کانون

نسخه‌ی کامل: اگر می خوای بخندی بیا تو این تاپیک!!!!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
این کپی رایته قهوه تلخم ماجرایی شده ها!


قهوه تلخ
این شعر یادتونه ؟

آنکس که بداند و بداند که بداند

اسب شرف از گنبد گردون بستاند

آنکس که بداند و نداند که بداند

بیدار کنیدش که بسی خفته نماند

آنکس که نداند و بداند که نداند

لنگان خرک خویش به منزل برساند

آنکس که نداند و نداند که نداند

در جهل مرکب ابدالدهر بماند

از ابن یمین

***
به نظرتون شعر پایینی برای دنیایی که امروز درش زندگی می کنیم مناسب تر نیست ؟! !!!4fvfcja

آنکس که بداند و بداند که بداند

باید برود غازبه کنجی بچراند

آنکس که بداند و نداند که بداند

بهتر برود خویش به گوری بتپاند

آنکس که نداند و بداند که نداند

با پارتی وبا پول خر خویش براند

آنکس که نداند و نداند که نداند

برپست ریاست ابدالدهر بماند
http://www.mediafire.com/?oa5c0p8q4dfozgo#2

سوتی در تلویزیون4fvfcja
يك يارو داشته از سر كار برميگشته خونه ، يهو ميبينه يك جمع عظيمي دارن تشييع جنازه ميكنند ،
منتها يه جور عجيب غريبي . اول صف يك سري ملت دارن دو تا تابوت رو ميبرن ،
بعد يك مَرد با سگش راه ميره ،
بعد ازاون هم يك صف 500 متري از ملت دارن دنبالشون ميكن .
يارو ميره پيش جناب سگ دار ، ميگه :
تسليت عرض ميكنم قربان ، خيلي شرمندم . ميشه بگيد جريان چيه ؟
مَرده ميگه :
والله تابوت جلوييه خانممه ، پشتيش هم مادر خانومم ، هردوشون رو ديشب اين سگم پاره پاره كرد !
مَرده ناراحت ميشه ، همينجور شروع ميكنه پشت سر مَرده راه رفتن ،
بعد از يك مدت برميگرده ميگه :
ببخشيد من خيلي براتون متاسفم ،
ميدونم الانم وقت پرسيدن اينجور سوالا نيست ،
ولي ممكنه من يك شب سگ شما رو قرض بگيرم ؟!
مَرده يك نگاهي بهش ميكنه ، اشاره ميكنه به 500 متر جمعيت پشت سر ، ميگه : برو ته صف
یک سایت فوق العاده عجیب

می خواستم این پست را توی تاپیک مربوطه بزنم اما دیدم فوق العاده خنده داره و بیشتر مناسب اینجاست!!!

قبول ندارید ؟! یه سر به این سایت بزنید

لینک

:HA: :HA: :HA: :HA: :HA: :HA: :HA: :HA: :HA: :HA: :HA: :HA:
(1389 آبان 9، 18:24)edrissss نوشته است: [ -> ]کجاش خنده داره علیرضا؟؟ :smiley-yell:

اینقدر تعصبی برخورد نکن ادریس جان..من چیزی بدی نگفتم
خدایی تو خودت میری تو این سایت خندت نمی گیره4fvfcja

جالبه از 18 تا 60 سالو می تونی به عنوان زن موقتت انتخاب کنی (فکر کن42)

از این آیه هم استفاده شده : وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِم (مومنون آیه 5-6)
(مومنان کسانی هستند که) دامن خود را از گناه حفظ میکنند مگر نسبت به همسرانشان (دایم یا موقت)

اولا که دایم یا موقت اصلا تو آیه نیست اضافه شده البته طبیعیه توی تفسیر حتما اضافه شده!
می گم ترجمه ی این آیه درسته؟!
میگه مومنان دامنشون رو از گناه حفظ کنند مگر نسبت به همسرانشان!!!
به نظرم یه کم ایراد داره مگه مومنان با همسرانشون کار گناهی صورت می دهند؟!
پشت درب اطاق عمل نگرانی موج میزد. بالاخره دكتر وارد شد، با نگاهی خسته، ناراحت و جدی ...

پزشک جراح در حالی كه قیافه نگرانی به خودش گرفته بود گفت :"متاسفم كه باید حامل خبر بدی براتون باشم، تنها امیدی كه در حال حاضر برای عزیزتون باقی مونده، پیوند مغزه."
"این عمل، كاملا در مرحله أزمایش، ریسكی و خطرناكه ولی در عین حال راه دیگه ای هم وجود نداره، بیمه كل هزینه عمل را پرداخت میكنه ولی هزینه مغز رو خودتون باید پرداخت كنین."
اعضاء خانواده در سكوت مطلق به گفته های دكتر گوش می كردند، بعد از مدتی بالاخره یكیشون پرسید :"خب، قیمت یه مغز چنده؟"
دكتر بلافاصله جواب داد :"

5000$ برای مغز یك زن و 200 $ برای مغز یك مرد."
موقعیت ناجوری بود، خانمهای داخل اتاق سعی می كردند نخندند و نگاهشون با آقایان داخل اتاق تلاقی نكنه، بعضی ها هم با خودشون پوزخند می زدند !
بالاخره یكی طاقت نیاورد و سوالی كه پرسیدنش آرزوی همه بود از دهنش پرید كه : "چرا مغز خانمها گرونتره؟"
دكتر با معصومیت بچه گانه ای برای حضار داخل اتاق توضیح داد كه : "این قیمت استاندارد مغزه!"
مغز آقایان چون استفاده میشه، خب دست دومه و طبیعتا ارزونتر!"

این مطلب رو برای تمام آقایانی كه به یه لبخند جانانه نیاز دارن بفرستین ...

ببینم خانما از این مطالبی که نفس خبیث من (چند وقتی است عود کرده4fvfcja) میذاره ناراحت نمی شید؟ اینا برای شوخی است. تشکر شما نشانه ی عدم ناراحت شدن است. اگه ناراحت میشید این جوک ها رو در معرض دید عموم نذارم4fvfcja53258zu2qvp1d9vSmiley-face-cool-2
سلام

چه کسی موثرتر هست، زن یامرد؟


توماس هیلر ، مدیر اجرایی شرکت بیمه عمر ماساچوست ، همسرش در بزرگراهی بین ایالتی در حال رانندگی بودند که او متوجه شد بنزین اتومبیلش کم است. هیلر به خروجی بعدی پیچید و از بزرگراه خارج شد و خیلی زود یک پمپ بنزین مخروبه که فقط یک پمپ داشت پیدا کرد.او از تنها مسئول آن خواست باک بنزین را پر و روغن اتومبیل را بازرسی کند.
سپس برای رفع خستگی پاهایش به قدم زدن در اطراف پمپ بنزین پرداخت.
او هنگامی که به سوی اتومبیل خود باز می گشت ، دید که متصدی پمپ بنزین و همسرش گرم گفتگو هستند. وقتی او به داخل اتومبیل برگشت ، دید که متصدی پمپ بنزین دست تکان می دهد و شنید که می گوید :” گفتگوی خیلی خوبی بود.”
پس از خروج از جایگاه ، هیلر از زنش پرسید که آیا آن مرد را می شناسد.او بی درنگ پاسخ داد که می شناسد.آنان در دوران تحصیل به یک دبیرستان می رفتند و یک سال هم با هم نامزد بوده اند.
هیلر با لحنی آکنده از غرور گفت :” هی خانم ، شانس آوردی که من پیدا شدم . اگر با اون ازدواج می کردی به جای زن مدیر کل، همسر یک کارگر پمپ بنزین شده بودی.
” زنش پاسخ داد :” عزیزم ، اگر من با او ازدواج می کردم ، اون مدیر کل بود و تو کارگر پمپ بنزین .”
-----------
يه وقت خدايي نكرده فكر نكنين قصد من تلافيه ها!!!
53258zu2qvp1d9v
موفق باشين و شاد..
ياعلي.
در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه ی راهب ها مزاحم تمرکز آنها میشد. بنا بر این استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد. این روال سالها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد. سالها بعد استاد بزرگ در گذشت. گربه هم مرد. راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند .سالها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای در باره ی اهمیت بستن گربه به درخت در هنگام مراقبه نوشت .


نتیجه گیری: قبل از انجام کار یا عملی مطمئن شو که خرافه نباشه4fvfcja
دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود.

استاد پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟ کسی پاسخ نداد.

استاد دوباره پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟ دوباره کسی پاسخ نداد.

استاد برای سومین بار پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟ برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با قاطعیت گفت: با این وصف خدا وجود ندارد.

دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت. دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟ همه سکوت کردند.

آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟ همچنان کسی چیزی نگفت.

آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟

وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد.



نتیجه گیری: منم میگم استاده عقل نداشته
به قول دوستم: و جعلناکم شعوبا و قبائل تا برای هم جک بسازید و بخندید!!! این جک ساختن ها باید ملغی بشه!! واقعا ناراحت می شن، کلا دید به ترک ها بد می شه مثلا، رو ذهن تاثیر می ذاره، یه نوشته ای هست که به مضمون اینه:

یه روز یه ترکه بود، اسمش ستار خان بود، جلوی ظلم خفن ایستاد
یه روز یه رشتیه بود، اسمش میرزا کوچک خان جنگلی بود، جلوی ظلم خفن ایستاد
یه روز یه اصفهانیه بود، ...

همین جور چند تا شهر رو می گه، بعد می گه همه به خوبی و خوشی داشتن زندگی می کردن که دشمن فهمید باید بینشون تفرقه بندازه و کاری کرد این جک ها رواج پیدا کنه ...

امیدوارم این اسپم نباشه 22
تصادف با زیباروی

یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوري می کنه .بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه .

ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.
وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان ، رانندهء خانم بر میگرده میگه:
- آه چه جالب شما مرد هستید!…. ببینید چه بروز ماشینامون اومده !همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم …. ! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم …!
مرد با هیجان پاسخ میگه:
- اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خدا باشه !
بعد اون خانم زيبا ادامه می ده و می گه :
- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملن داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه .مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن كه مي تونه شروع جريانات خيلي جالبي باشه رو جشن بگیریم !
و بعد خانم زيبا با لوندي بطری رو به مرد میده .
مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حاليكه زير چشمي اندام خانم زيبا رو ديد مي زنه درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی گردونه به زن .
زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد.
مرد می گه شما نمی نوشید؟!
زن لبخند شيطنت آميزي مي زنه در جواب می گه :
- نه عزيزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشيم !!!!!!
چگونه زن خود راروانی کنیم؟!!

۱_وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:
ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی …

۲_وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.

۳_از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.

۴-به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..

۵-وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.

۶-همیشه آب را با بطری سر بکشید.

۷-وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.

۸_وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع کنید..

۹_همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..

۱۰_خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..

۱۱-وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..

۱۲-او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا… صدا کنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست ..

۱۳_سعی کنید یک چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید که شبهای که قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نکشید..4fvfcja
اعتصاب

۳ زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه تو خونه کار نکنن ،
و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن.
زن فرانسوی گفت:
به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنا براین نه نظافت منزل ، نه آشپزی ،
نه اوتو و خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم . خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم.
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد ، شوهرم صبحانه را درست کرده بود
و اورد تو رختحواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .
زن انگلیسی گفت:
من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار.
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم
لیست خریدو کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت.
زن ایرانی گفت :
من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم
روز اول چیزی ندیدم
روز دوم چیزی ندیدم
روز سوم چیزی ندیدم
شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم haha
سلام

1744337bve7cd1t81
Tears
Khansariha (134)
42
4fvfcja
haha
wacko2
53258zu2qvp1d9v
اين تقريبا ترتيب حالات من بود بعد از اجراي اون فايل!!!!

موفق باشين و شاد..
ياعلي.
وای خدایا این چی بو ددیگه
من اینقدر ناراحت بودم نکنه بع داز این زلزله بقیه ی پنجره هایی که باز کرد م پاک بشه