کانون

سلام

خانم یاقوت
کاش میشد همه بچه‌های کانون خبرهای خوب می‌آوردن و ما رو هم خوشحال می‌کردن. 

من تا اینجا متوجه شدم که خانم آورورا و برادر علی‌رضا نتونستن به نتیجه دلخواه برسن.
اما برادر اهورا قبول شد. اهورا جان مبارک باشه. 

و
باقی هم خبری در دست نیست. 


دوستانی که موفق بودن و قبول شدن مبارک‌شون باشه. با ورود به دانشگاه انشالله کلی اتفاق‌های خوب براتون در راهه.
و
دوستانی که قبول نشدن هم بدونن که ما کم ناراحت نیستیم از ناراحتی شما. غصه شما غصه ما هم هست.  

 
چه بازم یک سال دیگه می‌خواید درس بخونید چه اصلا دانشگاه رو کنار بذارید و بهش فکر نکنید، قدر خودتون رو بدونید. با خودتون مهربون باشید. برای ادامه زندگی بازم هدف داشته باشید و انگیزه.

وقتی از اشتباهات‌مون درس بگیریم و از افراد اهل فن مشورت بگیریم و جوری تلاش کنیم که باید تلاش کنیم، بالاخره موفق میشیم. 
امروز نه. اما سال دیگه و سال بعدتر و بعدترش حتما.

من خیلی منتظر قبولی آقا علیرضا بودم خیلی ناراحت شدم : (
امروز ب فکرشون بودم : ) 
ــــــــ
چ بگم . خیره انشالله ک با گذر زمان و تلاش بیشتر همه چ عالی میشه.
ـــــــــــــــــ

چند وقت پیش آقا رامین ی چیزی نوشته بودن جوری ت ذهنم حک شد هر روز یادم میاد . نوشته بودن از زمانی ک میشناسیم داره کنکور میده . خیلی ب فکر رفتم . دیروزم دوستم میگه بسه دیگه اول سال طوفانی میری جلو آخر سال دلبخواهی اینطوری میشه مسخره نکن ی سال بشین بخون و تموم کن.
دیدم حقه: )

همسایه رویرویی مون هم پزشکی قبول شد و تو این کوچه فقط من موندم ، پسر همسایه انقدر خوشحال بود منم براش خوشحال شدم .

سال بعد دیگه رند رند 1400، تصمیم گرفتم فقط 8 ماه دیگه این جریان و ادامه بدم و اگر نشد دیگه بیخیالش میشم. 
انگیزه دارم ، امید دارم ، باید زندگیم و بسازم : )
میشه 

دوستان دیگه ته ته کنکور منم ک دارم میگم میخونم ، امید داشته باشین . خودم و گول نمیزنم . شماهم بیاین بنویسین از تصمیم هاتون و چون زندگی ادامه داره 

(1399 آبان 9، 19:45)یاقوت نوشته است: [ -> ]دیروزم دوستم میگه بسه دیگه اول سال طوفانی میری جلو آخر سال دلبخواهی اینطوری میشه مسخره نکن ی سال بشین بخون و تموم کن.
دیدم حقه: )

خانم یاقوت چه این مشکل باشه چه هر مشکل دیگه باید درست شناسایی بشه و براش راه حل پیدا کرد.
اگر شما ۲۰ سال دیگه هم کنکور بدید و با همون روشی که تا الان پیش رفتید پیش برید مطمئن باشید نتیجه تغییر نمی‌کنه.

قضا و قدر هست. جای شکی نیست.
اما تلاش‌های ما هم ممکنه همه‌اش درست نباشه. 

تلاش درست به معنای تلاش زیاد نیست.
تلاش درست یعنی تلاش موثر، به‌جا و به‌اندازه.

نقل قول: انگیزه دارم ، امید دارم ، باید زندگیم و بسازم : )

خدا رو شکر.
ما به شما ایمان داریم و حتما موفق میشید. 

نقل قول: همسایه رویرویی مون هم پزشکی قبول شد و تو این کوچه فقط من موندم ، پسر همسایه انقدر خوشحال بود منم براش خوشحال شدم .

چه جالب
پسر همسایه روبرویی ما قبول نشد
برو از تجربه هاشون بپرس

نقل قول: دوستان دیگه ته ته کنکور منم ک دارم میگم میخونم ، امید داشته باشین . خودم و گول نمیزنم . شماهم بیاین بنویسین از تصمیم هاتون و چون زندگی ادامه داره 

اول یک ماجرا بگم
دیشب رتبه 4 کنکور آقای سهرابی مفرد  گفت که وقتی فهمیدم رتبه 4 شدم گریه کردم و تا یک ماه افسرده بودم  
گفته بود فقط رتبه یک میخواسته
از صحبت هاش یک چیزی فهمیدم  اینکه از عید دهم شروع کرده بود ولی رتبه یک از تابستان کلاس نهم شروع کرده بود  
و انتظارات جفتشون خیلی فرق میکرد ، سهرابی فقط رتبه یک میدید ولی ایزدمهر که رتبه یک بود رتبه 1تا10 هدف داشت
هدفت به صورت بازه ای باشه که به اون بازه فکربکنی نه به یک نقطه

انتخاب هدف چیزی هست که خیلی ها بلد نیستند و کار دستشون میده
اگر فقط همین یک چیز تو زندگی یادبگیریم کافیه


هدف های من گفتنی نیست چون بالاتر از چیزیه که خیلی ها فکرش بکنند

(1399 آبان 9، 22:33)karma نوشته است: [ -> ]منم همون طور شد که میخواستم

هیچی قبول نشدم

جدی جدی دعا میکردم که قبول نشم

انشالله سال دیگه چیزی که دوست داری قبول میشی. 
کی بهتر از تو برای قبول شدن تو بهترین دانشگاه‌ها و بهترین‌ رشته‌ها؟ 

(1399 آبان 9، 22:22)SR71 نوشته است: [ -> ]

نقل قول: همسایه رویرویی مون هم پزشکی قبول شد و تو این کوچه فقط من موندم ، پسر همسایه انقدر خوشحال بود منم براش خوشحال شدم .

چه جالب
پسر همسایه روبرویی ما قبول نشد
برو از تجربه هاشون بپرس

 حرف زدم باهاش ، ناراحت بود : ) میگفت باید 3رقمی میشدم .هزار آورده بود   ظاهرا پردیس قبول شده.

نقل قول: دوستان دیگه ته ته کنکور منم ک دارم میگم میخونم ، امید داشته باشین . خودم و گول نمیزنم . شماهم بیاین بنویسین از تصمیم هاتون و چون زندگی ادامه داره 

اول یک ماجرا بگم
دیشب رتبه 4 کنکور آقای سهرابی مفرد  گفت که وقتی فهمیدم رتبه 4 شدم گریه کردم و تا یک ماه افسرده بودم  
گفته بود فقط رتبه یک میخواسته
از صحبت هاش یک چیزی فهمیدم  اینکه از عید دهم شروع کرده بود ولی رتبه یک از تابستان کلاس نهم شروع کرده بود  
و انتظارات جفتشون خیلی فرق میکرد ، سهرابی فقط رتبه یک میدید ولی ایزدمهر که رتبه یک بود رتبه 1تا10 هدف داشت
هدفت به صورت بازه ای باشه که به اون بازه فکربکنی نه به یک نقطه

انتخاب هدف چیزی هست که خیلی ها بلد نیستند و کار دستشون میده
اگر فقط همین یک چیز تو زندگی یادبگیریم کافیه


هدف های من گفتنی نیست چون بالاتر از چیزیه که خیلی ها فکرش بکنند

رتبه یک سید امیر سید شنوا از اردبیل شده ها . کدوم رتبه مد نظرتونه؟ منطقه ای یک شدن؟

مورد دوم اینکه انشالله موفق میشین 

نقل قول: رتبه یک سید امیر سید شنوا از اردبیل شده ها . کدوم رتبه مد نظرتونه؟ منطقه ای یک شدن؟

مورد دوم اینکه انشالله موفق میشین 

من راجع به رتبه برترهای کنکور 98 صحبت کردم

سلام
بچه ها همه تلاشتون رو بکنید برای رسیدن به آینده ای که می خواید شاید تلاش سخت باشه ولی حسرت ویران کننده اس
در کنار درس حتما ترک خ.ا رو جدی بگیرید یعنی اینقدر درگیر درس و کنکور باشید که خ.ا رو یادتونم نیاد
تجربه من این هست که خ.ا تمرکز رو کاهش میده و بازدهی کمتر میشه
من موقع کنکور کارشناسی درگیر نبودم برا همین تفاوتش رو خیلی خوب درک کردم

امیدوارم موفق باشین

نقل قول:

کنکوری کجایی؟؟؟

دوستانی ک میخوان برای کنکور 1400بخونن ، بترکونن ، طوفان کنند ؟؟؟

داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 من هستم ،ولی جوری میخونم که انگار1400 دارم  

نقل قول: اعلام حضور کنید ، برامون بنویسین و ی عهدنامه ی کانونی بفرستین ک سال بعد همین موقع نقل قول بزنین بگین دیدی ب هدفم رسیدم 

کجایی کنکوری؟؟؟؟؟؟؟؟

سال بعد کی پزشکی، مهندسی ، فرهنگیان ، وکالت ، روانشناسی و غیره میخواد؟؟؟؟؟؟

من که به نظرم بدونید  
دو برابر کنکوری های امسال وقت دارم

سلام
من واقعا نمیدونم چی باید بگم
فقط اینکه هیچکس احتمال نمیداد من مردود شدم
هیچکس نمیدونه حال منو
امروز ظهر مامانم بهم گفت دیشب که توی اتاق گریه میکردی حال بابا بد شد
و باتو گریه میکرد میگفت من طاقت گریه های اهو رو ندارم
و حتی امروز با گریه به مامانم گفت دلم برای اهو خون شده حرف مردم به درک
مامانم نصف شب هی میومد تو اتاقم چکم میکرد ببینه سکته نکرده باشم...
وقتی دیدم مردود شم خواهرم زد زیر گریه ولی من فقط خندیدم گفتم خب که چی و با هیچکس حرف نزدم
همه فکر کردن میخوام خودکشی کنم ..
همش چکم میکردن....
نمیدونم هچی نمیدونم.. فقط انقدر نابودم که نمیدونم باید چکار کنم
واقعا کاش امشب سکته کنم بیفتم بمیرم..
اسم ریاضی و فیزیک که میاد دلم میخواد خودمو دار زنم
از طرفی با اون اوضاعی که شیمی پارسال بود...
از طرفی اخه نظام جدید؟؟؟؟؟
نمیدونم...
نمیدونم
مامانم نگاهم میکنه بغض میکنه..
خاله ام زنگ میزنه گریه میکنه..
شده ام یه موجود کاملا قابل ترحم....
ولی چاره چیه؟؟؟
زندگی اسون نیست...
اخرش که چی ؟؟
با خودم میگم منکه نمیخوام دیپلمه بمونم...
از طرفی میگم اخه اتریسا ک تجربه ش بیشت توعه خراب کرده وای به حال تو...
از طرفی من هیچی از نظام جدید حالیم نیست..
ولی خب چاره چیه؟؟
کاش جا نزنم ....
خیلی میترسم..
با خودم میگم نکنه انصرافم از دانشگاه مشکلی داشته که قبول نشدم..

یعنی فقط میتونم بگم لعنت
ی بار مخالفت میکنن ی بار موافقت.

مهدی منتظر/۳ روز