ايرانى نيستى اگه كپى نكنى!!!
منم كپى نكردم.
الان من ديگه خارجى محسوب ميشم.
اوه ماى گاد.
من ايران دوست داشت...
اے لــو یـو ایــران
میدونی فرق شمابا روز چیه؟
روز ۳۰ تاش باید جمع بشه تا ماه بشه
ولی شماها همین جوری ماااااااااهید
به به
خدا خفتون نکنه!
واسه یدونه اعتبار آدمو مجبور به گفتن چه دروغایی که نمیکنید
نامه یک پیرمرد به پسرش که در زندان بود ...
(پسرم اصغر) ؛ امسال نمیتونم زمینم رو شخم بزنم! چون تو نیستی و من هم توانش رو ندارم !!
پسر در جواب نامه پدرش نوشت
پدر؛ حتی فکر شخم زدن زمین را هم نکن! چون من پولهایی که دزدیدم را آنجا دفن کردم!
پلیس ها که نامه پسر رو خوندند ؛ تمام زمین را کندند؛ اما چیزی پیدا نکردند...
پسر نامه دیگری برای پدرش نوشت و گفت:
پدر؛ این تنها کاری بود که توانستم برایت انجام دهم...
زمینت آماده است!
حیف نون سوار مینى بوس میشه و سلام میکنه، هیچکس جواب سلامشو نمیده.!!
عصبانى میشه میگه: یه مشت خر و گاو نشستن توی مینى بوس.!!!
راننده یکدفعه میزنه رو ترمز طوریکه همه مسافرا میفتن رو هم.!!
میاد و یقه حیف نون رو میگیره و میگه: بگو ببینم کى خره؟ کى گاوه؟؟؟؟
حیف نون میگه: والا اینطور که تو زدى رو ترمز معلوم نیست دیگه ؛همه قاطى شدن!!!
پشت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین!
میگم برو اونور پول ندارم!
.
.
.
.
.
.
.
میگه نمیگفتی هم از قیافت معلوم بود
حکیمی ﺭﺍ ﭘﺮﺳــﯿﺪﻧﺪ: ﭼﻪ موقع ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﻨﺎﺳﺐ تر ﺍﺳﺖ؟
حکیم ﮔﻔﺖ: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺨﺺ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺷﻮﺩ!!
ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺍﺯ نظر ثروت؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻧﻪ ! چرا که ثروت را اعتباری نیست
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺍﺯ نظر جسمی؟
ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ! چرا که جسم را بقا واعتباری نیست
گفتند: توانا از نظر عقلی؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: نه! چرا که عقل زوال دارد و آنرا اعتباری نیست
ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: مسخرمون ﮐﺮﺩﯼ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺁﺭﯼ!!!
در دادگاه قاضی اعلام کرد:
این آقا با بیل زنش رو کشته و به اعدام محکوم شد.
یکی بلند شد به متهم گفت:
تف تو صورتت،بیشرف
قاضی گفت: آقا بشین سرجات به شما چه مربوطه؟
یارو گفت:دوسال همسایشم میگم بیل داری میگه نه
داشتم رد میشدم ی چی یادم اومد گفتم تعریف کنم
اگه تکراری بود پاکش کنین
به ی نفر میگن برو به اکبر بگو باباش مُرده ولی طوری بگو که سکته نکنه.
طرف میره دم در خونه اکبر
+ به اکبر میگه بابات خونس
؟
- اکبر میگه نه ولی شب میاد
+میگه بشییین تا بیاد
دختر : شغلت چیه ؟
پسر : خوانندگی!
دختر : وای خدای من چقدر رمانتیک ، چی میخونی حالا؟
پسر : صفحه نیازمندی روزنامه کثیر الانتشار
شماهام اول که دارید رد میشید اصلا جای پارک پیدا نمیکنید
بعد که ماشین و کلی دورتر پارک کردین و پیاده برمیگردین هشت تا جای پارک میبینید
دکتر از جففففر میپرسه:
این همه قاشق تو شکم تو چیکار میکنه؟!
میگه:
خودتون گفتین روزی یه قاشق بخور!??
.
قبلا اولین اصل فروشندگی تو ایران این بود که مشتری دست رو هر جنسی گذاشت باید میگفتی
آفرین، دست گذاشتی رو بهترین جنسم، اتفاقا واسه خونه هم از همین بردم
الان باید بگی اتفاقا این قیمت قدیمه، بار جدید اگه بیاد خیلی گرون تره
????
آقاداماد چه کارن؟
نظامی اند...?
چه خوب، کجا؟
کلش?
کجا؟
کلش دیگه! کلش آف کلنز اتک میزنند?
??
.