> ]اشکال نداره . بازی کن . به این فکر کن که داری با انجام این بازی از شکست که جلوی ۱ هفته درس خوندتو میگیره ، جلوگیری میکنی .
کار دیگه ای که میکنم اینه که میرم فیلم درسی میبینم .
مثلا حسابان با فیلم ... .
میتونی بری پروفایل بچه ها رو هم شخم بزنی
آره والا هردفعه که فکرش میاد میگم نهههه باید زودی فراموشش کنم و درسمو بخونم چون اگه همین الان نخونم از برنامهی امروزم عقب میوفتم،انقد با خودم میجنگم که تهش میبینم اونکارو کردم و فرداشم از لجه اینکه روز قبل همه چیو خراب کردم دوباره انجامش میدم و پسفرداش کرخت و بی حسم و روز بعدش میخام درس بخونم اما انگیزه ندارم وووو این داستان ادامه پیدا میکند...
(1399 ارديبهشت 16، 22:54)جیران نوشته است: [ -> ]زم شمشیر نخوردی ک کش بوده ،نگفتم ک شلاق بزن رو دستت گفتم ی کش کوچولو.
من دور انگشتم میندازم.
شلاق نزدم یواش زدم،ولی خب زود سرخ میشم
(1399 ارديبهشت 16، 22:55)Sadegh_ra نوشته است: [ -> ] (1399 ارديبهشت 16، 22:51)Toxic Headshot نوشته است: [ -> ]اشکال نداره . بازی کن . به این فکر کن که داری با انجام این بازی از شکست که جلوی ۱ هفته درس خوندتو میگیره ، جلوگیری میکنی .
کار دیگه ای که میکنم اینه که میرم فیلم درسی میبینم .
مثلا حسابان با فیلم ... .
میتونی بری پروفایل بچه ها رو هم شخم بزنی
آره والا هردفعه که فکرش میاد میگم نهههه باید زودی فراموشش کنم و درسمو بخونم چون اگه همین الان نخونم از برنامهی امروزم عقب میوفتم،انقد با خودم میجنگم که تهش میبینم اونکارو کردم و فرداشم از لجه اینکه روز قبل همه چیو خراب کردم دوباره انجامش میدم و پسفرداش کرخت و بی حسم و روز بعدش میخام درس بخونم اما انگیزه ندارم وووو این داستان ادامه پیدا میکند...
ترکت طولانی مدت نیست ب خاطر همین حس نداری و زود بیخیال میشی.
من دقیقا چند سال پیش اینجوری بودم ،اصلا دلم نمیخواست درس بخونم.
حتما تلاش کن روزهای خوب زیاد بشه ک بعدش اون استرس درس بیاد.
کلا زمانی ک آدم درگیره اصلا فکر آزاد نیست .ی جور بدیه
(1399 ارديبهشت 16، 22:57)Sadegh_ra نوشته است: [ -> ] (1399 ارديبهشت 16، 22:54)جیران نوشته است: [ -> ]زم شمشیر نخوردی ک کش بوده ،نگفتم ک شلاق بزن رو دستت گفتم ی کش کوچولو.
من دور انگشتم میندازم.
شلاق نزدم یواش زدم،ولی خب زود سرخ میشم
ب جای کش،ی کاغذ سفید بزار بگو نباید فکر کنم هربار ک رفتی فکر ی خط اونجا بکش و کنارش فکرت و بنویس و جوابشم بنویس تهش ببین در طول روز چندتا خط زدی
روز چندتا کمش کن تا اون صفحه پاک بمونه .
ینم راه حل خوبیه.
نمیتونم مثل قبل درس بخونم همش دارم ور میرم یه بی خودی به کتاب زل زدم اصلا با قبل عید قابل مقایسه نیست وضعم
اینا طبیعیه؟؟؟
(1399 ارديبهشت 17، 16:42)karma نوشته است: [ -> ]نمیتونم مثل قبل درس بخونم همش دارم ور میرم یه بی خودی به کتاب زل زدم اصلا با قبل عید قابل مقایسه نیست وضعم
اینا طبیعیه؟؟؟
محمدرضا تایم بگیر،بی حوصلگی این روزها غوغا میکنه.
خواب و بی حوصلگی اردیبهشت مشهوره
روشی ک برای آقا صادق گفتم و توهم استفاده کن ،ی کاغذ سفید بزار کنارت و ماموریت اینه ک اون صفحه پاک بمونه،هر اتلاف ی خط بکش رو اون و بنویس.
خودت ب خودت انرژی بده،نرمش کن،با صدای بلند بخون.
از جو مدرسه ک دور باشی اینطوری میشی.طبیعی هست .همه مثل تو هستند
نقل قول: ی کاغذ سفید بزار کنارت و ماموریت اینه ک اون صفحه پاک بمونه،هر اتلاف ی خط بکش رو اون و بنویس.
نقل قول: خودت ب خودت انرژی بده،نرمش کن،با صدای بلند بخون.
هیچوقت رابطم با این جور کار ها خوب نبوده
آقا همه مثل آقای کارما هستن ؟؟؟
12 13 تا کتاب کنارم بستن از اول تعطیلات یکم خوندم گذاشتم کنار دیگه تا الان امروز برگه برنامه امتحانات رسید به دستم ماه بعد امتحان دارم کسی نمیخواد یه کمکی بده یه بر نامه ای یه انرژی ای البته انتظاری هم ندارم چون خودم مسئول در سهای خودمم اگه شروع کنم منو به زور باید از کتاب جدا کنین و یه نفر هم بااید مسئولیت اعلام وضعیتامو به عهده بگیره
(1399 ارديبهشت 17، 16:50)karma نوشته است: [ -> ]نقل قول: ی کاغذ سفید بزار کنارت و ماموریت اینه ک اون صفحه پاک بمونه،هر اتلاف ی خط بکش رو اون و بنویس.
نقل قول: خودت ب خودت انرژی بده،نرمش کن،با صدای بلند بخون.
هیچوقت رابطم با این جور کار ها خوب نبوده
تو پست دیشبم چ نوشته بودم؟واقعا مهم نیست ک برای تو سخته یا آسونه یا دوست نداری ،بلکه مهم اینه ک باید ب هرروشی ک شده بخونی.
تایم بگیر بگو سه ص رو باید تو نیم ساعت بخونم.کرنومترو بزار اگر خوندی ک خودت ب خودت ی هدیه ی تشویقی بده و کم کم سعی کن ب تایم هات پایبند باشی.
بالاخره مجبوری
(1399 ارديبهشت 17، 17:01)im_student نوشته است: [ -> ]آقا همه مثل آقای کارما هستن ؟؟؟
12 13 تا کتاب کنارم بستن از اول تعطیلات یکم خوندم گذاشتم کنار دیگه تا الان امروز برگه برنامه امتحانات رسید به دستم ماه بعد امتحان دارم کسی نمیخواد یه کمکی بده یه بر نامه ای یه انرژی ای البته انتظاری هم ندارم چون خودم مسئول در سهای خودمم اگه شروع کنم منو به زور باید از کتاب جدا کنین و یه نفر هم بااید مسئولیت اعلام وضعیتامو به عهده بگیره
اسمم سرپرسته و عضو کانونی نسبتا فعالی هستم اما ب خدا هرقدر فکر میکنم یادم نمیاد
چ برنامه ای مدنظرته؟چ کمکی؟
پیشنهاد بده،جزئی تر بگو دوستان کمک میکنند حتما
بابا خسته شدم
مجبورم دیگه چه کنم