دیروز رفتم پارک دیدم یه دختره خیلی غمگین رو نیمکت نشسته و به زمین نگاه میکنه
رفتم یه گل چیدم و دادم دستش
پرسید: ماله منه؟
گفتم بله
یه لبخند گوشه ی لبش نشست
بعد رفتم به باغبون گفتم: اون دخترو میبینی اونجا نشسته؟ هر روز میاد گلهای پارک رو میکنه!
باغبون هم با بیل افتاد دنبالش
پس چی!!!
فکر کردی من اهل این لوس بازیام؟؟
فقط میخواستم ببینم یه دختره غمگین با چه سرعتی میتونه بدوعه
****
خواهشن خانوما کیفی که میخرید یه رنگی باشه به آقایون بیاد،
چون کل راه تو دست آقایونه
****
من یه سری پنج دقیقه قبل از اینکه اخبار اعلام کنه تو یه کانال یه خبر خوندم به بابام گفتم فلان جا زلزله اومده
از اون روز هرجا بحث این میشه که حیوانات زودتر از زلزله با خبر میشن بابام بهم چپ چپ نگاه میکنه
****
علت طولانی بودن صحبت خانم ها:
حنانه رو میشناسی خواهر فاطمه دختر خاله نوره
که میشه زن پدر شوهر مریم دختر نسرین
خواهر محمد پسر اشرف همسایه سپیده دختر منیره!
نه نمیشناسمش…!!
ای بابا حنانه که دیدیمش تو عروسی ندا دختر محمد که باباش میشه دایی منیره
و خواهرش پسر عمشونو گرفته مادربزرگش و مادربزگ ساره دختر کلثوم میشن
آهاااا چش شده ؟؟
لاغر شده
****
حیف نون داشت پولكى ميخورد و ميخنديد...!
بهش ميگن :چرا ميخندى؟!
ميگه والا ما هر حرفى بزنيم شما باور نمیکنین و ميخندین،
ولى به خدا اين چيپسا شيرينه...!!!
*****
خواهرزاده م کلاس اول دبستانه امروز از مدرسه با کلی ذوق وشوق برگشته میگه بیا عکس سلفیایی ک با سارا جون گرفتمو تو گوشیم ببین ??
معلمشونو میگه ??
یادمه زمان ما یه تیم تفحص تشکیل میدادیم، هفت خان رستم رو طی میکردیم تا اسم کوچیکه ی معلممونو بفهمیم ??
*****
قديما خوب بود يه مينى بوس مهمون از شهرستان برا ادم مى اومد
خيارى ميخوابيدن شبا تو پذيرايى ،
شب از اتاقت پاميشدى به هواى اشپزخونه رفتن همه رو لگد ميكردى دلت خنك ميشد ..
چی شد اون صفا؟