کانون

نسخه‌ی کامل: میز گرد کانون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(1390 اسفند 19، 23:56)می توانم نوشته است: [ -> ]
الان اون بحث تموم شد جوليا خانوم آقاي پرشان آقاي مجتبي آقاي كريم و بقيه دوستان ؟ اگر آره منم يه سوال دارم
به نظر شما چه طور مي شه ايمان قلبي پيدا كرد ؟ ممنون مي شم نظرتونو بگيد
در ضمن اينم بگم كه حداقل با عقل من موضوع خيلي تابلويي هست كه خدا وجود داره ولي گاهي با وجوديكه مي دونم هست و مي دونم كه خدا بايد حتما دانا و بينا و باخبر از اسرار دل ها و ... باشه اما بازم در حضورش گناه مي كنم1276746pa51mbeg8j كه اصلا هيچ جوره با عقل جور در نمي اد
اگر بحث تموم نشده بگيد كه ارسالمو پاك كنم . خيلي ممنونم
Khansariha (8)

سلام.
بعضی چیزارو باید اول با عقل پذیرفت. مثلا وجود خدا یا اینکه عبودیت یعنی بندگی بی چون و چرا و .... . با عقل پذیرفت و توی اساسش هیچ ابهامی برای آدم وجود نداشته باشه(از منظر روانشناسی برای ضمیر خوداگاهتون قشنگ جا افتاده باشه) تا اینجا خوبه اما بعدش ضمیر ناخوداگاه کار رو خراب میکنه. یه مثال بزنم که واسه همه ملموس باشه. من نوعی چند سال به خ.ا مبتلا بودم حالا می خوام ترک کنم. عقلمم پذیرفته که بده. اما باز نمیشه. می دونید چرا؟17 چون چند سال پشت هم خ.ا کردم و این عمل تو ضمیر نا خودآگاهم ثبت شده(به علت تکرار زیاد.
حالا منی که می خوام ایمان قلبی داشته باشم باید ضمیر ناخوداگاهمو اصلاح کنم. چه طوری؟؟ با تکرار اعمال صالح! الله اکبر به دین اسلام! الان دیگه باید بفهمیم چرا گفته روزی 5 مرتبه نماز بخونید و فقطم یه چیزای خاصی تکرار کنیم. چرا گفته ذکر بگیم(مخصوصا تسبیحات حضرت فاطمه) چرا گفته الابذکرالله تطمئن القلوب . اما مسئله ی مهم ! باید این کارا مداوم باشه. نه یه هفته باشه و یه هفته نه. هرروز برین نماز جماعت. بعد 1 هفته دیدین حال ندارین با قدرت بیشتری برین چون این سستی 100 درصد کار شیطانه. چون می دونه با این کار شما اونو زنجیر کردین41(نماز جماعت یه نمونشه ها)Smiley-face-thumb.
سلام بچه ها
ببخشید که این همه وقت نبودام
من تمام بحث قبلی‌ رو بعد از مدت زمان درازی خوندم
بحث واقعا جالبی‌ شده
امیدوارم از این بحث‌ها اینجا بیشتر داشته باشیم ولی‌ قبل از اینکه بحث تازه شروع بشه یه چند تا چیز رو باید بگم:
هر کسی‌ حق داره که یه نظری داشته باشه ولی‌ باید بتونه نظرش رو توجیه کنه
اگه نظراتون با هم یکی‌ نیست نظر دیگران رو "تحمل" کنید، کسی‌ که مجبورتون نمی‌کنه نظر دیگری رو "بپذیرید"
بحث قبلی‌ بحث جالبی‌ بود و حیف شد بخاطر ترس از یک دعوا بحث رو گذاشتیم کنار
پس به اعصابتون مسلط باشین..........مرسی‌



و یک چیز دیگه: میدونم که براتون سخته ولی‌ سعی‌ کنین در بحث‌های آینده یه کم بیشتر در مورد نظرات دیگران فکر و تامل کنید و اگه ممکنه سعی‌ کنین که بدون احساسی‌ شدن قضاوت کنین
امیدوارم بحث‌های آینده با نظم و ترتیب بیشتری پیش برن
(1390 اسفند 19، 17:17)مجتبی نوشته است: [ -> ]همینطور لوحی از سلیمان در اسناد تاریخی اروپا کشف شده که به وضوح اسم 5 تن گفته شده ،
در کتاب Wonderfull Store Of islam به این حقیقت اشاره شده ، این لوح که به زبان عبرانی بوده ، قبل از ترجمه هر 5 اسم به معانی دیگه ترجمه شده اند ، وخود نویسنده کتاب گفته پاپ به اونها گفته بود اگر مسیحیان از این موضوع چیزی بفهمند باید تابوت مسیحیت را بکشیم ،


................................................................................................................................................................
منبع : سخنرانی محقق استاد رائفی پور ، به نام راز ذریه (خیلی جالبه ایشالله توی تاپیک مستند میذارمش )
..................................................................................................................................................................

کریم جان همه منابع رو استاد رائفی پور ذکر کردن ، سندش یه کتاب Wonderfull Store Of islam هست که بعدش گفتم

حتی از متن هم پیداست که حتی اگه این کتاب واقعا وجود داشته باشه نمیشه بش استناد کرد ، این که طرف واقعا حقیقت رو توی این کتاب گفته باشه یا این که برداشت کرده ، دوم سند خود کتاب هست .

بیشتر به نظر من این مهمه که بررسی کنیم آیا واقعا اسم "احمد" توی نسخه های زبان آرامیم (آرامی ) وجود داره یا نه .

بعد هم من این مقاله رو همه جملاتش رو قبول ندارم ، پاینش ذکر منبع کردم ، یعنی دکتر رائفی پور گفته ، یعنی از زبان یه محقق متون دینی نقل کردم ، حالا قبول کردن و تحقیقش ، سوال از خود این محقق یا بررسی بیشتر موضوع میشه .

هدف من از طرح این اثبات چیزی مثلن حقانیت 5 تن نبود ! بلکه دنباله این بحث بود که تردید ها و سوالهایی توی متون دینی و ترجمه و اسناد خود یهودی و مسیحیت هست که جای تحقیق داره ، منظور بحث من این بود ، وگرنه دنبال اثبات پیامبری حضرت احمد یا اثبات حقانیت 5 تن با این اسناد نمیشه بود ! . توجه نمودی 4fvfcja
.

ایشالله , فیلمشم توی تاپیک مستند میذارم ،
سلام ببخشید اون بحث قبلی انگار هنوز ادامه داره ؟
می شه سوال منم جواب بدید ؟ خیلی فوریه
مرسی Khansariha (8)
4fvfcja4fvfcja من هم با اشتیاق موافقم ،

پیشنهاد من اینه که برای بحث بعدی سوال "می توانم" خانوم باشه ، یعنی هدایت قلبی و بررسیش ، یا مثلن افراد چطوری ایمان میارن ، و هدایت چطوری صورت میگیره ، چقدرش دست ماست ؟ یا ایمان اسمی فایده داره ، یا کسایی که خوب عمل میکنن ولو اسمی هم نباشه اونهم ایمان حساب میشه ، یا این سوال که من با زبون میگم لااله الا الله ولی کسی توی عمل داره اون رو پیاده میکنه ولی نمیدونه اسمش چیه ، یا عربیش رو بلد نیست ، یا به دین دیگه هست ، همینطور سوالهای این طوری ، تکلیف کسایی که هدایت بشون نرسیده چیه ؟ اون ادم هایی که توی آفریقا زندگی میکنن ، یا حتی شهر های خودمون ولی شرایط زندگی و تربیتشون طوری هست که حتی اسم قران یا حضرت محمد رو نشنیدن ، البته این ها مثال هست ، آیا خدا ارداه کرده این ها این طور بمونن ؟ یعنی خدا برای عده ای هدایت قلبی میخواد و برای عده ای نمی خواد ؟ سوال خیلی زیاد هست ...

خواهشا سوال منو تو اولویت بذارید دوستانKhansariha (18)
راستش به نظر من ایمان زبونی فقط فایده نداره
یعنی سر بزنگاه نمی تونه باعث شه که شخص گناه نکنه ! و خوب پس یه جورایی اگر کسی این جوری باشه اخر سر مجبوره اعتراف کنه که ایمان نداره 1276746pa51mbeg8j
بعدم به نظرم حتما خدا بخواد ادمو هدایت می کنه ... تو قرانم گفته ( البته من یادم نمی اد کجا ولی زیاد گفته که هر کی بخوام رو هدایت و هر کی بخوام رو گمراه می کنم )
حالا خود شخص چی کار باید کنه که با دلش ایمان بیاره ؟1276746pa51mbeg8j
می توانم جان فکر می کنم یه منبعی که برات خیلی کارآمد باشه بخش ایمان حقیقی از درس اخلاق آیت الله مصباحه
به طور کلی ایشون روایتی از امام صادق(ع) که به یکی از یاران خاص خودش عبدالله بن جندب فرموده تفسیر و توضیح میده

سخنرانیش رو گوش کنی جواب خیلی از سوالات رو میگیری
البته امیدوارم به کمک خدا جوابت رو همینجا بگیریببین من فکر کنم حرفات رو دسته بندی کنم بهتر بشه جواب داد:
نقل قول: [highlight=#efefef]راستش به نظر من ایمان زبونی فقط فایده نداره ، [/highlight][highlight=#efefef]یعنی سر بزنگاه نمی تونه باعث شه که شخص گناه نکنه ![/highlight]



همونطور که گفتی ایمان زبونی فایده ندارهو بهتره که بگیم اصلا ایمان زبونی بی معناستدر دین شاید بشه گفت دو قسم اعتقاد داریم که یکی زبانیست و یکی قلبی
زبانی رو بهش اسلام آوردن می گن و قلبی رو ایمان آوردن


قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَیئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ«14حجرات»


عربهای بادیه‌نشین گفتند: «ایمان آورده‌ایم» بگو: «شما ایمان نیاورده‌اید، ولی بگویید اسلام آورده‌ایم، اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمی‌کند، خداوند، آمرزنده


مهربان است.»

کسی که اسلام رو به زبان می پذیره (اشهد ان...) تمامی احکام یک مسلمان بهش نسبت داده میشه هرچند در دل به حرفی که زده ایمان نداشته باشهیعنی اینکه حرمت داره ، بدن پاکی داره(پاکی باطنی) ، تصرف در اموالش جایز نیست ، شرایط ازدواج با یک مسلمان دیگر را داراست و...اما این قوانین دنیوی ست و شاید همین آدم در واقع یک منافق باشه و در اون دنیا به آتش دوزخ گرفتار بشه

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ«8بقره»

گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.



وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ«14»


و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! مافقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»


پس نتیجه این شد که کسی که مسلمونه یا همون ایمان زبونی داره حتی دلیلی بر بهشتی بودن و جهنمی بودنش نیست
چه برسه به اینکه بخواد به قول تو سربزنگاه اون رو از گناه نجات بده(سوال: وجود شبهه همه ی مسلمان ها بهشتی هستن با این حرف تناقض داره!)(شبهه 2:این که با یک اشهد گفتن میشه به یکی گفت مسلمون با حرف پیامبران که از خدا درخواست اسلام می کردن تناقض نداره؟ ، یعنی برای پیامبران اسلام آوردن هم دشواره ؟)(توی متنایی که می نویسم اون شبهه هایی که به نظر خودم میشه وجود داشته باشه رو تو پرانتز می نویسم اگه خودت هم شبهه ای داشتی بگو تا در صورت تمایل جواب اونها رو بدم ، فعلا برای زیاد نشدن مطلب از جواب دادن بهشون خودداری کردم)
نقل قول: [highlight=#efefef]خوب پس یه جورایی اگر کسی این جوری باشه اخر سر مجبوره اعتراف کنه که ایمان نداره[/highlight]



منظورت اینه که اگه کسی فقط به زبون بگه ایمان دارم ، در نهایت بر ملا میشه که اون ایمان ندارهببین نمیشه فقط به شکل سیاه و سفید به مسائل نگاه کرد
مراتب ایمان بی نهایته ، به قول آیت الله مصباح دو فرد که کاملاً اعمال و اعتقاداتشون شبیه همه باز هم ممکنه در مرتبه ایمان با هم تفاوت داشته باشن
حتی ممکنه یک فرد در حالی که به خدا ایمان داره مشرک هم باشه! یعنی در این حد می تونن این دو صفت کنار هم در یک مسلمان جای داشته باشه


َمَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ«106یوسف»
و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند!

پس حتی مشرک هم می تونیم بگیم ایمان داره و پیامبر و امامان هم ایمان دارند هر کدوم به یه درجهو خدا به نسبت همین درجات ما رو از نعمت های آخرت بهره مند می کنه
نقل قول: [highlight=#efefef]بعدم به نظرم حتما خدا بخواد ادمو هدایت می کنه ... تو قرانم گفته ( البته من یادم نمی اد کجا ولی زیاد گفته که هر کی بخوام رو هدایت و هر کی بخوام رو گمراه می کنم ) [/highlight]



من نفهمیدم منظورت اینه که اگه خدا بخواد آدم هدایت می شه و اگه نخواد نمیشه؟ یعنی اینکه تو ایمانت کم یا زیاده دست خداست که اینطوریه و تو هیچ نقشی نداری؟همونطور که خودت گفتی آیه های زیادی در این مورد وجود داره مثلاً :


وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ یضِلُّ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی مَنْ یشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«93نحل»


و اگر خدا می‌خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‌داد؛ (و همه را به اجبار وادار به ایمان می‌کرد؛ اما ایمان اجباری فایده‌ای ندارد!) ولی خدا هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و لایق بداند) هدایت می‌کند! (به گروهی توفیق هدایت داده، و از گروهی سلب می‌کند!) و یقینا شما از آنچه انجام می‌دادید، بازپرسی خواهید شد!

فکر کنم تفسیر نمونه آیت الله مکارم این جواب رو بهتر بده :

(اگر خدا میخواست همه شما را امت واحدى قرار میداد) (و لو شاء الله لجعلکم امة واحدة ).


(امت واحدة ) از نظر ایمان و قبول حق ، اما در شکل اجباریش ، ولى بدیهى است این پذیرش حق نه گامى به سوى تکامل است نه دلیلى بر افتخار پذیرنده آن ، لذا سنت خدا این است که همگان را آزاد بگذارد، تا با اختیار خود، راه حق را بپویند.


ولى این آزادى به آن معنى نیست که از ناحیه خدا، هیچگونه کمکى به پویندگان این راه نمیشود، بلکه آنها که قدم در راه حق میگذارند و مجاهده میکنند، توفیق خداوند شامل حالشان میشود، و در پرتو هدایت او به سر منزل مقصود میرسند، و آنها که در راه باطل گام میگذارند از این موهبت محروم میگردند و بر گمراهیشان افزوده میشود.


لذا بلافاصله مى گوید لکن خدا هر کس را بخواهد گمراه میکند و هر کس را بخواهد هدایت (و لکن یضل من یشاء و یهدى من یشاء).


اما این هدایت و اضلال الهى هرگز سلب مسئولیت از شما نمیکند، زیرا گامهاى نخستین آن از خود شما است ، به همین دلیل اضافه میکند شما بطور قطع در برابر اعمالى که انجام میدادید مسئولید، و از شما بازپرسى میشود (و لتسئلن عما کنتم تعملون ).


این تعبیر که از یکسو انجام اعمال را به خود انسانها نسبت میدهد، و از سوى دیگر تاکید بر مسئولیت آنها در برابر اعمالشان میکند، از قرائن روشنى است که مفهوم هدایت و اضلال الهى را در جمله قبل ، تفسیر مینماید، که این هدایت و اضلال ، هرگز جنبه اجبارى ندارد.

نقل قول: [highlight=#efefef]حداقل با عقل من موضوع خيلي تابلويي هست كه خدا وجود داره ولي گاهي با وجوديكه مي دونم هست و مي دونم كه خدا بايد حتما دانا و بينا و باخبر از اسرار دل ها و ... باشه اما بازم در حضورش گناه مي كنم[تصویر:  l.gif] كه اصلا هيچ جوره با عقل جور در نمي اد[/highlight]



چون خدا رو پذیرفتی که وجود داره از اثبات خدا صرف نظر می کنیماما در قسم دوم از جمله ای که گفتی واقعا چه تناقضی ممکنه وجود داشته باشه که میگی با عقل جور در نمیاد؟
فکر می کنم منظورت اینه که در حضور خدا اصلا آدم چطوری جرئت گناه کردن به خودش میدهاگه بخوایم ملموسش کنیم و شاید هم اطرافت این موضوع رو دیده باشی اینه که مثال 1 :دختری تو یه پارتی کاملاً بی حجابه ولی وقتی جلوی یه شخص مذهبی و معتقد به دین قرار می گیره سعی می کنه حرمت رو نگه داره و حجابش رو تا حدی که می تونه (هرچند کم) حفظ کنه


مثال 2 : از طرف دیگه هم متاسفانه دختری داریم که خودش رو در اختیار مردان هوس باز قرار می ده که از اون فیلم بسازن و عالم و آدم تمامی بدن اون رو می تونن می بینن


مثال 3 : فرض کنیم دوست خونوادگی از یه شهر به خونه ی یه دختر اومده و قراره چند روز بمونه ، دختره اول حجابش رو حفظ می کنه ، بعد می بینه سخته و....! حجاب رو بیخیال میشه و روز آخر اصلا دیگه عادت کرده به بی حجاب بودن جلوی اون دوست خونوادگی ، اگه اعوذبالله خدا همون شخص مذهبی باشه اولی در حضورش احساس شرم می کنه که گناهی انجام بده ولی دومی براش هیچ فرقی نداره چون هیچ ارزشی براش قائل نیست
و اما سومی که نماد اکثر ما هست ، در مواقعی از انجام گناه به دلیل حضور در محضر خدا سرباز می زنیم بعضی وقتا گناه می کنیم اما شرمنده ایم از خدا و بعضی وقتا که گناه ها تکرار میشه دیگه از وجود خدا یادمون میره
پس به خود فرد بسنگی داره و نه به خدا


نقل قول: به نظر شما چه طور مي شه ايمان قلبي پيدا كرد ؟حالا خود شخص چی کار باید کنه که با دلش ایمان بیاره ؟
و بی نهایت جواب برای این سوال وجود داره و البته همه شاید به این ختم بشه که خودت باید اراده کنی

انجام واجبات
ترک محرمات
اخلاص

«إِنَّ هذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقوَمُ وَ يُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجراً كَبيراً» (الإسراء - 9)

[/color][/font][/font]
ترجمه: بى‏گمان اين قرآن [به راهى‏] هدايت مى‏كند كه آن راست‏تر است و مؤمنانى را كه كارهاى شايسته مى‏كردند، بشارت مى‏دهد به اينكه ايشان را پاداشى بزرگ است‏.


تو باید تو این مسیر قرار بگیری ، و مهم تر از همه حواست به گناهانت باشه و هر گناهی که می کنی استغفار و توبه کن
و بدون که خدا هم تو رو به سمت خودش می کشونه و هدایت می کنه
کافیه قدم اول رو برداری


وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى«82» و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، می‌آمرزم!

و در نهایت :


«يَهدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذنِهِ وَ يَهديهِم إِلى‏ صِراطٍ مُستَقيمٍ» (المائده - 16)

ترجمه: خدا كسى را كه (با تبعیت از او ) در پى خشنودى او باشد راهنمايى مى‏كند به راههاى سلامت [و نجات‏] و آنها را به لطف خويش از تاريكي‌ها به روشنايى در مى‏آورد و به راهى راست هدايت مى‏كند.







یا علی53





نقل قول:
الان اون بحث تموم شد جوليا خانوم آقاي پرشان آقاي مجتبي آقاي كريم و بقيه دوستان ؟ اگر آره منم يه سوال دارم
به نظر شما چه طور مي شه ايمان قلبي پيدا كرد ؟ ممنون مي شم نظرتونو بگيد
در ضمن اينم بگم كه حداقل با عقل من موضوع خيلي تابلويي هست كه خدا وجود داره ولي گاهي با وجوديكه مي دونم هست و مي دونم كه خدا بايد حتما دانا و بينا و باخبر از اسرار دل ها و ... باشه اما بازم در حضورش گناه مي كنم[تصویر:  l.gif] كه اصلا هيچ جوره با عقل جور در نمي اد
منظورمو بد گفتم ! می گم یعنی حالا که این همه تابلوست که خدا هست تازه بیناو داناو باخبر از اسرار دله ... پس چرا بازم من گناه می کنم ؟
اگر بحث تموم نشده بگيد كه ارسالمو پاك كنم . خيلي ممنونم
نقل قول: خواهشا سوال منو تو اولویت بذارید دوستان[تصویر:  5.gif]
راستش به نظر من ایمان زبونی فقط فایده نداره
یعنی سر بزنگاه نمی تونه باعث شه که شخص گناه نکنه ! و خوب پس یه جورایی اگر کسی این جوری باشه اخر سر مجبوره اعتراف کنه که ایمان نداره [تصویر:  l.gif]
منظورم اینه که ادم اگر واقعا ایمان داشته باشه که خوب نباید این قدر ناجور گناه کنه بعد تازه ظاهرا توبه کنه بعد دوباره با روداری اونو بشکنه ... بعد بازم همین جورییییییییییی
خوب پس حتما ایمانش لنگ می زده !!! نه ؟ یا اشتباه می کنم ؟
ولی اینو فهمیدم که ایمان درجه داره
بعدم به نظرم حتما خدا بخواد ادمو هدایت می کنه ... تو قرانم گفته ( البته من یادم نمی اد کجا ولی زیاد گفته که هر کی بخوام رو هدایت و هر کی بخوام رو گمراه می کنم )
منظورم اینه که خداست که دلا رو روشن می کنه ... من اینو باور دارم
اما چه طوری ؟ یعنی چه طوری اینو انجام می ده و من چ کار کنم که مصداق اون آیه ها شم ؟ آخه تو شرح اون آیه ها و تفسیرشون من ندیدم اصلا بهش اشاره شده باشه ( که کیا و چطوری و چی کار کنیم که جز اونا شیم )
حالا خود شخص چی کار باید کنه که با دلش ایمان بیاره ؟[تصویر:  l.gif]
حالا سوال رو باید تصحیح کنم ... در مرحله بعدیش چی کار کنیم که درجه ایمانمون بره بالا ؟
[highlight=#ffffff]
(1390 اسفند 24، 23:00)می توانم نوشته است: [ -> ]
نقل قول: الان اون بحث تموم شد جوليا خانوم آقاي پرشان آقاي مجتبي آقاي كريم و بقيه دوستان ؟ اگر آره منم يه سوال دارمبه نظر شما چه طور مي شه ايمان قلبي پيدا كرد ؟ ممنون مي شم نظرتونو بگيددر ضمن اينم بگم كه حداقل با عقل من موضوع خيلي تابلويي هست كه خدا وجود داره ولي گاهي با وجوديكه مي دونم هست و مي دونم كه خدا بايد حتما دانا و بينا و باخبر از اسرار دل ها و ... باشه اما بازم در حضورش گناه مي كنم[تصویر:  l.gif] كه اصلا هيچ جوره با عقل جور در نمي ادمنظورمو بد گفتم ! می گم یعنی حالا که این همه تابلوست که خدا هست تازه بیناو داناو باخبر از اسرار دله ... پس چرا بازم من گناه می کنم ؟
منظورت اینه که با این همه حضوری بدیهی که خدا در جان و دل و بیرون و درون انسان داره باز هم انسان گناه می کنه؟
اگه منظورت رو درست فهمیده باشم باید بگم که انسانی که عاقله دقیقا همین حس رو داره و گناه نمی کنه
موضوع اصلا همینه ، سر جهالت انسانه ، اصلا اگه انسان درک کنه که خدا از رگ انسان بهش نزدیک تره که عمرا گناه کنه
و متاسفانه شیطان انسان رو از فکر درباره این مهم بازمیداره
یه حکایت شاید موضوع رو روشن کنه
زمان پیامبر عده ای از مردم میان به پیامبر میگن که ای رسول خدا ما هر وقت نزد شما هستیم تمام مادیات دنیوی و دنیا رو فراموش می کنیم و ترس از خدا در وجود ما پدیدار میشه
اما هروقت از نزد شما میریم ، اون حالت معنوی که داشتیم از بین میره و باز به فکر دغدغه های دنیا میفتیم و گناه و...
آیا این حالت دورویی ما نفاق نیست؟
پیامبر فرمود: به هیچ وجه ! این از وسوسه های شیطانه که شما رو به دنیا متمایل می کنه ، قلب گاهی سخت و گاهی نرم میشه
به خدا سوگند اگر شما به همان حالت اول مداومت داشته باشید بر روی آب ها راه خواهید رفت
ما هم همینطوریم ، یه زمان حالت معنوی به ما دست میده که حتی کار مکروه هم نمی کنیم چه برسه به گناه
و یه زمان با وسوسه های شیطان از این حالت دور میشیم
نمی دونم جوابم قانعت کرده یا نه؟
اگر بحث تموم نشده بگيد كه ارسالمو پاك كنم . خيلي ممنونم
نقل قول: خواهشا سوال منو تو اولویت بذارید دوستان[تصویر:  5.gif]
راستش به نظر من ایمان زبونی فقط فایده نداره
یعنی سر بزنگاه نمی تونه باعث شه که شخص گناه نکنه ! و خوب پس یه جورایی اگر کسی این جوری باشه اخر سر مجبوره اعتراف کنه که ایمان نداره [تصویر:  l.gif] منظورم اینه که ادم اگر واقعا ایمان داشته باشه که خوب نباید این قدر ناجور گناه کنه بعد تازه ظاهرا توبه کنه بعد دوباره با روداری اونو بشکنه ... بعد بازم همین جوریییییییییییخوب پس حتما ایمانش لنگ می زده !!! نه ؟ یا اشتباه می کنم ؟ولی اینو فهمیدم که ایمان درجه داره
خوب حالا که فهمیدی ایمان درجه داره ، موضوع روشنه دیگه
وقتی آدم توبه می کنه باز گناه می کنه یعنی چی؟
یعنی ایمانش ضعیفه ، دقیقا همینه که میگی یعنی ایمانش لنگ می زنه
هر چقدر این ایمان قوی تر باشه ، انسان کمتر گناه می کنه
ببین فکر کنم مشکل تو تعریفی که از ایمان داری هست وگرنه موضوع قابل حله
دو تا حدیث رو ببین شاید حل شه موضوع :
قوی ترین مردم بر حسب ایمان ، توکل کننده ترین هستند نسبت به خدا
نزدیک ترین مردم به خدا کسیست که نیکوترین ایمان رو داشته باشه
باید گفت که فقط و فقط ایمان خالص باعث میشه که انسان به درجه یقین برسه و ایمان در اعضا و جوارح بدنش رسوخ کنه نه ایمانی که ماها داریم.
یه روایت هم آخر موضوع بگم فکر کنم باز هم متناسب باشه با موضوع :
یه روز شیطان پیش یکی از معصومین میره(دقیقا یادم نیست کدوم امام یا پیامبر بود) و بهش میگه مردم سه دسته اند و من عذابی که از یه دسته می کشم از هیچ چیز نمی کشم
اون معصوم فرمود کدام دسته؟
شیطان در پاسخ بهش گفت
دسته اول معصومین هستند ، و من نسبت به گمراه کردن آنها ناامیدم
دسته دوم گناه کاران هستند که با یک اشاره به طرف من می آیند و هیچ زحمتی برای گمراه کردن آنان نیست
و دسته سوم که موجب رنج و عذاب من هستند افرادی هستند که من بسیار تلاش می کنم و آنها را گمراه می کنم ، آنها گناهی را مرتکب می شوند و بعد یاد خطایشان می افتند و توبه می کنند ، پس تمام زحماتی که من کشیدم به هدر می رود
و باز روز از نو و روزی از نو!
آنها همان توابینی هستند که مورد محبت خدا هستند.
اساس انسان ها همین اشتباه و خطاست ، ما تعداد محدودی معصوم داریم و این تفکر که وقتی ایمان (ایمانی که مربوط به ماست)داریم پس گناه ممکن نیست تفکری اشتباست
بعدم به نظرم حتما خدا بخواد ادمو هدایت می کنه ... تو قرانم گفته ( البته من یادم نمی اد کجا ولی زیاد گفته که هر کی بخوام رو هدایت و هر کی بخوام رو گمراه می کنم )
منظورم اینه که خداست که دلا رو روشن می کنه ... من اینو باور دارماما چه طوری ؟ یعنی چه طوری اینو انجام می ده و من چ کار کنم که مصداق اون آیه ها شم ؟ آخه تو شرح اون آیه ها و تفسیرشون من ندیدم اصلا بهش اشاره شده باشه ( که کیا و چطوری و چی کار کنیم که جز اونا شیم )
راستش نمی دونم چطوری جواب بدم ، چیزی که خودم فهمیدم اینه که آدم خودش باید شروع کنه ، نحوه هدایت به نظر من یه چیز شخصیه ، آدمی که تو این راه قدم میگذاره می فهمه چطوری خدا هدایتش می کنه
ببین من خودم حال و هوای معنویم بالا و پایین داره وقتی تو همون حال معنوی چند روزی هستم اون موقع ست که هدایت ها خودش رو نشون میده
یه نمونه مثلاً موقعی که تو همین حس هستم ، مثلا قصد می کردم نماز شب بخونم بعضی شبا بود تا دو شب یا دیرتر بیدار بودم ، باورت نمیشه ساعت چهار یا چهارونیم بدون اینکه ساعت رو روی زنگ بذارم ، بیدار میشدم بدون هیچ احساس خستگی یا خواب آلودگی ، من از خدا می خواستم توفیق بده و ازش سپاسگذارم واقعا توفیق پیدا می کردم خدا رو شکر
بعضی وقتا که از اون حس خارج میشم و گناهام زیاد میشه اگه دو شب بخوابم یه سره تا 9 یا 10 صبح می بینی خوابم ، حتی نماز صبحم هم قضا میشه ، این یه نمونه از بی شمار هدایت ها و حمایت های خدا
پس خودت باید تجربه و درک کنی چطوریه ، یعنی بیشتر عملیه تا تئوری
البته نظر شخصی خودمه که با تجربه اثبات شده
اما راه رسیدن بهش هم کار خیلی مشکلی نیست میگم اراده کن که واجبات رو انجام بدی و محرمات رو ترک کنی
یه چیزی هم چند وقت پیش بهت گفتم نمی دونم انجام میدی یا نه
نماز اول وقت ، این خیلی مهمه ها ، من شروع این کار رو از نماز اول وقت می دونم
حالا خود شخص چی کار باید کنه که با دلش ایمان بیاره ؟[تصویر:  l.gif]
حالا سوال رو باید تصحیح کنم ... در مرحله بعدیش چی کار کنیم که درجه ایمانمون بره بالا ؟
این سوال فکر کنم در حد یه میزگرد جداگانه ست
در این حد که به اون بالایی ها عمل شه فکر کنم برای شروع خوب باشه

نمی دونم چطور جواب دادم
فقط امیدوارم در حد حل شدن موضوع جامع بوده باشه
[/highlight]
[/size][/font]
سلام بچه ها
چه گردو خاکی رو میز نشسته،
بعد از مدت درازی می‌خوام دوباره تاپیک میز گرد رو دایر کنم
فکر کنم این موضوع، موضوع بدی برای شروع نباشه

[color=#ff0000]صیغه، یک اشتباه یا یک راه حال؟
آیا صیغه با درک امروزی ما از انسان جور در میاد؟؟؟
منتظر نظر‌های شما همفکران عزیز هستم......varzeshvarzesh
اگه از راه درستش ادم بخواد وارد بشه راه حل خوبیه
ام نه اینکه طوری باشه کسی متوجه بشه
چون همونطور که خودتون میدونید این قضیه تو اجتماع ما جا افتاده نیست
و راه درستش اینه همونطور که همه تو ازدواج دائم کلی می گردن زوج خودشون پیدا میکنن
تو موقت هم نمیشه با هر کسی صیغه کرد باید از خیلی لحاظ به هم دیگه نزدیک باشن
سن تحصیلات فرهنگ .... چون ممکن مدتش کوتاه باشه اما تو همین مدت کوتاه هم لازمه حرف همدیگه بفهمن
البته توی دخترای مجرد به نظر من مناسب نیست
این نظر شخصی من بود
به نظرمن برای خانوم های تنها از ترس گناه میتونه گزینه خوبی باشه ولی هرجور فکر میکنم میبینم تو جامعه ایران واقعا خانوم ها ضرر میکنند...1276746pa51mbeg8j53258zu2qvp1d9v


در کل نظرم اینه که گزینه خوبی نیست53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
سلام بچه ها
به نظر من چون حکم شرعیه توی اصلش نباید مشکلی بگیریم .
ولی چون توی ایران از این قضیه ( کلا از هر چیزی ) بجای استفاده صحیح اول دنبال سو استفاده هستن اصلا درست نیست مطرح بشه
تازه هم افراد اصلا دنبال مطالعه درباره این قضیه نیستن و فقط برای لذت این کارو میکنن نمیگن شاید حکمتی داشته باشه!
کلا با این وضع موجود، مخالف این قضیه هستم
یا علی ( صلوات برای سلامتی امام زمان بفرسید دوستان)53
سلام

این حرفام نظر من نیست نظر ی عالمه

اینکه خداوند برای این متعه رو حلال کرد (عمر بن خطاب در دوران خلیفه بودنش حرام کرد) که از گسترش فحشا جلوگیری بشه

این حکم برای زنانی هست که سرپرستشونو از دست دادن و یا شوهرشون مرده و بیوه هستن و نیاز به تامین مخارج دارن هستش نه دختر مجرد بهتر از زنا و حتی خودارضایی هستش

حلال خدا هستش

و ی نکته اینکه جزء واجبات نیست که حتمان انجام بشه

ی راهی هست برای جلوگیری از فحشا

.........
یا علی
سلام دوستان

یه سوال برام پیش اومده , هر وقت خواستم به یه نفر که تحریک داره کمک کنم به اینجا که رسیده هنگ کردم و کم آوردم , از طرفی گفتم اینجا مطرح کنم بهتره تا این تاپیک هم جون بگیره cheshmak

وقتی یه نفر که تحریک داره رو ترغیب میکنم به اینکه به افکار بد و منفیش اهمیت نده و از ذهنش پاک کنه عوامل تحریکش رو (عکسها و تصاویر محرک) و در نهایت افکار خوب و مفید رو جایگزین کنه , یه اشکالی پیش اومده 53258zu2qvp1d9v
ذهن ناخودآگاه ما خیلی زرنگه و نمیشه سرش رو شیره مالید (به تعبیر من)
کافیه فقط بفهمه که میخوایم دورش بزنیم , حتی اگر این افکار مزاحم و بی اهمیت هم باشن , واکنش نشون میده و به نوعی مقاومت میکنه و همین افکار بی اهمیت بیشتر تبلیغ و با اهمیت تر میشن , هرچی طرف زور میزنه که ذهنش رو پاک کنه نتیجه عکس میگیره
به نظر شما در اینجور مواقع چیکار باید کرد ؟
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195