یاد دارم که شبی همدم پروانه شدم
فارغ از زمزمه مطرب و میخانه شدم
همچو پروانه پریشان شدم و خانه خراب
او چو ما گشته غزل خوان و پی باده ناب
هاتف کلانتری(رهگذر)
پ ن : شادی فکر کنم به معنی فرار بودنه
فکر کنم معنی شعر اینه :
یه بار که دنیا به من و عشق راه فرار داد
عقل اومد جلوی فرارمون رو گرفت
با برف پیریام سخنی غیر از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
فاضل نظری
نقل قول: کسی معنی دقیق "مفر" رو میدونه؟
یعنی فرار کردن یا جایی که به سمتش فرار میکنن (گریزگاه)
روزگاریست در دشت جنون خانه ماست
عقل مجنون شد و دور دل دیوانه ماست
تو آن بتی که پرستیدنت خطایی نیست
وگر خطاست مرا از خطا ابایی نیست
جناب نظری
تو را از واهمه در قامت عباس میبیند
اگر تیری سه شعبه کرده پیشت عرض اندامی
الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا....
بُرید این جمله را ناگاه تیر نابهنگامی
یارا بهشت، صحبت یاران همدم است دیدار یار نامتناسب، جهنم است
سعدی
فک کنم یار نامتناسب درست باشه، یه چیزی تو وزن شعر میلنگه
تحمل میکنم اندوه با مردن برابر را
تحمل می کنم دنیای بی آغوش دلبر را
به ظاهر زنده میبینی مرا اما نمیدانی
تماشا میکنی یک مرده مرد زنده منظر را
از زلیخای جهان بگریز تا هرجا دری است
بی کلید سعی چون یوسف به رویت وا شود
دین راهگشا بود و تو گمگشته دینی
تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی
فاضل نظری
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فروغی بسطامی
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن
ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی...
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش..
کی روی ؟؟ ره ز که پرسی؟؟ چه کنی ؟؟ چون باشی؟؟..
# حافظ
دور سر هلهله و هاله شاهین اجل
ما به سرگیجه کبوتر بپرانیم که چه
شهریار