شکلات و خامه و شیر و کره باید گرفت
نه بکینگ پودری بلد هستم و نه وانیلی!
همه اش بهر شیرینی یه شب هست و خلاص
آخر از کل همینا سهم من یک کاسه آجیلی
مهدوی
شهادت میدهم که:
خواستم از همشون انصراف بدم ولی گزمه های داروغة السلطنه داشتن گردنمو میشکستن
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بنده ملامت
حافظ
تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید
بی هنر شو که هنرهاست در این بی هنری
فروغی بسطامی
یک لشکرِ چشم تو و یک قلب من زار
در جنگ نبودی که ببینی چه کشیدم!
صادق ابراهیم زاده
فکرکنم باید بیاریمش کنترل نگاه و ذهن
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو
حافظ
وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها
شهریار
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
اي بس غم و شادي كه پس پرده نهان است
گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري
داني كه رسيدن هنر گام زمان است
#استاد هوشنگ ابتهاج
تقدیر من اگرچه پر از حسرت است باز
چشم انتظار لحظهی دیدار دیگرم
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد ان گرفت جان برادر که کار کرد
سعدی
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
حافظ
یک نان به دو روز اگر بود حاصل مرد
از کوزه شکستهای دمی آبی سرد
مامور کم از خودی چرا باید بود
یا خدمت چون خودی چرا باید کرد
خیام
دعا کردم به دیدارم بیاید، با رقیب آمد
نگردد "مستجاب الدعوة" مثل من کسی هرگز
احمد جم
زيباپرستیِ دل من بی دليل نيست
زيـــرا به اين دليل پرستيده ام تو را
با آنكه جـز سكوت جوابم نمی دهی
در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را
قیصر امین پور