سلام
ماه بالای سر ابادی است
اهل ابادی در خواب........
یاد من باشد تنها هستم
ماه بالای سر تنهایی است
اولا می خواستم بگم
پرواز جان دستم به دامنت هیچکی غیر تو به این مسابقه جواب نمی ده . .!!!!!!!!!! خودت جوابشو بده اخه اصلا نمی خوام خودم معنی شو بنویسم.
دوما این که وای بچه ها سرم خیلی شلوغه.اصلا نمی دونم می تونم این مسابقه رو ادامه بدم یا نه.یه فکرایی دارم که بعد می گم.
می خواستم یه چیزی بگم .امروز من از دست متلک های پی در پی مهمونمون ناراحت شدم و تا از خونمون رفت نشستم گریه کردم.
واقا ادم بی ارزشی هست.اما بلافاصله یاد حرف های یک نفر در تلویزیون افتادم .اون خودش خیلی ادم حسابی بوده اما تو یه تصادف تو کما رفته بود و ولی باز سالم شده بود :اون می گفت
من از هر کسی که به من ضربه بزنه ناراحت نمی شم بلکه بهش می گم دمت گرم.دستت درد نکنه .چون منو با این ضربه قوی کردی.
منم کمی فکر کردم .و تو دلم به اون ادمی که با حرفاش منو اذیت کرده بود گفتم.:من ازت ناراحت نیستم.کینه هم نمی گیرم.تو رو ادم بدی هم نمی دونم یا بی ارزش.من ازت ممنونم.تو بزرگترین لطفو در حق من کردی.
تو منو قوی کردی.و واقعا هم همینطوره .این حرفو فقط کسی میتونه درک کنه که برای خودش پیش اومده که در اثر یک اتفاق خیلی کوچیک یه تغییر بزرگ تو روحیه اش پیدا شده.
و یه دفعه احساس
ارامش لذت بخشی کردم.
و باز یاد حرفای یکی از بچه ها افتادم در کانون ترک.که گفته بود: پسر خالم خود ارضایی رو بهم یاد داده اما حالا خودش داماد شده.امیدوارم تو زندگیش ضربه سختی بخوره!!!
.حالا می فهمم که این حرف اون شخص اشتباه بوده.تو نباید این دعا رو در حق پسر خالت بکنی.اون باعث شده تو قوی تر بشی..
خود من که هرچی فکر میکنم میبینم
همه چیز تقصیر خودم بوده.بس که کله شق بودم.بهم گفتند این فیلمو نبین .این شعرو نخون.این جوکو گوش نکن.به این چیزا فکر نکن.مامانم دعوام کرد تو بچگی که خود ارضایی بده.نکن .مریض می شی.
گوش نکردم.
اما حالا می خوام گوش کنم.می خوام نمازمو بخونم می خوام دعا ها ی مفاتیح را بخونم.می خوام در مقابل امامان و پیغمبرانم متواضع باشم می خوام قران را به یک گوشه نندازم.می خوام تمام دستورات اسلامو که در برابرش لب کج می کردم بپذیرم و باز مو به مو اجرا کنم.
دیگه نمی خوام کله شق باشم.
حالا حتما یک بار برا همیشه میاد با رنگ قرمز می نویسه اینجا جای این حرفا نیست .باید تو تاپیک درد و دل های شما بنویسی.
منم در جواب میگم:: دلم نمی خواد .تاپیک خودمه .هرچی بخوام توش می نویسم.
مخلص شما..خانم ال....
نور در کاسه مس چه نوازش ها می ریزد
نردبان لز سر دیوار بلند صبح را روی زمین می ارد
چیزهایی هست که نمی دانم
پشت لبخندی پنهان هر چیز
مروم بالا تا اوج من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم
من پر از نور ام و شن
وپر از دار و درخت
پرم از راه
از رود
از پل
از موج
پرم از سایه برگی در اب: چه درونم تنهاست!