کانون

نسخه‌ی کامل: اگر می خوای بخندی بیا تو این تاپیک!!!!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
يه لاف زني داشته واسه دوستش خالی می بسته : آره ، چند وقت پيش داشتم توي جنگل مي رفتم ، که يک دفعه يک شير وحشي بهم حمله کرد ، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد
دوستش ميگه : آخه چطوري ميشه ؟ 1744337bve7cd1t81 تو که الان زنده اي و داري زندگي مي کني!!
يارو ميگه: اي بابا ، کدوم زندگي ؟ تو هم به اين ميگي زندگي !!! haha
بالاخره من هم زن گرفتم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه هم زن برقی Khansariha (46)
پ ن پ

رفیقم میگه اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه

++++++++++++++++++

رفتم سم بخرم واسه سوسك، یارو میگه میخواین سریع بمیره؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام شكنجش كنم ازش اعتراف بگیرم!!!

رفتیم رستوران، میگم 2تا جوجه لطفا. میگه جوجه کباب؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ازین جوجه رنگیا، یه قرمز بدین یه سبز

++++++++++++++++++

به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه گرفتم وصل کنم؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فوت کن، قطع کن
++++++++++++++++++

رفتم دکتر میگم: دو روزه بدنم خیلی درد میکنه! بعد از 10 دقیقه معاینه میگه: میخوای واست دارو بنویسم؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای واسم دعا بنویس تا خوب بشم!!!

++++++++++++++++++

زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن ... میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران

++++++++++++++++++

حدود ۳ صبح بود رفتم سر یخچال پارچ آب رو برداشتم آب بخورم.
دوستم بلند شده میگه می‌خوای آب بخوری ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو خواب یادم افتاد به گلا آب ندادم می‌خوام بهشون آب بدم

++++++++++++++++++

با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات...

++++++++++++++++++

رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر. یارو گفت : راحت باشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خار داشته باشه.
حالا یکم بخندین[تصویر:  4chsmu1.gif]
................
یا تواب
مامانم دیده دارم میرم حموم میگه میری حموم؟!
هیچی نگفتم میگه چرا پ نه پ نگفتی؟!!!!!
گفتم :دِ نـَـه دِ! پ نه پ خز شد
سلام


دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم

++++++++++++++++++

داشتم تلویزیون میدیدم.
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!

++++++++++++++++++
رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!

++++++++++++++++++

میگم بابا... تصمیمم رو گرفتم... می خوام زن بگیرم...
میگه میشناسیش؟ میگم آره.
میگه مجرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری

++++++++++++++++++

رفتم پیژامه رو از کمد برداشتم پوشیدم. بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم

++++++++++++++++++

طوطی گرفتم فامیلمون اومده میگه اااااااااااااااااااااااا طوطیه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم!

++++++++++++++++++
یا معطی

[highlight=#ffffff][highlight=#ffffff]قوانین رانندگی در مشهد:
قانون حق تقدم:اول نیسان مِره،بعد مو،بعد هرکی تِنیست
کاربرد راهنما:فقط تو عروس کشون به صورت جُفتی مِزنِم ،در مواقع عادی آرنج رِ از شیشه ماشین مِدم بیرون وعین بال کِفتر چاهی تِکون مِدم
چراغ قرمز،ورود ممنوع،دور زِدن ممنوع،ورود آقایان ممنوع و... بِرِ موتور سِوارا تعریف نِرِفته و موتور سِواری که نِتِنه از تو پیاده رو بِره موتور سوار نیست
چراغ زرد یعنی:گاز بِده یره فِس فِس نکو قِرمز رَف
انواع بوق:
بوقِ یِواش یعنی:سِلام نوکَره دِیی
تک بوق یعنی:بِرِسونُمت
دو بوق یعنی:پَنرا دو نِفر
بوق ممتد یعنی:بِکِش کنار یَره نیسان آبی دِره میه[/highlight]

[/highlight]
سلام 53

آقا هادي داشتيم :smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:


حالا خودتونم مشهدي هستيد ؟ 4fvfcja
سلام303

4fvfcjaانواع بله گفتن عروس خانومها4fvfcja
[b]عروس عادی: با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)

عروس لوس: بع..........له!

عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن ... !)

عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس

عروس خجالتی: اوهوم

عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره.... ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)

عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری می پذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ...

عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام ...

عروس زیادی مؤمن و معتقد:
بسم ا.. الرحمن الرحیم ..............................نعم

..........................
یا راحم

[/B]
(1390 شهريور 28، 16:30)ehsan90 نوشته است: [ -> ]سلام 53

آقا هادي داشتيم :smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:


حالا خودتونم مشهدي هستيد ؟ 4fvfcja
با اجازه ی بزگترها بله 4fvfcja



علیرضا خیلی با حال بود!!! خیلی خندیدم!!! hahahahahaha

-----
بابا بذار یه کم اسپم برنیم!! 4fvfcja
این کلید گزارش رو هم باید از این تالار حذف کنم 4fvfcjahaha
4fvfcja4fvfcja4fvfcja

[تصویر:  b2zpt9vhchssl2fcqzug.jpg]
د نه د4fvfcja


[b]نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم یه دفه بابام یه لگد محکم بهم زد. میگم چرا میزنی؟ میگه دِ نـَـه دِ میخواستم حس led سه بعدی بهت بدم که جلو دوستات احساس حقارت نکنی!4fvfcja


داشتم با سرعت 180 تا تو اتوبان میرفتم که پلیس جلوم را گرفت تا اومدم پیاده بشم و التماس کنم زود یه قبض جریمه بهم داد و گفت اینو برسون به پراید جلویی منم خوشحال از اینکه یارو بیخیال ما شده نشستم و گازش را گرفتم و قبض را دادم به پراید چند دقیقه نگذشته بود که دیدم یه سمنده برام چراغ میزنه شیشه را کشیدم پایین دیدم یارو با لب خندون میگه داداش پلیسه به ما حال داد ولی حال تو را گرفت و یه قبض جریمه داد بهم منم گفتم : دِ نـَـه دِ اون لکسوسه پشت سرتا ببین احتمالا میخواد حالت را بپرسه 4fvfcja


دارم غذا درست می کنم ماهیتابه نزدیک بود برگرده روم مامانم جیغ میکشه میگم نترس چیزیم نشد میگه دِ نـَـه دِ برای تو جیغ نکشیدم که غذا ها حیف بود!4fvfcja

دندون به زبون می گه اگه یه کوچولو گازت بگیرم بریده میشی. زبون میگه دِ نـــه دِ اگه موقع حرف زدن یه حرکتو اشتباه بیام کل 32 تاتون باید بریزید بیرون!4fvfcja

.......................
یا مغیث
[/b]
آيا ميدانيد .............. قلقلك دادن فرد مبتلا به اسهال مانند شوخى با اسلحه در حالت رگبار است..!
خود‌آموز موفقيت براي اهالي سياست

طنز/ آشپزی
وبلاگ > شکیبا، شهرام
- آش بپزید برای دیگران. ویژگی‌ آش این است که همه چیز در آن مخلوط است. بنابراین دیگران به سختی می‌توانند تشخیص دهند که چه به خوردشان می‌دهید. فرمول‌تان هم لو نمی‌رود.
- مهم نیست که چه پخته‌اید. مهم آن است که چطور آن را تزئین کرده‌اید و در چه ظرفی سر سفره مردم گذاشته‌اید.

- هیچ‌وقت غذایتان را شور نکنید. کم‌نمک بپزید. دیگران اگر بخواهند، خودشان به اندازه لازم نمک می‌زنند. مردم اساساً به همین میزان دموکراسی راضی‌اند. به وقتش هم می‌توانید بگویید: «من همان کسی هستم که حتی میزان نمک غذا را هم به عهده شما گذاشته‌ام.» در چنین شرایطی امکان ندارد کسی یادش بیاید که شما اساساً نوع غذا را نپرسیده‌اید و با تصمیم شخصی‌تان آن را پخته‌اید.

- اصلاً اهمیتی ندارد که غذایتان خوشمزه است یا بدمزه. مهم این است که خیلی به مهمان‌تان تعارف کنید.

- بد‌ترین و بی‌کیفیت‌ترین غذا، با یک دسر خوب ختم به خیر می‌شود؛ ضمن اینکه دسر معمولاً خیلی ارزان‌تر از غذای اصلی برایتان تمام می‌شود.

- حتماً ته‌دیگ را سر سفره بیاورید. این‌طوری به مهمان‌تان حالی کرده‌اید که همه غذا را آورده‌اید. پس انتظارش بی‌خودی بالا نمی‌رود.

- برای خودتان دست‌کم یک‌سوم مهمان غذا بکشید. مسلماً مهمان شرمنده از مهمان‌نوازی‌تان از میزان غذایی که در آشپزخانه روانه معده‌تان کرده‌اید، بی‌خبر است. کسی که معده صاحبخانه را سونوگرافی نمی‌کند.

- حتماً زرده و سفیده نیمرو را قاطی کنید. این‌طوری هرگز معلوم نمی‌شود چند تخم‌مرغ هزینه کرده‌اید. اگر خاگینه باشد که چه بهتر، باد می‌کند و اساساً بیشتر به نظر می‌آید.

- هرگز حین آشپزی تصویر صورت خودتان را پشت ملاقه نگاه نکنید. چون زشت به نظر می‌رسید و از میزان عشق و علاقه‌تان به خودتان کاسته می‌شود.

- همیشه پرسروصدا آشپزی کنید و الکی ظرف‌ها را به هم بزنید و گاهی بی‌خودی بگویید: «آخ سوختم» این‌طوری دیگران بیشتر شرمنده می‌شوند و هرقدر غذایتان بدمزه باشد، بی‌خود خودشان را موظف می‌بینند که به پاس تلاش‌های طاقت‌فرسا و بی‌وقفه‌تان، از غذا تعریف و از شما تشکر و تمجید بیشتری بکنند.

- یک کمی غذا ته یک ظرف ارزان‌قیمت بریزید و دور از چشم دیگران آن را وسط آشپزخانه به زمین بکوبید. بعد بگویید: «ای وای شرمنده نصف بیشتر غذا ریخت!»

- جلوی مهمان‌ها با فرزندتان که قصد کشیدن غذا دارد، دعوا کنید و به او بگویید کمتر غذا بکشد. کارکرد این شیوه در احساس گناه و خجالت مهمان و ایمانش به مهمان‌نوازی شما، فوق‌العاده است.
4fvfcja
اولين سوال دخترا در شروع ترم : استاد منابع امتحاني چيا هست؟
پسرا از استاد در شروع ترم : استاد نه ونيمُ ده مي‌دين؟1

[تصویر:  email_open_log_pic.php?mid=4e7c917G5af39...G32051fG96]

.............................
یا غنی