می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنان که لب تشنه آب را
محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
" قیصر امین پور "
از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش
چاره معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست
تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست
نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست
فاضل نظری
تو را که هر چه مراد است در جهان داری ............ چه غم زحال ضعیفان ناتوان داری؟
یارب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل
به کلافی بفروشیم و خریداری نیست
فکر بهبود خود ایدل بکن از جای دگر
کاندرین شهر طبیب دل بیماری نیست
"همای شیرازی"
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
HAR ANKAS RA KE DAR KHATER ZE ESHGHE DELBARI BARIST SEPANDI GO BAR ATASH NE KE DARAD KAR O BARI kHOOSH(HAFEZ) )BEBAKHAHID BA MOBAILAM
هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش
حافظ
ببخشید با موبایلم
ویرایش توسط علیرضا 68
نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب .......... گرد خرگاه افق پرده ی شام اندازد
دانه تویی دام تویی باده تویی جام توییپخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا
(مولانا)
آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد............... صبر و آرام تواند بر من مسکین داد
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
(حافظ)
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری ........... وفای عهد من از خاطرت به در نرود
فعلا با اجازه