کانون

نسخه‌ی کامل: اگر می خوای بخندی بیا تو این تاپیک!!!!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
محبوب ترین عدد در اینترنت

حکیمی را پرسیدند:

چیست محبوب ترین عدد در اینترنت ؟


فرمود:18+

چرا که وقتی خلایق آن را بینند،


بی اختیار عنان از کف دهند


و چشم ها را گشاد گردانند


و آب از دهانشان چکه نماید


و دست هایشان همی لرزد


و در صورتی که لازم باشد از مرزها گذر کنند


و در آخر نیز یا دست از پا درازتر باشند


و یا احساس دست از پا درازتری نمایند


و من همچنان در عجبم از راز این عدد!!!
هیچوقت زود قضاوت نکن مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.

مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟

وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید...

که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟

مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.

وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و ۵ بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟

مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...

وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟

مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم اینهمه گرفتاری دارید ...

وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکرده‌ام شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم!!!
داستان زیر را آرت بو خوالد طنز نویس پر آوازه آمریکایی در تایید اینکه نباید اخبار ناگوار را به یکباره به شنونده گفت تعریف می کند:

مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:

- جرج از خانه چه خبر؟
- خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.
- سگبیچاره! پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
- پرخوری قربان.
- پرخوری؟ مگر چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
- گوشت اسب قربان و همین باعثمرگش شد.
- این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
- همه اسب های پدرتان مردندقربان.
- چه گفتی؟ همه آنها مردند؟
- بله قربان. همه آنها از کار زیادیمردند.
- برای چه این قدر کار کردند؟
- برای اینکه آب بیاورند قربان!
- گفتی آب؟ آب برای چه؟
- برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان.
- کدام آتشرا؟
- آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد.
- پس خانه پدرم سوخت؟ علتآتش سوزی چه بود؟
- فکر می کنم که شعله شمع باعث این کار شد قربان!
- گفتی شمع؟ کدام شمع؟
- شمع هایی که برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!
- مادرم هم مرد؟
- بله قربان. زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت ودیگر بلند نشد قربان.
- کدام حادثه؟
- حادثه مرگ پدرتان قربان!
- پدرم هممرد؟
- بله قربان... مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت.
- کدام خبر را؟
- خبرهای بدی قربان. بانک شما ورشکست شد. اعتبار شما از بین رفت وحالا بیش از یک سنت در این دنیا ارزش ندارید. من جسارت کردم قربان. خواستم خبرها راهر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!
کشیشی در اتوبوس نشسته بود , که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار او نشست!
مردک روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی هم از کشیش پرسید:
پدر روحانی , روماتیسم از چی ایجاد میشود ؟
کشیش هم موعظه را شروع کرد و گفت :
روماتیسم , حاصل مستی و میگساری و بی بند و باری است !!
مردک با حالت منفعل , دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد .
بعد کشیش از او پرسید:
تو , حا لا چند وقت است که روماتیسم داری ؟
مردک گفت : من روماتیسم ندارم !!
اینجا نوشته است: پاپ اعظم دچار روماتیسم بدی است !!!!!!
فرهنگ لغت لاتي
4fvfcja


اشتب : مخفف اشتباه
افتض: مخفف افتضاح
افقی شدن : مردن
اوت: پرت
با اتیکت: با شخصیت
باتری قلمی: لاغر مردنی
با حال: با معرفت با مرام
با دنده سنگین رفتن: عجله نداشتن آرام و با طمانینه راه رفتن
بچه راکفلر: بچه پولدار
بچه مثبت: آدم سر به راه ! (خودم)
بچه پاستوریزه: بسیار تمیز و مرتب
بروبچ: مخفف بر و بچه ها
پسی: پسر
دخی: دختر
بیلبورد: نهایت تابلو شدن
پاچه خوار :چاپلوس
دستمال : چاپلوسی!
پارازیت: اختلال مزاحمت
تگری شکوفه:حالت تهوع بالا آوردن
پایه:اهلش هست همراهی میکند
پیچ پلیسی: کشیدن ترمز و دور زدن ماشین
تابلو:انگشت نما مشهور
تریپ: قیافه سبک شیوه
تی تیش:به کسانی گفته میشود که خیلی وسواس دارند و در هر کاری خیلی حساس هستند
خبرگذاری: سخن چین
خفن:بی نقص خوب و تحسین برانگیزیابرای هر نوع اغراق به کار میرود
دور سه فرمان: کسی که خیلی مشکل دارد بسیار قاطی
کره: خیلی باحال
رادار: جاسوس
سه: مایه شرمندگی
شیرین عسل: چاپلوس بادمجان دور قاب چین
سیرابی: توهینی قدیمی از دوره برادران آب منگل
بروبکس(یافقط بکس):همان بر و بچ
نمور(نموره):جزئی کوچک کمی
نک و نال: ناله و زنجموره
بریدن:کم آوردن ناتوان شدن
فک زدن:خیلی حرف زدن ایضا چانه زدن
فنچ(فنچول):دختر کم سن و سال
هاگیرواگیر:گیر و دار شلوغی و پلوغی
قزل قورت: گرسنگی شدید
شله زرد: شل وارفته
صفاسیتی: کنایه از لذت زیاد بردن
قه ثانیه:فورا
کل کل کردن: لجبازی کردن
گیر سه پیچ: سماجت بسیار
کف و خون بالا آورد (قاطی کرد):خیلی تعجب کرد خیلی هیجان زده
آمپر چسبوند:عصبانی شد
مگسی شد: عصبانی شد
ریلیف(ریلیفش کن): آماده(آماده اش کن)
آنتن:آدم فروش خبر چین
اسگل: خل مشنگ کسی که رفتارهایش مسخره است
اسخل : همان اسگل هست + صفت خل بودن ...
یول :گیج مراجعه کنید به شاسکول
خط خطی ام: اعصابم خورد است
سیستم: هر چیز الکترونیکی که به هر وسیله ای سوار میشود
تابیل: نوعی تابلو ضایع کردن
زابیل: تابلو بودن ضایع
خالتور: موسیقی جوات
زابلو: تلفیقی از تابیل و زابیل با اشاره به ریشه کلمه
بینیم با: بگیر بنشین سر جایت بی خیال بابا این طور ها هم نیست
آژیر باش: حواست جمع باشد
کیشمیشی: در هم و بر هم قاتی
بزنگ ، بتلف: تماس بگیر تلفن کن
تیلیف: شماره تلفن تلفن
آویزون:به کسی گفته میشود که به کسی وابسته است انگل !!
بی سیمچی رو زدن: وقتی با موبایل یوهویی قطع میشه گفته میشه
نبشی دادن: سوتی دادن گاف دادن
ژولیت: مامور کلانتری
آینه بغل اتوبوس: به گوش های پهن و ایستاده و بزرگ گفته میشود
معانی جدید بعضی از کلمات !

سطل آشغال :
وسیله‌ ای ا‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !

مدرک تحصیلی :
کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می‌کند !

اوراقچی :
تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند !

حراج :
اصطلاحی‌ است که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده
و با ماژیک قرمزروی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند …!

رئیس :
فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید
و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است …!

بزرگراه :
نوعی پیست رالی به همراه یادگیری به روز ترین فحش‌های ۲۰۱۰ !

شب امتحان :
شب التماس به درگاه خداوند !
شب توبه !
البته مجموعه برگه های کمک آموزشی (تقلب) هم بد نیست !

تحقیق :
Copy & Pasteکردن مقالات اینترنتی !
بیرون هم که پروژه میفروشن … ۲۰ تا ۳۰ هزار تومن، هلو !

گارانتی :

یک اسم صرفا زیبا و خوش تلفظ که تنها کابرد آن در هنگام خرید است !
وقتی هم میبری میگن : تعویض که نداریم روی اون جای انگشت دست خورده هست !
بعد از ۳۸۹۲۶۴۹۸۲۶۴۳۲ بار التماس میگن اوکی تعمیرش میکنیم !
این قطعه رو ۸۹۳۶۲۴۹۳۸۲۶۴۹۳۲۸۶۴ روز دیگه میتونید تحویل بگیرید !

بیمه‌ عمر :
قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود !


قبولی در دانشگاه :
نتیجه‌ای است در کمال عدالت و انصاف که هیچ ربطی به رتبه‌ کسب شده توسط شما و تلاشتان ندارد !

سریال :
فیلمی‌ است چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد …!

تلفن همراه :
وسیله‌ای ۴ ‌کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن ، عکس و فیلم گرفتن و نهایتا مخ زنی !

گرانی :
واژه ای است زاده‌ توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است !!!

مترو :
سونای بخار عمومی و متحرک با بوی زیبای عرق نعناع عرق گلاب ! عرق جوراب ، عرق گربه مرده ، عرق ماهی سفید ، عرق بوی دهن وزغ و …!!!
سر بر میگردونی میبینی یکی هم شبیه گودزیلا تو دهنت وایساده و بر و بر داره نگات میکنه !!! بوی وزغ همچنان ادامه دارد!!

عذرخواهی :
از مد افتاده است و بجای استفاده از کلمات معذرت میخوام ، ببخشید ، متاسفم
از کلمه های :حالا بی خیال شو ، خیلی خب بابا ،
ای بابا خب بابا ، خودتو لوس نکن ! و … استفاده می‌شود!

خودپرداز :
دستگاهی‌ است که همیشه‌ خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد و اگر صفی در کار نباشد ۹۷/۴۵ درصد اوقات خراب است !
اونجاهایی هم که ظاهرا سالمه و خلوت میری کارتت رو میذاری یهو میبینی کارتت رو قورت داد !

شناسنامه یا کارت ملی :
دفترچه و کارتی که هرکدام از آنها بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتشان لازم هستند !
اگر کارت ملی بدی شناسنامه میخوان
شناسنامه بدی کارت ملی میخوان
جدیدا هر دو رو با هم بدی گواهینامه میخوان
گواهینامه بدی میگن پس کارت ملی کو؟
کارت ملی و گواهینامه باهم بدی میگن شناسنامه کو؟
هر سه تا رو باهم بدی میگن کارت پایان خدمت کو … !!!؟

ایرانسل :
خط تلفنی است جهت ایجاد مزاحمت و سر به سر دوست و آشنا گذاشتن !
برای کلاه برداران بسیار کاربرد دارد !
برای چخوس (Chokhos = زید) بازان بسیار بسیار کاربرد دارد !

از پذیرفتن خانم‌های بد حجاب معذوریم ! :
تابلویی که در همه‌جا نصب شده، جهت خنده و عوض کردن روحیه‌ی مردم !

و در نهایت از تكراري بودن اين مطلب بي اطلاعم!!! :دي

موفق باشين و شادد
ياعلي.
شوهر: فقط می‌خواستم بدونی …!

زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.

ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد: مواظب باش، مواظب باش، یه کم بیشتر کره توش بریز..

وای خدای من، خیلی درست کردی … حالا برش گردون … زود باش.

باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم؟؟ دارن می‌سوزن. مواظب باش.

گفتم مواظب باش! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی‌کنی … هیچ وقت!!

برشون گردون! زود باش! دیوونه شدی؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی. نمک بزن… نمک…..

زن به او زل زده و ناگهان گفت: خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده؟! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟

شوهر به آرامی گفت: فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه احساسی دارم.
انواع زن‌ها (زنها مثل چی هستند؟)

زنها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می کنند البته بدون بخارش هم بدرد نمی‌خورد.

زن ها مثل پیاز هستند ظاهر سفید و ظریفی دارند اما باطنشان اشک آدم رو در می‌آورد.

زنها مثل سکوت هستند با کوچکترین حرفی میشکنند.

زنها مثل چراغ راهنمایی هستند هر چقدر هم با آنها حرف بزنی باز هم مرتب رنگ عوض می کنند.

زن ها مثل الکل هستند دیر بجنبی همهشان می پرند.

زنها مثل عینک دودی هستند با هردو دنیا را تیره و تار می بینی.

زنها مثل ظرف سفالی هستند بدون رنگ و لعاب جلوه ای ندارند.

زنها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میگیری و یک عمر لوازم جانبی آنرا.

زنها مثل کیک خامه ای هستند با نگاه اول آب از لب و لوچه آدم آویزان می شود اما کمی بعد دل آدم را میزند.

زنها مثل زیر شلواری هستند مردا با هیچکدامشان جرأت نمی کنند به بازار بروند.

زنها مثل توپ هستند تا لگدشان نزنی تکون نمی خورند.

زنها مثل لاستیک سواری هستند کمتر از چهارتا بیفایده است.

زنها مثل بچه ها هستند تا وقتی که ساکتند خوبند.

فردا مردهاشم می زنم که نگید فقط زنها رو گفت!!!!4fvfcja
انواع مردها

مردها مثل « مخلوط کن هستند در هر خانه یکی از آنها هست
ولی نمیدانید به چه درد میخورد

مردها مثل « آگهی بازرگانی هستند حتی یک کلمه از چیزهائی را که
میگویند نمیتوان باور کرد

مردها مثل « کامپیوتر » هستند. کاربری شان سخت است و هرگز
حافظه ای قوی ندارند

مردها مثل « سیمان » هستند. وقتی جائی پهنشان میکنی باید با
کلنگ آنها را از جا بکنی

مردها مثل « طالع بینی مجلات »هستند. همیشه به شما میگویند که چه بکنید
و معمولاً اشتباه می گویند.

مردها مثل « پاپ کورن » ( ذرت بو داده ) هستند. بامزه هستند
ولی جای غذا را نمیگیرند

مردها مثل « پیکان دست دوم هستند ارزان هستند و غیر قابل اطمینان.

مردها مثل « موز » هستند، هرچه پیرتر میشوند وارفته تر میشوند

مردها مثل نوزاد هستند، در اولین نگاه شیرین و
بامزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته میشوید
زن و مرد در دیدگاه مردم ایران

وقتی یه مرد معتاد میشه : اگه زنش زن بود و به فکر زندگیش بود این بیچاره به این روز نمی افتاد، بدبختی اینا رو به این روز می کشه دیگه!!

وقتی یه زن معتاد میشه: ای وای!!! خاک بر سرش ! بیچاره شوهرش دلش به چی خوشه ! چه جوری اینو تحمل میکنه؟؟

--------------------------------------------------------------------------------

وقتی یه دختر یه کم به خودش میرسه : اوه! اوه ! ننه بابا داشت جمش می کردن!! اینا همش واسه جلب توجه دیگه!!! اینا دنیا و آخرت ندارن که!!!

وقتی یه پسر تیپ میزنه: چه پسر خوش پوشیه…هزار ماشاا… چه تیپی داره… میمیرن واسش دخترا

--------------------------------------------------------------------------------

وقتی یه دختر از دار دنیا یه دونه دوست پسر داره : چی بگم والا!!! حجب و حیا دیگه جا نداره تو این مملکت!! دیدیش … بزا دهنم بسته باشه…

وقتی یه پسر ۱۰ تا دوست دختر داره : بزنم به تخته اینقدر خاطر خواه داره، خدا وکیلی بهترین دخترا میرن طرفش… ولش نمی کنن که…

--------------------------------------------------------------------------------

وقتی یه آقای محترم!!! خیابون رو با پیست اتومبیلرانی اشتباه می گیره : لامذهب عجب دست فرمونی داره…

وقتی یه خانم مثلاً یادش بره راهنما بزنه: ترمز وسطیه…. بابا برو آشپزخونه قرمه سبزیتو بپز!!! والااااااا

--------------------------------------------------------------------------------

وقتی بچه خوب تربیت شده باشه: میبینی؟ بچه ام مثل باباشه، اصلا موفقیت تو خونواده ما ارثیه

وقتی بچه تو یه درس نمره اش بشه ۷۵/۱۹: بله دیگه! خانم یا پی قر و فرشه یا با این دوست موستاش در حال فک زدن و ولگردیه

--------------------------------------------------------------------------------

وقتی تو یه جمع ، آقا پسری سر و زبون دار داره مجلس رو گرم می کنه: هزار ماشالا!!!!!!! روابط عمومیش بیسته؟؟؟!!!

شرایط بالا برای یه دختر: اوه ! اوه! دختره لوده سبک!!! خانم باش

--------------------------------------------------------------------------------

نظر مادر شوهر در اول زندگی: میبینی شانس ما رو ؟ دختره فقط ۲۰ میلیون جهیزیه آورده ، نمی دونم این پسره شیفته چی این عفریته شد!!!

باز هم همون مادر شوهر: دیگه چی می خواد؟ گل پسرم یه خونه ۴۰ متری تو نقطه صفر مرزی داره، از خداشم باشه ..

آخی دلم به حالتون می سوزه haha4fvfcja
http://www.img4up.com/up2/514141962521751.gif

وای مردم از خنده!!!!
ببینیدش حتما
دلم میخواد برات بمیرم ولی خودت که میدونی پهلوانان هرگز نمیمیرند...!!

فال حافظ!

نیت کن

به جهنم گر غمت پایان ندارد!!به درک گر سرت سامان ندارد!!بخندم من به این دنیای فانی !!که ضایع تر از این امکان ندارد!!!


حافظ می خواد بگه تو خوشبخت می شی!یکم عصبانیه!!منظوری نداره!!
اینو ببینید

آدمای خوش شانس!
آخرش خیلی با حاله!!!!!!!

http://www.mediafire.com/?2f2onoxjik9yaw9
براي تجربه كردن توهم آماده شويد:

1. روي لينك زير كليك كنيد.
2. سپس روي عبارت "click me to get trippy" كليك كنيد.
3. به مركز صفحه نمايش به مدت 30 ثانيه خيره شويد. آنگاه .....
4. به دستي كه با آن موس را نگه داشته ايد نگاه كنيد بدون آنكه دست خود را حركت دهيد ......


http://www.neave.com/strobe

تجربه جالبي است. نه؟
طنز: ناگفته‌‌های سقوط بوئینگ

خبرآنلاین مطلب طنز وبلاگ شهرام شکیبا را منتشر کرد:

درست ساعاتی بعد از این که مطلب دیروزم را با عنوان «طلوع آفتاب به افق وزیر راه» در دفتر سایت و روزنامه نوشتم و به خانه رفتم، یک فروند هواپیمای بوئینگ 727 هما که از تهران به مقصد ارومیه پرواز کرده بود، نزدیک دریاچه ارومیه سقوط کرد.


از آنجایی که اینجا ایران است (و از همان‌جای قبلی) طبیعی است که بنده به عنوان کم‌اطلاع‌ترین شخص از موضوع، بیشترین اظهارنظر را صادر نمایم.

1- سقوط هواپیمای مذکور نشان می‌دهد فتنه جدیدی در راه است وگرنه چطور ممکن است یک هواپیمای غیرروسی سقوط کند.

2- خوشبختانه فتنه‌گران جدید به کار خود وارد نیستند، چرا که چند نفر از حادثه مذکور جان به‌در برده‌اند. این نیز برخلاف روال معمول سقوط در ایران است.

3- طبق اعلام مسئولان ذی‌ربط، سقوط مذکور به خاطر خطای انسانی و اشتباه خلبان نبوده در حالی که همیشه تقصیر اصلی سقوط را به گردن خلبان می‌اندازند.

4- گفته می‌شود احتمالاً مسئولان نیز از سقوط هواپیمای مذکور متعجب شده‌اند و گفته‌اند:

اساساً احتمال سقوط این هواپیما صفر بوده است. ما کلاً صندلی‌ها و تزئینات داخلی را تغییر داده بودیم. در چنین حالتی امکان ندارد بال هواپیما کنده شود، آن هم در صورتی که بال‌ها را با بهترین چسب دوقلوی چینی چسبانده بودیم.

5- برخی از ناآگاهان نیز گفته‌اند اوضاع و احوال هواپیماهای وزارتخانه‌ای که وزیرش ساعت 6 صبح در ظلمات تاریکی چراغ‌ها را خاموش می‌کند و پرده‌ها را کنار می‌زند تا در جلسه مدیران از نور روز (!) استفاده کنند، طبیعتاً باید بهتر از این باشد. این اتفاق‌ها کاملاً غیرطبیعی است.