من میگم ، هدف اصلی باید بزرگ باشه ، خیلی بزرگ ، که از صمیم قلبت بش راضی باشی و برای رسیدنش لحظه شماری کنی ، و به اندازه ی تک تک هدف های کوچکیت بت انگیزه و پشتکار و تلاش بده . و خودش اراده باشه و انگیزه باش و انرژی باشه و یادش هم روحیه باشه ،
ازدواج و قبولی توی ارشد به نظر من جزأ هدف های کوچیکن ،
به دست اوردن شغل خوب ، موفقیت در زندگی ، بزرگ کردن و پرورش بچه های خوب و.. همه میتونن در سایه اون هدف بزرگ بدست بیان
اما اگه این ها رو فقط هدف بدونیم ، وقتی بشون برسیم ، (از اونجا که تنها هدفمون این بوده ) یه روزی به بن بست میرسیم ازشون رد میشیم ،روانشناسهای خارجی و مثلا آنتونی رابینز میگن که هر لحظه قبل از رسیدن به هدفتون یه هدف بالاتر انتخاب کنید ، که وقتی بش رسیدین افسردگی نگیرین !
این حرف رو من آخرهای کتابش که خوندم خنده ام گرفت ،
هی بدوی هی بدوی ، آخرشم ندونی به کجا میرسی ، فقط بدونی به هرچیزی که رسیدی یه روزی ازش زده میشی و همون عامل افسردگیت میشه ، و تا اخر هی بدوی ، دویدن خوبه ، ولی وقتی بدونی به کجا میخوای برسی .
...............................................................................................................................................................
اینها همش مقدمه بود ، من در باره هدف اصلیم سه سال فکر میکردم ،
........................................................................................................
البته یه قسمت های از حرفشون دسته ،
چون ما انسانیم و تا بی نهایت در حرکت و پیش روی هستیم
حتی پیامبر هم که درجه اخر رشد و رسیدن به خدا رو داره در تکامله
، ذکر خدا ، ستایش اطاعت و عبوودیت ،
در واقع وقتی تو اینطوری بشی ، یعنی به خدا رسیدی ، کسی که توی هر لحظه فقط بندگی میکنه ، یعنی توی لحظه لحظه زندگیش به یاد خداست ودر واقع بندگیش بالاترین ذکر و ستایش هست ، پس توی زندگیش هر لحظه با خداست و توی خدا غرقه ، و در واقع به خدا رسیده
اینها هدف ها و مقصد های نهایی خوبی هستن
ولی اینها برام کافی نبود ، و بم انگیزه نمیداد ، چون درست نمیتونستم لمسش کنم ، و برام مبهم بود ،
چیزی نبود که بخوامی از حالا یه تجسم ازش داشته باشم و بش فکر کنم ،
تازه آن را که خبری شد خبری باز نیامد ،
...........................................................................................................................................................
برای همین هدفی انتخاب کردم ، که میگن پاکی . ذکر و ستایش و اطاعت خدا زمینه رسیدن به اون هست .یعنی این هدف از اون ها هم بالاتره ، ( اما در واقع همشون یکی هستن و از یه جنسن )
یعنی گفتم چه نوع بندگی و ستایش و عبودیتی ، که نتیجش عالیترین جلوه ها رو داشته باشه .
............................................................................................................................................................
خوب پس هدف من این شد که هر کاری بکنم ، تا ا
مام زمان ظهور کنه ،
ظهور امامم ، چه توی قلبم و چه توی کل دنیا
از اون وقت به بعدم نیت تمام کارهام رو این قرار دادم ،
تا با هم هم خودم رو و هم دنیا رو درست کنیم
چه احساس خوبیه وقتی میبینی که از همین حالا هم توی ظهورش سهیم باشی و نقش داشته باشی ، هر چند عمل و این کارهای ما به اندازهای ذره ای یا قطره ای از اقیانوس باشه
..........................................................................
چه امیدی بالاتر از این وجود داره ، به نظر من هیچ چیزی از این بالاتر نیست ،
با رسیدن به این هدف ، هم خودت از راه میون بر و مستقیم ،با یه لحظه نظر امام (اگه به لیاقتش برسی ) مراحل پیشرفت رو یکهو میکنی و انسان کامل میشی ، و هم دنیا رو و تمام عالم رو اصلاح میکنی ،
چه هدفی بهتر از اینکه آدم بخواد اینطوری خصوصیاتش عین خدا بشه ، خدا میخواد که کسی روی زمین از تکاملش جا نمونه ، و همه به رشد برسن
حالا فرض کن ، به تو بگن تو هم توی اینکار دست داری ،
نمیدونی بعد ظهور این مییارد میلیارد نفر ادم هایی که اصلاح میشن چقدر ممنون این تلاش های کسایی میشن که به این هدف کار کردن ،
.........................................................................................................................................................
این هدف روی همه زندگیت تاثیر میذاره ، بالاترین امید ممکن رو برای زندگی کردن به تو میده ،
توانایی این رو داره که هر لحظه روحیت رو عوض کنه ، و طوری بت انگیزه بده که هر لحظه مشتاقانه بری جلو و حرکت کنی .....................................
و عامل انگیزه و روحیه بخش تمام پیامبرها و امام ها بوده ، چه هدفی که برای همچین آدم ها ی بزرگ و با عظمتی باعث انگیزه و دلگرم شدن به کارشون بوده.
چه برسه به ما.