یارا بهشت صحبت یاران همدمست
دیدار یار نامتناسب جهنمست
هر دم که در حضور عزیزی برآوری
دریاب کز حیات جهان حاصل آن دمست
تو شنیدی که دلم گفت: بمان ایست نرو
بخدا وقت خداحافظیت نیست نرو
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست
سلام
"تا ب گوشه ی چشمت یک نظر کنم روزی
شب ز گریه تر کردم گوشههای بالین را"
"الف" بده...
یاعلی.
الف می گم ابروت کمونه ای بلند بالای من
ب می گم بالات بلنده ای گل خوشبوی من
ترانه الف با
ایرج
ن بده
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
د بده
"دلم سرد است و شبهایم همه سرد است یا خورشید
ببین سیلاب اشکم بسته شد یا قبه الخضرا "
"الف " بده...
___________
می تی؟!؟؟!
مشاعره؟!؟
مدیر تالار ادبی!!
الف میگم....؟!؟
تازه اشتباه هم میگی!!!
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان
جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز
بله؟
خب مدیر تالار ادبی ام دل داره
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
صوفی مجلس که دی جام و قدح میشکست
باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
حافظ
د بده
"در رفته از دستم دوباره رشته ی کارم
نزذیک بود امشب بگویم دوستت دارم.."
"میم " بده...
درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث
دین و دل بردند و قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث
حافظ
ث بده.
سخت شد
ثانیه ها در پی هم میروند
نیست کسی در پی آنها رود
داشتی می بریدی مشاعره رو ها عاشق خان
من تا ث دیدم موندم واقعا..
سخته!
"دل خانه خداست مکن وقف چون مزار
این خانه را ب صاحب این خانه واگذار"
"ر" بده...
____________
کاش هممون این کار رو بکنیم...