کانون

نسخه‌ی کامل: اگر می خوای بخندی بیا تو این تاپیک!!!!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
طلب بخشش
جمعی در میدان بزرگ ده بر سر ماجرائی حقیر دعوا می کردند و دشنه و خنجر از چپ و راست بر همدیگر حوالت می نمودند. در گوشه ی میدان الاغی بایستاده و خاموش در هیاهوی آنان می نگریست. ملانصرالدین به آرامی سر در گوش الاغ برد و گفت: اینان را ببخشایید که نام خود بر شما نهاده اند


دیرباور
روزی یكی از همسایه‌ها خواست خر ملانصرالدین را امانت بگیرد. به همین خاطر به در خانه ملا رفت.
ملانصرالدین گفت: "خیلی معذرت می‌خواهم خر ما در خانه نیست". از بخت بد همان موقع خر بنا كرد به عرعر كردن.
همسایه گفت: "شما كه فرمودید خرتان خانه نیست؛ اما صدای عرعرش دارد گوش فلك را كر می‌كند."
ملا عصبانی شد و گفت: "عجب آدم كج خیال و دیرباوری هستی. حرف من ریش سفید را قبول نداری ولی عرعر خر را قبول داری



کرامت ملا
روزی ملانصرالدین ادعای كرامت كرد.
گفتند "دلیلت چیست؟"
گفت: "می‌توانم بگویم الساعه در ضمیر شما چه می‌گذرد؟"
گفتند: "اگر راست می‌گویی بگو."
گفت: "همه‌ی شما در این فكر هستید كه آیا من می‌توانم ادعایم را ثابت كنم یا نه


گور خر
يك روز ملانصرالدين خرش را در جنگل گم مي كند. موقع گشتن به دنبال آن يك گورخر پيدا مي كند. به آن مي گويد: اي كلك لباس ورزشي پوشيدي تا نشناسمت!
يه روز از يه پشه ميپرسن:پس چرا زمستونا پيدات نيست؟
پشه شاكي ميشه و ميگه:مگه وقتي تابستونا ميام،زياد تحويلم ميگيرين4fvfcja
اولش قصد نداشتم اینجا بذارمش ولی به دلیل استقبال زیاد و اینکه خیلی ها اصرار کردند، مجبور شدم. لطفا ناراحت نشید4fvfcja


روزی، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود ،تبرش افتاد تو رودخونه وقتی در حال گریه کردن بود یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت که تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت.
" آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب داد: " نه
فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد : نه
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره. فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد...
یه روز وقتی هیزم شکن داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب..(هههههههههههههههه!!!)Error! Filename not specified.
هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟
اوه فرشته، زنم افتاده توی آب ...فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟
آره " " هیزم شکن فریاد زد
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه"
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. میدوونی، اگه به
جنیفر لوپز " نه" میگفتم تو میرفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی. و باز هم اگه به
کاترین زتاجونز "نه" میگفتم تو میرفتی و با زن خودم می اومدی و من هم میگفتم
آره . اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی
نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره...

نکته اخلاقی : اینه که هر وقت یه مرد دروغ میگه به خاطر یه دلیل شرافتمندانه و مفیده!!!
شعر زیبای " حق تقدم" از خلیل جوادی

اگـــه یـه روز رفتی یه جــــای دنیـــــا
واسه خودت ماشین خریدی اونجــــا

یه چی بخر شبیه پیکـــــان بــــــاشه
صندلیاش مدل جـــــوانـــــان بــــاشه

وقتی کـــه پشت فرمونش نشستی
خواستی بفهمن که کجایی هستی

اوّل کـــــــــار واســــــــــه جلو پنجــره
یـــــه نعل اسب عــالی یــــــادت نره

یـــه وخ خیـــال نکن حــاجیت جواده
اون ورِ دنیـــــــا بد نظـــر زیـــــــــــاده

تسبـیـــحتــو بـــپـیــــچ دور شصـتـت
مبــــایلـــتم در آر بگیــــر تـــو دستت

رعــــــــــــــــایت حــق تقــــدم بـــده
گـــــــــازو بگیر به هچکی ام را نـــده

بــا هر کی خواس جلـو بیفته لـج کن
بـرو جلوش فرمــونــو فوری کـــج کـن

یـه دفـه مثــل اسب وحشی رم کـن
روی تمــــوم آدمــــــــــا رو کـــم کن

همیشه دوبلــه واستـا راهو سد کن
افسر اگــــــه نبــود چراغـــــو رد کـن

سبقتو هر جور کــه دلت خواس بگیر
از چپ اگـــه مشکـله از راس بگـیــر

تــــا می بیـنی را نمیرن جمـــــاعت
لایی بکش بــــــرو بــا اند ســــرعت

نذار کسی تـــــــورو معــطـل کنـــــه
هیچکی نباید بـــا تــو کـل کــل کنـه

پشت چـراغ اگـه جلوت واســــتـادن
چراغ که سبز شد یــهو بــــوق بــزن

تمـــوم آدمــــا بــــه جــز تـــــو خُـلن
نمیـــدونن چـــــــراغ چـــــیه مُنگُـلن

همه به جز تو دست و پـــــا چُلُـفتن
بـــــوق نـــزنی مـمـکــنه را نیــفتـن

راستی کــمر بنـدتـو هــیچوخ نبـند
محل نده بـــه ایـن چیــزای چــــرنـد

هر کی کمر بندشو بسته هـــو کـن
خودت فقـــط روی شکـم ولــــو کـن

همینجوری کـه پشت رل نشستی
بذار هـمه خیــال کنن کــــه بستی

گشنه شدی یه موقه پشت فرمون
یـــه چـی بـــذار تـــو دهنت بلمبون

دستــتو بیـــرون ببــــــر از پنجــــره
هر چقد آشغال داری شوت کن بره

تخـمه اگـــه خوردی لُپاتــــو پُف کن
پوستشو تـا هر جا که میره تُف کن

Khansariha (48)Muscularvarzeshcheshmak
اهل دانشگاهم

رشته ام علافی‌ست

کار من بی کاریست

جیب‌هایم خالی‌ست

پدری دارم

در حسرت یک سیخ کباب

دوستانی همه از دم ناباب

و خدایی که مرا کرده جواب

اهل دانشگاهم

قبله ام استاد است

جانمازم نمره!

سجاده ام حکم و ورق

خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌کاریست

من نمی‌دانم که چرا می‌گویند

مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار

و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست

چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید

باید از مردم دانا ترسید!

باید از قیمت دانش نالید!

وبه آن‌ها فهماند

که من اینجا فهم را فهمیدم

من به گور پدر علم و هنر خندیدم
خنده خیلی خوبه محمد جان4fvfcja

چهار چيز که حوا نمي تونست به آدم بگه:

1- آدمت مي کنم

2- از شوهر مردم ياد بگير

3- من قبل از تو 100 تا خواستگار داشتم

4- ميرم خونه مامانم
چگونه یك دانشجوی نمونه شوید؟

مشروط شوید. مشروطی را برای دانشجو ساخته اند نه رئیس دانشگاه و اساتید. هیچكدام همه واحد های خود را پاس نكنید. از حد مجاز مشروطی و ترم های مجاز حضور در دانشگاه نهایت استفاده را ببرید. مطمئن باشید بیرون از دانشگاه هیچ خبری جز رفتن به سربازی و بعد از آن بیكاری وجود ندارد. حداقل وقتی كه در دانشگاه حضور دارید به عنوان یك دانشجو شناخته می شوید نه یك بیكار.

- تا دوران تحصیلتان تمام نشده در دانشگاه عاشق شوید و ازدواج كنید. چون اگر دانشگاهتان تمام شود هیچكس حاضر نیست با یك آدم آس و پاس بیكار ازدواج كند.

- جزوه های خود را مرتب و منظم بنویسید شاید فرجی شد و كسی برای گرفتن جزوه به شما مراجعه كرد و بختتان باز شد وگرنه بعد از تمام شدن دانشگاه بخت ازدواج را از دست خواهید داد.

- یكی از راه های گرفتن نمره درس خواندن است. برای گرفتن نمره راه های دیگری هم وجود دارد. یكی از ساده ترین این راه ها پاچه خواری است. اكثر دانشجویان و به خصوص شاگرد اول ها نمره خود را از این طریق به دست می آورند. راه دیگر گرفتن نمره، جنس مخالف بودن است كه در این روش نیازی نیست شما كار خاصی انجام دهید. نمره خود به خود برای شما منظور می شود.تهدید استاد به پنچر كردن ماشینش، مظلوم نمایی و بهانه مریضی و فوت اقوام درجه یك و دو و پیدا كردن آشنا و استفاده از بند پ روش های دیگر گرفتن نمره است كه در مواقع لزوم توصیه می شود.

- در فعالیت های فوق برنامه شركت كنید. شما با درس خواندن فوقش یك لیسانسه بیكار می شوید. اما با شركت در برنامه های فوق برنامه استعداد های هنری و غیر هنری خود را كشف و استعداد های هنری خود را خنثی و استعداد های غیر هنری خود را ضبط و بعد از فارغ التحصیل شدن به كار می بندید.

- به تمام همكلاسی های خود پیشنهاد ازدواج بدهید و بعد از فارغ التحصیلی با دختر خاله پدرتان ازدواج كنید. با این كار هم مدت مدیدی چند نفر را سر كار گذاشته اید و آمار بیكاری را در كشور كاهش داده اید و هم باعث بالا رفتن اعتماد به نفس چند نفر شده اید و هم روابط فامیلی را تقویت كرده اید.

- با گرفتن پایین ترین مدرك، دانشگاه را رها كنید. هرگز از یك سوراخ دوبار گزیده نشوید. ادامه تحصیل در مقطع كارشناسی ارشد و دكتری یك اشتباه بزرگ است هر وقت تحصیل را رها كنید و به كار اصلی خانوادگیتان برگردید، سود كرده اید. با ادامه تحصیل شما یك فوق لیسانس و یا دكتر بیكار خواهید شد كه دیگر نمی توانید سرتان را پیش در و همسایه بلند كنید. پس تا دیر نشده به فكر یك كار نان و آب دار باشید
hahahahahahahahahahahaha
فقط این شکلک ها گویای عکس زیر است
صبر کنید تا آخرش لود بشه
بزرگترین حماقت سال 2009

[تصویر:  AHMAG.jpg]
لطفا کسایی که خوندند و لبخند بر لبانشان جاری گشت تشکر کنند از این پست!. عجب جمله ای گفتم. می خوام آمار بگیرم پس لطفا تشکر کنید. اگه خوشتون هم نیومد باز تشکر کنید!4fvfcja
مرسی



چشم دوستان
آهنگ مذکور رو برداشتم
فقط دوستان عصبانی یادتون رفت تشکر کنید! ولی مشکلی نیست.Smiley-face-cool-2
رضاجون بلند شو باید بری مدرسه دیرمیشه.

رضا از زیر پتو میگه: نه من نمی خوام برم مدرسه اونجا هیچکس منو دوست نداره،

بچه ها باهام بدن، معلما ازم متنفرن، حتی فراش مدرسه هم سایه ام با تیر میزنه.

مامانه میگه: آخه رضا جون نمیشه که نری مدرسه آخه ناسلامتی تو مدیر مدرسه ای!
واژه های اینترنتی و معادل فرهنگستانی طنز ایران : فارسی را پاس بداریم

نگوييم *وب سايت* بگوييم : رايانه جا يا تارانه

نگوييم * وب *بگوييم : جايانه يا تار

نگوييم * وب مستر * بگوييم : صاحب تار يا تارزن

نگوييم * ايميل* بگوييم : نامه برقي

نگوييم * ايميل آدرس *بگوييم : نشان نامه برقي

نگوييم * چت * بگوييم : زرستان

نگوييم * مانيتور* بگوييم : نمايانه

نگوييم * كي بورد* بگوييم : دكمه گاه

نگوييم*اسكنر* بگوييم : عكس برگردان

نگوييم * پرينتر *بگوييم : چاپانه يا چاپگر

نگوييم * ماوس * بگوييم : موش

نگوييم * ديسك *بگوييم : گردالي

نگوييم * سي دي (كامپكت ديسك)*بگوييم : كامل گردانه يا كاف گاف

نگوييم * ديسكت * بگوييم : گردكي

نگوييم * نوت بوك * بگوييم : رايانه رو

نگوييم * لينك* بگوييم : چسبانك

نگوييم* مايكروسافت* بگوييم : كوچك نرم يا نرم بچه

نگوييم* اكانت * بگوييم : برات

نگوييم * ماوس پد * بگوييم : خرش گاه

نگوييم * فوتوشاپ* بگوييم : عكاسخانه

نگوييم * اينترنت* بگوييم : جهان شبكه

نگوييم* اينترانت* بگوييم : درون شبكه

نگوييم * اينترنت اكسپلورر* بگوييم : جهانگرد شبكه

نگوييم * وب براوزر * بگوييم : تارياب

نگوييم * كرسر* بگوييم : ريزينه

نگوييم * بيل گيتس * بگوييم : حساب دروازه

نگوييم *هات ميل * بگوييم : داغنامه
درمان چاله شهر :طنز ایران

چاله ای دریکی ازخیابانهای شهروجودداشت و مردم از وجود این چاله گله داشتند

زیرا بدلیل تاریکی خیابان بعضی وقتاآدمهای اون محل توی اون چاله می افتادند وبه شدت زخمی می شدند

بنابراین همگی تصمیم گرفتند روبروی فرمانداری شهرجمع شوندواعتراض خودشان روبگن
باکلی شعار وهیاهو بالاخره فرماندارو شهردار ونماینده شهردرمجلس بیرون اومدن وپشت تریبون قرارگرفتن.

ابتدا فرماندارشروع به سخنرانی کرد وهمه ساکت شدن.

فرماندارگفت من راه حل بسیارخوب دارم واون اینه که ما یه مرکز فوریتهای پزشکی درنزدیکی اون چاله ایجادکنیم

تاهرموقع کسی دراون چاله افتادسرعا اونو باآمبولانس به بیمارستان برسونه.مردم همگی خوشحال کف میزدندوایول میگفتن

تااینکه شهردار پاشدوروبه فرماندار کردوگفت این یه راه حل مسخره است

چون شاید تاآمبولانس اون زخمی روبرسونه بیمارستان طرف بمیره ،

بنابراین من پیشنهادمیکنم که یک بیمارستان رودرنزدیکی اون چاله ایجادبشه

که اگه کسی تواون چاله بیفته سریع برسه بیمارستان وموردمداواقرار بگیره واینجوری شانص زنده ماندش بیشتره.

دیگه مردم سرازپانمی شناختن کلی خوشحال شدن که صاحب یه بیمارستان جدید میشوند

ناگهان نماینده شهر گفت که نه فرماندار عقل داردنه شهردار.

چون ساخت یه بیمارستان حداقل2سال زمان میبرد ومابرای الان چاره می خواهیم

مردم همگی ساکت شدن که آقای نماینده چه راه حلی داره

که نماینده گفت مااین چاله راپرمیکنیم ودرکناربیمارستان شهر یه چاله میکنیم اینجوری هم سریعتره وهم ارزانتر.
احمقانه‌ترين سوال‌ها در Yahoo Answers
اما اين موضوع كه در اينترنت مي‌توان بدون شناخته شدن هر چيزي را مطرح كرد باعث شده كه بعضي سوالات مطرح شده در اين سايت آنقدر احمقانه به نظر برسند كه بتوان از آنها مطلب طنز تهيه كرد.
اينترنت نامحدودترين منبع اطلاعات در عصر ماست. جايي كه مي‌توانيد مطمئن باشيد هيچ سوالي بدون جواب نخواهد ماند.به طور كلي سرويس‌ها و سايت‌هاي مختلفي براي طرح سوال وجود دارند كه در اين ميان Yahoo Answers با امكانات مناسب و محيط ساده و سريع، جزو اولين انتخاب‌ها براي طرح سوال است.

به گزارش جام جم آنلاین اما اين موضوع كه در اينترنت مي‌توان بدون شناخته شدن هر چيزي را مطرح كرد باعث شده كه بعضي سوالات مطرح شده در اين سايت آنقدر احمقانه به نظر برسند كه بتوان از آنها مطلب طنز تهيه كرد.

هرچند مي‌توان حدس زد كه تعدادي از آنها به عمد اين طور مطرح شده‌اند.

سايت PcWorld با جمع‌آوري تعدادي از اين سوالات و پاسخ‌هاي طنزآميز به آنها مطلب جالبي تهيه كرده است كه در ادامه مي‌خوانيد.

1 ـ من تنها ماشينم رو فروختم تا بتونم پول بنزين رو فراهم كنم. اما اين چند روز قيمت بنزين پايين اومده. به نظر شما الان چطوري مي‌تونم ماشينم رو پس بگيرم؟

ما خيلي سعي كرديم با اين پديده تماس بگيريم، اما ظاهراً كامپيوترش رو فروخته بود تا هزينه اينترنت رو فراهم كنه !

2 ـ من مي‌خواستم امتحان كنم آيا كامپيوترم مي‌تونه كارت اعتباريم رو بخونه يا نه؟ براي همين اونو داخل سي‌دي رام گذاشتم. اما سي‌دي رام گير كرد و الان نمي‌دونم چطور بايد بازش كنم؟

سي‌دي رام شما مشكلي نداره، فقط منتظره كه كارمزد اسكن كارت اعتباري رو پرداخت كنين. سعي كنين هرطور مي‌شه كارت عابر بانكتون رو به پورت USB وصل كنين!

3 ـ موس من هر موقع از روي ميز بلندش مي‌كنم از كار مي‌افته، من مطمئنم مشكل از سيستم عامل نيست. چون هم در ويستا و هم در لينوكس اين مشكل وجود داره.

براي حل اين مشكل كارت اعتباريتون رو داخل سي‌دي رام گذاشته و با لحن احترام‌آميز به كامپيوترتون بگين كه دوست دارين موستان به Logitech Air ارتقا پيدا كنه!

4 ـ من 2 تا نارنگي با فاصله زماني 2 ساعت از هم خوردم. چه اتفاقي برام مي‌افته؟

اين بستگي به اين داره كه اين 2 تا نارنگي هسته هم داشتن يا نه؟ اگه هسته‌شون رو هم خوردين، سعي كنين تا 2 هفته از خوردن خاك و آب پرهيز كنين!

5 ـ جايي وجود داره كه بشه به صورت آنلاين سوال پرسيد؟ مثلاً اگه تو ياهو باشه خيلي خوبه.

ما از شما عاجزانه مي‌خوايم كه اگه همچين جايي پيدا كردين، به ما هم بگين.

6 ـ آيا راه‌حلي هست كه بشه دو دو تا رو مساوي 5 كرد؟

آسون‌ترين راه‌حل اينه كه يك قرص اكس بندازين بالا. يا اين‌كه جاي 4 و 5 رو در شمارش اعداد عوض كنيد.

7 ـ چطور مي‌شه در yahoo answers سوال پرسيد؟

يه بسته قرص از دوست بالايي قرض كنين و بعد دو تا نارنگي به فاصله 2 ساعت از هم بخورين‌.
Smiley-face-cool-2

به غضنفر ميگن: خود ارضايی چيه؟

غضنفرميگه: تلفيقی از صنايع دستی و هنرهای تجسمی


haha
حکایاتی از عبید زاکانی :

عمران نامی را در قم میزدند. یكی گفت چون عُمَر نیست چراش میزنید؟ گفتند عمرست و الف و نون عثمان هم دارد.haha

کسی مردی را دید که بر خری کند رو نشسته گفتش کجا می‌روی؟ گفت: به نماز جمعه. گفت: ای نادان اینک سه شنبه باشد. گفت: اگر این خر شنبه‌ام به مسجد رساند نیکبخت باشمhaha

زشترروئی در آ ئینه به چهره خود می‌نگریست و می‌گفت سپاس خدای را که مرا صورتی نیکو بداد غلامش ایستاده بود و این سخن می‌شنید و چون از نزد او بدر آمد کسی بر در خانه او را از حال صاحبش پرسید گفت در خانه نشسته و بر خدا دروغ می‌بنددhaha

عربی به حج رفت و پیش از دیگر مردم داخل خانه کعبه شد و در پرده کعبه آویخت و گفت بار خدایا پیش از آن که دیگران در رسند و بر تو انبوه شوند و زحمتت افزایند مرا بیامرزhaha

شخصی دعوای خدایی می کرد او را پیش خلیفه بردند او را گفت پارسال یکی اینجا دعوای پیغمبری می کرد او را بکشتند گفت نیک کرده اند که او را من نفرستاده بودمhaha

شخصی را پسر در چاه افتاد گفت جان بابا جایی مرو تا من بروم ریسمان بیاورم و تو را بیرون بکشمhaha

وردکی خر گم کرده بود گرد شهر می گشت و شکر می گفت گفتند چرا شکر می کنی گفت از بهر آنکه بر خر ننشسته بودم و گر نه من نیز امروز چهارم روز بودی که گم شده بودمیhaha

حاکم نیشاپور شمس الدین طبیب را گفت من هضم طعام نمی توانم کرد تدبیر چه باشد گفت هضم کرده بخورhaha

منبع
راز خوشبختی در زندگی مشترک

روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند.آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند.تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون (راز خوشبختی شون رو) بفهمند.

سردبیر میگه:آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور ممکنه؟

شوهره روزای ماه عسل رو بیاد میاره و میگه:بعد از ازدواج برای ماه عسل به شمیلا رفتیم،اونجا برای اسب سواری هر دو،دو تا اسب مختلف انتخاب کردیم.اسبی که من انتخاب کرده بودم خیلی خوب بود ولی اسب همسرم به نظر یه کم سرکش بود.سر راهمون اون اسب ناگهان پرید و همسرم رو زین انداخت .

همسرم خودشو جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و گفت :"این بار اولته" دوباره سوار اسب شد و به راه افتاد.بعد یه مدتی دوباره همون اتفاق افتاد این بار همسرم نگاهی با آرامش به اسب انداخت و گفت:"این دومین بارت" بعد بازم راه افتادیم .وقتی که اسب برای سومین بار همسرم رو انداخت خیلی با آرامش تفنگشو از کیف برداشت و با آرامش شلیک کرد و اونو کشت.

سر همسرم داد کشیدم و گفتم :"چیکار کردی روانی؟ حیوان بیچاره رو کشتی!دیونه شدی؟"

همسرم با خونسردی یه نگاهی به من کرد و گفت:"این بار اولت بود4fvfcja
یک داستان بسیار جالب

تا آخر بخونیدش 4fvfcja

آقایی از رفتن روزانه به سر کار خسته شده بود در حالیکه خانمش هر روز در خانه بود.
او می خواست زنش ببیند برای او در بیرون چه می گذرد.بنابر این دعا کرد :
خدای عزیز :من هر روز سر کار می روم و ۸ ساعت بیرونم در حالیکه خانمم فقط در خانه می ماند
من می خواهم او بداند برای من چه می گذرد؟

بنابراین لطفا اجازه بده برای یک روز هم که شده ما جای همدیگه باشیم.خداوند با معرفت بی انتهایش آرزوی این مرد را برآورد کرد .
صبح روز بعد مرد با اعتماد کامل همچون یک زن از خواب بیدار شد و برای همسرش صبحانه آماده کرد بچه هارو بیدا کرد
و لباسهای مدرسه شونو اماده کرد براشون صبحانه داد ناهارشان را تو کوله پشتی شون گذاشت و به مدرسه برد.خانه رو جارو کرد

- برای گرفتن سپرده به بانک رفت

- به بقالی رفت

- جای خواب )کجاوهء)گربه هارو تمیز کرد

- سگ رو حمام دادو ساعت یک بعد از ظهر بود و او عجله داشت برای درست کردن رختخوابها

- به کار انداختن لباسشویی

- جارو و گرد گیری

- تی کشیدن آشپز خانه

- رفتن به مدرسه برای آوردن بچه ها و سرو کله زدن با آنها در راه منزل

- آماده کردن شیر و خوردنیها و گرفتن برنامهءبچه ها برای کار خانه

- اتو کشی و مرتب کردن میز غذا خوری نگاه کردن تلویزیون حین اتو کشی در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر و………… ……… …..
(از ذکر انجام بقیه کارها فاکتور گیری شد.
(در ساعت ۹:۰۰ او از یک کار طاقت فرسای روزانه خسته شده بود او به رختخواب رفت و{….}
صبح روز بعد بلافاصله قبل از بیدار شدن از خواب گفت :

خدایا :من چه فکری می کردم من سخت در اشتباه بودم برای غبطه خوردن به موندن روزانه زنم
در منزل لطفا و لطفا اجازه بده من به حالت اول خود برگردم

.خداوند با معرفت لایتناهی خود جواب داد:بنده ام من احساس می کنم تو درست را یاد گرفتی
و خوشحالم که می خواهی به شرایط خودت برگردی
ولی تو فقط مجبوری نُه ماه صبر کنی زیرا تو دیشب باردار شدی!!! :HA: :HA: :HA:
نامه غضنفرکم سواد به همسرش


از عهد بوق


روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و

همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه

خلاصه

همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟

غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم....

همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!

غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم ... تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟

خلاصه

غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..

این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟








[تصویر:  81575560211819.jpg]






!!!!!!!شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم

این نامه رو فقط همسر غضنفر میفهمه چی نوشته شده



حال ترجمه از زبان همسرش

خط اول :حالت چه طوره زن ؟



خط دوم :بچه ها چه طورن ؟



خط سوم : مادرت چه طوره ؟



خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!



خط پنجم : فقط برگردم خونه....



خط ششم : می کشمت



خط هفتم :غضنفر از آلمان...