هرچند که رنگ و روی زیباست مرا
چو لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانه ی عشق
نقاش ازل بهر چه آراست مرا؟؟
پ.ن : بارونی من شعرهایی که حفظم دیر یادم میاد...چه کنم؟
این چه ماه است که اندر دل و جانها گردد!....که من از گردشِ او بس چو فلک گردیدم
مولانا
کیمیا جونم باید تمرین کنی...توی مشاعره هیچی چی مثله تمرین موثر نیست!
مسلمانان مسلمانان،مسلمانی مسلمانی ..................................... از این آیین بی دینان پشیمانی پشیمانی
دایم دل خود ز معصیت شاد کنی
چون غم رسدت خدای را یاد کنی
یک چند به کودکی باستاد شدیم
یک چند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک بر آمدیم و بر باد شدیم
من حاصل عمر خود ندانم جز غم
در عشق ز نيك و بد ندانم جز غم
يك همدم با وفا نديدم جز درد
يك مونس نامزد ندارم جز غم...
من از که باک دارم؟خاصه که یار با من....از سوزنی چه ترسم؟وان ذوالفقار با من
مولانا
نماز شام غريبان چو گريه آغازم
به مويه هاي غريبانه قصه پردازم
حافظ
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
دلا بسوز كه سوز تو كار ها بكند
نياز نيمه شبيدفع صد بلا بكند...
حافظ
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
كه به ماسوا فكندي همه سايه ي هما را...