کانون

نسخه‌ی کامل: میز گرد کانون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
میگم این بحث عرفانی به نتیجه ای نرسید و شایدم نخواهد رسید.یک بحث جالب تر و مهیج تر به راه بندازید تا همه از این یکنواختی دربیام.فقط دوباره پای قران رو نکشید وسط که من هیچی ازش سر درنمیارم

خب داود جان بحث بی قرآن که فاییده ای نداره.
البته یه پای بحث خانم زشت بود که فعلا پیداش نیست ولی گاها یه گریزی میزنه ها
ولی نمیدونم چرا مثل قبل فعال نیستKhansariha (134)

منم مثل داود امیدارم اینجا دوباره راه بیوفته53258zu2qvp1d9v
من یه چی بگم.من یه مدتیه دارم قهوه تلخ نگاه میکنم و فکر نکنم اصلا ارزش نگاه کردن رو نداره چون همه کارهای مهران مدیری تکراری و کلیشه ای.اگر به مهران مدیری صد میلیارد دلار پول بدی و بهترین گروه فیلم برداری هالیود رو در اختیارش بزاری و داستانی که مغز انسانها رو های کرش کامل بکنه بازم طوری اونو میسازه که مسخره به نظر بیاد.اوایل داستان وحشتناک قشنگه بنظر میرسه یک کار متفاوته اما بعد از گذشت چند قسمت سریع یک دختر لوس و سوسول رو میندازه نقش روبرو که یک دل نه صد دل عاشق مهران مدیری و حسابی میزنن تو کار عشق و لجن بازی.... جنگ77 - 90 شب - جورچین - پاورچین - شبهای برره و هر مزخرفی که تا حالا ساخته به همین شکل بوده و همیشه یک دختر بی بند و بار شبیه لیلون نقش روبرو هست.نظر شما چیه؟(فقط با مشت نزنید پا چشم317)
نقل قول: من یه مدتیه دارم قهوه تلخ نگاه میکنم و فکر نکنم اصلا ارزش نگاه کردن رو نداره

داوود جان حالا اینی که گفتی یعنی چه؟؟؟؟؟
میخوای بدم دست پرشان تو پارازیتش بزنه؟varzesh

حالا داوود جان باورت میشه حتی یک دقیقه هم از این سریال قهوه تلخ رو ندیدمKhansariha (134)
خوب تولد 40 جان (اسم واقعی شما رو نمیدونم) اگر من اینو نگاه نکنم پس از کجا بفهمم که بدرد بخور هست یا نه.من اینو گفتم که شما نظرتون رو بگید نه اینکه اشتباه های منو تصحیح کنی317
سلام . احتمالاً اعضای قدیمی تر باید منو یادشون باشه .حدود 2 سال پیش بود فکر میکنم با این سایت آشنا شدم . قاعدتاً هرکس به یه جایی میرسه که احساس میکنه مسئله KH.E داره واسش خطر ساز میشه و از روال عادی زندگی خارجش میکنه و چون روش نمیشه به کسی بگه دست به دامن اینترنت میشه و خوشبختانه منابع زیادی هم وجود تا اون فرد بتونه اطلاعاتش رو بالا ببره . اصولاً آدم در هر زمینه ای اطلاعات بالایی داشته باشه احتمال اینکه خطایی ازش سر بزنه یا اتفاقی براش بیفته کمتر میشه .

بگذریم ...

از اینجا شروع کنم که الآن 20 سالم هست و تا یاد دارم میدونستم خود ارضایی چی بوده . یعنی میتونم به جرعت بگم به دلایلی نا معلوم این کار رو در 4-5 سالگی یاد گرفتم . بعد مثلاً تو یه بازه ی زمانی کلاً انجام ندادم یا خیلی به ندرت انجام دادم . بعد تو یه دوره ی دیگه بیشتر انجام دادم .

اما چیزی که روشنه اینه که طی 3 سال اخیر و با توجه به ورود به سن نوجوانی تعداد دفعات انجام اینکار بیشتر شد .

از این قضیه که بگذریم مشکل اساسی من سر اینه که هیچ وقت بیشتر از یک ماه نتونستم ترک کنم . در واقع بعد از گذشت 3-4 هفته انرژی خیلی زیادی کل وجودم رو فرا میگیره به طوری که در ادامه ، شدیداً دچار استرس میشم . اصلاً احساس شهوت ندارم اما اعصابم خراب میشه . بی حوصله میشم . نمیتونم مطالعه کنم . یعنی ابداً نمی تونم یک جا آروم بشینم . یک دیقه میرم پای کامپیوتر بازی میکنم . یه دیقه میرم به گیتار ور میرم . یه دیقه میخوام ورزش کنم همچین مواقعی ذهنم میخواد منفجر بشه . اصلاً نمیتونم بخوابم . نمیتونم آروم باشم . شب ها اینقدر بیدار میمونم تا از خستگی خوابم ببره یا اینکه قبل از خواب قرصی چیزی دم دستم باشه میخورم که خوابم ببره . انگار هنگ کردم و باید ریست بشم و متاسفانه بعد از ارضای جنسی به آرامش نسبی میرسم . آروم میشم . میتونم راحت بخوابم . میتونم مطالعه کنم . شب های زودتر بخوابم .

ضمناً باید بگم قبلاً به مدت 2 ماه ورزش بدن سازی میکردم بازهم فرقی نداشت . یعنی با وجو اینکه از نظر بدنی انرژی زیادی مصرف میشد اما مجدداً بعد از گذشت یک ماه از نظر ذهنی قفل میشدم .

جدیداً فهمدیم میتونم شهوتم رو کنترل کنم . به راحتی میتونم چندین هفته این کار رو انجام ندم اما مشکلی که در بالا توضیح دادم برام به وجود میاد ! راه حل چیست ؟ راه حل دارویی داره ؟ روانشناسیه ؟ چیه ؟ من زیادی فعالم یا همه همین وضعیت رو دارند ؟ خواهش میکنم منو راهنمایی کنید .
اگه منظورت اینه که این کار رو به خاطر میل جنسی انجام نمیدی اما نمیتونی ترکش کنی خیلیا توی جاهای مختلف همین مساله رو مطرح کرده بودن اما شاید هیچ وقت راه حل خوبی واسش پیشنهاد نشده.

نیاز داره تا همفکری کنیم.
نقل قول: اگه منظورت اینه که این کار رو به خاطر میل جنسی انجام نمیدی اما نمیتونی ترکش کنی خیلیا توی جاهای مختلف همین مساله رو مطرح کرده بودن اما شاید هیچ وقت راه حل خوبی واسش پیشنهاد نشده.

نیاز داره تا همفکری کنیم.

نه نه ! مسئله اصلاً عادت نیست . ببین یعنی فوکس نمیکنم روش . حساس نمیشم روش . تعداد روزهایی که این کار رو انجام ندادم رو یادم میره خیلی اوقات . چون مشغول کارهای علمی هستم یا بیشتر اوقات پیش دوستام هستم .

الآن یک چیزی که ذهنم خورد 1744337bve7cd1t81 ! یادمه قبلاً یک نفر توی همین سایت نوشته بود برای ترک یک عمل باید یک جایگزین براش پیدا کرد . یعنی شما به راحتی نمیتونی بگی من از الآن سیگار نمیکشم و دیگه سیگار نکشی . باید جایگزین واسش قرار بدی ، مثلاً باید وقتی وسوسه شدی سیگار بکشی ، شروع کنی به خوردن . مثلاً آدامس بخوری . این کار رو چند هفته یا شاید چند ماه انجام بدی مغز یاد میگیره سیگار یعنی آدامس . و بعداً میشه این عادت رو به عادت های بهتری مثل ورزش کردن تغییر داد و ...

مورد دیگه که الآن به ذهنم رسید اینه که شاید کار زیاد با کامپیوتر باعث ایجاد حالتی که ذکر کردم در من میشه (چون ساعت های زیادی رو پشت کامپیوتر با فعالیت مغزی میگذرونم) . شاید واقعاً دلایل موثر دیگه هم در کار باشند . اما نظر شما چیه ؟ نظر همه واسم مهمه . لطفاً دریغ نکنید .

مرسی
سلام

خب، سوال:
شما تو اين مدت چه راه هايي رو رفتين؟چقدر برنامه داشتين؟دقيقا بن بست از كجا شروع ميشه؟
كلا تا چه حد جدي بودين تو اين مدت؟!

به قول خودتون اين كارو از 5 سالگي شروع كردين.. تا 17 كه دقيقا فهميدين چي كار ميكنين داشته تكرار ميشه..
12 سال اين كار حتي با وجود بي اطلاعي شما اثر خودشو گذاشته... هم روي جسم.. هم روي روح..

حالا نه كه بگم عينه 12 سال زمان.. اما دقيقا يه تلاش در همين حد رو لازم داره.. قدمهايي كه جبران بكنه اين زمان رو..
براي اين كاري كردين و نتيجه نگرفتين؟!

از طرفي گفتين ميتونين ميلتونو كنترل كنين... اما گفتم اين كار صرف نظر از بعد جسمي جنبه رواني هم داره.. و دقيقا جنبه روانيش هست خودشو با همون انرژي كه گفتين نشون ميده...

ميخوام بگم ..ترك اين كار علاوه بر ممكن بودنش تلاش هم ميخواد...

بياين يه بررسي بكنين كه چقدر انرژي ميذارين براي ترك..!
از نظر من اين خيلي مهمه..

موفق باشين و شاد..
ياعلي.
نقل قول: دقيقا جنبه روانيش هست خودشو با همون انرژي كه گفتين نشون ميده...
خودت تا حالا این وضعیت رو احساس کردی ؟ اون انرژیه رو احساس کردی ؟ اگر جواب مثبته ، راه حلت چی بوده ؟ وقتی که فشار روانی زیادی داره بهت وارد شده چیکار کردی ؟

لطفاً راه حل ارائه کنید .
نقل قول: حالا نه كه بگم عينه 12 سال زمان.. اما دقيقا يه تلاش در همين حد رو لازم داره.. قدمهايي كه جبران بكنه اين زمان رو..
براي اين كاري كردين و نتيجه نگرفتين؟!
اول از هر چیز باید بگم که من اصلاً نا امید نیستم . هنوزم احساس گناه دارم اما اصلاً نا امید نیستم . چیزی رو تموم شده نمیدونم . میدونم که میتونم قدرت جسمی و اعتماد به نفسم رو به 10 برابر اینی که هست افزایش بدم .

سها جان راه برای ترک خود ارضایی زیاد هست . اما این ترک ، اون ترکی که من انتظارش رو دارم نیست .میتونم خودم رو برای مدت 1 ماه یا بیشتر سرگرم کارهای مختلف بکنم . ورزش کنم . درس بخونم . موزیک بسازم . برنامه نویسی کنم . بیشتر وقتم رو بیرون از خونه پیش دوستام باشم . اما طبیعی نیستم . یعنی توی این مدت در حال جنگم . زندگیم روال معمولی نداره . آرامش ذهنی ندارم . دقیقاً این شکلیم : 13 . مثلاً اگه با دوستام باشم دائماً اذیتشون میکنم . شب موقع خواب دلم میخواد بلند شم با کله برم تو دیوار . بپرم بالا پایین . حوصله خوابیدن ندارم . حوصله ندارم بشینم . باید همیشه در حال فعالیت باشم . نمیتونم بی کار یک جا بشینم .


میبینی ؟ واقعاً میتونم کنترلش کنم اما زندگیم طبیعی نیست . تو به من بگو ! چقدر باید این حالت رو تحمل کنم ؟ وضعیت بقیه چه طوریه ؟ شما از حالت های خودتون به من بگید . وقتی احساس قدرت میکنید . احساس غرور دارید . وقتی اصلاً دوست ندارید با تخلیه جنسی قدرتون رو از دست بدید چیکار میکنید ؟
نقل قول: مورد دیگه که الآن به ذهنم رسید اینه که شاید کار زیاد با کامپیوتر باعث ایجاد حالتی که ذکر کردم در من میشه (چون ساعت های زیادی رو پشت کامپیوتر با فعالیت مغزی میگذرونم) . شاید واقعاً دلایل موثر دیگه هم در کار باشند . اما نظر شما چیه ؟ نظر همه واسم مهمه . لطفاً دریغ نکنید .
من هم همین حالت رو دیدم . یعنی بیشتر از یه مدت که بیکار پشت کامپیوتر می نشستم ، حس می کردم که از حالت طبیعی خارج شدم.
البته وقتی کار واجبی با کامپیوتر دارم مشکلی پیش نمیاد ، ولی قدیمها گاهی پیش می اومد که دوساعت می نشستم جلوی کامپیوتر و فقط صفحه ی دسکتاپ ویندوز رو نگاه می کردم ، اینجوری :1744337bve7cd1t81

نقل قول: این ترک ، اون ترکی که من انتظارش رو دارم نیست .میتونم خودم رو برای مدت 1 ماه یا بیشتر سرگرم کارهای مختلف بکنم . ورزش کنم . درس بخونم . موزیک بسازم . برنامه نویسی کنم . بیشتر وقتم رو بیرون از خونه پیش دوستام باشم . اما طبیعی نیستم . یعنی توی این مدت در حال جنگم . زندگیم روال معمولی نداره . آرامش ذهنی ندارم . دقیقاً این شکلیم : wow . مثلاً اگه با دوستام باشم دائماً اذیتشون میکنم . شب موقع خواب دلم میخواد بلند شم با کله برم تو دیوار . بپرم بالا پایین . حوصله خوابیدن ندارم . حوصله ندارم بشینم . باید همیشه در حال فعالیت باشم . نمیتونم بی کار یک جا بشینم .


میبینی ؟ واقعاً میتونم کنترلش کنم اما زندگیم طبیعی نیست . تو به من بگو ! چقدر باید این حالت رو تحمل کنم ؟ وضعیت بقیه چه طوریه ؟ شما از حالت های خودتون به من بگید . وقتی احساس قدرت میکنید . احساس غرور دارید . وقتی اصلاً دوست ندارید با تخلیه جنسی قدرتون رو از دست بدید چیکار میکنید ؟
راستش من هم همین حالت رو داشتم (و شاید همه تجربه کرده باشن ) که مثلا امتحان داری و باید درس بخونی ، اما می خوای راه بری ، یا اینکه خوابت میاد ، اما می خوای بلند شی و بالا و پایین بپری (یه حالتی مثل هیجان و ... هم همراهشه)
گاهی اوقات آدم واقعا خوابش میاد ( یعنی خسته است ) ، ولی بعضی وقتها 10 ساعت خوابیدی و دوباره می خوای بخوابی
اینطور مواقع به نظرم بهترین کار مخالفت کردن با اون چیزیه که می خواد آدم رو به کاری وادار کنه
البته یه وقتهایی هم پیش میاد که این مخالفت نتیجه درست نمی ده و یه حالت ناپایداری پیش میاره ، حالا من درست نمی دونم که اشکال این مورد از کجاست
ولی معمولا دیدم که اگه صبح ، ساعت 5 بیدار شیم ، تا یه چند ساعت نخوابیم اثرش خوبه

البته اینها که گفتم خیلی دقیق نیست و بر اساس تجربه خودمه
ممنون عماد جان بابت پاسخت . بقیه دوستان نظری ندارند ؟
(1389 دي 28، 13:10)sin نوشته است: [ -> ]خودت تا حالا این وضعیت رو احساس کردی ؟ اون انرژیه رو احساس کردی ؟ اگر جواب مثبته ، راه حلت چی بوده ؟ وقتی که فشار روانی زیادی داره بهت وارد شده چیکار کردی ؟

لطفاً راه حل ارائه کنید .
تو دوران جاهليتم چرا.. بوده اين حالت.. و خب با عرض شرمندگي تسليم شدم!!!

اما از وقتي تصميم گرفتم ترك كنم.. نه.. همون لحظه اي كه فكرش ميومد تو ذهنم اجازه رشد نميدادم..
ببينين.. اين انرژي حاصل يك ساعت نيست..
شايد از خ.ا قبل شروع شده به جمع شدن تا خودشو اينجوري نشون داده..و البته دريافتي هاي محرك هم صد البته موثر بودن تو تشديدش..

(1389 دي 28، 13:10)sin نوشته است: [ -> ]اول از هر چیز باید بگم که من اصلاً نا امید نیستم . هنوزم احساس گناه دارم اما اصلاً نا امید نیستم . چیزی رو تموم شده نمیدونم . میدونم که میتونم قدرت جسمی و اعتماد به نفسم رو به 10 برابر اینی که هست افزایش بدم .

اين عاليه.. كلي ميتونه شما رو ببره جلو..


(1389 دي 28، 13:10)sin نوشته است: [ -> ]سها جان راه برای ترک خود ارضایی زیاد هست . اما این ترک ، اون ترکی که من انتظارش رو دارم نیست .میتونم خودم رو برای مدت 1 ماه یا بیشتر سرگرم کارهای مختلف بکنم . ورزش کنم . درس بخونم . موزیک بسازم . برنامه نویسی کنم . بیشتر وقتم رو بیرون از خونه پیش دوستام باشم . اما طبیعی نیستم . یعنی توی این مدت در حال جنگم . زندگیم روال معمولی نداره . آرامش ذهنی ندارم . دقیقاً این شکلیم : 13 . مثلاً اگه با دوستام باشم دائماً اذیتشون میکنم . شب موقع خواب دلم میخواد بلند شم با کله برم تو دیوار . بپرم بالا پایین . حوصله خوابیدن ندارم . حوصله ندارم بشینم . باید همیشه در حال فعالیت باشم . نمیتونم بی کار یک جا بشینم .


میبینی ؟ واقعاً میتونم کنترلش کنم اما زندگیم طبیعی نیست . تو به من بگو ! چقدر باید این حالت رو تحمل کنم ؟ وضعیت بقیه چه طوریه ؟ شما از حالت های خودتون به من بگید . وقتی احساس قدرت میکنید . احساس غرور دارید . وقتی اصلاً دوست ندارید با تخلیه جنسی قدرتون رو از دست بدید چیکار میکنید ؟
اتفاقا من ميگم اين ها راه ترك نيستن.. اينا مسكنهايي هستن كه كمك ميكنن تا درد ترك كمتر و قابل تحمل بشه..كاملا لازم ان.. اما كافي ..نه...!
ترك اصلي وقتي اتفاق مي افته كه تو با تمام وجود بخواي.. و خودت رو بشناسي.. موانع موفقيتت رو هم خوب شناسايي كني و بعد از اون رفعش كني..

وقتي گفتم يه قدم و يه تلاشي ميخواد به اندازه 12 سال منظورم اين بود..
اين كه دقيق باشي.. به مسكن اكتفا نكني..

اصلا عوامل گناه كردن به صورت عام( هر گناهي) اينها هستن:
نشناختن اندازه و شان خدا
ندونستن اندازه و ظرفيتها و مقدار خودمون
ندونستن زشتي و حقيقت عملي كه اتنجام ميديم..

نگاه كنين... كما بيش گرفتار هر سه تاش هستيم...(حالا با درصد هاي متفاوت)..نه!!

و شك نكنين كه تا اين عوامل رو تو عمل پيدا نكنيم و برطرف، همينه كه هست..

گفتين از حالتهاي خودم بگم..
نميدونم.. براي من راه خاصه من بود.. دريچه نگاه من دين بود و هست.. نميدونم تجربه هام براي شما قابل استفاده هستن يا نه..

مهم ترين ركن.. همون شناخت موانع و برطرف كردنشون هست.. نه كه فقط تو ترك.. براي هر رشدي اين يه شاه كليده..
كه با دقت و تمركز و برنامه ريزي ميشه بهش عمل كرد..53258zu2qvp1d9v

موفق باشين و شاد..
ياعلي.
راه ترك براي هر كسي با توجه به سن موقعيت شخصيت و مقدار زماني كه درگير بوده فرق ميكنه.

اما اول ترك شايد دستورالعمل ترك براي همه يكي باشه مثلا فيلم و عكس ناجور نبينه خونه زياد تنها نباشه بي كار نباشه كه به قول دوستان اينا مسكنه وقتي كه بخواد ترك دائم بشه مثلا بعد از 1 ماه عوارض ترك مياد سراغ ادم بدن نميخواد تغير رو قبول كنه و شايد طبيعي هم باشه چون بدن چند سال اين طوري زندگي كرده

كسي بتونه تو اين درگيري ذهني برنده بشه ميتونه بدن و نفسش رو تا حد زيادي كنترل كنه.

البته خودم اندر خم يك كوچه ام و چيزايي كه به ذهنم رسيد گفتم.
سها جان آدم وقتی گناهی رو به دفعات زیاد تکرار کنه واسش معمولی میشه . بله ، حق با شماست . باید دیدم رو تغییر بدم ...
واسم دعا کنید ... اگر عمری باقی بود 1 ماهه دیگه بر میگردم .