کانون

نسخه‌ی کامل: اگر می خوای بخندی بیا تو این تاپیک!!!!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
غضنفر میره قنادی، میگه: ببخشید کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو میگه: نخیر نداریم. فردا دوباره غضنفر میاد، میپرسه: شرمنده، کیک هفتاد طبقه دارید؟ باز قناده میگه: نخیر نداریم. خلاصه یک هفته تمام هر روز کار غضنفر این بوده که بیاد سراغ کیک هفتاد طبقه بگیره و قناده هم هرروز جواب میداده که نداریم. آخر هفته قناده با خودش میگه: این بابا که مشتری پایس... بگذار یک کیک هفتاد طبقه براش بپزیم، یک پول خوبی هم شب جمعه‌ای بزنیم به جیب. خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه-جمعه رو میگذاره یک کیک خوشگل هفتاد طبقه ردیف میکنه. شنبه اول صبح غضنفر میاد، میپرسه: ببخشید، کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو با لبخند بر لب میگه: بعله که داریم، خوبشم داریم! غضنفر میگه: قربون دستت، 500 گرم از طبقة بیست چهارمش به ما بده
317317317317317
یکی تو خیابون میزنه زیر گوش غضنفر.بهش میگه جدی بود یا شوخی؟طرف میگه خیلی هم جدی بود.غضنفر میگه خوب شد چون من اصلا با کسی شوخی ندارم
317317317317317317
غضنفرواسه استخدام رفته بود
در فُرمشون نوشتن که
آیا استعداد خاصی دارید، که لازم باشد ما از آن مطلع باشیم؟

نوشت
...بله، استعداد ِ چاقی دارم.
به غضنفر کار میدن که کف اتوبان رو لاین بکشه...
روز اول 6کیلو متر رنگ میزنه..
روز دوم 3کیلو متر رو و روز سوم کمتر...
صاحب کارش بهش میگه هوی چرا تو هر روز کمتر از دیروز کار میکنی...؟
میگه:من نمیتونم بهتر از این کار کنم...
چون هر روز دارم از قوطی رنگ دورتر میشم.
317317317317317
طی یک نظرسنجی از یک دانشجوی ورودی جدید و یک دانشجوی ترم آخری خواسته شد که با دیدن هر کدام از کلمات زیر ذهنیت و تصور خود را در مورد آن کلمه در یک جمله کوتاه بنویسند.
جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوط به دانشجوی ترم آخری…4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja

رییس دانشگاه
۱٫مردی فرهیخته و خوشتیپ
۲٫به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک بار هم ایشونو نتونستم ببینم، هیچ ذهنیتی ندارم
یک وعده غذای سلف
۱٫بیفستراگانوف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک
۲٫چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز

کارت دانشجویی
۱٫کارت شناسایی و هویت دانشجو
۲٫تنها استفاده از این کارت گرفتن فیلم از ویدئو کلوب است

خوابگاه
۱٫محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط
۲٫مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش

شب امتحان
۱٫شبی برای دوره کردن درسی که در طول ترم خوانده شده است
۲٫شبی که تا صبح باید مثل خر درس خوند

جزوه خوش خط دخترها
۱٫بمیرم از هیچ دختری جزوه نمیگیرم، من عادت دارم فقط جزوه خودمو بخونم
۲٫طلای کاغذی

تقلب
۱٫یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان
۲٫تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان

مشروط شدن
۱٫عمراٌ، من تو دبیرستان معدل کمتر از ۱۸ نداشتم
۲٫نمک تحصیل در دانشگاه

وام دانشجویی
۱٫کمک هزینه برای دانشجو
۲٫مثل مهریه میمونه کی داده کی گرفته

ازدواج دانشجویی
۱٫حرفش رو نزن من قصد ادامه تحصیل دارم
۲٫کو؟ کجاس؟کسی رو سراغ داری برام؟

حراست
- ارگانی برای حفاظت از دانشجو از گزند خطرات
- ارگانی برای حفاطت از دانشگاه از گزند دانشجویان

دانشجو
۱٫فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است
۲٫ها ایی دانشجو که وگفتی یعنی چه؟؟؟!!!!4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja
غضنفر پتروس فداکارو با دهقان فداکار قاطی می کنه
می ره انگشت می کنه تو چشم راننده قطار
4fvfcja4fvfcja4fvfcja
میدونی اولین عوارض جانبی بعد یک شکست عشقی چیه ؟!
در آوردن گوشی از حالت Silent !!4fvfcja
53535353
کافیه یه روز اتفاقی یه جوراب سوراخ بپوشین
اگه شده اتوبان رو موکت کنن
یه جوری میشه که تو مجبور شی کفشتو دربیاری ! …4fvfcja
535353
و خداوند زمین و آسمان را آفرید . . .
و ساخت بقیه ی چیزا رو به چین واگذار کرد !4fvfcja
53535353
گوگل: من صاحب همه چیم
ویکی پدیا: من همه چیو می‌دونم
فیسبوک: من همرو میشناسم
اینترنت: من نباشم شما ها هیچین
برق: زر اضافی نزنید !
4fvfcja4fvfcja4fvfcja
5353535353
موفق باشیدددددددددددد و شــــــــــــــــاد
غضنفر میخواسته مین خنثی کنه، گوشاش رو میگیره پاش رو میذاره رو مین
317317317

غضنفر میره سربازی تو صف بوده سروانه میگه به چپ چپ به راست راست…. میبینه غضنفر همینجوری وایستاده میگه تو چرا به فرمانم عمل نمیکنی؟ غضنفر میگه جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیرید بعد من انجام میدم !
به غضنفر میگن یه شعر بگو؟ میگه: میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری کند که باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواستن توانستن است.
ديوونه ميره پيش دکترميگه يه کتاب نوشتم به نام ((صداي پاي اسب))دکترمي خونه ميبينه 500 صفحه نوشته پيتيکو....پيتيکو.....پيتيکو
4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja
معتاده پيغام گير مي خره رو پيغامگيره مي ذاره: هشتم........ولي خشتم !
4fvfcja4fvfcja4fvfcja
تنهایی یعنی اینکه وقتی برات اس ام اس میاد ، مطمئن باشی که از طرفه ایرانسله 4fvfcja
التماس غضنفر به عابر بانک ! : غلط کردم ، پول نمیخوام فقط گواهی نامه ام رو پس بده !4fvfcja4fvfcja
حتی اگه شده زوری هم بخندین...317
--- طریقه کسب درآمد از فیسبوک ---
.
.
.
برید تو قسمت Account
.
.
.
بعدش برید توی Account setting
.
.
.
بعد برید پایینِ پایین این گزینه رو انتخاب کنید:

deactivate
.
.
.
اکانت خود را غیرفعال کنید و برید سر کار و زندگیتون و

کسب در آمد کنید [تصویر:  4.gif]
چطوري كفر مامان رو در بياريم؟!


اگه تو هم ني ني هستي ميتوني به راحتي مامانو كفري كني و حالشو ببري!
وقتي مامان تو رو ميبره مهد كودك حسابي گريه زاري كن! بد نيست يكم وجدان درد بگيره!
وقتي مامان بهت غذا ميده تف كن! وقتي بابا ميده بخور و لبخند بزن!
علم ثابت كرده اگه غذا رو بمالي به صورتت خوشمزه تر ميشه!
جغجغتو بنداز زمين ... ببين مامان چن بار خم ميشه؟! اگه ده بار كمتر بود جيغ بكش كه لاغر تر و خوشكل تر بشه!
وقتي مامان انگشتشو ميكنه تو دهنت تا ببينه دندون در آوردي يا نه گازش بگير تا بفهمه دندون درآوردي!
تو تخت خودت نخواب ... تخت مامان اينا يك حالي ميده!
ياد بگير در توالت رو از تو قفل كني و جيغ بكشي!
وقتي مامان ميپرسه چيكار ميكني هميشه بگو هيچي مامان جونم!
زمستونا وقتي مامان لباساتو تنت كرد بگو ماماااااااااااااااااان ... جيش!
نذار سرتو شيره بمالن! غذاي مامان بابا خوشمزه تره!
يادت نره آدم قبل از اينكه قاشق چنگال داشته باشه انگشت داره!
حرفي رو كه مامان ميگه بي تربيتي هست رو هميشه يادت بمونه تا بعد ازش استفاده كني!
ميخواي همه بخندن؟! به مامان بگو ميترسي تنهايي سوار سرسره شي!
ميدوني يكي از كارايي كه مامان خيلي دوس داره چيه؟! لباس شستن!
هميشه دو دقيقه قبل از رسيدن به مقصد بخواب!
هر وقت دكتر بهت گفت درد نداره وقت جيغ زدنه
سلام[تصویر:  e.gif]

یه شوهر نداریم که(طنز[تصویر:  e.gif])




1.یه شوهرم نداریم شب که دیر میاد خونه ببینه رو کاناپه خوابمون برده دلش بسوزه دیگه دیر نیاد!


2
.یه شوهرم نداریم وقتی بهش میگیم من رو بیشتر دوس داری یا مامانتو ، بگه توام چه سوالایی می پرسی ، هر دوتون رو دوس دارم دیگه ! خوشحال شیم از اینکه ما رو خیــــــــــــــلی دوس داره " قدِ مامانش "




3.یه شوهرم نداریم عاشق قرمه سبزی باشه ، ما هم که بلد نیستیم درست کنیم ! بگیم بین من و قرمه سبزی یکی رو انتحاب کن !!



4.یه شوهرم نداریم , نداریم که نداریم به درک اسفل یه لامبورگینی هم نداریم غروب جمعه ای بریم بگردیم دلمون نگیره !



5.یه شوهرم نداریم گانگستر باشه، هیچ کس جرات نکنه بهمون بگه بالا چشمت ابروئه !





6.یه شوهرم نداریم صبح جمعه ای بهمون بگه خانومم شما بگی "ف" ناهار فرحزادیم !

7.یه شوهرم نداریم وقتی میپرسه دوسم داری یا نه ؟ بهش بگیم خره من دوست دارم چرا نمیفهمی




8.یه شوهرم نداریم، دوتایی قربون صدقه بچه نداشتمون بریم !



9.یه شوهرم نداریم از جبروت مردونش استفاده کنیم زنگ بزنه پشتیبانی بگه این سرعت اینترنت چه مرگشه پس!خانومم کارای اینترنتیش عقب مونده!




10.یه شوهرم نداریم خوش قیافه باشه، برای استحکام بیشتر پایه های زندگیمون همیشه موهای پر کلاغیش از ته بزنیم که هیچ زنی جز خودمون نتونه بهش نگاه کنه !




11.یه شووورم نداریم غروب که میشه بعد از دو شیفت کار کردن ، با دست پر بیاد خونه در رو با پاش باز کنه ، بریم کیسه ها رو از دستش بگیریم بگیم خسته نباشی آقا .




12.یه شوهرم نداریم شب بگیم ببرمون بیرون اونوقت بگه نه , ما هم از لجمون تایر ماشینشو پنچر کنیم صبح که میخواد بره سر کار ببینه کلافه شه , ما هم موزیانه بخندیم بگیم آخی الهی اشکال نداره عزیزم ولی خب باز خوبه دیشب نخواسیم بریم بیرون وگرنه میخورد تو ذوقمون !




13.یه شوهرم نداریم وقتی میریم کنار دریا ما رو ترک جت اسکی بنشونه!

14.یه شوهرم نداریم صبح به صبح نون تازه برامون بخره !




15.یه شوهرم نداریم تا غم و ناراحتی توی چهره مون ببینه بگه مگه من مردم که تو ناراحتی ؟




16.یه شوهرم نداریم انقد عاشقمون باشه واسه غافلگیر کردنمون با یه زرافه ی طفل بیاد خونه !




17.یه شوهرم نداریم یکمی بهش غر بزنیم دلمون باز شه!

18.یه شوهرم نداریم بهمون بگه از خواب که بیدار میشی ، اول تو چشای من نیگا کن بعد به اون مانیتور ِ لامصّب !!

...............
یا علی
خاطره ای که می خوام تعریف کنم از نماشگاه کتاب امساله، که من دنبال یه کتاب خاص می گشتم و جلوی یکی از غرفه ها وایسادم تا ببینم کتابی که می خوام رو دارن یا نه، آقایی که پشت غرفه بود از من پرسید که چه کتابی می خوام و من گفتم دارم نگاه می کنم بعد یه سری رمان ایرانی به من نشون داد و گفت : از کتابای مهرداد انتظاری می خونی؟
من قبلاًً یه بار از این نویسنده خونده بودم و خیلی بدم اومده بود گفتم نه اصلاًً اسم این یارو رو جلو من نیارین خیلی چرت و پرت می نویسه... خلاصه طرف یه ربع مخ منو زد تا یه کتاب از همون نویسنده بهم بده وقتی خریدم اسمم رو پرسید ...
بعد صفحه ی اول کتاب برام امضا کرد : تقدیم به مریم عزیزم ... مهرداد انتظاری[تصویر:  12.gif][تصویر:  12.gif]
باورم نمی شد که زل زدم تو چشم یه نویسنده و بهش گفتم کتاباش خیلی مزخرفه[تصویر:  12.gif][تصویر:  12.gif][تصویر:  12.gif]
317
یک خاطره دیگه

سلام من اومدم یه خاطره راجع به کف گرگی بگم و برم[تصویر:  4.gif][تصویر:  1.gif][تصویر:  16.gif]
چند وقت پیشا یه فیلم دیدم اسمش الان یادم نیستش [تصویر:  8.gif]هی توش اسم کف گرگی میاورد اینو گفتم که بدونید من از کجا به کف گرگی علاقه مند شدم[تصویر:  4.gif]
آره جونم بگه براتون یه بار که با یکی از دختر خاله هام که خیلی با هم صمیمی هستیم[تصویر:  1.gif] رفته بودیم بیرون از قضا[تصویر:  7.gif] همون موقع یه بنده خدایی رو دیدم که خیلی از دستش کفری بودم [تصویر:  18.gif] داشتم همینجوری بش بدو بیراه می گفتم ...[تصویر:  4.gif] دختر خاله هم همینجوری واساده بود منو نیگاه میکرد و هیچی نمی گفت[تصویر:  17.gif] یه دفه جو گرفت منو رو کردم به دختر خاله گفتم شیطونه میگه کف گرگیرو برم براش[تصویر:  4.gif][تصویر:  4.gif][تصویر:  4.gif][تصویر:  4.gif][تصویر:  13.gif] حالا با چه حالتی یه ژستی گرفته بودم که نگو [تصویر:  16.gif] که یه دفه دختر خاله برگشت طرفم گفتش: [تصویر:  71.gif]مریم جان بر اعصاب خودت مسلط باش اینی که می خوای بزنی کشیدست نه کف گرگی[تصویر:  12.gif][تصویر:  12.gif][تصویر:  12.gif][تصویر:  12.gif][تصویر:  12.gif][تصویر:  12.gif][تصویر:  4.gif]
سلام317

4fvfcjaفرق افتادن از طبقه اول با طبقه ۱۰ :

افتادن از طبقه ۱۰ : آ آ آ آ آ آ آ آ آ . . . . . . . . بوووووفففففف

افتادن از طبقه اول: بوووووفففففف . . . . . . آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ


4fvfcjaتعریف مراقب :

موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم و گوش و باقی حواس را هم دارد !

سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا میکند !

گالری ضدحال ! موجودی که روی سینه اش نوشته شده : من مراقبم،شما چطور !؟

یک نوع تله موش زنده !

لبخند یادتون نره4fvfcja
................
یا علی


وقتی دختران به سربازی میروند


صبحگاه:

فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)

کجان؟

معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...

سلام سارا جان

سلام نازنین، صبحت بخیر

عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر

سلام نرگس

سلام معصومه جان

ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی


...


صبحانه:

وا...اقای فرمانده، عسل ندارید؟

چرا کره بو میده؟

بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفغ میکنه

آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

...


بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)


فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید

وا نه، لباسامون خاکی میشه ...

آره، تازه پاره هم میشه ...

وای وای خاک میره تو دهنمون ...


من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...

...


ناهار

این چیه؟ شوره

تازه، ادویه هم کم داره

فکر کنم سبزی اش نپخته باشه

من که نمی خورم، دل درد میگیرم

من هم همینطور چون جوش میزنم

فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!

بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟

برو خودت غذا درست کن

والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی کنم، حالا واسه تو..


چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد

...


بعد از ناهار

فرمانده: کجان اینا؟

معاون: رفتن حمام


فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد ، اما صدای داد او در میان جیغ سربازه ها گم میشود...

هوووو....بی شعور

مگه خودت خواهر مادر نداری...

بی آبرو ******** بیرون...

وای نامحرم...

کثافت حمال...

(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)


...


بعد از ظهر

فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟

یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟

جوجه بدون برنج

رژیمی عزیزم؟

آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.

...


شب در آسایشگاه

یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟

فرمانده: بله بسیار زیاد!

خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم

فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:

وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو

راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند

فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟

واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.

آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده

فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.

سرباز: آخه گناه داره، طفلکی

مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا
دعاي غضنفر ها:
خدايا تا ما را نكشتي از دنيا مبر-
خدايا طول عمر با عزت به شهداي اسلام عنايت فرما-
خدايا امواتمان را نميران -
خدايا فقط تو را داريم مواظب خودت باش-
خدايا اسلام را بيامرزوما را بفرما-
برحمتك دمت گرم!