کانون

نسخه‌ی کامل: مسابقه شروع زندگی خوب، (سرپرست: *شهریار*،یا باب الحوائج ، سنا)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام

من برای اینکار گوش شیطان کر یه روش دارم برای بهتر شدن رابطه با والدین (بخصوص مادر)

من معتقدم هر کاری در حقشون انجام بدیم فردا فرزندانمون هم با ما اون کار رو انجام میدن

جزء مواردی هست که پاداش یا جزاش از این دنیا شروع میشه تا آخرت

هر وقت چیزی میخوان همون لحظه یه چیزی تو آدم میگه پاشو برو انجام بده و یه چیزی هم با تنبلی میگه ولش کن

من هم با تنبلی لج میکنم و به خودم قول میدم اگه 10 بار پشت سر هم ازم چیزی بخوان انجام بدم

هم صبر و تحمل خودمون بالا میره و هم خدا میدونه چقدر از دستمون خوشحال میشین و رفتارشون با ما از زمین تا آسمون تغییر میکنه

امتحان کنین لذت بخشه وقتی رضایتو تو چششون میبینین

.......................
یا خالق
من با علیرضا موافقم
واقعا خیلی لذت بخشه وقتی والدین اظهار رضایت می کنن...
در جهت کامل کردن حرف های قشنگ علیرضا میگم. واقعا نیکی به والدین باعث رشد و تعالی روح میشه... چرا که انسان با اینکار صبر و تحملش بالا میره... آرامش پیدا میکنه...
بچه ها قبول کنید وقتی پدر مادر بهمون چیزی میگن و همون لحظه گوش نمی دیم استرس تمام وجودمون رو میگیره که الان باز حرف رو تکرار میکنن. دچار عصبیت میشیم و استرس پیدا میکنیم ولی وقتی همون لحظه اون کار رو انجام میدیم هم سریع اون کار انجام میشه و هم اون آرامش تو جیبمون میمونه (به قول معروف)
گشاده رویی خیلی مهمه. ار این به بعد قول بدیم به خودمون که همون لحظه که پدر و مادر از ما درخواست کاری کردن سریع ابتدا با گشاده رویی و لبخند بهشون نگاه کنیم و سریع بلند شیم و بگیم چشم. باور کنید هیچی از ما کم نمیشه. بلکه بهمون اضافه میشه و ارزش و شخصیتمون بالا میره و دیگران هم با دیدن رفتار ما ما رو ارزش گذاری میکنن. ولی مهم تر از همه تحول درونیه که در ما اتفاق میافته.
اجر بوسیدن پدر و مادر

مردی به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خورده ام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس، (یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت می رسی.) او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آن ها را ببوس.
هنگامی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای دیدار پسرش اسماعیل، از شام به مکه آمد، فرزندش در خانه نبود و حضرت ابراهیم (علیه السلام) به سوی شام برگشت. وقتی اسماعیل به خانه بازگشت، همسرش آمدن حضرت ابراهیم (علیه السلام) را به اسماعیل خبر داد. اسماعیل به جست و جوی رد پای پدر پرداخت و جای پای پدرش را پیدا کرد و به عنوان احترام به پدر، جای پای ایشان را بوسید.
( الاعلام قطب الدین حنفی ص 24)

*****
نقش نیکی به پدر و مادر در قبولی توبه


مردی به محضر پیامبر اکرم (صلی آله علیه و آله وسلم) آمد و گفت: ای رسول خدا هیچ کار زشتی نیست مگر این که انجام داده ام، آیا توبه ی من قبول می شود؟!
پیامبر اکرم(صلی آله علیه و آله وسلم) به او فرمودند: آیا پدر و مادرت زنده هستند؟ او گفت: پدرم زنده است.
حضرت فرمودند: برو به پدرت نیکی کن، که همین نیکی به پدر موجب پذیرفتن توبه ی تو خواهد شد. وقتی او رفت پیامبر(صلی آله علیه و آله وسلم) آهسته به گونه ای که او نفهمد و ناراحت نشود، به حاضران گفتند: ای کاش! مادر او زنده بود و به مادرش نیکی می کرد، زیرا با نیکی کردن به مادر، قبولی توبه اش نزدیک تر می بود.
( بحارالانوار، ج 74، ص 82)


*****
اثر خدمت و احترام به پدر و مادر


آیت الله خزعلی از آیت الله محمدرضا بروجردی نقل کردند که :
پدر آقای مشکور در عالم خواب می بیند به حرم امام حسین علیه السلام مشرف شده است و همه مردمی که آنجا به زیارت مشغول هستند - به جز چند نفر - به صورت حیوانات دیده می شوند.
در همان حال نیز مشاهده می کند که جوانی به حرم وارد شده و گفت: السلام علیک یا ابا عبدالله
و از آن حضرت جواب شنید : و علیک السلام احسنت.
آقای مشکور می گوید: که از خواب بیدار شده و به حرم مشرف شدم، منظره حرم را همان طور که در خواب دیده بودم، مشاهده کردم، البته همه به صورت انسان بودند اما افراد همان افرادی بودند که در خواب آنها را مشاهده نموده بودم.
چیزی نگذشت که ناگهان دیدم همان جوان نیز آمده و سلام داد ولی من جواب سلام حضرت را نشنیدم.
سراغ جوان رفته و جریان خوابم را به او گفتم.
جواب داد: برای او مهم نیست.
گفتم: چطور این خواب برای شما مهم نیست؟
گفت: من جواب آن حضرت را شنیدم.
گفتم: شما چه کردی؟
جواب داد: من هر شب جمعه به زیارت حضرت می آیم و هر بار پدر یا مادرم را به حرم می آورم.
یکبار پدر و مادرم هر دو با هم گفتند ما را ببر.
در بین راه پدرم به زمین خورد و از راه رفتن عاجز شد.
ولی باز از من خواست که او را به حرم ببرم. من او را روی دوش خودم قرار داده و به حرم بردم؛ لذا حضرت جواب من را دادند و مرا تحسین کردند.
(روزنه هایی از عالم غیب )


*****
عاق والدین

یَا عَلِىُّ: مَنْ أَحْزَنَ وَالِدَیْهِ فَقَدْ عُقّهَمَا.


اى على، كسى كه والدین خود را محزون و غمناك نماید، آن ها را عاق نموده.
(منتهى الآمال، ج 2، ص 844، حكایت 21.)
عاق والدین شدن منحصر به آن نیست كه مخالفت و درشتى و صدمه زیادى به آن ها برساند، بلكه فقط رفتارى كند، كه اسباب غصّه و كدورت پدر و مادر گردد، و لو این كه به زبان عاقش نكنند، بنابراین كار عقوق بسیار باریك است و اولاد باید رعایت خشنودى آن ها را نماید.


*****


سفارش حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف) نسبت به پدر



آقا سیّد محمّد موسوى نجفى معروف به هندى كه از اتقیاى علما و ائمه جماعت حرم امیر المؤمنین (علیه السلام)است نقل كرد از جناب شیخ باقر فرزند شیخ هادى كاظمینى مجاور نجف اشرف و ایشان از شخص مورد اعتمادى كه به دلاّكى اشتغال داشت، آن شخص را پدر پیرى بود كه سعى فراوان نسبت به خدمتگزارى او مى كرد، حتّى خودش براى او آب در مستراح مى برد و منتظر مى شد تا خارج شود و به مكانش برساند، پیوسته ملازم خدمت او بود، مگر در شب چهار شنبه كه به مسجد سهله مى رفت و در آن شب به واسطه شب زنده دارى در آن جا از خدمت معذور بود، ولى پس از مدّتى ترك كرد و دیگر آن جا نمى رفت.
از او پرسیدم چرا رفتن به مسجد سهله را ترك كردى؟ گفت: چهل شب چهارشنبه به آن جا رفتم، شب چهارشنبه چهلم به تأخیر افتاد، تا نزدیك غروب، در آن وقت تك و تنها بیرون رفتم، و با همان وضع به سیر خود ادامه دادم تا یك سوّم راه باقى ماند، كم كم مهتاب، مقدارى از تاریكى شب را به روشنایى تبدیل كرد، در این هنگام شخص عربى را دیدم كه بر اسبى سوار است و به طرف من مى آید، در دل خود گفتم الآن این مرد راهزن مرا برهنه مى كند.
همین كه به من رسید با زبان عرب بَدَوى شروع به صحبت كرد، پرسید: كجا مى روى؟ گفتم: مسجد سهله.
گفت: با تو چیز خوردنى هست؟ جواب دادم: نه. فرمود: دست خود را در جیب كن. گفتم: در آن چیزى نیست. باز آن سخن را به تندى تكرار كرد. من دست در جیب كردم و مقدارى كشمش یافتم، آن گاه به من فرمود:
«أوصیك بالعَوْدِ»
سه مرتبه و عَوْد به زبان عرب بدوى. پدر پیر را مى گویند، یعنى سفارش مى كنم تو را به پدر پیرت.

بعد از این سخن ناگهان از نظرم ناپدید شد، فهمیدم كه او حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) بود و دانستم آن جناب راضى نیست ترك خدمت پدرم را، حتّى در شب چهارشنبه، از این رو دیگر به مسجد سهله نرفتم.
(برگرفته از درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)

منبع: سایت تبیان
بسم الله الرحمن الرحیم
اول سلام به دوستان. ازتون گله دارم. خیلی هم گله دارم. نمی خواهید دور کعبه طواف کنید؟ نمی خواید حاج خانم و حاج آقا بشید؟ خیلی غصه خوردم. ماه رمضونه ها!!! من حاظرم به هر چیزی یا هر کسی قسم بخورم که هر کس کمک کنه تا ریحانه خانم سر روی پای مادر بگذاره غیر ممکنه که رنگ بهشت رو نبینه. گاهی بهشت خیلی نزدیکه ولی ما داریم تو دور دورا دنبالش می گردیم.
سلام بر ریحانه خانم
حرف های شما خیلی منو تحت تاثیر قرار داد. من می دونم که شما مقصر نیستی. دو تا موضوع فکر کنم کمکتون کنه:
1- ریحانه خانم روی حرف پدر و مادر حرف نزن. به هیچ وجه. ممکنه اوایل براتون سخت باشه. هر چی گفتن بگو چشم. حداقل تا وقتی خونه پدر و مادرتون هستی و اگر متاهل هستی هم زمانی که منزل والدین هستی اینطور باش. بالافاصله بگو چشم. اگر تصمیم داری که این کار رو نکنی دیگه بقیه این پست رو نخون. چون بهت کمکی نمیکنه. باید جدی تصمیم بگیری این کار رو انجام بدی.
2- ریحانه خانم بین دو طرف از یک ماجرای عاطفی باید یکی جلو بره. باید یکی غرور خودش رو بشکنه. در مورد پدر و مادر ابتدا وظیفه پدر مادره که این عشق و محبت رو پیش قدم بشن ولی فرض کنیم اونها پیش قدم نشدن. ریحانه خانم اون شخصی برنده هست که غرورش رو می شکنه. اون شخصی بزرگ میشه که غرورش رو میشکنه و پیش قدم میشه. در حقیقت ذات این پیش قدم شدن از جنس شکستن نیست جنسش از جنس بزرگ شدن و کرامت پیدا کردنه. می دونم چقدر می تونه برات سخت باشه. می دونم که بعد یک مدت طولانی سخته شما بخوای دست پدر و مادر رو ببوسی. اما باید این کار رو انجام بدی. همه چی اول کار سخته همه چی. چیز آسونی وجود نداره. اما امروز روزیه که باید این سختی رو بچشی تا بزرگ بشی. همین امروز. باید خون دل بخوری تا در دل دو طرف عشق و محبت ایجاد بشه. ریحانه خانم یک چیزایی تو زندگی وجود داره که ابتدا سخته خیلی سنگینه. مثل قضا کردن تمام نماز هایی که نخوندی. مثل قضای روزه هایی که نگرفتی. اما باید این کار رو انجام داد. قدم به قدم. یواش یواش. قضا کردن محبت هم سخته و باید قدم به قدم جلو رفت. ریحانه خانم بزرگترین قدم تو اینه که تصمیم بگیری جلوی پدر و مادر غرورت رو بشکنی و از اینکه دست و صورت مادر و پدر رو ببوسی خجالت نکشی. مولانا میگه:
دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد جان را سپر تیر بلا خواهم کرد
عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام امروز به خون دل قضا خواهم کرد

همین امروز که ماه رمضونه برو و کاری رو که باید شروع کنی شروع کن. کار امروزه. کار فردا نیست ها... اگه میخوای کلید عشق رو بهت بدن و از در محبت وارد بهشت بشی امروز وقتشه. خون دل داره اما سعادت در اینه. آینده در اینه که قدم در این راه بذاری. الان هیچ وظیفه ای به گردن تو نیست جز اینکه این سختی رو به خودت بدی که پیش قدم بشی و رابطه خودت رو قوی کنی با پدر مادرت. همین امروز برو و سرت رو رو پای مادر بذار و بگو مامان من دوست دارم. بهش بگو. بگو که بهش نیاز داری بگو که مادر من چه بد باشم از نظر تو چه خوب به مهرت نیاز دارم. بشکن خودت رو. شاید گریه کنی. اما عیبی نداره. بگو مادر تا بهم نگی که دوستم داری صورت از پات بر نمی دارم. بهش بگو مادر به اندازه تمام سالهایی که بهم نگفتی و بهت نگفتم که دوستت دارم دوستت دارم. بگو اجازه بده به اندازه تمام سال هایی که گریه نکردم گریه کنم تا بدونی که چقدر به عشق و محبت تو نیاز دارم.
همه ما به محبت اونها احتیاج داریم. همه ما. گاهی لازمه بگیم که مادر جان، پدر جان، من به محبت تو نیاز دارم. هر لحظه که احساس کردی که داری کم میاری به خدا توجه کن و بهش توکل کن تا آروم بشی و کم نیاری. دل رو به دریا بزن این نماز واجبی که به گردنته قضا کن. اگر پدر و مادر آمادگی رویارویی با این رفتار تو رو نداشتن (که طبیعی هم هست فعلا) دلسرد نشو به خدا توکل کن و هر لحظه که دیدی داری صبرت رو از دست میدی اصلا به خودت تلقین منفی نکن که درکت نمی کنن. به خودت بگو من میتونم. بگو بالاخره موفق میشم.
گاهی لازمه که به دیگران بگیم که به محبتش نیاز داریم. اگر اولویتی وجود داشته باشه و اگر تنها به دو نفر اجازه گفتنش رو داشته باشیم اولی مادره و دومی پدر. به مادر بگو که چقدر به نگاه مهربونش نیاز داری و به پدر بگو که چقدر به نگاهش نیاز داری تا اعتماد به نفس پیدا کنی. هر جا احساس کردی مشکلی داری بیا بگو تا با هم همفکری کنیم و موانع رو از بین ببریم.
یه یا الله بلند بگو و بلند شو برو تا وظیفه ات رو شروع کنی... سرت رو رو پای مادر بذار و بگو که دوستش داری و به توجهش نیاز داری. بگو تمام این سال ها به نگاه مهربونش نیاز داشتی و بازم داری...
سلام


ریحانه النبی خانوم گذشته رو نمیشه همیشه ملاک کار قرار داد

همیشه یه راهی برای جبرانش هست خودتونم خوب میدونین

هیچ وقت برای جبران دیر نیست

یا به قولی ماهی رو هر وقت از آب بگیرین تازه هست

بعضی مواقع غرور جلوی مارو میگیره بعضی مواقع خاطرات گذشته

ولی به نظر من برای یه بار هم که شده غرور رو بذارین زیر پاتون هر جور که راحتترین شروع کنین

با پدر یا مادر میخواینن صورتشونو یا دستشونو ببوسین

نذارین این خواسته تو دلتون بمونه و به حسرت تبدیل بشه

اونا گوهر هایی هستن که همیشه در دسترس نیستن

خدا اون رو رو نیاره ولی نذارین دیر بشه و حسرتش تو دلتون بمونه

نگاه کردن به 3 چیز عبادته

1- قران 2- چهره پدر مادر 3- دریا

یادتون باشه باشه از هر دست بدین از همون دست میگیرین

اگه باهاشون نیکی کنین

در آینده فرزندان شما هم به شما نیکی میکنن

میدونم حرفام کلیشه ای و تکراریه ولی یه بار با حوصله بخونین شاید توش نکته ای پیداشد به دردتون بخوره

..................
یا قادر

سلام دوستان عزیز و مخصوصا ریحانه خانم

چند وقت پیش من یه تاپیک زدم به نام "تکنیک نامه" که متاسفانه وقت دیگه نکردم که بقیه مطالب رو قرار بدم. (اول باید تایپ می شد!!!)
ولی فکر کنم که الان وقتشه که مطلب رو به صورت کامل براتون قرار بدم.
به خدا قسم من مطمئنم که اگه فقط همین یه دونه تکنیک رو اجرا کنید کلی رابطه تون بهتر میشه.
از این دست آدم ها هم نیستم که یه چیزی رو خودم اجرا نکرده به بقیه توصیه کنم.
من این تکنیک رو اجرا کردم و معجزه رو به چشمام دیدم.
من مطلب رو به صورت فایل MP3 قرار میدم. دانلود کنید، گوش کنید و معجزه رو ببینید.
راستی نامه ای که خودم به پدرم نوشتم رو هم قرار میدم که ببینید.

دوستان تو رو به خدا این فایل هایی رو که قرار میدم جدی بگیرید.
من بیکار نیستم که با کلی زحمت (وظیفه است) فایل تصویری رو صوتی کنم. دوباره فایل صوتی رو کم حجم کنم. بعدش با این سرعت کم آپلود کنم. بخدا اندازه خواهر و برادر های خودم دوستتون دارم و الا اصلا همچین کاری رو نمی کردم.
زیاد بودن کسایی که از من خواستن و من زحمت رایت به خودم ندادم چه برسه به این همه تندیل و دنگ و فنگ.
همه اش وظیفه است بخدا.
خواهش می کنم دانلود کنید، استفاده کنید و نتیجه رو هم برای من و دوستان بگید.
لطفا با خبر های خوب خوشحالمون کنید.
من هر بار میام اینجا میگم برید دانلود کنید و مشکلتون رو حل کنید بعد میام میبینم که باز همون مشکل رو یکی دیگه داره.
دوستان عزیز خواهش می کنم برای زندگی خودمون اهمیت قائل بشیم.
خیلی دوستتون دارم.

(1390 مرداد 20، 22:08)ققنوس نوشته است: [ -> ]
تکنیک نامه به صورت کامل


مدت زمان فایل:
48 دقیقه
حجم فایل:
11 مگابایت
فرمت:
MP3
کیفیت:
32kbit 22kHz
نوع لینک:
مستقیم

[تصویر:  98485031028428101719.png]
سلام
خیلی صحبتاتون قشنگ بود
مرسی Khansariha (8)
ولی فایلو من نمیتونم دانلود کنم Tears
خواهش می کنم.
چرا؟

حجمش زیاده
من تست کردم دانلود میشه؟
مرسی الان شد
مشکل از دانلودر من بود Tears
سلام آقا اقلیم بالا خیلی‌ از تاپیک تون ممنونم
من هم با مادرم و مخصوصا با پدرم خیلی‌ دعوا می‌کنم و فکر می‌کنم که من رو نمی‌فهمن
این هر چقدر بزرگتر میشم بیشتر به چشمم میاد
احساس می‌کنم که ما هرکدوم در یک دنیای دیگه ی‌ زندگی‌ یم
اینکه حق با کیه فعلا بماند
من میدونم که بیشتره جوان‌ها با پدر و مادر خودشون دعوا می‌کنن و این یک چیز ۱۰۰% معمولی‌
هیچ کس که در این تاپیک نمیتونه بگه من تاحالا با پدر و مادرم دعوا نداشتم
من میفهمم که شما چه احساسی‌ دارید ( باور کنید) ,وقتی‌ میگید احساس می‌کنید که هیچ وقت احساس نزدیکی‌ بهشون نداشتید.....
ولی‌ هیچ کس نمیتونه بهم بگه که تاحالا وقتی‌ که پهلوی پدر و مادر هست, احساس گرمی‌ و امنیت خاصی‌ بهش دست نمید حتا شما
من نمیدونم که بین شما و پدر و مادرتون چه اتفاقی‌ افتاده ولی‌ یادتون باشه هرچقدر دیرتر به طرف هم برین از هم دورتر و دورتر میشین
میدونم سخته و شما خجالت می‌کشید ولی‌ این رو به پدر و مادرتون بدهکارید

این ویدئو رو ببینید حتما بهتون کمک می‌کنه به من که خوب کمک کرد
آقا اشتیاق خیلی خوب بود ممنون تاثیر گذار بود

ویدئو قشنگی بود با زیر نویس انگلیسی
شرمند فارسیش رو گیر نیووردم1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j
ولی‌ هرکی‌ چیزی نفهمید به من بگه.......
این هم ترجمه‌ش

امیدوارم حال کنید


I want a better father
من پدر بهتری می‌خوام


Someone who is not deaf – mute
کسی‌ که کر و لال نباشه


A dad like everyone else’s
یه پدر مثل دیگران


(Deaf –dumb dad )
پدر کر و لال


A father who can listen to my hopes and fears
پدری که بتونه به امیدهام و ترسهام هم گوش کنه


A father who speaks. Who understands me.

پدری که حرف می‌زنه . کسی‌ که منو بفهمه



Father in hospital:
Please don’t let anything happen to my daughter

لطفا نذارین برای دخترم اتفاقی بیفته


I have money.I have a house.Take it all!!

من پول دارم. یه خونه دارم. ‌همش مال شما!!!


Eat more my daughter,it helps you to grow
دخترم بیشتر بخور.این به بزرگتر شدنت کمک می‌کنه



Be good at school
تو مدرسه خوب باش(درسخون باش)



It’s my kid’s birthday today
امروز تولد دخترمه


Happy birthday!always be happy.Love.dad
تولدت مبارک! همیشه شاد باش.با عشق. پدر


I was born a deaf mute
من به عنوان کارو لعال به دنیا اومدم


I am sry for that
برای این معذرت می‌خوام



I cant spek like other fathers
من این پدر های دیگه نمیتونم حرف بزنم



But I want you to know that I love you with all my heart.
ولی‌ می‌خوام بدونی که من تو رو با تمام قلبم دوست دارم


in hospital
Take my blood!!!!
خون من رو بگیرید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

.

.
.


.


.


.


.





There are no perfect fathers.
پدر پرفکت (کامل)وجود نداره



But a father will always love perfectly.

ولی‌ یه پدر همیشه پرفکت ( استثنائی)عشق بورز



Remember to care for those who care for you.

یادت باشه که همیشه مراقب کسانی‌ که عزت مراقبت کردن باشی‌



Thai Life insurance

بیمهٔ عمرthai

سلام ریحانه خانوم......
امان از غرور بیجا ........
یه بنده خدایی میگه: غرور و خودبینی در همه ی مردم به طور یكسان وجود دارد، تفاوتی كه هست در شكل بروز آن است.
بیا و یه بار بروز نده اتفاقی نمی افته .نه اسمون به زمین میاد نه زمین به اسمون.
من خودم وضعم از تو بدتر بود جواب سلام پدرم و نمیدادم به خاطر مشکل با پدرم سر مادرم داد میزدم و.......به مرور دارم بهتر میشم الان جواب سلام پدرمو می دم البته بعضی اوقات مغرور میشم جواب سلامو طوری میدم که فقط خودم بشنوم(البته اینکار صرفا جنبه تربیتی داره).
من نمیگم خیلی سریع باهاشون اون ارتباطی رو شروع کنی که به قول خودت تو فیلما میبینی...
اروم اروم ............رهرو انست که اهسته و پیوسته رود.
یه بار که با مادرت نشستی سر صحبتو در مورد یه چیزی باز کن ...
تو مرحله های بعدی از پدرت یه چیزی بخواه مثلا پول(من خودم انقدر مغرور بودم که از پول گرفتن ازشون اکراه داشتم و بدم میومد)
به مرور این کار واست عادی میشه به غرورتم لطمه نمیخوره.
بعضی اوقات واسه رسیدن به خواسته ها باید دل به دریا زد.
سلام ریحانه خانم
واقعا تحت تاثیر حرفاتون قرار گرفتم ... نمیدونم چطوری باید مشکلتون رو حل کنید ولی می دونم تنها کسی که می تونه بهتون کمک کنه خودتون هستید ... لطفا خجالتو بزارید کنارید به والدینتون نشون بدید که چقدر دوستشون دارید ... قدر پدر و مادرتون رو بدونید ... بترسید از روزی که دیگه دیر شده باشه ... من خودم رابطه زیاد خوبی با پدرم نداشتم مثلا وقتی سلام می کردم درست جواب سلاممو نمیداد ولی یه روز با خودم تصمیم گرفتم که این رابطرو درستش کنم از اون به بعد تصمیم گرفتم با صدای رساتر و با روحیه ای بالاتر به پدرم سلام کنم .. اوایل شاید زیاد بهم توجه نمیکرد ولی کم کم خودمو بهش ثابت کردم و نشون دادم که چقدر دوسش دارم الحمدلله الان تو شرایط خیلی خوبی به سر می بریم . به خدا اونا هم دوسمون دارن ولی خوب زندگی و هزارو یک مشکل ما جای اونا نیستیم که بدونیم چه فشاری رو دارن تحمل می کنند . اصلا اینو یه امتحان الهی بدونید با خودتون بگید من تمام تلاشمو کردم که اگر خدایی نا کرده روزی رسید که دیگه باهاشون در ارتباط نبودید حسرت یه همچین روزی رو نخورید شما تلاشتون رو شروع کنید مطمئن باشد خدا تنهاتون نمیزاره .. از صمیم قلب آرزو می کنم هر چه زودتر مشکلتون حل بشه

"این همیشه یادتون باشه هیچ پدر و مادری بد بچه هاشون رو نمیخوان"