مامانم دیده دارم میرم حموم میگه میری حموم؟!
هیچی نگفتم میگه چرا پ نه پ نگفتی؟!!!!!
گفتم :دِ نـَـه دِ! پ نه پ خز شد
سلام
دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم
++++++++++++++++++
داشتم تلویزیون میدیدم.
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!
++++++++++++++++++
رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!
++++++++++++++++++
میگم بابا... تصمیمم رو گرفتم... می خوام زن بگیرم...
میگه میشناسیش؟ میگم آره.
میگه مجرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری
++++++++++++++++++
رفتم پیژامه رو از کمد برداشتم پوشیدم. بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم
++++++++++++++++++
طوطی گرفتم فامیلمون اومده میگه اااااااااااااااااااااااا طوطیه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم!
++++++++++++++++++
یا معطی
[highlight=#ffffff][highlight=#ffffff]قوانین رانندگی در مشهد:
قانون حق تقدم:اول نیسان مِره،بعد مو،بعد هرکی تِنیست
کاربرد راهنما:فقط تو عروس کشون به صورت جُفتی مِزنِم ،در مواقع عادی آرنج رِ از شیشه ماشین مِدم بیرون وعین بال کِفتر چاهی تِکون مِدم
چراغ قرمز،ورود ممنوع،دور زِدن ممنوع،ورود آقایان ممنوع و... بِرِ موتور سِوارا تعریف نِرِفته و موتور سِواری که نِتِنه از تو پیاده رو بِره موتور سوار نیست
چراغ زرد یعنی:گاز بِده یره فِس فِس نکو قِرمز رَف
انواع بوق:
بوقِ یِواش یعنی:سِلام نوکَره دِیی
تک بوق یعنی:بِرِسونُمت
دو بوق یعنی:پَنرا دو نِفر
بوق ممتد یعنی:بِکِش کنار یَره نیسان آبی دِره میه[/highlight]
[/highlight]
سلام
آقا هادي داشتيم :smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:
حالا خودتونم مشهدي هستيد ؟
آيا ميدانيد .............. قلقلك دادن فرد مبتلا به اسهال مانند شوخى با اسلحه در حالت رگبار است..!
خودآموز موفقيت براي اهالي سياست
طنز/ آشپزی
وبلاگ > شکیبا، شهرام
- آش بپزید برای دیگران. ویژگی آش این است که همه چیز در آن مخلوط است. بنابراین دیگران به سختی میتوانند تشخیص دهند که چه به خوردشان میدهید. فرمولتان هم لو نمیرود.
- مهم نیست که چه پختهاید. مهم آن است که چطور آن را تزئین کردهاید و در چه ظرفی سر سفره مردم گذاشتهاید.
- هیچوقت غذایتان را شور نکنید. کمنمک بپزید. دیگران اگر بخواهند، خودشان به اندازه لازم نمک میزنند. مردم اساساً به همین میزان دموکراسی راضیاند. به وقتش هم میتوانید بگویید: «من همان کسی هستم که حتی میزان نمک غذا را هم به عهده شما گذاشتهام.» در چنین شرایطی امکان ندارد کسی یادش بیاید که شما اساساً نوع غذا را نپرسیدهاید و با تصمیم شخصیتان آن را پختهاید.
- اصلاً اهمیتی ندارد که غذایتان خوشمزه است یا بدمزه. مهم این است که خیلی به مهمانتان تعارف کنید.
- بدترین و بیکیفیتترین غذا، با یک دسر خوب ختم به خیر میشود؛ ضمن اینکه دسر معمولاً خیلی ارزانتر از غذای اصلی برایتان تمام میشود.
- حتماً تهدیگ را سر سفره بیاورید. اینطوری به مهمانتان حالی کردهاید که همه غذا را آوردهاید. پس انتظارش بیخودی بالا نمیرود.
- برای خودتان دستکم یکسوم مهمان غذا بکشید. مسلماً مهمان شرمنده از مهماننوازیتان از میزان غذایی که در آشپزخانه روانه معدهتان کردهاید، بیخبر است. کسی که معده صاحبخانه را سونوگرافی نمیکند.
- حتماً زرده و سفیده نیمرو را قاطی کنید. اینطوری هرگز معلوم نمیشود چند تخممرغ هزینه کردهاید. اگر خاگینه باشد که چه بهتر، باد میکند و اساساً بیشتر به نظر میآید.
- هرگز حین آشپزی تصویر صورت خودتان را پشت ملاقه نگاه نکنید. چون زشت به نظر میرسید و از میزان عشق و علاقهتان به خودتان کاسته میشود.
- همیشه پرسروصدا آشپزی کنید و الکی ظرفها را به هم بزنید و گاهی بیخودی بگویید: «آخ سوختم» اینطوری دیگران بیشتر شرمنده میشوند و هرقدر غذایتان بدمزه باشد، بیخود خودشان را موظف میبینند که به پاس تلاشهای طاقتفرسا و بیوقفهتان، از غذا تعریف و از شما تشکر و تمجید بیشتری بکنند.
- یک کمی غذا ته یک ظرف ارزانقیمت بریزید و دور از چشم دیگران آن را وسط آشپزخانه به زمین بکوبید. بعد بگویید: «ای وای شرمنده نصف بیشتر غذا ریخت!»
- جلوی مهمانها با فرزندتان که قصد کشیدن غذا دارد، دعوا کنید و به او بگویید کمتر غذا بکشد. کارکرد این شیوه در احساس گناه و خجالت مهمان و ایمانش به مهماننوازی شما، فوقالعاده است.