کانون

نسخه‌ی کامل: اگر می خوای بخندی بیا تو این تاپیک!!!!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
هوالحکیم
-"به کلی سری"
آخرین پیام مبادله شده پهپاد جاسوسی آمریکا با مرکز:
(به شیوه روبات ها مقطع مقطع بخوانید):
- - آرکیو 170 ! آرکیو 170 ! جواب بده! -
- سَ لام ... بَ رادر! -
- آرکیو 170! خودتی؟! -
- نام مَن ... "سیمرغ 1" ... است. تو ... کی ... هستی؟ -
- اینجا مرکزه احمق! زود برگرد! برگرد به پایگاه لعنتی! -
- احمق ... خودتی! ... احمق ... خودتی! من ... الان ... در حال ... فرود در پایگاه .... "شهید ... تهرانی مقدم" ... هستم. -
- چی داری میگی؟ تو باید منفجر میشدی! این کلید چرا کار نمی کنه! بوق! بوق! (سانسور به جهت رعایت مسائل اخلاقی) !!! -
- مرگ ... بر تو! ... مرگ بر ... اوباما! مرگ بر ... اسرائیل! مرگ ... بر جاسوس .... آمریکایی! زنده باد ... سیمرغ ایرانی! ... خداحافظ ... یانکی!!!
- نه قطع نکن! تازه حدود محل فرودت را شناسایی کرده بودیم. جایی نزدیک طبس! ... طبس وای !!!
غضنفر تو قسمت کامپیوتر استخدام می شه در پایان روز اول ، رئیس ازش می پرسه : خوب ، امروز چکار کردی ؟ غضنفر میگه : هیچی کلیدهای کیبورد نامرتب بودن به ترتیب الفبا مرتبشون کردم !!!
317317317317317317317317317317317317317
غضنفر یه رستوران باز می کنه ولی هر روز ظهر خودش می رفته بیرون غذا می خورده بهش میگن چرا همین جا غذا نمی خوری ؟ میگه : آخه نامرد خیلی گرون میده !!!
317317317317317317317317317317317317317
غضنفر می خواسته از همسایه شون نردبون قرض بگیره با خودش فکر می کنه ، میگه : الان اگه برم بگم نردبونتون رو بدین شاید همسایه بگه نردبون ما کوتاهه ، یا بگه نردبون ما شکسته ، یا بگه نردبون رو به یکی دیگه قرض دادیم. خلاصه می ره دم خونه همسایه در می زنه همسایه میاد دم در میگه : بله بفرمایید… غضنفر میگه : برو بابا شما هم با این نردبونتون !!!
317317317317317317317317317317317317317317317317317317
قل مراد : غضنفر چرا دستت شکسته ؟ غضنفر : دیروز روی یه دیوار بلند راه می رفتم که یه دفعه دیوار تموم شد !!!
317317317317317317317317317317317317317317317317317
از غضنفر می پرسن : نظرت راجع به مار چیه ؟ میگه : حیوون خیلی خوبیه ! اما حیف که همش دُمه !!!
317317317317317317317317317317317317317317317
غضنفر میره به دانشگاه به دو دلیل می فهمن غضنفره: 1.سامسونتش رو می ذاشت تو ذنبیل 2.وقتی استاد تخته رو پاک میکرده اونم دفترش رو پاک می کرده
317317317317317317317317317317317317317317317
غضنفر با ذوق به دوستش ميگه : بالاخره بعد از 2 سال اين پازل رو حلش کردم! دوستش ميگه 2 سال زياد نيست؟
غضنفر ميگه: نه بابا رو جعبش نوشته 7 تا 10 سال !

317317317317317317317317317317
به غضنفر میگن 12 فروردین چه روزیه؟ میگه مردم میرن برای سیزده بدر جا میگیرن!!!
317317317317317317317317317317317317
غضنفر داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد می شده بوی خوب غذا رو احساس می كنن به بچه هاش ميگه : اگه بچه های خوبی باشين يه دفعه ديگه هم از اينجا رددون می كنم !!!
317317317317317317317317317317317317
غضنفر توی اتوبوس پر جمعيت پيله كرده بود به راننده و در گوش راننده حرف می زد راننده مرتب بهش می گفت : برو بشين سر جات آخرش مسافرها به راننده میگن : آقای راننده به حرفش گوش كن شايد كاری داره راننده میگه : نه اومده به من میگه : چپ كن يه كم بخنديم !!!
317317317317317317317317317317317317317317317317
7 سین.............!!!!!!!!!!4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja
خانمــی با همســــــرش گفــت اینچنیـــــن :

کای وجــــــودت مــــایه ی فخـــــر زمیــــــن !
ای که هستـــی همســـری بس ایــــده آل !
خواهشــــی دارم .. مکُــــن قال و مقـــــال !
هفــــت سیـــــن تازه ای خواهــــــم ز تـــــو
غیـــــــر خرج عیـــــد و ... غیــــر از رختِ نو
"سین" یک ، سیّاره ای ، نامــــش پـــــراید*
تا برانـــــــــم مثـــــــل بـــــرق و مثــــــل باد
"سین" دوم ، سینــــه ریـــــزی پُر نگیـــــــن
تا پَــــرَد هــــوش از سر عمّـــــه شهیــــن !
"سین" سوم ، یک سفـــــر سوی فـــــرنگ
دیـــــــــدن نادیــــــــده هـــــــای رنـگ رنـگ
"سین" چارم ، ساعتی شیـــــک و قشنگ
تا که گویـــــم هست سوغـــات فرنــــــگ !
"سین" پنجـم ، سمــــع دستـــورات مــن !
تا ببالــــــم مـــــن به خــود ، در انجمــــن !
....
آنگه ، آن بانـــــو ، کمـــــــی اندیشــــه کرد
رندی و دوز و کلَـــــــــک را پیشــــــــه کرد !
گفــــــت با ناز و کرشمـــــه ، آن عیـــــال !!
من دو "سین" کم دارم ، ای نیکـو خصال !
....
گفت شویش : من کنــــــــــون یاری کنم
با عیال خویـــــــــش ، همکـــــاری کنم !!
"سین" ششم ، سنگ قبـــری بهر من !
تا ز من عبـــــــرت بگیرد مـــــــــرد و زن !
"سین" هفتم ، سوره ی الحمد خوان ...
بعد مرگــــــم ، بَهر شــــوی بی زبان !!!
غضنفر میره امتحان رانندگی
افسر بهش میگه حرکت کن
غضنفر می زنه دنده عقب !
افسر می پرسه چرا دنده عقب میری ؟!
میگه می خوام خیز بگیرم !!


پسر ، صبح موقع رفتن به مدرسه:
بابا پاهام حس نداره فکر کنم فلج شدم!میشه امروز مدرسه نَرَم؟!
بابا: پاشو بینم لندهور اگه بمیری هم باید بری مدرسه!!!

دختر ، بابا من نمیخوام برم مدرسه!!

بابا : واسه چی دختر گلم؟؟
نمیخوام برم چون دوست دارم!
بابا : باشه عزیز دلم ، بگیر بخواب ، پتو رو بکش رو خودت سرما نخوری!!!


سسسسسسسسسسسسلام[تصویر:  e.gif]

[تصویر:  L132429746155.jpg]



شباهت های انکار ناپذیر میان خدمت سربازی و زندگی زناشویی آنقدر زیاد است که از دیرباز ، در اکثر کشور های دنیا خدمت سربازی اجباری را قرار دادند تا تمام افراد ذکور جامعه ، قبل از افتادن به دام ازدواج ( ببخشید ! منظورم قبل از متاهل شدن بود ) برای ۲ سال طعم زندگی مشترک را بچشند تا در ۱۰۰ سال آینده ، زیاد احساس رنج و عذاب نکنند.


و اما شباهتهای میان خدمت سربازی و زندگی زناشویی برای آقایان :


۱- چه در خدمت سربازی و چه در زندگی زناشویی ، چه بخواهی و چه نخواهی کچل خواهی شد و یا بعبارت بهتر ، کچلت خواهند کرد ! البته این کچلی در خدمت سربازی توسط ماشین اصلاح و در زندگی مشترک توسط عواملی چون : استرس شدید ، سوء تغذیه ، کندن بصورت لاخ لاخ توسط همسر ، چپ شدن ماهیتابه روغن داغ روی سر و ... صورت می گیرد ! نا گفته نماند که این کچلی در آقایان به نسبت نوع مو ، جنس ریشه مو ، عوامل ارثی و ... متفاوت است ولی به هر حال به قول معروف : دیر و زود داره ولی بالاخره هممون کل پا می شیم !4fvfcja



۲- شباهت بعدی در زمینه داشتن فرمانده و بعبارتی ، فرمانبردار شدن است ! به محض ورود به پادگان و یا منزل مسکونی مشترک ( خانه بخت ) ، هر مردی یک فرمانبردار بی چون و چرا محسوب می شود که اگر طالب جان و سلامتی جسمی و روحیش می باشد ، باید تمام فرامین فرمانده و یا همسر خود را بر روی تخم چشمانش بگذارد و هر گونه تخطی از دستورات فرمانده و همسر ، پاسخی جز گلوله ، حبس ، اضافه خدمت ( در خدمت سربازی ) و افتادن توی سماور پر از آب جوش ، هدف قرار گرفتن با ساتور ، رفتن دست توی چرخ گوشت ، پرت شدن از پنجره طبقه هفتم به بیرون ، گشنگی و تشنگی کشیدن و ... ( در زندگی زناشویی ) نخواهد داشت !4fvfcja



۳- شباهت سوم در این نکته اقتصادی خلاصه می شود که چه سرباز و چه مرد متاهل ، میزان پولی که در آخر برج به دست او خواهد رسید ، فقط به میزانیست که کفاف بر طرف کردن نیازهای اساسی او را بدهد و چیزی جهت پس انداز کردن و یا خرج کردن در زمینه هایی غیر از نیازهای اساسی نخواهد ماند و در این میان ، سرباز و مرد متاهل ، هر چقدر هم که جان بکنند و عرق بریزند ، فرقی به حال فرمانده یا همسرش نخواهد کرد و باطبع تاثیری در جهت افزایش مستمری آنان نخواهد داشت ، بعبارت بهتر ، در هر دو جا یکی باید کار کنه تا اون یکی حال کنه!4fvfcja


۴- از دیگر شباهتهای موجود میان این دو قشر آسیب پذیر جامعه ، شباهت در آرزو کردن است ! بدین معنا که هر پسری پس از ورود به پادگان و خانه بخت است که قدر زندگی در خانه پدری را می فهمد و از اعماق وجودش و با تمام اعضا و جوارحش آرزو می کند که ای کاش هنوز هم در کنار پدر و مادرش بسر می برد و ایضا خودش را نیز لعنت خواهد کرد که چرا قدر آن روزهای شیرین را ندانسته است ! چرا که در پادگان و خانه مشترک دیگر کسی غذای مفت به او نمی دهد ، لباسهایش را نمی شوید و اتو نمی زند ، کسی نازش را نمی کشد و ... و فقط خود اوست که مسئول انجام تمام کارهای شخصی اش و نیز کارهای چند نفر دیگر می باشد !4fvfcja



۵- از دیگر شباهتها می توان به این نکته اشاره کرد که اکثر سربازی رفته ها و اکثر مردان متاهل متفق القول هستند که در این ایام ، هر روز به اندازه یکسال برای آنها می گذرد و ثانیه ها حکم ساعت را پیدا می کنند که به احتمال زیاد دلیل آن ، مواردی مشابه موارد فوق می باشد .4fvfcja



۶- و در نهایت اینکه چند ماه پس از آنکه کارت پایان خدمت یا قباله ازدواج را دریافت کردید ، صدای خواندن این شعر معروف در گوشتان خواهد پیچید که : ( گول خوردی آی گول خوردی ! ) زیرا آن موقع است که تازه دوزاریتان جا می افتد که با این کارت و قباله نه کاری به آدم می دهند و نه وام ازدواج و نه خیلی از چیزهای دیگر که شما را به بهانه آنها در این راه وارد کرده بودند ، پس متوجه خواهید شد که تنها مورد استفاده ای که برای شما خواهند داشت این است که می توانید از آنها برای امانت دادن به کلوپ جهت کرایه فیلم استفاده نمایید!!4fvfcja


منبع : سایت تکناز

...............
یا علی
غضنفر با دوستش دعواش میشه، دوستش یه سنگ بزرگ بر می‌داره پرت می‌کنه طرف غضنفر ، غضنفر می‌پره هد می‌زنه !
سسسسسسسسسسسلام317

تنها راهی‌ که یه زن میتونه یه مرد رو میلیونر کنه

*

*

[تصویر:  25r30wi.gif]اینه که اون مرد میلیاردر باشه !! haha


عضنفر به همسرش :

عزیزم اگه موبایلت زنگ نمیزنه بدون منم... چون شارژ ندارم!4fvfcja


هیچ کادوی زشت و به درد نخوری دور انداخته نمیشود !فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود !4fvfcja

...................
یا بصیر
سلام303

یکی از شباهتهای اکثر خانومها اینه که

طرز تهیه انواع استیک و ژیگو رو از برنامه آشپزی دنبال می کنن

آخرش شام همون کوکو سبزی رو درست میکنن!4fvfcja


منطقِ پدر و مادر از تحصیل در دانشگاه:

"این همه درس خوندی، درِ یه نایلون رو نمی تونی‌ باز کنی‌!4fvfcja


[B]
یکی از نمونه های بارز تهاجم فرهنگی اینه که:سالهاست در تولید گوجه فرنگی خود کفا شدیم اما هنوز اسمش به گوجه ملی تغییر نیافته!
4fvfcja
[/b].................
یا سید
سسسسسسسسسسسسسسسلام317



پدر بزرگ رو به نوه:
بدو برو قایم شو
امروز مدرسه رو پیچوندی معلمت اومده دنبالت
نوه: نـــــــه، شما باید قایم شی، ... من بش گفتم نمیام چون شما فوت کردین!!!
4fvfcja
دیــکتــاتــور کیــست؟
دیــکتــاتــور اون بچّه ی دو سالـــست که بیست نــفــر مجبورند به خاطــر اون کــارتون نــگاه کنــنــد
4fvfcja




خدا نگذره از كسانی كه شیر حموم رو روی وضعیت دوش می‌بندن و از حموم خارج می‌شن!4fvfcja4fvfcja
......................
یا سند
سلام303

فقط یه ایرانی میتونه شامپو رو تو یه هفته تموم کنه و تهش رو با آب قاطی‌ کنه و یک ماه بیشتر استفاده کنه4fvfcja



یکی از ترس ناک ترین جملات دوران مدرسه ،این بود که : "یه برگه از کیفتون بیارید بیرون"4fvfcja


.................
یا غفور
دوستم میگه چرا انقدر غذات کم شده ؟ میگم : تو رژیمم ... میگه رژیم لاغری ؟! میگم پَ نه پَ رژیم صهیونیستی4fvfcja4fvfcja
یارو میره کنکور بده یه سکه میبرد می انداخته بالا شانسی سوالها را جواب میداده بعد یه ساعت مسئول اونجا میبینه یارو بد جور عرق کرده و زیر لب فحش میده. بهش میگه: چی شده؟ یارو میگه: سوالها را جواب دادم دارم چک میکنم بیشتر سوالات اشتباه است.
یارو اسم بچش را میگذارد اس ام اس. بهش میگن: چرا اینو انتخاب کردی؟ یارو میگه: از پیام که باکلاس تره.
به یارو میگن: بیا این عرقو بخور. یارو میخوره و بعد 10 دقیقه میگردش. بهش میگن: آب بود که خوردی. یارو میگه: دیگه دیر گفتید منو گرفته4fvfcja
غضنفر می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه.
آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه هست.
غضنفر می گه: ببخشید... بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه!

4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja
غضنفر با دوستش با لگد می زدن تو شکم همدیگه. یکی از اونجا رد می شده می گه شما دو تا دردتون نمی گیره ؟ غضنفر می گه نه پوتین پامونه!4fvfcja4fvfcja4fvfcja
غضنفر تو جاده داشته رانندگی می کرده ، یهو میبینه یه کامیون داره از روبروش میاد،میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمی گیره. رفیقشو صدا می کنه می گه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین.1744337bve7cd1t814fvfcja
یارو خونه ش توی بینهایت بوده ,شبا از صدای برخورد خطوط موازی خوابش نمی برده !!Koolcheshmak4fvfcja
از تفریحات روزانم اینه که:
تو اتوبوس یا مترو یهو از جام بلند میشم
ملت که هجوم میارن به سمت صندلی خالی‌
از جیبم موبایلم رو در میارم
دوباره میشینم
چهارتا از مهم ترین دست آوردهای دانشگاه:
-اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل
-خوابیدن در حالت نگاه کردن به کتاب
-کار گروهی در هنگام امتحان
-حرف زدن بدون تکون خوردن لب !!!
به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه یخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است

317317317317317317

چیزهای جالبی که از بزرگتر ها یاد گرفتم


[b]
اگر می خواهید همدیگه رو بکشید برید بیرون! من تازه اینجا رو تمیز کردم!



دعا:



دعا کن سر جاش باشه وگرنه…!



منطق:



به خاطر اینکه من می گم!



آینده نگری:



اگر از اون تاب بیافتی و گردنت بشکنه محاله با خودم ببرمت خرید!



رعایت آداب غذا خوردن:



موقع غذا خودن دهنت رو ببند!



توجه:



اگر بدونی پشت گوش هات چقدر چرکه!



استقامت:



تا وقتی کلم بروکلی هاتو نخوردی از جات تکون نمی خوری!



چرخه ی زندگی:



من تورو به دنیا آوردم و اگر بخوام خودم هم شرت رو از این دنیا می کنم!



اصلاح رفتار:



تو دیگه مثل بابات رفتار نکن!



قناعت:



میلیون ها بچه کم شانس توی دنیا هستن که آرزو می کردن من مادرشون بودم!



انتظار:



وایسا برسیم خونه…



مراقب از خود:



ژاکتت رو بپوش! یه جوری رفتار می کنی انگار من که مادرتم نمی دونم کی سردت میشه!



رشد کردن:



اگر اسفناج نخوری بزرگ نمیشی!



کنایه:



گریه می کنی؟ حالا یه کاری می کنم که واقعا اشکت در بیاد!



ژنتیک:



باید به خاطر ژن بابات باشه!



اصل و نصب:



این چه وضع اتاقه؟ مگه تو طویله به دنیا اومدی؟



خرد:



وقتی به سن من برسی می فهمی!



عدالت:



یه روزی بچه داری میشی و امیدوارم بچه هات عین خودت بشن




........
یا علی

[/B]