کانون

نسخه‌ی کامل: میز گرد کانون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
با ادریس موافقم
نقل قول: نحوه رسیدن شما به یه مطلب تو دین چیه؟
53258zu2qvp1d9v
انشاالله كه ديگه شاهد بي منطقي نباشيم..

آقا ادريس اين بحث كه اختصاصي نيست..
پيشنهادتون خوبه..منتها اگه رعايت بشه..

فقط يه چيز كوچولو..روايات ائمه جدا از قرآن نيستن!(اينو واسه اطلاع عمومي گفتم!)

ياعلي.
سلام به همه ی دوستان گلم، مخصوصا سها جون.
منم با اقا ادریس و آقا عماد موافقم، البته پس از اینکه نظرمو درباره ی حرفای سها جون گفتم.
بنابراین از همان عصمت شروع می کنم.
اما ضمن تشکر بی نهایت از همه ی مشارکین در بحث، به نظرم اگر موارد زیر رعایت بشوند خیلی مفید تر خواهد بود برای ما.
1- استفاده از منابع دست اول(قرآن و حدیث و سنت مسلم که با قران تعارض ندارند)
2- ذکر دقیق منابع و مطالب حتی اگر بدانیم که همه آن را می دانن!
رعایت کامل ادب و احترام و قول معروف و مجادله ی احسن
3- عدم سانسور مطالب هیچ کس!اگر خالی از بی ادبی بود.
4- شما هم اگر پیشنهادی دارید، بگویید که با رعایت آنها به امید خدا شروع کنیم.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم

خانوم زشت ، که به این نتایج رسیده و اون ها رو قبول کرده ، ولی چون یه سری سوالها و بحث هایی مطرح شده ، و نیاز ما هم همیشه پرسش محوره ، میتونه بحث مفید باشه ! اما زمینه هایی که توی بحث مطرح شده برای هر کودومش یه میزگرد نیاز هست !

اگه خانوم زشت این چیز ها رو بش اعتقاد دارن و برنمی گردن از نظرشون ، پس از مطرح کردن این سوال ها چه هدفی دارن ؟ هدایت ما ؟ یا جدال ؟ یا شاید اهداف بهتر

اگه شیعه هستن بدونن که هدایت قلبی زمینه قبول ولایت امام زمان هست و این فقط به اذن خداست ، کسی بدون این زمینه براش ثابت نمیشه !

ولی سوالهای خوبی مطرح شده ،

روشی که خانوم زشت در پیش گرفتن به نظرم تا حدودی درسته ! این که سند احادیث رو با قرآن مشخص میکنن !

ولی سوال ؟

چقدر خوب قران رو میشناسن که بخوان قرآن رو سند مقایسه قرار بدن ؟ یعنی چقدر قرآن شناسن ؟ و چقدر پاکن ؟

و این که آدم برای بیماری قلبش بره پیش یه هیئت و کمسیون از متخصص ها ، چطور میشه بدون نیاز به کارشناس علوم نقلی و قرآن شناس پاکی که مورد اعتماد ماست و به عدالتش ایمان داریم بخواییم طبق فهم سطحی که از قرآن داریم بخوایمم احادیث رو باش سندیت ببخشیم .

من هم خیلی (شبه ها یا )سوال هایی که مطرح شده تا به حال برام مطرح نبود که برم تحقیق کنم ، بعضی ش رو قبلن میدونستم و تحقیق کرده بودم و بعضی اش رو نمی دونم ...از سرچم کمک گرفتم ولی طبق استدلال خودم رفتم..

ولی چون برای بچه ها مطرح شده نظرم رو میگم ...

و یه سوال دیگه از بچه ها ، قرآن و عترت پیامبر موازی همن مثل زنجیر بهم احتیاج دارن :

قرآنی که از دید اهل سنت مطرح شده چه جور قرآنیه و قرآنی که از دید شیعه مطرح شده چه جور ،
زشت جان هیچ وقت حقیقت رو به این روش نمی تونی پیدا کنی جز این که ببینی ائمه چطور قرآن رو تفسیر و تبیین میکنن و اهل سنت چطور و موازی پیش بری عین زنجیر از قرآن به سنت و از سنت به قرآن !

اعتقاد من اگه بخوام قرآن رو با دید ی که اهل سنت قبولش دارن نگاه کنم همیشه حس میکنم قرآن با ما دعوا داره !

(1389 آذر 28، 18:50)zesht نوشته است: [ -> ]یا قضیه ی عبس و تولی که خدا پیامبر را توبیخ می کند
یا يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏ اي پيغمبر ! چرا چيزي را كه خدا بر تو حلال كرده است ، به خاطر خوشنود ساختن همسرانت ، بر خود حرام مي‌كني‌ ؟ خداوند آمرزگار مهرباني است ( و تو را و همسران تو را مي‌بخشايد ) .

‏قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا‏

قضیه این تاکید ها و پرانتز ها توی ترجمه کردن آیه قرآن چیه ؟

بگو : من فقط انساني همچون شما هستم و به من وحي مي‌شود كه معبود شما يكي است . پس هركس كه خواهان ديدار خداي خويش است ، بايد كه كار شايسته كند ، و در پرستش پروردگارش كسي را شريك نسازد .

عبادت طبق ولایت الله که در ادامه میگم ، که اطاعت از ولایت علی (ع) ، عبادت خداست ، و با لااله الاالله منافاتی نداره

قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ ( اي پيغمبر !
این آیه به حضرت نوح گفته شده
بگو : من نمي‌گويم گنجينه‌هاي ( ارزاق و اسرار جهان ) يزدان در تصرّف من است ( چرا كه الوهيّت و مالكيّت جهان تنها و تنها از آن خداي سبحان است و بس ) و من نمي‌گويم كه من غيب مي‌دانم ( چرا كه كسي از غيب جهان باخبر است كه در همه‌ي مكانها و زمانها حاضر و ناظر باشد كه خدا است )
این ترجمه غلطه ، اعلم یعنی آگاه تر ، یعنی من آگاه تر به عالم غیب نیستم

خداوند در سوره جن مي‏فرمايد: (عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أحَداً إلاّ مَنِ ارْتَضي مِنْ رَسُولٍ...)؛[5] «او داناي غيب است و هيچ كس به عالم غيب او آگاه نيست جز پيامبري را كه از او خشنود باشد...».

و من به شما نمي‌گويم كه من فرشته‌ام . ( بلكه من انساني همچون شمايم . اين است عوارض بشري از قبيل : خوردن و خفتن و در كوچه و بازار راه رفتن ، در من ديده مي‌شود ، جز اين كه به من وحي مي‌شود و )
یعنی بشر نمی تونه مجرد و لطیف بشه در حالی که انسان هم هست ؟
من جز از آنچه به من وحي مي‌شود پيروي نمي‌كنم ( و سخن كسي جز سخن خدا را نمي‌شنوم و تنها به فرمان او راه مي‌روم ) . بگو : آيا نابينا و بينا ( و كافر سرگشته و مؤمن راه يافته ، در شناخت اين حقائق ) يكسانند ؟ ( و هر دو مساوي در پيشگاه يزدانند ؟ ) مگر نمي‌انديشيد ( تا در پرتو عقل ، حق برايتان نمودار و آشكار شود ؟ ) . ‏

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ گنجينه‌هاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او از آنها آگاه نيست .

و آیات بی شمار دیگری که غیب را فقط مخصوص خدا دانسته و همه انسانها را مشمول قانون کل نفس ذائقة الموت دانسته و هیچ کس را جز خدا بری از خطا و اشتباه نمی داند و اگر ما جز به این باور داریم اشتباه از ماست نه از قرانی که خداوند حافظ اوست.

در قرآن اشاره به انواع اطلاعات غيبي براي انبيا و اوليا كرده و مي‏فرمايد: (ذلِكَ مِنْ أنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إلَيْكَ)؛[6] «آن، از خبرهاي غيبي است كه به تو وحي نموديم.» و از قول حضرت عيسي(ع) مي‏فرمايد: (وَ أنَبِّئُكُمْ بِما تَأكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ)؛[7] «و به شما خبر مي‏دهم كه در خانه‏هايتان چه مي‏خوريد و چه مي‏اندوزيد.»

نظر شیعه و اسلام اینه که : مالکیت همه چیز از ان خداست ، و اذن و دخل و تصرف همش از آن خداست ، همین طور عالم غیب ! برای هر کی که خدا بخواهد !

زمین همیشه از ولی و حجت خدا خالی نیست ! و خدا از علم خودش هر چه رو که بخواد به امامش میدهد ، و این مالکیت خداست !

امام صادق میگه مالکیت همه چیز از آن خداست و این حقیقت عبودیت است .


«بين اين آيات: (قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الأرْضِ الْغَيْبَ إلاّ اللهُ) و (عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أحَداً) و بين علم انبيا و اوليا به پاره‏اي از غيب هيچ‏گونه منافاتي نيست، زيرا علم آنان به اعلان از جانب خداوند متعال است و اين غير از آن علمي است كه از صفات ازلي و ابدي خداوند است كه از تغيير و تحوّل منزّه است.»[8]
و نيز ابن ابي الحديد معتزلي مي‏گويد:
«ما منكر وجود افرادي كه خبر از غيب داده و مي‏دهند نيستيم ولي آن را مستند به خداوند باري تعالي مي‏دانيم كه با قدرت و تمكين و آمادگي اسباب آن، به آنان عطا نموده است».[9]




آیه ی 5 سوره ی قصص وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ‏ درباره ی قشر مستضعف است و مستضعفید دروران فرعون را شامل می شود چنانچه در آیه ی بعدی خداوند می فرماید:

وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ یعنی و ايشان را در سرزمين ( مصر ) مستقرّ گردانيم و سلطه و حكومتشان دهيم ، و بر دست مستضعفان ، به فرعون و هامان و لشكريانشان چيزي را بنمايانيم كه از آن در هراس بودند .

امام باقر میگه این الذین استضعفوا ما امامان هستیم ، هیچ تناقضی هم با آیه نداره ، چون آیات قرآن مربوط به زمان خاصی نیست ، پس اراده الهی که خداا میگه نرید امکان این که توی زمان های دیگه هم محقق بشه وجود داره ، یعنی علاوه بر معنی ظاهری ، معنی باطنی داره ، شان نزول داره ، تاویل داره ، روش تفسیر داره ، روش های تفسیر ائمه هم که توی روایاتشون استفاده کردن روش های گوناگونیه که مفسر های ما گاهی از این روش ها استفاده کردن ،

درباره ی آیه ی تطهیر هم باید بدانیم که آیه ی33 سوره ی احزاب است اما اشاره به اهل بیت پیامبر آنطور که ما ادعا می کنین ندارد! زیرا در آیات قبلی(28)می فرماید: ((يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ)) یا در آیه ی 30 و 32 ((يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ )) و کلا آیات 28 تا 34 سوره ی احزاب روی سخنشان با همسران پیامبر،خصوصا و سایر زنان مسلمان ،عموما می باشد.بنابراین از این آیه نیز نمی توان برداشت شمارا داشت.



به نظر من این یکی از روش های تفسیره ، که جملات و آیات رو گاهی مستقل تفسیر میکنن ، البته من این جا سواد قرآنی و علمی توی تفسیر ندارم، ولی میدونم که حضرت علی و امامنمون اینطور هم تفسیر میکردن خیلی فراوان ، که تضادی با آیات قرآن ندارن..


در خود ادبیات عرب مکرر دیده می شود که از مفرد به الفاظ جمع ، تعبیر آورده می شود. در قرآن نیز طبق همین شیوه استعمال فوق در آیات متعددی مشاهده می شود اهل سنت خودشان این گونه استعمال ها را پذیرفته اند. آن موارد به شرح ذیل است :الف ) کلمه نسائنا و انفسنا در آیه مباهله ، در وجود فاطمه زهرا(س ) و علی (ع) به کار رفته است . ب ) در همین سوره مائده ، آیه 52 گوینده این جمله ((یقولون نخشی ان تصیبنا دائره )) طبق بیان اهل سنت تنها شخص عبدالله ابی بوده است . ج ) همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره ، تعبیراتی دیده می شود که عموما" به صورت جمع است ولی طبق آنچه در شائن نزول آنها آمده منظور یک فرد بوده است . اما این که به چه علت در این مورد و امثال اینها استعمال فوق صورت می گیرد می توان به دو علت اشاره کرد:الف ) از نظر عرف عرب این مطلب پذیرفته شده است که وقتی می خواهند حکمی را بیان کنند آن را در شکل کلی عرضه می کنند. اگر چه مصداق آن به یک فرد منحصر بوده باشد.


اما آیه ی مباهله یا آیه ی 61 سوره ی آل عمران این است:
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ یعنی هرگاه بعد از علم و دانشي كه ( درباره‌ي مسيح ) به تو رسيده است ( باز ) با تو درباره‌ي او به ستيز پرداختند ، بديشان بگو : بيائيد ما فرزندان خود را دعوت مي‌كنيم و شما هم فرزندان خود را فرا خوانيد ، و ما زنان خود را دعوت مي‌كنيم و شما هم زنان خود را فرا خوانيد ، و ما خود را آماده مي‌سازيم و شما هم خود را آماده سازيد ، سپس دست دعا به سوي خدا برمي‌داريم و نفرين خدا را براي دروغگويان تمنّا مي‌نمائيم .
پس همانطور که از معنی آیات برمی آید به دلیل راه و روش مباهله است که پیامبر باید از زنان و فرزندانش و خودش مایه بگذارد و برتری آنها را بر کسی ثابت
نمی کند هر چند ما معتقدیم که بنا به شاگردی در محضر حضرت باید برتر باشند اما خداوند علیم بر هر چیزی است و اصل بر این است که:
ان اکرمکم عند الله اتقیکم و معیار برتری تقوی است که بنا بر آموزه های دینی ما از نمود های بارز تقوی محبت و خدمت به خلق و عدم امتیازطلبی است.

مصادیق و جزئیات آیات به عهده سنت معصومین است و در روایات متعدد به این امر توجه شده و یکی از توطئه‌ها علیه اسلام ناب و اهل بیت در طول تاریخ همین بوده که می‌گفته‌اند:"حسبنا کتاب الله" یعنی کتاب خدا برای ما کافی است و...

امام رضا (ع) به واژه نفسنا برای ولایت و خلافت علی (ع) استناد می‌کند و در روایتی دیگر امام موی کاظم (ع) "انفسنا" را علی (ع) می‌داند.

همچنانکه نسائنا را حضرت زهرا می دانند ، در روایتی دیگر جابر بن عبد الله انصاری ـ صحابه پیامبر ـ منظور از عبارت انفسنا را پیامبر و علی معرفی می‌کند.

ضمن آنکه در بعضی روایات گذشته آمده بود که "انفسنا و انفسکم" رسول الله و علی (ع) هستند.



اما در باره ی حدیث ثقلین باید شما هم بدانید که به دو صورت روایت شده است:
انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و سنتی یا کتاب الله و عترتی، لن یفترقا حتی یردا الی الحوض که از نظر راویان و سلسله ی سند به یک اندازه از اعتبار برخوردارند و در این صورت باید به قرآن مراجعه نمود تا اختلاف رفع گردد.واقعیت این است که در قرآن از پیامبر به عنوان تبیین کننده و مبین و روشن کننده ی قرآن اسم برده شده بنابراین اگر راه و روش و سنت پیامبر به منزله ی تبیین کتاب خداست و برای فهم قرآن نیز به تبیین و بیان پیامبر است، باید مورد دوم که کتاب الله و سنتی است، درست باشد.

و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزل الیهم
اگه این طوریه چرا با تبیین و دلیل پیامبر قرآن رو تفسیر نکینم ؟ چرا با روایات مستند پیامبر قرآن رو تفسیر نمیکنیم ؟
وقتی میگه الحق مع علی و علی مع الحق !؟


وقتی میگه مات قبل ان تموتو ! بمیرید قبل از آنکه بمیرید ، این چطوره وقتی طرف زندست بمیره ! آیا ذائقة الموت نمیتونه معنی باطنی (علاوه بر معنی ظاهری ) داشته باشه ! وقتی پیامبر امر میکنه یعنی خودش هم موت رو تجربه کرده که میگه بمیر ! روز اول بهارم هم مرگه هم زندگی ، مرگ زمستان و تولد و شروع زندگی بهار ، پیامبر از مرگ وابستگی ها حرف نمی زنه و مرگ تعلقات ؟؟ آیا همه یه روزی از تعلقات رها نمیشن ؟ آیا نمیشه یکی زنده باشه و وابستگی به کسی یا چیزی نداشته باشه و از وابستگی غیر خدا مرده باشه و مثل مرده چشم و گوشش باز شده باشه و پرده های کنار رفته رو به اذن خدا ببینه ؟پس شاید خیلی معانی باطنی دیگه هم داشته باشه این آیه : انَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ ...


همینطور سند کتاب الله سنتی توی اهل سنت از سند کتاب الله عترتی ضعیف تره

در مورد آیه 55 سوره ی مائده ((‏إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ‏)) اولا ذکر شده که ولی شما خدا و رسولش و کسانی اند که ایمان آورده اند(و به صورت جمع ذکر شده است و مثلا نگفته الذی امن که مفرد باشد و بتوان گفت که منظور آن امام علی (ع) بوده) ثانیا اگر منظور از اقامه ی صلاة و ذکر و هم راکعون یکی باشد، که نمی شود.یعنی نمی شود که آنها که نماز می خوانند و رکوع می کنند(چون یک مطلب را می رسانند) .

که جوابش رو بالا گفتم ، ولی نکته دیگه :
نَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ‏
این جا ولی ، هم خدا معرفی شده و هم رسولش و هم کسانی که ....
دقت کن !

آلله ولی الذین آمنوا..یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفرو اولیاء الله یخرجونهم من النور الی الظلمات

میخوام بگم که توی این آیه خدا برای ولایت خودش میگه : ولی الله(مفرد )
ولی برای ولایت غیر خودش میگه اولیائ الطاغوت (اولیای طاغوت ، جمع)


به این نتیجه میرسیم که ولایت خدا ، همون ولایت خدا و همون ولایت کسانی هست که یقیمون الصلوة و یوتون الزکات هستن [/color]

و اونها اولیائ الطاغوت ، یا غیر خدا نیستن که جمع بشن ،

ولایت اون ها ولایت خداست ، و فرمان برداریشون فرمان برداری خداست ، [b]و غیر خدا حساب نمیشن ! [/b]

بلکه از یک نورن ! از نور خدا! و اطاعت و سرپرستیشون اطاعت و سرپرستی خداست .


در نهج البلاغه ، على (ع) خبر از تسلط حجاج بن يوسف ثقفى بر مردم و ظلم او در كوفه و حتى از مقدار زمان حكومت اش خبر داده اند.و پیش بینی های دیگر ...


آيات قرآن و علم غيب
خداوند متعال مي‏فرمايد: (وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلائِكَةِ فَقالَ أنْبِئُوني بِأسْماءِ هؤلاءِ إنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إلاّ ما عَلَّمْتَنا إنَّكَ أنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ)؛
«خداوند همه اسماء را به آدم ياد داد آن‏گاه حقايق آنها را بر فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر شما در دعواي خود صادق‏ايد اسماء اينان را بيان كنيد. فرشتگان عرضه داشتند اي خداي پاك و منزه ما نمي‏دانيم جز آنچه به ما تعليم فرمودي تويي دانا و حكيم.»

و نيز مي‏فرمايد: (وَ عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أحَداً، إلاّ مَنِ ارْتَضي مِنْ رَسُولٍ)؛«او داناي غيب است و هيچ‏كس بر عالم غيب او آگاه نيست به جز پيامبراني كه خود برگزيده است.»

و نيز به نقل از حضرت عيسي(ع) مي‏فرمايد: (وَ أنَبِّئُكُمْ بِما تَأكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ)«و به شما خبر مي‏دهم كه در خانه‏هايتان چه مي‏خوريد و چه ذخيره مي‏كنيد.»

و نيز خداوند متعال درباره شهيدان مي‏فرمايد: (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللهِ أمْواتاً بَلْ أحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ...)؛«مپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده‏اند بلكه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزي مي‏خورند.»

و نيز مي‏فرمايد: (وَ مَنْ يُطِعِ اللهَ وَ الرَّسُولَ فَأولئِكَ مَعَ الَّذينَ أنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ أولئِكَ رَفيقاً)؛

«آنان كه خدا و رسول را اطاعت كنند البته با كساني كه خدا به آنان لطف و عنايت كامل كرده يعني با پيامبران و صدّيقان و شهيدان و نيكوكاران محشور خواهند شد و اينان رفيقان نيكويي هستند.»

با ضميمه كردن اين دو آيه استفاده مي‏شود كه انسان‏هاي مطيع واقعي خدا و رسول با شهيدان‏اند، و شهدا نزد پروردگار متنعّم‏اند، اينان نيز نزد پروردگارند. و نيز با ضميمه اين دو آيه به آيه

(وَ هُوَ مَعَكُمْ أيْنَ ما كُنْتُمْ)؛
«و او با شماست هر جا كه هستيد.»

(اوا میگه شهیدان با خدا هستند و بعد میگه خدا با شماست ،)

و نيز آيه (أيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهَ اللهِ)؛
«هر كجا رو كنيد همان جا وجه خداست.»

و نيز آيه (نَحْنُ أقْرَبُ إلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ)؛«و ما از رگ گردن به او نزديك‏تريم.»


با جمع بين اين آيات استفاده مي‏شود كه اولياي الهي همانند خداوند با شما و همه حال با شمايند. هرچند از دنيا رفته‏اند. و همان‏گونه كه خداوند متعال مي‏فرمايد: (يَعْلَمُ خائِنَةَ الأعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ)،[19] «آنان نيز چنين‏اند و اين، غير از علم غيب چيز ديگري نيست.»



جمع استغفار پیامبر و عصمت درسته ، چون هر دو در قرآن آمده اند و از خصوصیات پیامبره :
قرآن : یا ابها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون ، کبر مقتا عندالله... (سوره صف)
پیامبر به امتش بگه استغفار بکنین و خودش نکنه ؟

چه کسی میتونه بگه من میتونم کاملن شکر خدا رو بجا بیارم ! و میتونم این کار رو بکنم ؟ لذا وقتی قصور و کوتاهی رو از ناحیه خودش میبینه استغفار میکنه
مگه امام سجاد توی دعای خمس عشر نمیگه : هیچ کس تو را نشناخت مگر این که به عجز در معرفتت رسید ؟ امام کمال معرفت و شناخت خدا رو در وقتی میدونه که به عجز در شناخت میرسه ؟ این استغفار نمی خواد ؟ چون این عجز از ناحیه خودشه
در ثانی ، امام میگه : الهی فسلک بنا سبل الوصول الیک ، خودت ما رو به بهترین راه های خودت ببر ،
امام هر چقدر هم معصوم و پاک و بلند باشه ، خدا نیست ، جلو و نماینده و پنجره ای از نور محض خداست ، که این پنجره کاملترین تجلی صفات و اسمائ خدا در کل هستی هست ، .
به خاطر همین استغفار میکنه ، امام هم در حال رشد و انبساط و نزدیکی و تکمیل معرفت به سمت خداست ، ولی چون بلند تره و به خورشید و آفتاب (تمثیل آفتاب به خدا ) نزدیک تره ، سایه اش بر کل هستی سیطره داره ، استغفار میکنه ، چون عالم تره ، و عالم تر توی این جهان خودش رو پیش خدا بیشتر از هر کس دیگه ای در برابر علم خدا بی سواد ، بیشتر از هر کس دیگه ای در برابر عظمت خدا خشیت ، احساس عجز ، ذلت ، احساس ناتوانی در شکر میکنه ، و این ها استغفار عاشقانه می طلبه و عارفانه ، ناشی از علم و عجز و معرفت بسیار زیاد امام هست ،

و چون نور خدا تجلیش به واسطه ی امام بر هستی سایه انداخته ، استفقار امام ، استغفار برای ما هم حساب میشه ، همین طور ما اگه به امام سلام برسونیم ، به سایه اش و کل هستی هم سلام رسوندیم.

شما فرض کنید خدا رو با تمام عظمت و بی نهایت ی اش از نظر جمال و جلال ببینی ، میگی ااااااااااااا چه شگفت ! چه زیبا عجب عظمتی ! خدا یا من رو ببخش که اونطور که لایق اونی نپرستیدمت و اون تور که لایقش هستی شکر گذاری نکردم ، و اون طور که لایقش هستی نشناختمت !
و این با عصمت منافاتی نداره !
یا مثلن !امام علی نگفت معرفت به نورانیت ، معرفت به ماست ! اینم تفسیر این حدیث!
..............................................................
آبا این تحلیل ما که بگیم طبق آیه ای که پیامبر استغفار کرده پس نمیتونه عصمت داشته باشیه ناشی از جهل ما به بقیه قسمت های قرآن نیست ؟ یا ضعفون توی شناخت قرآن ، مگه سوره نور نیست ؟ یا خیلی موارد دیگه !

..................
انَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ
میگی : مرگ به معنی این نیست که به کلی نیست و نابود شده اند بلکه دستشان از این دنیا کوتاه شده و نمی توانند در قوانین و اسباب و مسببات این عالم دخالت کنند.
مگه توی قرآن ملائکه برای مومنین استغفار نمی کنن ؟ :" و یستغفرون للذین آمنوا ربّنا وسعت کل شى رحمةً"
اگه استغفار و آمرزشون وقتی نیست که ما هنوز زنده ایم و نفس میکشیم ؟ و اگه خدا قبول کرد و گناهمون رو بخشید ما پاک هستیم ، و توی قانون مندی ها الهی که توی ادامه زندگیمون داریم ، گناهمون اگه آمرزیده بشه اسباب مزاحمت و حجاب بصیرت و زنگار قلبمون نخواهد بود ، و اگه برخی از گناهانمون که باعث نزول بلا و یا عقب و جلو افتادن رزقمون بودن پاک بشن ، هیچ تاثیر و سببی توی زندگی دنیویمون ندارن ؟
ما امام حسین رو نمی پرستیم ! شخص پرست نیستیم ، خدا پرست هستیم ،
الله ولی الذین آمنو یخرجونهم من الظلمات الی النور ،والذین کفرو اولیائهم من الطاغوت یخرجونهم من نور الی الظلمات ،
ولی و سرپرست کسی که به سمت نور و هدایت میره ، فقط خداست ،و ولایت پیامبر و ولایت امامان هم ولایت خداست ، و لی غیر خدا ، اولیا طاغوت (جمع ) هستن ، و ولایت خدا مفرد ، ولایت خدا و روسولش و امام ها مفرد :
انمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ‏
اینجا
نمی گه انما اولیائکم الله و ...
................

کی گفته برای مرده اثری نیست ؟ ما از اون ها شفاعت می طلبیم و پیامبر هم چون نزد خدا عزیز و به مقام محمود رسیدن خواسته پیامبر رو اجرا میکن ،
ضمن این که شاهد و حاضر بر اعمالی که انجام میدهیم (به اذن خدا ) هستند ، اینجا هم صفت اینکه خدا غفار و ستار هست مطرح میشه ! که گاهی وقتی توبه میکنیم گناهمون توسط خدا به اذن خدا پوشیده میشه ! از شاهدان و شهیدان و حتی از اولیای الهی !

ماجرای پیوسته خوندن نماز هم که سند داریم از نقل از حضرت سلمان ، همینطور از ابن عباس ، که پیامبر نماز هایشان را پیوسته هم میخواندند ، و میگفتند که نمیخواهم که امتم به زحمت بیفتد ،
سلمان میگه من خودم شاهد بودم که بعضی از اوقات نماز های جماعت رو پیوسته میخوندن ، (مثلن ظهر و عصر رو با هم )
...........
شیعه علی ولی الله رو جزء اذان حساب نمیکنه ، بلکه مثل وقتی که به اشهد ان محمد الرسول الله ، به واسته گفتن ذکر محمد صلواة میفرستی ، و این مستحبه ، علی ولی الله رو هم از جهت مستحب بودنش و برای تبرک میگیم ، و قصد موذن شیعه همینه
برای همین فقهای شیعه هیچ کدام نگفته اند که این جمله جزء اذان است. از دیدگاه شیعه، اذان مانند احکام شرعی دیگر، به رسول خدا(ص) وحی شده است نه اینکه پیامبر خدا با مسلمانان مشورت کند و قرار بگذارند که به فلان شکل انجام شود و به خاطر اینکه وحی است، نمی‌توان آن راکم و زیاد کرد. ….. صاحب جواهر می گوید: ذکر جمله اشهد ان علیا امیر المؤمنین در اذان ، اگر به قصد جزئیت نباشد، اشکالی ندارد و به موالات اذان ضرر نمی زند همان طوری که ذکر جمله صلی الله علیه و آله بعد از اشهد ان محمد رسول الله به موالات اذان آسیب نمی‌رساند. در صورتی که اهل تسنن شیئه رو متهم میکنن کهه این رو جزو واجبات اذان میدونن که نظر اکثر علمای شیعه این نیست . .
....................

این نکته هم جالبه :
عقایدی که از ویژگی غالیان شمرده شده و نشانه غلوّ به شمار می‏رود، عبارتند از:

1 - اعتقاد به الوهیت پیامبرصلی الله علیه وآله یا امیرالمؤمنین‏علیه السلام یا یکی از اولیای الهی؛
2 - اعتقاد به این که تدبیر جهان به پیامبرصلی الله علیه وآله یا امیرالمؤمنین‏علیه السلام یا ائمه اهل بیت‏علیهم السلام یا افرادی دیگر واگذار شده است؛
3 - اعتقاد به نبوت امیرالمؤمنین یا ائمه دیگر یا فردی از مردم؛
4 - اعتقاد به آگاهی فردی از عالم غیب، بدون آن‏که به او وحی یا الهام شود؛
5 - اعتقاد به این‏که معرفت و محبّت ائمه اهل بیت‏علیهم السلام انسان را از عبادت خداوند و انجام فرایض الهی بی نیاز می‏سازد. " 7 ".
و امّا اعتقادهایی که دلیل قطعی - از عقل یا نقل - بر آن‏ها اقامه شده؛ از قبیل: اعتقاد به عصمت اهل بیت‏علیهم السلام، و وصایت و خلافت بلا فصل امیرالمؤمنین‏علیه السلام و بعد از او ائمه اهل بیت‏علیهم السلام، اعتقاد به رجعت، علم لدنّی امام و دیگر اعتقادهای شیعه که برای هر یک دلیل محکم و متقنی اقامه نموده است، نمی‏توان آن را غلوّ و تجاوز از حدّ نامید، بلکه عین حقّ و حقیقت است.
اولا خیلی خیلی ناراحتم چون یکی وارد اکونت من شده و حالتم رو که مهربون بود،شیطانی یا devilish کرده،نمی دونم کی بوده اما متاسفم .
یادم افتاد که این تذکرو بدم که توی قران جاسوسی از زنا کردن هم جرم و گناهش بیشتره.تحت هر عنوان و نامی باشه.
اونقدر دلم گرفته می خوام این نظرم که الان می نویسم پاک کنم و برای همیشه برم.واقعا متاسفم...
دوم اینکه نمی دونم چرا دوستان بر علیه من موضعگیری می کنن؟
چون فقط مثل شما فکر نمی کنم؟
حالا من مشتبه و گمراه،اینه رسمش.؟؟
قرار بود که بحثارو یکی یکی مطرح کنیم و با دلیل و منطق پیش بریم، اما به دلایلی که کمتر تقصیر من بود،نشد.
توی جوابام خیلی سعی کردم منصف باشم و درست حرف بزنم و مثل آدم،اما می دونم که نتونستم،پس ببخشیدم از ته دلتون.
البته گاهی هم که تند جواب دادم،طبیعتا قصد توهین نیست،بلکه طفاع شدید از عقیده ام است(در این قسمت ها حتما دقت کنید،دست کم متوجه می شوید که من مشکلم چه بود؟).
کانون محیط خیلی خوبی برای من بود،از همه ی بچه ها که تک تک با حضورشون این فضای زیبا رو ساختند،خیلی خیلی تشکر می کنم و دست همه تونو می بوسم.و برای همیشه دوستتان خواهم داشت.
آخرین ارسالی که در میز گرد مطرح شد از آقا مجتبی بود،من هم نظرمو درباره ش نوشتم و می فرستم.
امیدوارم بی کم و کاست همه ی بچه ها بتونن بخوننش.و آقا مجتبای عزیز،برادر گلم خیلی دوستت دارم و ازت می خوام منو ببخشی.
پیشنهاد دیگه ای که داشتم براتون، اینه که می تونید همین مطالبو جمع کنید و با تحقیق از منابع مختلف، تا جایی که می توانید مستند و منطقی آنرا پاسخ داده و انتشار دهید.تا لااقل از نظر شما دیگر کسانی مثل من منحرف نشوند. اما امانت داری را فراموش نکنید.
بسم الله الرّحمن الرّحیم

+++خانوم زشت ، که به این نتایج رسیده و اون ها رو قبول کرده ، ولی چون یه سری سوالها و بحث هایی مطرح شده ، و نیاز ما هم همیشه پرسش محوره ، میتونه بحث مفید باشه ! اما زمینه هایی که توی بحث مطرح شده برای هر کودومش یه میزگرد نیاز هست !

اگه خانوم زشت این چیز ها رو بش اعتقاد دارن و برنمی گردن از نظرشون ، پس از مطرح کردن این سوال ها چه هدفی دارن ؟ هدایت ما ؟ یا جدال ؟ یا شاید اهداف بهتر
===سلام به همه ی دوستا ی عزیز،سلام آقا مجتبی.اول اینکه از موضع گیری تون خوشم نیومد.منصفانه نیست.بعدش آره به حرفایی که می زنم معتقدم،چون با توجه به دلایلش منطقی تره.اما اگر دقت کنید اینجا موضوعاتی مطرح میشن که ظاهرا همه در ابراز نظر آزادن،پس منم فقط نظرمو گفتم،مثل بقیه،و فقط برای ادعاهام دلیل آوردم،درست مثل بقیه ی دوستان.پس هدف من نه هدایت شماست(اصلا من کی شما رو گمراه دونستم تا بخوام هدایتتون کنم،برخلاف شما که همه ش اصرار دارید که نظراتمو پس بگیرم،چون فکر می کنید گمراه شدم!)و نه جدال،فقط روشن شدن حقیقت در موضوع مورد بحث.
درباره ی دامنه ی بحث هم باید بدونید که این دوستان هستند که آنرا به اینجا کشانده اند و من فقط پاسخ داده ام.

+++اگه شیعه هستن بدونن که هدایت قلبی زمینه قبول ولایت امام زمان هست و این فقط به اذن خداست ، کسی بدون این زمینه براش ثابت نمیشه !
===این هم خیلی بی انصافین که منو از هدایت قلبی بی بهره دونستین،به این دلیل که مثل شما فکر نمی کنم.اذن خدا هم در اینجا به معنی فراهم کردن اسباب هدایته،و من فکر نمی کنم اگر اعتقاداتی مثل شما نداشته باشم،نامسلمونم.
+++ولی سوالهای خوبی مطرح شده ،

روشی که خانوم زشت در پیش گرفتن به نظرم تا حدودی درسته ! این که سند احادیث رو با قرآن مشخص میکنن !

ولی سوال ؟

چقدر خوب قران رو میشناسن که بخوان قرآن رو سند مقایسه قرار بدن ؟ یعنی چقدر قرآن شناسن ؟ و چقدر پاکن ؟

و این که آدم برای بیماری قلبش بره پیش یه هیئت و کمسیون از متخصص ها ، چطور میشه بدون نیاز به کارشناس علوم نقلی و قرآن شناس پاکی که مورد اعتماد ماست و به عدالتش ایمان داریم بخواییم طبق فهم سطحی که از قرآن داریم بخوایمم احادیث رو باش سندیت ببخشیم .
===باید دقت کنید که قران حداقل برای فهم اصول آسان است. فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا‏ یا فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ‏ یا ‏وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر‏ که در سوره ی قمر چهار بار تکرار شده است.پس قرآن آنچنان پیچیده وعجیب و غریب نیست که حتی با آموختن زبان عربی نتوانیم آنرا درک کنیم.تازه چه کسی مانع شده است که به همان قرآن شناسان پاک مورد اعتمادتان مراجعه کنید؟



+++من هم خیلی (شبه ها یا )سوال هایی که مطرح شده تا به حال برام مطرح نبود که برم تحقیق کنم ، بعضی ش رو قبلن میدونستم و تحقیق کرده بودم و بعضی اش رو نمی دونم ...از سرچم کمک گرفتم ولی طبق استدلال خودم رفتم..

ولی چون برای بچه ها مطرح شده نظرم رو میگم ...

و یه سوال دیگه از بچه ها ، قرآن و عترت پیامبر موازی همن مثل زنجیر بهم احتیاج دارن :

قرآنی که از دید اهل سنت مطرح شده چه جور قرآنیه و قرآنی که از دید شیعه مطرح شده چه جور ،
===این یعنی شما باید تمام تفسیرات سنی و شیعه را خونده باشید و درک کرده باشید و مقایسه کرده باشید،بعد به این نتیجه رسیده باشید . درحالیکه مطمئنم تفسیرای خودمونم نخوندی!
+++زشت جان هیچ وقت حقیقت رو به این روش نمی تونی پیدا کنی جز این که ببینی ائمه چطور قرآن رو تفسیر و تبیین میکنن و اهل سنت چطور و موازی پیش بری عین زنجیر از قرآن به سنت و از سنت به قرآن !

اعتقاد من اگه بخوام قرآن رو با دید ی که اهل سنت قبولش دارن نگاه کنم همیشه حس میکنم قرآن با ما دعوا داره
===در مورد قرآن و سنت فکر کنم نظرمو اگه واضح نگفته باشم، با دقت در پستای قبلیم معلومه.قرآن کتاب هدایته و به کلیات هدایت اکتفا کرده(همونطور که مثلا مواد مورد نیاز انسان در زمین به صورت آماده قرار داده نشدن، بلکه به صورت مواد خام هستند که انسان در هر زمان باتوجه به نیازش و علمش، مواد مورد نیازشو بسازه)برای تبیین کتاب هدایت هم نیاز به سنت پیامبر است پس هم افراط و هم تفریط در زمینه ی سنت پیامبر غلطه یعنی !فقط کتاب خدا کافی نیست(بدون تبیین)و اهمیت بیش از قرآن هم دادن به سنت درست نیست.معنای مطابق با قران کتاب الله و سنتی هم همینه.
(۲۸-۹-۱۳۸۹ ۰۶:۵۰ عصر)zesht نوشته شده: یا قضیه ی عبس و تولی که خدا پیامبر را توبیخ می کند
یا يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏ اي پيغمبر ! چرا چيزي را كه خدا بر تو حلال كرده است ، به خاطر خوشنود ساختن همسرانت ، بر خود حرام مي‌كني‌ ؟ خداوند آمرزگار مهرباني است ( و تو را و همسران تو را مي‌بخشايد ) .

‏قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا‏

+++قضیه این تاکید ها و پرانتز ها توی ترجمه کردن آیه قرآن چیه ؟
===همونطور که می دونید ترجمه توانایی انتقال کامل مطلب رو نداره و این موارد داخل پرانتز با توجه به قرائن و نشانه های آیات و قواعد زبان عربی نوشته می شوند و برای توضیح بیشتر آیه هستند.

بگو : من فقط انساني همچون شما هستم و به من وحي مي‌شود كه معبود شما يكي است . پس هركس كه خواهان ديدار خداي خويش است ، بايد كه كار شايسته كند ، و در پرستش پروردگارش كسي را شريك نسازد .

+++عبادت طبق ولایت الله که در ادامه میگم ، که اطاعت از ولایت علی (ع) ، عبادت خداست ، و با لااله الاالله منافاتی نداره
===ولایت اگر به معنای دوستی است که خدا خود مومنان را امر به دوستی یکدیگر و خدا و رسول می کند اما اگر به معنی سرپرستی و اولی به تصرف بودن است با تو حید سازگاری ندارد.

قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ ( اي پيغمبر !
+++این آیه به حضرت نوح گفته شده
====واقعا که!با چه دلیلی؟؟در سوره ی انعام فقط یک بار آنهم در آیه ی 84 نام حضرت نوح آمده.
حتی از روی اینکه قل گفته وصیغه ی مخاطب است معلومه که طرف سخن پیامبر است.در ثانی در کدام تفسیر آمده؟؟؟؟؟؟
بگو : من نمي‌گويم گنجينه‌هاي ( ارزاق و اسرار جهان ) يزدان در تصرّف من است ( چرا كه الوهيّت و مالكيّت جهان تنها و تنها از آن خداي سبحان است و بس ) و من نمي‌گويم كه من غيب مي‌دانم ( چرا كه كسي از غيب جهان باخبر است كه در همه‌ي مكانها و زمانها حاضر و ناظر باشد كه خدا است )
+++این ترجمه غلطه ، اعلم یعنی آگاه تر ، یعنی من آگاه تر به عالم غیب نیستم
====در اینجا دیگر نشان دادید که مراجعه به همان قران شناسان پاک در مورد شما حتما لازم است!لابد اقول را هم باید گویاتر ترجمه کرد!!متاسفانه شما که تفاوت صفت تفضیلی و صیغه ی متکلم وحده را نمی دانید،به خودتان اجازه می دهید که نظر بدهید،هیچ،خودتان را بر حق هم می دانید!لطفا حداقل قبل از نظر دادن نگاهی به هر تفسیر یا ترجمه ای که می خواهید بیاندازید.!!(چون فکر نمی کنم ناشیترین مترجم یا مفسر هم چنین اشتباهی بکند)

خداوند در سوره جن مي‏فرمايد: (عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أحَداً إلاّ مَنِ ارْتَضي مِنْ رَسُولٍ...)؛[5] «او داناي غيب است و هيچ كس به عالم غيب او آگاه نيست جز پيامبري را كه از او خشنود باشد...».
===خوب لابد این آیه را به این حمل می کنید که پیامبران هم بر غیب مطلغ بوده اند اما نه به اندازه ی خدا!!!واقعیت این است که با توجه به قرآن، خداوند گوشه ای از عالم غیبش را به پیامبران نشان داده است تا دعوی صدقی باشد بر نبوت و رسالت آنها و این به معنای این نیست که آنها از تمام غیب مطلع بوده اند.تازه اگر پیامبران به واسطه ی وحی با خداوند در ارتباط بوده اند و به عنوان معجزه هایشان از گوشه هایی از عالم غیب آگاهی داده شده اند، امامان و سایر انسان های بزرگ که فاقد وحی اند.آنها حتی از آن مقدار هم مطلع نیستند.

و من به شما نمي‌گويم كه من فرشته‌ام . ( بلكه من انساني همچون شمايم . اين است عوارض بشري از قبيل : خوردن و خفتن و در كوچه و بازار راه رفتن ، در من ديده مي‌شود ، جز اين كه به من وحي مي‌شود و )
+++یعنی بشر نمی تونه مجرد و لطیف بشه در حالی که انسان هم هست ؟
===بشر دو بعد داره،ماده و معنا و مادامیکه در این دنیا زندگی می کنه،احتیاجات مادی هم داره،و من هرگز نگفته ام که این احتیاجات مانع رسیدن آدم به مقامات والای انسانی است.آیا حرف من همچین معنایی را می رساند؟
من جز از آنچه به من وحي مي‌شود پيروي نمي‌كنم ( و سخن كسي جز سخن خدا را نمي‌شنوم و تنها به فرمان او راه مي‌روم ) . بگو : آيا نابينا و بينا ( و كافر سرگشته و مؤمن راه يافته ، در شناخت اين حقائق ) يكسانند ؟ ( و هر دو مساوي در پيشگاه يزدانند ؟ ) مگر نمي‌انديشيد ( تا در پرتو عقل ، حق برايتان نمودار و آشكار شود ؟ ) . ‏

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ گنجينه‌هاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او از آنها آگاه نيست .

و آیات بی شمار دیگری که غیب را فقط مخصوص خدا دانسته و همه انسانها را مشمول قانون کل نفس ذائقة الموت دانسته و هیچ
کس را جز خدا بری از خطا و اشتباه نمی داند و اگر ما جز به این باور داریم اشتباه از ماست نه از قرانی که خداوند حافظ اوست.
________________________________________

+++در قرآن اشاره به انواع اطلاعات غيبي براي انبيا و اوليا كرده و مي‏فرمايد: (ذلِكَ مِنْ أنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إلَيْكَ)؛[6] «آن، از خبرهاي غيبي است كه به تو وحي نموديم.» و از قول حضرت عيسي(ع) مي‏فرمايد: (وَ أنَبِّئُكُمْ بِما تَأكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ)؛[7] «و به شما خبر مي‏دهم كه در خانه‏هايتان چه مي‏خوريد و چه مي‏اندوزيد.»
===اگر در ترجمه ی آیه مقدار کمی دقت کنید، پی می برید که اینها اولا به صورت وحی بوده(نوحیه الیک)ثانیا برای صدق دعوی رسولان خدا و به عنوان معجزه ی آنها بوده.در ضمن لطفا همه ی آیه را هم ذکر کنید و آدرس درست بدهید(و انبئکم بما تاکلون و... آیه ی 49 سوره ی آل عمران است و ذلک من انباء الغیب...آیه ی 44 سوره ی آل عمران است)

+++نظر شیعه و اسلام اینه که : مالکیت همه چیز از ان خداست ، و اذن و دخل و تصرف همش از آن خداست ، همین طور عالم غیب ! برای هر کی که خدا بخواهد !
===واقعیت این است که خدا برای رسولان خود،فقط گوشه هایی از غیب را آشکار کرده تا مردم دعوتشان را راست وتایید شده بدانند.
+++زمین همیشه از ولی و حجت خدا خالی نیست ! و خدا از علم خودش هر چه رو که بخواد به امامش میدهد ، و این مالکیت خداست !
===این که زمین هیچ وقت از ولی خدا خالی نیست،درست است اما ولی یعنی چه؟یعنی سرپرست خدا؟نعوذبالله این هم درست است که خدا از علم بی انتهایش می تواند به هر کس هر قدر که بخواهد بدهد.اما آیا لازم است که به تعدادی از بندگان خودهمه را بیاموزد؟؟؟جواب این است که نه، زیرا خداوند خود می فرماید: وما اوتیتم العلم الا قلیلاو این آیه که تمام انسان ها را مخاطب قرار داده آن را نفی می کند.
در قران هم داریم که مِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً یعنی قبل از قران کتاب موسی امام و رهبر بود،پس حالا باید قرآن پیشوا و رهبر باشد.و منظور از امام حاضر و حجه خدا کتاب هدایت اوست که بر بندگانش فرستاده است.

+++امام صادق میگه مالکیت همه چیز از آن خداست و این حقیقت عبودیت است
===لطفا از مقدمه ها تان که بعضا درستند نتیجه گیری غلط نکنید .


+++«بين اين آيات: (قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الأرْضِ الْغَيْبَ إلاّ اللهُ) و (عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أحَداً) و بين علم انبيا و اوليا به پاره‏اي از غيب هيچ‏گونه منافاتي نيست، زيرا علم آنان به اعلان از جانب خداوند متعال است و اين غير از آن علمي است كه از صفات ازلي و ابدي خداوند است كه از تغيير و تحوّل منزّه است.»[8]
===من هم ادعا نکردم که بین این آیات منافاتی هست یا نعوذبالله در قرآن تناقضی هست.همانطور که گفتم غیب فقط از آن خداستو فقط چوشه هایی از غیب را به رسولان خود(ونه هیچ کس دیگری)نشان داده،به عنوان معجزه وبعد از پیامبر هم که رسول دیگری نخواهیم داشت تا وحی بر او نازل شودو غیب آموزش داده شود.
+++و نيز ابن ابي الحديد معتزلي مي‏گويد:
«ما منكر وجود افرادي كه خبر از غيب داده و مي‏دهند نيستيم ولي آن را مستند به خداوند باري تعالي مي‏دانيم كه با قدرت و تمكين و آمادگي اسباب آن، به آنان عطا نموده است».[9]

===قاعدتا باید بدانید که وقتی در قران آگاه نمودن از غیب جز برای رسولان، آنهم به صورت محدود استثنائی وجود ندارد،حرف ابن ابی الحدید یا هر کس دیگر حجت نیست و اهمیت ندارد،چون مخالف با قران است.



آیه ی 5 سوره ی قصص وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ‏ درباره ی قشر مستضعف است و مستضعفید دروران فرعون را شامل می شود چنانچه در آیه ی بعدی خداوند می فرماید:

وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ یعنی و ايشان را در سرزمين ( مصر ) مستقرّ گردانيم و سلطه و حكومتشان دهيم ، و بر دست مستضعفان ، به فرعون و هامان و لشكريانشان چيزي را بنمايانيم كه از آن در هراس بودند .

+++امام باقر میگه این الذین استضعفوا ما امامان هستیم ، هیچ تناقضی هم با آیه نداره ، چون آیات قرآن مربوط به زمان خاصی نیست ، پس اراده الهی که خداا میگه نرید امکان این که توی زمان های دیگه هم محقق بشه وجود داره ، یعنی علاوه بر معنی ظاهری ، معنی باطنی داره ، شان نزول داره ، تاویل داره ، روش تفسیر داره ، روش های تفسیر ائمه هم که توی روایاتشون استفاده کردن روش های گوناگونیه که مفسر های ما گاهی از این روش ها استفاده کردن ،

===درباره ی این آیه که معنا واضح است.چون مستضعف به کسی اطلاق می شود که هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی(سطح درک و شعور)از جانب مستکبران و مترفان،به ضعف کشیده شده باشند(مانند همان قوم بنی اسرائیل).پس با قفرض اینکه امامان فقیر مادی هم بوده باشند،اما چون از لحاظ درک و شعور در بالاترین سطح بودند، به کاربردن مستضعف برای آنها درست نیست.
در مورد شان نزول آیات و بطن آنها و تاویل و روش تفسیر و ...هم باید بدانید که حداقل بیشتر از شما بررسی داشته ام.
احادیثی که دربارة تفسیر قرآن جمع‌آوری شده در این زمان عبارت است از تفاسیر البرهان و تفسیر امام و تفسیر عیاشی و امثال آن.شاید مهمترین آنها تفسیر امام باشد که منصوب به امام حسن عسگری (ع) است.که مشکل زیاد دارد. اول اینکه سند بعضی از احادیث آن مشکل دارد(و معلوم می شود که اینها ساختگی و توهین به امام است).به فرمایش علامه حلی مناکیر(زشتی ها و چرندیات)فراوانی در این تفسیر وجود داردو بعضی از مطالب آن مخالف نص قرآن است(مثلا می توانید به تفسیر آیه ی و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا و یا توصیف فروج زنان بهشتی و ...)مراجعه کنید.تفسیر دیگر ،تفسیر البرهان سید هاشم است که به همین صورت!(مثلا به تفسیر آیه ی امن الرسول بما انزل الیه مراجعه کنید)!مشکل دیگر اینکه تمام قران تفسیر نشده است.مثلا تفسیر امام پاره ای از آیات سوره ی بقره و اندکی از آیات دیگر را تفسیر کرده و یا تفسیر قمی و البرهان،جسته و گریخته به بعضی از آیات پرداخته اند.
بنابراین فقط مراجعه به تفاسیر ائمه نه تنها مارا بی نیاز نمی کند،بلکه درست نیست که فقط به اثار آنان محدود باشیم.

درباره ی آیه ی تطهیر هم باید بدانیم که آیه ی33 سوره ی احزاب است اما اشاره به اهل بیت پیامبر آنطور که ما ادعا می کنین ندارد! زیرا در آیات قبلی(28)می فرماید: ((يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ)) یا در آیه ی 30 و 32 ((يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ )) و کلا آیات 28 تا 34 سوره ی احزاب روی سخنشان با همسران پیامبر،خصوصا و سایر زنان مسلمان ،عموما می باشد.بنابراین از این آیه نیز نمی توان برداشت شمارا داشت.



+++به نظر من این یکی از روش های تفسیره ، که جملات و آیات رو گاهی مستقل تفسیر میکنن ، البته من این جا سواد قرآنی و علمی توی تفسیر ندارم، ولی میدونم که حضرت علی و امامنمون اینطور هم تفسیر میکردن خیلی فراوان ، که تضادی با آیات قرآن ندارن..
===لطفا از این نوع حرف زدن دست بردارید.قرار شد با دلیل حرف بزنید..دلیل.مثال بیاورید...


+++در خود ادبیات عرب مکرر دیده می شود که از مفرد به الفاظ جمع ، تعبیر آورده می شود.
===مثال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دلیل؟؟؟؟؟؟
+++در قرآن نیز طبق همین شیوه استعمال فوق در آیات متعددی مشاهده می شود اهل سنت خودشان این گونه استعمال ها را پذیرفته اند.
===اولا اگر می توانی از منابع خودمان استفاده کن!!!!!!!!!!!!..ثانیا منبع بده، در کدام تفسیر اهل سنت آمده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
+++آن موارد به شرح ذیل است :الف ) کلمه نسائنا و انفسنا در آیه مباهله ، در وجود فاطمه زهرا(س ) و علی (ع) به کار رفته است .
===در این که پیامبر به قصد مباهله این عزیزان را با خود برد،حرفی نیست.مشکل به نتیجه ای برمی گردد که از آن گرفته می شود.باید بدانی که قانون مباهله این است که افراد با نزدیکترین کسانش(خویشاوندان نسبی اش)در مباهله حاضر شود.چنانچه در موارد دیگر که پیامبر انتخاب دیگری داشته ضرورتا حضرت علی(ع)انتخاب نشده.
++++ب ) در همین سوره مائده ، آیه 52 گوینده این جمله ((یقولون نخشی ان تصیبنا دائره )) طبق بیان اهل سنت تنها شخص عبدالله ابی بوده است .
====اولا بیان اهل سنت که حجت نیست.ثانیا مربوط به همه ی منافقان است که سرکرده ی آنان،عبدلله ابن ابی بوده.
+++ج ) همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره ، تعبیراتی دیده می شود که عموما" به صورت جمع است ولی طبق آنچه در شائن نزول آنها آمده منظور یک فرد بوده است . اما این که به چه علت در این مورد و امثال اینها استعمال فوق صورت می گیرد می توان به دو علت اشاره کرد:الف ) از نظر عرف عرب این مطلب پذیرفته شده است که وقتی می خواهند حکمی را بیان کنند آن را در شکل کلی عرضه می کنند. اگر چه مصداق آن به یک فرد منحصر بوده باشد.

====اما آیه ی مباهله یا آیه ی 61 سوره ی آل عمران این است:
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ یعنی هرگاه بعد از علم و دانشي كه ( درباره‌ي مسيح ) به تو رسيده است ( باز ) با تو درباره‌ي او به ستيز پرداختند ، بديشان بگو : بيائيد ما فرزندان خود را دعوت مي‌كنيم و شما هم فرزندان خود را فرا خوانيد ، و ما زنان خود را دعوت مي‌كنيم و شما هم زنان خود را فرا خوانيد ، و ما خود را آماده مي‌سازيم و شما هم خود را آماده سازيد ، سپس دست دعا به سوي خدا برمي‌داريم و نفرين خدا را براي دروغگويان تمنّا مي‌نمائيم .
پس همانطور که از معنی آیات برمی آید به دلیل راه و روش مباهله است که پیامبر باید از زنان و فرزندانش و خودش مایه بگذارد و برتری آنها را بر کسی ثابت نمی کند هر چند ما معتقدیم که بنا به شاگردی در محضر حضرت باید برتر باشند اما خداوند علیم بر هر چیزی است و اصل بر این است که:
ان اکرمکم عند الله اتقیکم و معیار برتری تقوی است که بنا بر آموزه های دینی ما از نمود های بارز تقوی محبت و خدمت به خلق و عدم امتیازطلبی است.

++++مصادیق و جزئیات آیات به عهده سنت معصومین است
====اولا بنابرآنچه گذشت و توضیحاتی اضافی که بعدا می آید،معصوم به آن مفهوم نداریم(جز در مورد پیامبر،آنهم در دریافت و ابلاغ وحی)ثانیا در قرآن ذکر شده است که پیامبر مبین و روشن کننده ی قرآن است،نه کس دیگری.بنابراین سنت و روش پیامبر ،نشان دهنده ی مصادیق و جزئیات آیات است.
++++و در روایات متعدد به این امر توجه شده و یکی از توطئه‌ها علیه اسلام ناب و اهل بیت در طول تاریخ همین بوده که می‌گفته‌اند:"حسبنا کتاب الله" یعنی کتاب خدا برای ما کافی است و...
====البته توضیحات قبلی کافیست اما کتاب +سنت قطعی پیامبر لازم است و این دو با هم کافی اند.

++++امام رضا (ع) به واژه نفسنا برای ولایت و خلافت علی (ع) استناد می‌کند و در روایتی دیگر امام موی کاظم (ع) "انفسنا" را علی (ع) می‌داند.

همچنانکه نسائنا را حضرت زهرا می دانند ، در روایتی دیگر جابر بن عبد الله انصاری ـ صحابه پیامبر ـ منظور از عبارت انفسنا را پیامبر و علی معرفی می‌کند.
====این روایت ها را با ذکر سند بیاورید(برای چندمین بار لطفا مستند حرف بزنید>)

++++ضمن آنکه در بعضی روایات گذشته آمده بود که "انفسنا و انفسکم" رسول الله و علی (ع) هستند.
====حداقل ترجمه ی آیه را بخوانید و فقط سعی نکنید که بنویسید.انفسکم منظور یهودیان طرف مباهله است نه پیامبر(ص) یا حضرت علی(ع)...



اما در باره ی حدیث ثقلین
باید شما هم بدانید که به دو صورت روایت شده است:
انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و سنتی یا کتاب الله و عترتی، لن یفترقا حتی یردا الی الحوض که از نظر راویان و سلسله ی سند به یک اندازه از اعتبار برخوردارند و در این صورت باید به قرآن مراجعه نمود تا اختلاف رفع گردد.واقعیت این است که در قرآن از پیامبر به عنوان تبیین کننده و مبین و روشن کننده ی قرآن اسم برده شده بنابراین اگر راه و روش و سنت پیامبر به منزله ی تبیین کتاب خداست و برای فهم قرآن نیز به تبیین و بیان پیامبر است، باید مورد دوم که کتاب الله و سنتی است، درست باشد.

++++و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزل الیهم
اگه این طوریه چرا با تبیین و دلیل پیامبر قرآن رو تفسیر نکینم ؟ چرا با روایات مستند پیامبر قرآن رو تفسیر نمیکنیم ؟
====مگه من گفتم این کارو نکنیم؟؟؟؟تمام داد و هاوار من اینه که روشمون اینطوری باشه،حالا شما طلبکارهم شدید!!
++++وقتی میگه الحق مع علی و علی مع الحق !؟
====این که خیلی خوبه.اما چرا اینو گفته؟منظورش چی بوده؟تازه،مگر به دیگر اصحاب و یاران خود چنین مواردی نفرموده و در مناقب آنها چنین بیاناتی نداشته؟
جالبه بدانید که همان اهل سنت که گاها نیمه، ناقص بدانها استناد می کنی حدیث دارن که با علم رجال و درایه قابل ایراد نیست و مضمونش اینه که اگر قرار بود بعد از من(حضرت محمد(ص))پیامبری می آمد آن کس عمر بن خطاب بود!!!یا هست که ایمان ابوبکر به تنهایی برابر با ایمان همه ی امت من است!!آیا بهتر نیست که در این موارد به قران رجوع کرد؟؟؟

++++وقتی میگه مات قبل ان تموتو ! بمیرید قبل از آنکه بمیرید ، این چطوره وقتی طرف زندست بمیره ! آیا ذائقة الموت نمیتونه معنی باطنی (علاوه بر معنی ظاهری ) داشته باشه !
====اولا که مات نیست و موتوا قبل ان تموتوا است.ثانیا اگر قرار باشد هر آیه معنی باطنی خاصی داشته باشد که جز عده ای معدود آنرا نفهمند و در هر آیه این معنی باطنی منظور باشه،آنوقت یسرنا القران للذکر چه معنی می دهد؟؟؟ثالثا مثلا در قران آمده که اقتلوا انفسکم،اینجا معلوم است که حکم به خودکشی نداده،بلکه منظور خود جاهلیتان را بکشید،چون بلافاصله می گوید که فتاب علیکم و قبل از آن گفته فتوبوا الی بارئکم.
پس آیات قران را باید با خود قران معنا کرد و تمام آیات را با هم در نظر داشت،نه آنچه را که باب طبع ماست و ما را حق جلوه می دهد.
++++وقتی پیامبر امر میکنه یعنی خودش هم موت رو تجربه کرده که میگه بمیر ! روز اول بهارم هم مرگه هم زندگی ، مرگ زمستان و تولد و شروع زندگی بهار ، پیامبر از مرگ وابستگی ها حرف نمی زنه و مرگ تعلقات ؟؟ آیا همه یه روزی از تعلقات رها نمیشن ؟ آیا نمیشه یکی زنده باشه و وابستگی به کسی یا چیزی نداشته باشه و از وابستگی غیر خدا مرده باشه و مثل مرده چشم و گوشش باز شده باشه و پرده های کنار رفته رو به اذن خدا ببینه ؟پس شاید خیلی معانی باطنی دیگه هم داشته باشه این آیه : انَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ
====میگید شاید؟؟؟!!! ،پیداست که از تصورات خودتونه وگرنه آیه ی پس از آن را می خواندید که ‏ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ این که درباره ی قیامت است و تاویل نمی شود!‏
...

+++همینطور سند کتاب الله سنتی توی اهل سنت از سند کتاب الله عترتی ضعیف تره
====با چه مدرکی؟؟؟؟؟؟؟؟

در مورد آیه 55 سوره ی مائده ((‏إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ‏)) اولا ذکر شده که ولی شما خدا و رسولش و کسانی اند که ایمان آورده اند(و به صورت جمع ذکر شده است و مثلا نگفته الذی امن که مفرد باشد و بتوان گفت که منظور آن امام علی (ع) بوده) ثانیا اگر منظور از اقامه ی صلاة و ذکر و هم راکعون یکی باشد، که نمی شود.یعنی نمی شود که آنها که نماز می خوانند و رکوع می کنند(چون یک مطلب را می رسانند) .

++++که جوابش رو بالا گفتم
====کجا؟؟کدام جواب؟(وجدانا خودت هم قانع شدی؟؟)
+++، ولی نکته دیگه :
نَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ‏
این جا ولی ، هم خدا معرفی شده و هم رسولش و هم کسانی که ....
دقت کن !
آلله ولی الذین آمنوا..یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفرو اولیاء الله یخرجونهم من النور الی الظلمات
====اولا آیه رو اشتباه نوشتی: والذین کفروا اولیاءهم اللطاغوت

++++میخوام بگم که توی این آیه خدا برای ولایت خودش میگه : ولی الله(مفرد )
ولی برای ولایت غیر خودش میگه اولیائ الطاغوت (اولیای طاغوت ، جمع)
====ثانیا که این دلیل نمیشه چون آیاتی هم هستند که ولایت غیر مومنین را مفرد و ولایت مومنین را جمع آورده است، مثلا آیات 89 و 119 سوره ی نساء و 51 مائده و 71 توبه و 62 یونس و ...
ثالثا ولایت در این آیه به معنی سرپرستی نیست بلکه به معنی دوستی است.در این صورت چون خطاب آیه به تمام مومنین است(که پیامبر و ائمه را هم شامل می شود)معنی آیه چنین می شود که خدا و رسول خدا و مومنین سرپرست مومنیند.یعنی مومنانی که مقیم صلاة و موتی زکاة باشند نیز سرپرست پیامبر محسوب می شوند.!!در حالیکه
رابعا خداوند در بعضی از آیات مثل 107 و 120 بقره و 45 و 123 نساء و... و 55و70و14 انعام صراحتا سرپرستی من دون الله را فقط ازان خدا می داند.
کاش تو هم یه ذره دقت می کردی!


++++به این نتیجه میرسیم که ولایت خدا ، همون ولایت خدا و همون ولایت کسانی هست که یقیمون الصلوة و یوتون الزکات هستن [/color]
===پس اگر به معنای دوست داشتن باشد درست است،هرچند دوست داشتن پیامبر و مومنان هم باید در جهت رضای خدا باشد ،نه در عرض آن و همراه با آن

++++و اونها اولیائ الطاغوت ، یا غیر خدا نیستن که جمع بشن ،
===اولا که این دلیل نمیشه چون آیاتی هم هستند که ولایت غیر مومنین را مفرت و ولایت مومنین را جمع آورده است، مثلا آیات 89 و 119 سوره ی نساء و 51 مائده و 71 توبه و 62 یونس و ...


+++++ولایت اون ها ولایت خداست ، و فرمان برداریشون فرمان برداری خداست
، و غیر خدا حساب نمیشن !
======آنوقت تکلیف این آیات چه می شود؟؟؟؟؟:

‏إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ‏

‏ حكومت آسمانها و زمين تنها از آن خدا است . او است كه زندگي مي‌بخشد و مي‌ميراند . جز خدا براي شما سرپرستي ( كه كارهاي شما بدو واگذار شود ) و ياوري ( كه شما را كمك و از شما دفاع كند ) وجود ندارد . ‏

توبه-116
یا آیاتی از این قبیل مثلا 107 و 120 بقره و 45 و 123 نساء و... و 55و70و14 انعام که صراحتا سرپرستی من دون الله را فقط ازان خدا می داند.؟؟؟؟؟؟؟؟؟



++++بلکه از یک نورن ! از نور خدا!
====این دیگر بی ادبی محض است.کجای قران فرموده که خلقت این بزرگواران از طین یا نطفه یا علقه یا مضغه یا... نبوده بلکه آنها را از نور خودم آفریدم؟؟؟؟
++++و اطاعت و سرپرستیشون اطاعت و سرپرستی خداست
=====!!!!!!!کجا این بزرگواران همچین ادعایی داشتن!!!! .

++++در نهج البلاغه ، على (ع) خبر از تسلط حجاج بن يوسف ثقفى بر مردم و ظلم او در كوفه و حتى از مقدار زمان حكومت اش خبر داده اند.و پیش بینی های دیگر ...
====اولا پیش بینی با حکم قطعی دادن فرق می کند.مثلا امام علی (ع) در نامه ای به منظر بن جارود عبدی که فرماندار او در شیراز بوده،نوشته است:
اما بعد،فان صلاح ابیک غرنی منک و ظننت انک تتبع هداه ئ تسلک سبیله
یعنی شایستگی پدرت مرا درباره ی تو فریب داد و گمان می کردم که دنبال هدایت او می روی و از طریقی که پدرت رفت،رهسپار می شوی(نامه ی 71 نهج البلاغه)منظر کسی بود که حضرت علی درباره ی او اشتباه کرده بود و او را به فرمانداری شیراز منصوب کرده بود اما او با غصب 4000 درهم از بیت المال به نزد معاویه گریخت.
ثانیا در تهذیب الاحکام شیخ طوسی جزء 3 صفحه ی 40 چاپ نجف نوشته که امام علی بدون وضو نماز ظهر خوانده است.
و موارد زیاد دیگری وجود دارند که به هیچ وجه قابل توجیه و تاویل نیستند.

+++++آيات قرآن و علم غيب
خداوند متعال مي‏فرمايد: (وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلائِكَةِ فَقالَ أنْبِئُوني بِأسْماءِ هؤلاءِ إنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إلاّ ما عَلَّمْتَنا إنَّكَ أنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ)؛
«خداوند همه اسماء را به آدم ياد داد آن‏گاه حقايق آنها را بر فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر شما در دعواي خود صادق‏ايد اسماء اينان را بيان كنيد. فرشتگان عرضه داشتند اي خداي پاك و منزه ما نمي‏دانيم جز آنچه به ما تعليم فرمودي تويي دانا و حكيم.»
====در اینجا نیز با نبی خدا آدم سرو کار داریم نه افراد غیر رسول!تازه مطلب مربوط به آموزش غیب نیست بلکه تعلیم اسماء است(مقدمات زبان بشری)

++++و نيز مي‏فرمايد: (وَ عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أحَداً، إلاّ مَنِ ارْتَضي مِنْ رَسُولٍ)؛«او داناي غيب است و هيچ‏كس بر عالم غيب او آگاه نيست به جز پيامبراني كه خود برگزيده است.»
===این را قبلا هم توضیح دادم ولی محض یادآوری همانطور که از استثناء معلوم است احدی غیر از رسولان خدا،آنهم به ازن خدا و برای اثبات درستی سخنشان نزد مردم(یعنی به عنوان معجزه)،آنهم به صورت محدود،غیر از آنان هیچ کس دیگری از غیب آگاهی داده نشده است.

++++و نيز به نقل از حضرت عيسي(ع) مي‏فرمايد: (وَ أنَبِّئُكُمْ بِما تَأكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ)«و به شما خبر مي‏دهم كه در خانه‏هايتان چه مي‏خوريد و چه ذخيره مي‏كنيد.»
====با توجه به آیه ی قبلی این هم فقط به اذن خدا بوده و معجزه ی حضرت عیسی،نه دلیل بر اینکه او هم از غیب هر چه را که می خواسته می دانسته.

++++و نيز خداوند متعال درباره شهيدان مي‏فرمايد: (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللهِ أمْواتاً بَلْ أحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ...)؛«مپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده‏اند بلكه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزي مي‏خورند.»
====این آیه هم به ادامه ی تکامل شهدا در برزخ و ارتزاق آنها در عالم برزخ اشاره دارد.،نه در این دنیا.

++++و نيز مي‏فرمايد: (وَ مَنْ يُطِعِ اللهَ وَ الرَّسُولَ فَأولئِكَ مَعَ الَّذينَ أنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ أولئِكَ رَفيقاً)؛

«آنان كه خدا و رسول را اطاعت كنند البته با كساني كه خدا به آنان لطف و عنايت كامل كرده يعني با پيامبران و صدّيقان و شهيدان و نيكوكاران محشور خواهند شد و اينان رفيقان نيكويي هستند.»
===ازینآیه هم می توان فهمید که پیروی در حوزه ی دین فقط باید از خدا و رسول و نه هیچ کس دیگر صورت گیرد.

+++با ضميمه كردن اين دو آيه استفاده مي‏شود كه انسان‏هاي مطيع واقعي خدا و رسول با شهيدان‏اند، و شهدا نزد پروردگار متنعّم‏اند، اينان نيز نزد پروردگارند.

===مگر خداوند جا ومکانی دارد؟ که اینها نزد او باشند؟این آیات مربوط به عوالم برزخ و قیامت است و ربطی به این دنیا ندارد.خودتان توانایی درک آنرا ندارید، حداقل به یک تفسیر مراجعه کنید.شما به اعتراف خودتان متخصص قرآن نیستید،کاش می دانستید که چه ظلم بزرگی است این گونه سطحی دیدن و بررسی کردن آیات.
++++و نيز با ضميمه اين دو آيه به آيه
===آخر برادر عزیزم مقداری دقت کن.لا اقل بپرس. به خدا قسم من در خریدن سیب زمینی بیشتر ازین دقت می کنم!

++++(وَ هُوَ مَعَكُمْ أيْنَ ما كُنْتُمْ)؛
«و او با شماست هر جا كه هستيد.»

(اوا میگه شهیدان با خدا هستند
====کجا گفته شهیدان با خدا هستند؟؟؟؟(جز در استنباط غلط شمااز یک آیه ی نا مربوط؟؟)
+++و بعد
میگه خدا با شماست ،)

و نيز آيه (أيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهَ اللهِ)؛
«هر كجا رو كنيد همان جا وجه خداست.»

و نيز آيه (نَحْنُ أقْرَبُ إلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ)؛«و ما از رگ گردن به او نزديك‏تريم.»


با جمع بين اين آيات استفاده مي‏شود كه اولياي الهي همانند خداوند با شما و همه حال با شمايند. هرچند از دنيا رفته‏اند. و همان‏گونه كه خداوند متعال مي‏فرمايد: (يَعْلَمُ خائِنَةَ الأعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ)،[19] «آنان نيز چنين‏اند و اين، غير از علم غيب چيز ديگري نيست.»
=====حتی معنای آیات را هم درست نمی نویسی.معنی ایه چنین است: ( خداوند از دزدانه نگاه كردن چشمها و از رازي كه سينه‌ها در خود پنهان مي‌دارند ، آگاه است ). و مربوط به حال کافران و گناهکاران در قیامت می شود نه علم غیب دانستن اولیاء!!!



+++جمع استغفار پیامبر و عصمت درسته ، چون هر دو در قرآن آمده اند
====؟؟؟؟عصمت پیامبر در کجای قران ذکر شده؟؟؟؟
اگر عصمت یعنی بری از گناه و اشتباه بودن، و استغفار برای جبران اشتباه و گناه است،پس چطور قابل جمع اند؟؟چرا قضیه رو می پیچونید؟چرا مغالطه می کنید؟مگر جمع و رفع نقیضین غیر ممکن نیست؟؟
++++و از خصوصیات پیامبره :
قرآن : یا ابها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون ، کبر مقتا عندالله... (سوره صف)
پیامبر به امتش بگه استغفار بکنین و خودش نکنه ؟
====درسته پیامبر الگوی ماست و قبل از همه خودش احکامو اجرا کرده، اما تکلیف
لم اذنت لهم؟ یا
وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ یا
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا‏ یا
وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ و... چه می شود؟؟؟اینها را که نمی شود انکار کرد یا تاویل کرد!!!!

++++چه کسی میتونه بگه من میتونم کاملن شکر خدا رو بجا بیارم ! و میتونم این کار رو بکنم ؟ لذا وقتی قصور و کوتاهی رو از ناحیه خودش میبینه استغفار میکنه
مگه امام سجاد توی دعای خمس عشر نمیگه : هیچ کس تو را نشناخت مگر این که به عجز در معرفتت رسید ؟ امام کمال معرفت و شناخت خدا رو در وقتی میدونه که به عجز در شناخت میرسه ؟ این استغفار نمی خواد ؟ چون این عجز از ناحیه خودشه
====در قران همه ی تذکراتی که به پیامبر داده شدن به خاطر ناتوانی اون در به جا آوردن کامل شکر نبوده،لطفا دقت کن و جواب منحرف کننده نده.حداقل بپرس.
++++در ثانی ، امام میگه : الهی فسلک بنا سبل الوصول الیک ، خودت ما رو به بهترین راه های خودت ببر ،
امام هر چقدر هم معصوم و پاک و بلند باشه ، خدا نیست ، جلو و نماینده و پنجره ای از نور محض خداست ، که این پنجره کاملترین تجلی صفات و اسمائ خدا در کل هستی هست ، .
====در هیچ جای قران نه پیامبر و نه امامان این گونه توصیف نشده اند و ما حق نداریم برای آنان صفاتی قائل شویم که خداوند برای آنها قائل نشده است.
++++به خاطر همین استغفار میکنه ، امام هم در حال رشد و انبساط و نزدیکی و تکمیل معرفت به سمت خداست ، ولی چون بلند تره و به خورشید و آفتاب (تمثیل آفتاب به خدا ) نزدیک تره ، سایه اش بر کل هستی سیطره داره
====وقتی خدا به همه ی بندگانش از رگ گردنشون نزدیکتره و گفته که مستقیما از خودم بخواهید،چرا اصرار داری که سایه ی امام بین خدا و بندگانش حائل بشه؟
++++، استغفار میکنه ، چون عالم تره ، و عالم تر توی این جهان خودش رو پیش خدا بیشتر از هر کس دیگه ای در برابر علم خدا بی سواد ، بیشتر از هر کس دیگه ای در برابر عظمت خدا خشیت ، احساس عجز ، ذلت ، احساس ناتوانی در شکر میکنه ، و این ها استغفار عاشقانه می طلبه و عارفانه ، ناشی از علم و عجز و معرفت بسیار زیاد امام هست ،

و چون نور خدا تجلیش به واسطه ی امام بر هستی سایه انداخته ، استفقار امام ، استغفار برای ما هم حساب میشه ،
====کجای قران نوشته که مومنین زردآلو بیا تو گلوئه؟مگه نگفته که لیس للانسان الا ما سعی؟
یا نگفته که لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ‏ یعنی پیامبر به بخشش خدا کاری نداره و خدا یا توبه ی اونا رو می بخشه یا نمی بخشه؟؟
‏وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى‏

++++همین طور ما اگه به امام سلام برسونیم ، به سایه اش و کل هستی هم سلام رسوندیم.
====دریغا که خداوند در قران صراحتا آورده که:
إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ‏
تو ( اي پيغمبر ! ) نمي‌تواني صداي خود را به گوش مردگان برساني و نمي‌تواني صدا را به گوش كران برساني ، هنگامي كه روي برمي‌گردانند و مي‌روند .

++++شما فرض کنید خدا رو با تمام عظمت و بی نهایت ی اش از نظر جمال و جلال ببینی ، میگی ااااااااااااا چه شگفت ! چه زیبا عجب عظمتی ! خدا یا من رو ببخش که اونطور که لایق اونی نپرستیدمت و اون تور که لایقش هستی شکر گذاری نکردم ، و اون طور که لایقش هستی نشناختمت !
و این با عصمت منافاتی نداره !
====عرض کردم که همه ی تذکراتی که در قران به پیامبر داده شده،به خاطر ناتوانی در شکرگذاری نبوده،بقیه را چطور باید ماست مالی کرد؟
++++یا مثلن !امام علی نگفت معرفت به نورانیت ، معرفت به ماست ! اینم تفسیر این حدیث!
===والله دیگه موندم چی بگم؟شما که به خودتون اجازه می دید اینط.ر ساده مطالبی را به خدا و پیامبر و ائمه نسبت دهید،به نظرم دیگه بی فایده باشه.
..............................................................
++++آبا این تحلیل ما که بگیم طبق آیه ای که پیامبر استغفار کرده پس نمیتونه عصمت داشته باشیه ناشی از جهل ما به بقیه قسمت های قرآن نیست ؟
====این جالبه که طلبکار هم شدید!میشه بگید که شما این مطالبی را که به هم بافتید با تمام قران چگونه منطبق یافتید در حالی که بعضا در ترجمه ی آیات هم مشکل د ارید.؟
++++یا ضعفون توی شناخت قرآن ، مگه سوره نور نیست ؟ یا خیلی موارد دیگه
====سوره ی نور رو توضیح دادم ولی کدوم خیلی موارد دیگه؟؟؟ !!

..................
انَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ
++++میگی : مرگ به معنی این نیست که به کلی نیست و نابود شده اند بلکه دستشان از این دنیا کوتاه شده و نمی توانند در قوانین و اسباب و مسببات این عالم دخالت کنند.
مگه توی قرآن ملائکه برای مومنین استغفار نمی کنن ؟ :" و یستغفرون للذین آمنوا ربّنا وسعت کل شى رحمةً"
=====مگه استغفار ملائکه نشانه ی تاثیر مردگانه؟ما که انسانیم دو بعدیم.برای ملائکه ماده مطرح نیست.تازه کی گفته دعای خیر برای دوستان مومن برادران دینی مشکل داره؟مگر نه این است که ما هر روز در نماز هم برای پیامبر صلوات می فرستیم؟
+++++اگه استغفار و آمرزشون وقتی نیست که ما هنوز زنده ایم و نفس میکشیم ؟ و اگه خدا قبول کرد و گناهمون رو بخشید ما پاک هستیم ، و توی قانون مندی ها الهی که توی ادامه زندگیمون داریم ، گناهمون اگه آمرزیده بشه اسباب مزاحمت و حجاب بصیرت و زنگار قلبمون نخواهد بود ، و اگه برخی از گناهانمون که باعث نزول بلا و یا عقب و جلو افتادن رزقمون بودن پاک بشن ، هیچ تاثیر و سببی توی زندگی دنیویمون ندارن ؟
====اولا اینکه در همان آیه بلافاصله ذکر کرده که خدایا گناهان بندگانی را ببخش که توبه کنند و راه تو رو در پیش بگیرند.تازه این فقط دعاست و از طرف هیچ کس جز خدا ضامن اجرایی نداره.ما باید قاعدتا به این آیات هم توجه کنیم که :
‏أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏ که نگفته است امامان را واسطه قرار دهید بلکه یستغفرونه گفته و گفته که از خودش بخواهید.

++++ما امام حسین رو نمی پرستیم ! شخص پرست نیستیم ، خدا پرست هستیم ،
الله ولی الذین آمنو یخرجونهم من الظلمات الی النور ،والذین کفرو اولیائهم من الطاغوت یخرجونهم من نور الی الظلمات ،
ولی و سرپرست کسی که به سمت نور و هدایت میره ، فقط خداست ،و ولایت پیامبر و ولایت امامان هم ولایت خداست ، و لی غیر خدا ، اولیا طاغوت (جمع ) هستن ، و ولایت خدا مفرد ، ولایت خدا و روسولش و امام ها مفرد :
انمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ‏
اینجا نمی گه انما اولیائکم الله و ...
===اگر دقت کرده بودبد در قرآن این بهانه رو نمی آوردید!چون هم جمع برای مومنان اومده،مثلا:
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‏
وهم مفرد برای غیر مومنین!
يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا‏
دیگر چه؟؟؟

................

++++کی گفته برای مرده اثری نیست ؟
====قران میگه برای زنده هم مادامیکه خدا نخواد اثری نیست،چه برسه به مرده که میگه
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ
خدا است كه شايسته‌ي نيايش و دعا است . كساني كه جز او ديگران را به ياري مي‌خوانند ، به هيچ وجه دعاهايشان را اجابت نمي‌نمايند و ك�
(1389 دي 2، 10:17)zesht نوشته است: [ -> ]اولا خیلی خیلی ناراحتم چون یکی وارد اکونت من شده و حالتم رو که مهربون بود،شیطانی یا devilish کرده،نمی دونم کی بوده اما متاسفم .
یادم افتاد که این تذکرو بدم که توی قران جاسوسی از زنا کردن هم جرم و گناهش بیشتره.تحت هر عنوان و نامی باشه.
اونقدر دلم گرفته می خوام این نظرم که الان می نویسم پاک کنم و برای همیشه برم.واقعا متاسفم...
...
سلام
بگم كه من فقط همين مقدار رو خوندم..
به عنوان يه مدير ارشد دارم جواب ميدم ..هيچ كس اين كارو نكرده و نميكنه و اين عينه بي اعتمادي و سوظن هست كه بخواين اينو بگين...
تغيير حالت براي خيلي ها اتفاق افتاد از جمله خود من ..منتها بقيه بچه ها به خاطر تجربه هاي از اين دست..(كانون خودش يه سري هنر هاي زيرپوستي داره!) چيزي نگفتن .. بهتر بود از يكي از مديرا ميپرسيدين ..

احتمال زياد تو تنظيمات (فني) كه داشته انجام ميشد اين تغيير خود به خود اتفاق افتاده..

هميشه پرسيدن بهترين راه حل براي برطرف كردن سوتفاهم ها هست..

و همينجا از بقيه كسايي كه اين شبه توشون ايجاد شده معذرت ميخوام...

موفق باشين و شاد..
ياعلي.
سها خانم و زشت جان به خدا چیزی که میخوام بگم حقیقت داره.چشمای من بخاطر مطالعه زیاد شدیدا نزدیک بین شده و الان تو دیدن نوشته های دور دچار مشکل شدید شدم.یکی از علتهاش متنهای سنگین و البته پر مایه شما دوستان هست.یک مقداری خلاصه نویسی کنید.متشکرم1744337bve7cd1t81
(1389 دي 2، 10:17)zesht نوشته است: [ -> ]ا
+++اگه شیعه هستن بدونن که هدایت قلبی زمینه قبول ولایت امام زمان هست و این فقط به اذن خداست ، کسی بدون این زمینه براش ثابت نمیشه !
===این هم خیلی بی انصافین که منو از هدایت قلبی بی بهره دونستین،به این دلیل که مثل شما فکر نمی کنم.اذن خدا هم در اینجا به معنی فراهم کردن اسباب هدایته،و من فکر نمی کنم اگر اعتقاداتی مثل شما نداشته باشم،نامسلمونم.
4fvfcja چنین قضاوتی نکردم .

===باید دقت کنید که قران حداقل برای فهم اصول آسان است. فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا‏ یا فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ‏ یا ‏وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر‏ که در سوره ی قمر چهار بار تکرار شده است.پس قرآن آنچنان پیچیده وعجیب و غریب نیست که حتی با آموختن زبان عربی نتوانیم آنرا درک کنیم.تازه چه کسی مانع شده است که به همان قرآن شناسان پاک مورد اعتمادتان مراجعه کنید؟

منافات ندارد با اینکه قرآن مجید دارای تاویل و باطن هم باشد چه اینکه احتمالاً منظور از پندگیری سهولت هدایت و پیروی از قرآن پس از فهم و یادگیری و آگاهی از آن است از این لحاظ تعالیم قرآن مجید موافق با فطرت و سرشت انسانها، است و عقل و روح انسان طالب و جویای آن است و این منافات ندارد که قرآن دارای ابعاد مختلف باشد که برخی از آنها بوسیله‏ی لفظ برای همگان قابل فهم بوده و برخی از آنها، جز برای گروهی خاص قابل فهم نباشد.

از گفته امام ها ، قرآن 7 بطن داره ، یا اقیانوسیه که دست کسی جز مطهرون بش نمیرسه ، و مطهرون ، از یک معنای باطنی امامان هستن . (اصول کافی 4fvfcja )



===در مورد قرآن و سنت فکر کنم نظرمو اگه واضح نگفته باشم، با دقت در پستای قبلیم معلومه.قرآن کتاب هدایته و به کلیات هدایت اکتفا کرده(همونطور که مثلا مواد مورد نیاز انسان در زمین به صورت آماده قرار داده نشدن، بلکه به صورت مواد خام هستند که انسان در هر زمان باتوجه به نیازش و علمش، مواد مورد نیازشو بسازه)برای تبیین کتاب هدایت هم نیاز به سنت پیامبر است پس هم افراط و هم تفریط در زمینه ی سنت پیامبر غلطه یعنی !فقط کتاب خدا کافی نیست(بدون تبیین)و اهمیت بیش از قرآن هم دادن به سنت درست نیست.معنای مطابق با قران کتاب الله و سنتی هم همینه.

ما شیعیان هم به تببین و بیان پیامبر قائل به ولایت حضرت علی (ع) هستیم ، و سندمون هم روایت های روز غدیر از قول پیامبر هست .

چه ایراد و شبه هایی توی واقعه غدیر میبینی ؟
4fvfcja

البته بگم من دیگه وقت ندارم مناظات و بحث رو بیشتر ادامه بدم اگه عمری بود از اسفند میام ...آخه کنکور دارم ،

همینشم خیلی عجولانه و تازه بازم وقتم رو گرفت... از این بابت ببخشید .




..............


بگو : من فقط انساني همچون شما هستم و به من وحي مي‌شود كه معبود شما يكي است . پس هركس كه خواهان ديدار خداي خويش است ، بايد كه كار شايسته كند ، و در پرستش پروردگارش كسي را شريك نسازد .

+++عبادت طبق ولایت الله که در ادامه میگم ، که اطاعت از ولایت علی (ع) ، عبادت خداست ، و با لااله الاالله منافاتی نداره
===ولایت اگر به معنای دوستی است که خدا خود مومنان را امر به دوستی یکدیگر و خدا و رسول می کند اما اگر به معنی سرپرستی و اولی به تصرف بودن است با تو حید سازگاری ندارد.

4fvfcja همونطور که گفتم سواد قرآنی و تفسیری ندارم ، در حد سطح اعتقادات یه مسلمون شیعه باتون بحث میکنم :

4fvfcja حداقلش اینه که آشنایی کم با شبهات وارد شده اهل سنت داریم... و این بحث به نظرم مفیده ..!

اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولامر منکم

این جا اطاعت و فرمان برداری از فرمایشات رسول خدا اطاعت و فرمانبرداری از خدا نیست ؟

اگه هست پس اطاعت از حضرت علی (ع) (با فرض این که امام بدونیم ) ، در واقع اطاعت از خداست .

اولی الامر باید واجد جمیع صفات رسول اللَّه باشد مگر رسالت و وحی که با دلیل خاصی مشخص شده است. برای همین هم در آیه شریفه «اطیعوا» را دوبار آورده است یکبار برای خداوند متعال که ذات اقدس او واجب الوجود است و بار دیگر برای رسول اللَّه(ص) و اولی‏الامر که ممکن الوجود و عبد صالح الهی و دارای تمام صفات حمیده و اخلاق پسندیده است. که اولی‏الامر را با واو عطف آورده است، می‏خواهد بفهماند که اطاعت از اولی الامر مانندخود او از سنخ اطاعت از رسول اللَّه(ص) بوده همانطوری که خودشان نیز جانشین پیامبر اکرم(ص) می‏باشند.{3} و اولی الامر باید صفاتی را داشته باشد که رسول اللَّه(ص) دارد که از جمله آنها عصمت است.




قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ ( اي پيغمبر !
+++این آیه به حضرت نوح گفته شده
====واقعا که!با چه دلیلی؟؟در سوره ی انعام فقط یک بار آنهم در آیه ی 84 نام حضرت نوح آمده.
حتی از روی اینکه قل گفته وصیغه ی مخاطب است معلومه که طرف سخن پیامبر است.در ثانی در کدام تفسیر آمده؟؟؟؟؟؟

سوتی من این بود که کل آیه رو درست نخوندم و با یه آیه فکر کنم از سوره هود بود اشتباه گرفتم4fvfcja

بگو : من نمي‌گويم گنجينه‌هاي ( ارزاق و اسرار جهان ) يزدان در تصرّف من است ( چرا كه الوهيّت و مالكيّت جهان تنها و تنها از آن خداي سبحان است و بس ) و من نمي‌گويم كه من غيب مي‌دانم ( چرا كه كسي از غيب جهان باخبر است كه در همه‌ي مكانها و زمانها حاضر و ناظر باشد كه خدا است )

+++این ترجمه غلطه ، اعلم یعنی آگاه تر ، یعنی من آگاه تر به عالم غیب نیستم
====در اینجا دیگر نشان دادید که مراجعه به همان قران شناسان پاک در مورد شما حتما لازم است!لابد اقول را هم باید گویاتر ترجمه کرد!!متاسفانه شما که تفاوت صفت تفضیلی و صیغه ی متکلم وحده را نمی دانید،به خودتان اجازه می دهید که نظر بدهید،هیچ،خودتان را بر حق هم می دانید!لطفا حداقل قبل از نظر دادن نگاهی به هر تفسیر یا ترجمه ای که می خواهید بیاندازید.!!(چون فکر نمی کنم ناشیترین مترجم یا مفسر هم چنین اشتباهی بکند)

سوتی من این بود که کل آیه رو درست نخوندم و با یه آیه فکر کنم از سوره هود بود اشتباه گرفتم

خداوند در سوره جن مي‏فرمايد: (عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أحَداً إلاّ مَنِ ارْتَضي مِنْ رَسُولٍ...)؛[5] «او داناي غيب است و هيچ كس به عالم غيب او آگاه نيست جز پيامبري را كه از او خشنود باشد...».
===خوب لابد این آیه را به این حمل می کنید که پیامبران هم بر غیب مطلغ بوده اند اما نه به اندازه ی خدا!!!واقعیت این است که با توجه به قرآن، خداوند گوشه ای از عالم غیبش را به پیامبران نشان داده است تا دعوی صدقی باشد بر نبوت و رسالت آنها و این به معنای این نیست که آنها از تمام غیب مطلع بوده اند.
ما هم نمیگیم همه غیب رو میدونن ! آ آن اندازه که خدا بخواد ،

این خبر گیری از غیب برای پیامبر از طریق وحی

و برای امام از طریق خواب یا الهام .


تازه اگر پیامبران به واسطه ی وحی با خداوند در ارتباط بوده اند و به عنوان معجزه هایشان از گوشه هایی از عالم غیب آگاهی داده شده اند، امامان و سایر انسان های بزرگ که فاقد وحی اند.آنها حتی از آن مقدار هم مطلع نیستند.

و من به شما نمي‌گويم كه من فرشته‌ام . ( بلكه من انساني همچون شمايم . اين است عوارض بشري از قبيل : خوردن و خفتن و در كوچه و بازار راه رفتن ، در من ديده مي‌شود ، جز اين كه به من وحي مي‌شود و )
+++یعنی بشر نمی تونه مجرد و لطیف بشه در حالی که انسان هم هست ؟
===بشر دو بعد داره،ماده و معنا و مادامیکه در این دنیا زندگی می کنه،احتیاجات مادی هم داره،و من هرگز نگفته ام که این احتیاجات مانع رسیدن آدم به مقامات والای انسانی است.آیا حرف من همچین معنایی را می رساند؟
من جز از آنچه به من وحي مي‌شود پيروي نمي‌كنم ( و سخن كسي جز سخن خدا را نمي‌شنوم و تنها به فرمان او راه مي‌روم ) . بگو : آيا نابينا و بينا ( و كافر سرگشته و مؤمن راه يافته ، در شناخت اين حقائق ) يكسانند ؟ ( و هر دو مساوي در پيشگاه يزدانند ؟ ) مگر نمي‌انديشيد ( تا در پرتو عقل ، حق برايتان نمودار و آشكار شود ؟ ) . ‏



وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ گنجينه‌هاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او از آنها آگاه نيست .

و آیات بی شمار دیگری که غیب را فقط مخصوص خدا دانسته و همه انسانها را مشمول قانون کل نفس ذائقة الموت دانسته و هیچ کس را جز خدا بری از خطا و اشتباه نمی داند و اگر ما جز به این باور داریم اشتباه از ماست نه از قرانی که خداوند حافظ اوست.
________________________________________

+++در قرآن اشاره به انواع اطلاعات غيبي براي انبيا و اوليا كرده و مي‏فرمايد: (ذلِكَ مِنْ أنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إلَيْكَ)؛[6] «آن، از خبرهاي غيبي است كه به تو وحي نموديم.» و از قول حضرت عيسي(ع) مي‏فرمايد: (وَ أنَبِّئُكُمْ بِما تَأكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ)؛[7] «و به شما خبر مي‏دهم كه در خانه‏هايتان چه مي‏خوريد و چه مي‏اندوزيد.»
===اگر در ترجمه ی آیه مقدار کمی دقت کنید، پی می برید که اینها اولا به صورت وحی بوده(نوحیه الیک)ثانیا برای صدق دعوی رسولان خدا و به عنوان معجزه ی آنها بوده.در ضمن لطفا همه ی آیه را هم ذکر کنید و آدرس درست بدهید(و انبئکم بما تاکلون و... آیه ی 49 سوره ی آل عمران است و ذلک من انباء الغیب...آیه ی 44 سوره ی آل عمران است)

بله روز غدیر هم به پیامبر وحی شد ،

+++نظر شیعه و اسلام اینه که : مالکیت همه چیز از ان خداست ، و اذن و دخل و تصرف همش از آن خداست ، همین طور عالم غیب ! برای هر کی که خدا بخواهد !
===واقعیت این است که خدا برای رسولان خود،فقط گوشه هایی از غیب را آشکار کرده تا مردم دعوتشان را راست وتایید شده بدانند.
+++زمین همیشه از ولی و حجت خدا خالی نیست ! و خدا از علم خودش هر چه رو که بخواد به امامش میدهد ، و این مالکیت خداست !
===این که زمین هیچ وقت از ولی خدا خالی نیست،درست است اما ولی یعنی چه؟یعنی سرپرست خدا؟نعوذبالله این هم درست است که خدا از علم بی انتهایش می تواند به هر کس هر قدر که بخواهد بدهد.اما آیا لازم است که به تعدادی از بندگان خودهمه را بیاموزد؟؟؟جواب این است که نه، زیرا خداوند خود می فرماید: وما اوتیتم العلم الا قلیلاو این آیه که تمام انسان ها را مخاطب قرار داده آن را نفی می کند.

طبق نظر شیعه ، کل علم کتاب ، رو خدا به امامان آموخت ، تبیان لکل شی ء ، بیان کننده ی همه چیز ، قرآن هست ، تمام علومی که به پیامبران اموخته شده بود به امام به ارث رسید ، علم کتاب و بیان قران و تبیینش به امامن
به ارث رسید . منتها با این تفاوت که به امام وحی نمیشه (اصول کافی باب حجت و امامت )


مثلن امام حسین ولایت داشت ، نوع الهامی که از خدا گرفته بود به صورت خواب بود این موضوع رو بررسی کن ، مشابه الهامی که حضرت ابراهیم در خواب شد ، 4fvfcja من مثل تو حافظ آیات قرآن نیستم الان هم حضور ذهن ندارم ، آیات ذبح اسماعیل و ماجرای خواب تصدیق ابراهیم ،

امام حسین هم خواب دید ، از همین نوع خواب ، پیامبر بشون گفتن : خدا تو را کشته می خواهد .


در قران هم داریم که مِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً یعنی قبل از قران کتاب موسی امام و رهبر بود،پس حالا باید قرآن پیشوا و رهبر باشد.و منظور از امام حاضر و حجه خدا کتاب هدایت اوست که بر بندگانش فرستاده است.
4fvfcja

پس قضیه سوره قدر رو چطور توضیح میدی ؟

مورد قبول استكه پس از پيامبر اكرم صلی الله علیه واله نيز "شب قدر" هست، چنانكه در "قرآن كريم"، در "سوره قدر" و "سوره دخان" بروشني ذكر شده است، كه شب قدر، در هر سال هست، رشيد الدين ميبدي، مفسر معروف سني، مي گويد: برخي گفته اند: اين شب قدر، به روزگاران پيامبر صلی الله علیه واله بود، و سپس از ميان رفت. اما چنين نيست، زيرا كه همه اصحاب پيامبر و علماي اسلام معتقدند كه شب قدر، تا قيام قيامت، باقي است5.
شيخ طبرسي نيز، در اين باره، روايتي از ابوذر غفاري نقل مي كند: از ابوذر غفاري روايت است كه گفت: به پيامبر خدا گفتم: اي پيامبر! آيا شب قدر و نزول فرشتگان، در آن شب، تنها در زمان پيامبران وجود دارد، و چون پيامبران از جهان رفتند، ديگر شب قدري نيست (پيامبر فرمود: "نه، بلكه شب قدر، تا قيام قيامت هست".


هنگامي كه در شناخت قرآني، به اين نتيجه مي رسيم كه "شب قدر" در هر سال هست، بايد توجه كنيم كه پس "صاحب شب قدر" نيز بايد هميشه وجود داشته باشد – چنانكه در احاديث آمده است(7- "اصول كافي"، كتاب الحجه، "باب في شأن انا انزلناه في ليله القدر و تفسيرها"، حديث 5. )– وگرنه فرشتگان بر چه كسي فرود مي آيند؟ و كتاب تقدير را نزد چه كسي مي گشايند؟ و مجاري امور را، به اذن خدا، به چه كسي مي سپارند؟
امام رضا : در قضاي الهي چنان گذشت كه در هر سال شبي باشد، كه در آن شب، تفصيل امور و مقدرات يك ساله فرود آيد …

حديث شريف ثقلین ، دلالت بر موافقت و ملازمت كتاب و عترت، تا به قيام قيامت … دارد.حالا سنتی صحیح است یا عترتی ؟

قرآن كريم" درباره علمهاي كساني كه از اين حقيقتها بي اطلاعند، فرموده است:
يعلمون ظاهراً من الحياه الدنيا … اينان، تنها صورتي ظاهري، از جهان و زندگي جهان، مي شناسند.

.....................


+++«بين اين آيات: (قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الأرْضِ الْغَيْبَ إلاّ اللهُ) و (عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أحَداً) و بين علم انبيا و اوليا به پاره‏اي از غيب هيچ‏گونه منافاتي نيست، زيرا علم آنان به اعلان از جانب خداوند متعال است و اين غير از آن علمي است كه از صفات ازلي و ابدي خداوند است كه از تغيير و تحوّل منزّه است.»[8]
===من هم ادعا نکردم که بین این آیات منافاتی هست یا نعوذبالله در قرآن تناقضی هست.همانطور که گفتم غیب فقط از آن خداستو فقط چوشه هایی از غیب را به رسولان خود(ونه هیچ کس دیگری)نشان داده،به عنوان معجزه وبعد از پیامبر هم که رسول دیگری نخواهیم داشت تا وحی بر او نازل شودو غیب آموزش داده شود.
+++و نيز ابن ابي الحديد معتزلي مي‏گويد:
«ما منكر وجود افرادي كه خبر از غيب داده و مي‏دهند نيستيم ولي آن را مستند به خداوند باري تعالي مي‏دانيم كه با قدرت و تمكين و آمادگي اسباب آن، به آنان عطا نموده است».[9]






آیه ی 5 سوره ی قصص وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ‏ درباره ی قشر مستضعف است و مستضعفید دروران فرعون را شامل می شود چنانچه در آیه ی بعدی خداوند می فرماید:

وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ یعنی و ايشان را در سرزمين ( مصر ) مستقرّ گردانيم و سلطه و حكومتشان دهيم ، و بر دست مستضعفان ، به فرعون و هامان و لشكريانشان چيزي را بنمايانيم كه از آن در هراس بودند .


+++امام باقر میگه این الذین استضعفوا ما امامان هستیم ، هیچ تناقضی هم با آیه نداره ، چون آیات قرآن مربوط به زمان خاصی نیست ، پس اراده الهی که خداا میگه نرید امکان این که توی زمان های دیگه هم محقق بشه وجود داره ، یعنی علاوه بر معنی ظاهری ، معنی باطنی داره ، شان نزول داره ، تاویل داره ، روش تفسیر داره ، روش های تفسیر ائمه هم که توی روایاتشون استفاده کردن روش های گوناگونیه که مفسر های ما گاهی از این روش ها استفاده کردن ،

===درباره ی این آیه که معنا واضح است.چون مستضعف به کسی اطلاق می شود که هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی(سطح درک و شعور)از جانب مستکبران و مترفان،به ضعف کشیده شده باشند(مانند همان قوم بنی اسرائیل).پس با قفرض اینکه امامان فقیر مادی هم بوده باشند،اما چون از لحاظ درک و شعور در بالاترین سطح بودند، به کاربردن مستضعف برای آنها درست نیست.

مستضعف یعنی کسی که از همه خودش رو به خدا محتاج تر و نیازمند تر میدونه ، تضرع و ابتهالش فقط برای خداست .

این هم از معانیه باطنی و در روایات موجود هست ، ییخش که مثل شما ، سواد ندارم سوادم سواد بچه شیعه هست ، برای همین سند و اینها حفظ نیستم ، این روایت هم فکر نکنم توی اصول کافی باشه !




در مورد شان نزول آیات و بطن آنها و تاویل و روش تفسیر و ...هم باید بدانید که حداقل بیشتر از شما بررسی داشته ام.
احادیثی که دربارة تفسیر قرآن جمع‌آوری شده در این زمان عبارت است از تفاسیر البرهان و تفسیر امام و تفسیر عیاشی و امثال آن.شاید مهمترین آنها تفسیر امام باشد که منصوب به امام حسن عسگری (ع) است.که مشکل زیاد دارد. اول اینکه سند بعضی از احادیث آن مشکل دارد(و معلوم می شود که اینها ساختگی و توهین به امام است).به فرمایش علامه حلی مناکیر(زشتی ها و چرندیات)فراوانی در این تفسیر وجود داردو بعضی از مطالب آن مخالف نص قرآن است(مثلا می توانید به تفسیر آیه ی و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا و یا توصیف فروج زنان بهشتی و ...)مراجعه کنید.تفسیر دیگر ،تفسیر البرهان سید هاشم است که به همین صورت!(مثلا به تفسیر آیه ی امن الرسول بما انزل الیه مراجعه کنید)!مشکل دیگر اینکه تمام قران تفسیر نشده است.مثلا تفسیر امام پاره ای از آیات سوره ی بقره و اندکی از آیات دیگر را تفسیر کرده و یا تفسیر قمی و البرهان،جسته و گریخته به بعضی از آیات پرداخته اند.
بنابراین فقط مراجعه به تفاسیر ائمه نه تنها مارا بی نیاز نمی کند،بلکه درست نیست که فقط به اثار آنان محدود باشیم.
4fvfcja
من اصلن این ها را نشنیدم ! زیر دیپلم حرف بزن ! نهج البلاغه پس چی ؟ مستند ترین بیانیات حضرت علی ، که بحث امامت و جانشینی رسول خدا رو خودشون کردن !


درباره ی آیه ی تطهیر هم باید بدانیم که آیه ی33 سوره ی احزاب است اما اشاره به اهل بیت پیامبر آنطور که ما ادعا می کنین ندارد! زیرا در آیات قبلی(28)می فرماید: ((يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ)) یا در آیه ی 30 و 32 ((يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ )) و کلا آیات 28 تا 34 سوره ی احزاب روی سخنشان با همسران پیامبر،خصوصا و سایر زنان مسلمان ،عموما می باشد.بنابراین از این آیه نیز نمی توان برداشت شمارا داشت.



+++به نظر من این یکی از روش های تفسیره ، که جملات و آیات رو گاهی مستقل تفسیر میکنن ، البته من این جا سواد قرآنی و علمی توی تفسیر ندارم، ولی میدونم که حضرت علی و امامنمون اینطور هم تفسیر میکردن خیلی فراوان ، که تضادی با آیات قرآن ندارن..
===لطفا از این نوع حرف زدن دست بردارید.قرار شد با دلیل حرف بزنید..دلیل.مثال بیاورید....

در آینده اگه خواستید مستند و علمی حرف میزنم .. 4fvfcja
4fvfcja





+++ج ) همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره ، تعبیراتی دیده می شود که عموما" به صورت جمع است ولی طبق آنچه در شائن نزول آنها آمده منظور یک فرد بوده است . اما این که به چه علت در این مورد و امثال اینها استعمال فوق صورت می گیرد می توان به دو علت اشاره کرد:الف ) از نظر عرف عرب این مطلب پذیرفته شده است که وقتی می خواهند حکمی را بیان کنند آن را در شکل کلی عرضه می کنند. اگر چه مصداق آن به یک فرد منحصر بوده باشد.

++++مصادیق و جزئیات آیات به عهده سنت معصومین است
====اولا بنابرآنچه گذشت و توضیحاتی اضافی که بعدا می آید،معصوم به آن مفهوم نداریم(جز در مورد پیامبر،آنهم در دریافت و ابلاغ وحی)ثانیا در قرآن ذکر شده است که پیامبر مبین و روشن کننده ی قرآن است،نه کس دیگری.بنابراین سنت و روش پیامبر ،نشان دهنده ی مصادیق و جزئیات آیات است.






اما در باره ی حدیث ثقلین باید شما هم بدانید که به دو صورت روایت شده است:
انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و سنتی یا کتاب الله و عترتی، لن یفترقا حتی یردا الی الحوض که از نظر راویان و سلسله ی سند به یک اندازه از اعتبار برخوردارند و در این صورت باید به قرآن مراجعه نمود تا اختلاف رفع گردد.واقعیت این است که در قرآن از پیامبر به عنوان تبیین کننده و مبین و روشن کننده ی قرآن اسم برده شده بنابراین اگر راه و روش و سنت پیامبر به منزله ی تبیین کتاب خداست و برای فهم قرآن نیز به تبیین و بیان پیامبر است، باید مورد دوم که کتاب الله و سنتی است، درست باشد.

++++و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزل الیهم
اگه این طوریه چرا با تبیین و دلیل پیامبر قرآن رو تفسیر نکینم ؟ چرا با روایات مستند پیامبر قرآن رو تفسیر نمیکنیم ؟
====مگه من گفتم این کارو نکنیم؟؟؟؟تمام داد و هاوار من اینه که روشمون اینطوری باشه،حالا شما طلبکارهم شدید!!
++++وقتی میگه الحق مع علی و علی مع الحق !؟
====این که خیلی خوبه.اما چرا اینو گفته؟منظورش چی بوده؟تازه،مگر به دیگر اصحاب و یاران خود چنین مواردی نفرموده و در مناقب آنها چنین بیاناتی نداشته؟
جالبه بدانید که همان اهل سنت که گاها نیمه، ناقص بدانها استناد می کنی حدیث دارن که با علم رجال و درایه قابل ایراد نیست و مضمونش اینه که اگر قرار بود بعد از من(حضرت محمد(ص))پیامبری می آمد آن کس عمر بن خطاب بود!!!یا هست که ایمان ابوبکر به تنهایی برابر با ایمان همه ی امت من است!!آیا بهتر نیست که در این موارد به قران رجوع کرد؟؟؟

++++وقتی میگه مات قبل ان تموتو ! بمیرید قبل از آنکه بمیرید ، این چطوره وقتی طرف زندست بمیره ! آیا ذائقة الموت نمیتونه معنی باطنی (علاوه بر معنی ظاهری ) داشته باشه !
====اولا که مات نیست و موتوا قبل ان تموتوا است.ثانیا اگر قرار باشد هر آیه معنی باطنی خاصی داشته باشد که جز عده ای معدود آنرا نفهمند و در هر آیه این معنی باطنی منظور باشه،آنوقت یسرنا القران للذکر چه معنی می دهد؟؟؟ثالثا مثلا در قران آمده که اقتلوا انفسکم،اینجا معلوم است که حکم به خودکشی نداده،بلکه منظور خود جاهلیتان را بکشید،چون بلافاصله می گوید
که فتاب علیکم و قبل از آن گفته فتوبوا الی بارئکم.
پس آیات قران را باید با خود قران معنا کرد و تمام آیات را با هم در نظر داشت،نه آنچه را که باب طبع ماست و ما را حق جلوه می دهد.
++++وقتی پیامبر امر میکنه یعنی خودش هم موت رو تجربه کرده که میگه بمیر ! روز اول بهارم هم مرگه هم زندگی ، مرگ زمستان و تولد و شروع زندگی بهار ، پیامبر از مرگ وابستگی ها حرف نمی زنه و مرگ تعلقات ؟؟ آیا همه یه روزی از تعلقات رها نمیشن ؟ آیا نمیشه یکی زنده باشه و وابستگی به کسی یا چیزی نداشته باشه و از وابستگی غیر خدا مرده باشه و مثل مرده چشم و گوشش باز شده باشه و پرده های کنار رفته رو به اذن خدا ببینه ؟پس شاید خیلی معانی باطنی دیگه هم داشته باشه این آیه : انَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ
====میگید شاید؟؟؟!!! ،پیداست که از تصورات خودتونه وگرنه آیه ی پس از آن را می خواندید که ‏ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ این که درباره ی قیامت است و تاویل نمی شود!‏
...

توی روایات داریم ، دلیلی بر رد این نوع روایات توی قران نمی بینم ، پس شاید خیلی معانی باطنی دیگه هم داشته باشه ، و این شاید یعنی این که 100 درصد هفت بطن بسیار عمیق معنی داره که به یه مراتبی از اون من میتونم برسم ، و این با یسرنا منافاتی ندارع

+++همینطور سند کتاب الله سنتی توی اهل سنت از سند کتاب الله عترتی ضعیف تره
====با چه مدرکی؟؟؟؟؟؟؟؟

در مورد آیه 55 سوره ی مائده ((‏إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ‏)) اولا ذکر شده که ولی شما خدا و رسولش و کسانی اند که ایمان آورده اند(و به صورت جمع ذکر شده است و مثلا نگفته الذی امن که مفرد باشد و بتوان گفت که منظور آن امام علی (ع) بوده) ثانیا اگر منظور از اقامه ی صلاة و ذکر و هم راکعون یکی باشد، که نمی شود.یعنی نمی شود که آنها که نماز می خوانند و رکوع می کنند(چون یک مطلب را می رسانند) .

++++که جوابش رو بالا گفتم
====کجا؟؟کدام جواب؟(وجدانا خودت هم قانع شدی؟؟)
+++، ولی نکته دیگه :
نَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ‏
این جا ولی ، هم خدا معرفی شده و هم رسولش و هم کسانی که ....
دقت کن !
آلله ولی الذین آمنوا..یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفرو اولیاء الله یخرجونهم من النور الی الظلمات
====اولا آیه رو اشتباه نوشتی: والذین کفروا اولیاءهم اللطاغوت

++++میخوام بگم که توی این آیه خدا برای ولایت خودش میگه : ولی الله(مفرد )
ولی برای ولایت غیر خودش میگه اولیائ الطاغوت (اولیای طاغوت ، جمع)
====ثانیا که این دلیل نمیشه چون آیاتی هم هستند که ولایت غیر مومنین را مفرد و ولایت مومنین را جمع آورده است، مثلا آیات 89 و 119 سوره ی نساء و 51 مائده و 71 توبه و 62 یونس و ...
ثالثا ولایت در این آیه به معنی سرپرستی نیست بلکه به معنی دوستی است.در این صورت چون خطاب آیه به تمام مومنین است(که پیامبر و ائمه را هم شامل می شود)معنی آیه چنین می شود که خدا و رسول خدا و مومنین سرپرست مومنیند.یعنی مومنانی که مقیم صلاة و موتی زکاة باشند نیز سرپرست پیامبر محسوب می شوند.!!در حالیکه
رابعا خداوند در بعضی از آیات مثل 107 و 120 بقره و 45 و 123 نساء و... و 55و70و14 انعام صراحتا سرپرستی من دون الله را فقط ازان خدا می داند.
کاش تو هم یه ذره دقت می کردی!

الله ولی الذین ...

میگه خدا ولی کسانی است که ...

اولیاء الله : اولیاء خدا (دوستان خدا )

بلفرض استنباطم در باره اولیاء الطاغون غلط باشه ، ولی خدا میگه :

انمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ

اینجام میگه : ولی شما خداست و رسولش و کسانی که ...

بحث ولایته ! بقول شما دو.ستی و بقول ما سرپرستی

میخوام بگم توی هر دو آیه خدا ولی کسانی است که ...

این ولایت ولایت یک خط یا یک نفره ، ولایت خدا !

اولیاء خدا هم در ولایت خدا هستند .




++++به این نتیجه میرسیم که ولایت خدا ، همون ولایت خدا و همون ولایت کسانی هست که یقیمون الصلوة و یوتون الزکات هستن

===پس اگر به معنای دوست داشتن باشد درست است،هرچند دوست داشتن پیامبر و مومنان هم باید در جهت رضای خدا باشد ،نه در عرض آن و همراه با آن

درسته اطاعت از علی (ع) در حهت اطاعت و ولایت خداست نه در عرضش !
خدا امرش رو از طریق امام عصر به ما میرسونه

طبق سوره قدر


بقیه اش رو اگه خدا بخواد در فرصت های بعد ، چون امروز دیگه نمیرسم...
سلام دوستای عزیز و گلم.
قبل از هر چیز از همه تون حسابی عذر خواهی می کنم و امیدوارم به خاطر سوء تفاهمی که از طرف من مطرح شد،ناراحت نشده و منو ببخشید.مشکل از من بود و به قول سها جون حداقلش این بود که می تونستم از مدیرای محترم بپرسم اما این کارو نکردم.بازم ببخشید.
ضمن اینکه از خودم به خاطر اینکار خجالت می کشم این تذکر رو هم به خودم می دم که سوءظن و افترا وتهمت و افک هم از گناهای خیلی خیلی بزرگه و امیدوارم خدا هم منو ببخشه.و به خاطر تذکر بجا و خوبشون از سها جون، آقا پوریا و آقا عماد و آقا پرشان تشکر می کنم.
همه تونو خیلی دوست دارم.
اما در باره ی موضوعایی که بحث شدن باید اعتراف کنم که گاهی پیش اومده که از هدفم که رضایت خدا و سعادت خودم و شما بوده منحرف شدم و بحث ها نفسانی شدن،اما امیدوارم که این ناخالصی های من باعث نشه که اگر حقی مطرح شده باشه،کسی از قبولش صرف نظر کنه.چون راهنمایی علم و دلسوزیه.
ضمن تشکر از آقا مجتبای عزیز، ازش هم عذر خواهی می کنم.اگر گاهی بد حرف زدم.
کانون محیط خیلی پاک و پرصمیمیتیه و من نزدیک بود که آلودش کنم.
بازم ببخشیدم و بیایید صادقانه واسه همدیگه دعا کنیم.برام دعا کنید.
دوستتون دارم و براتون آرزو می کنم از بهترین ها باشید در هر دو دنیا.
بابا من یه هفتس دارم این بحثارو میخونم
به قول داود چشمامون مشکل پیدا کرد1744337bve7cd1t81
خب آخرش چی شد؟؟؟؟؟
حداقل یکی نتیجه گیری کلی بده.Khansariha (56)
آخرش خیلی باهال بود مثل فیلم های ایرانی تموم شد. همه چی به خوبی و خوشیcheshmak
سلام دوستای عزیزم.
آقای تولد 40 عزیز،بحث ها کماکان ادامه دارند،اما به دلیل امتحانات وکار پایان نامه و ...از تراکم و ترافیک اونها کم شده تا پشمای شمام یه کم استراحت کنه.
تازه به قول خودت مهم اینه که فعلا همه چی به خوبی و خوشی ختم شده و ان شاالله بعد از اینم همینطور میشه.
بعدشم اینجا قرار نیست که حتما یک نظر پیروز اعلام بشه،
و دوستای عزیزی که زحمت خوندن این مطالبو می کشن،مختارتد که چی رو درست بدونن و چی رو غلط.یا بگیم چی رو درست بدونن و چی رو درست تر
ایول تولد چهل حرف دل منو زدی.چشمای من دوازده درجه ضعیف شد و الان کور مادرزاد یک چیزایی میبینه اما من هیچ چیزی نمیبینمKool.اما زشت جان شما چرا سریع ناراحت میشی و دوست داری یک جواب دندان شکن به ما بدی.منظور کلی اینکه تبادل نظر بهترین کار ممکنه و باید ادامه پیدا کنه اما اینطور مفصل نویسی انگیزه ادامه دادن رو کم میکنه و مطالب ارزش مند شما بدون اینکه مطالعه بشنKhansariha (56) ندید گرفته میشن.(راستی پشم نه چشم317cheshmak
سلام

این بحث دیگه تموم شد. دیگه کسی چیزی نگه، چون گفتنی ها گفته شد!
کسی که خارج از این بحث بوده، اول نوشته ها رو با دقت بخونه. اگر قانع نشد، بره از افرادی که بهشون اعتماد داره بپرسه! و به کتب معتبر مراجعه کنه!

پایان بحث !

زشت جان به خدا منظوری نداشتماcheshmak فقط میخواستم ببینم یکی میتونه یه خلاصه از بحث رو بگه؟؟؟ همینKhansariha (134)53

ولی چون امیر علی عزیز پایان بحث رو مصممانه اعلام کردن، دیگه هیچی. تمامKhansariha (48)Khansariha (18)

داود جان با تیکه آخر نوشتت کلی حال کردم. اینجوری شدمhaha خب اشتباه تایپی پیش میاد دیگهcheshmak

به قول معروف:
پیش آمده پیش میاد دیگه، پیشگیری کنید پیش نیاد دیگهvarzesh
4fvfcja

خیلی دوست داشتم زود تر بیام توی این بحث (مخصوصا عاشورا ) ولی اون چند روز دسترسی به اینترنت نداشتم ، از طرفی ام درس ها و کنکور نزدیکه ،

منم از زشت خانوم معذرت میخوام ، روش استدلالیم با این که هر دو معتقد بودیم باید قرآن به قرآن باشه ، من اول سعی کردم که نظرات و استدلال های خودم رو بگم .

4fvfcja تولد 49 جان موضوع بحثم بررسی ولایت در قرآن از روش تفسیر قرآن به قرآن بود . که ما هر کودوم دلایل خودمون رو داشتیم و همه ریشه های بحثمون بر میگشت به روش تفسیر و شناختمون از قرآن

من چند تا کتاب معتبر توی این زمینه معرفی میکنم :

4fvfcja بهترین تفسیر های قرآن به قرآن به روز جهان تشیع رو الان آیت الله جوادی آملی ارائه میدن ، اکثر کتابهاشون توی اینترنت میشه آنلاین خوند :


http://www.esraco.org برین قسمت تالیفات ، بخش کتب عترت پژوهشی : این دو کتاب :

تجلی ولایت در آیه تطهیر (در باره آیه تطهیر و به همه شبه های اهل تسنن در مورد عصمت پیامبر و امام جواب دادن )

ولایت در قرآن

میتونین آنلاین بخونین ، هر جا از فهرست رو که کلیک کنین اون صفحه میاد ولی نمیشه دانلود کرد (سایت اسرا برین قسمت تالیفات ، بخش کتب عترت پژوهشی )
.......................................
4fvfcja این کتاب خیلی جالب :
ساختار هندسی سوره های قران (پیش در آمدی بر روش های نوین ترجمه و تفسیر قرآن )
[تصویر:  453701.jpg]
http://www.finaleshop.com/product_info.p...id=1108375
(صفحه 35 : دفاع از اصول عقاید شیعه در سایه ساختار هندسی سوره ها ) (بررسی آیه تطهیر در سوره مائده ) (من میخواستم این بخش رو توی بحث بعدی بیارم 4fvfcja)

..........................
ژرفایی قرآن و روش های برداشت آن از احمد عابدینی !

این یه کتاب محشر و فوقالعادست که یه بحث فوق العاده جالب در باره عمق قرآن ، و نظریات مختلف در مورد مفهوم آیه تبیان لکل شیء و آخر کار نظر خیلی عمیق و محشری که در این رابطه میده ...
[تصویر:  416633.jpg]
ژرفایی قرآن و روش های برداشت آن از احمد عابدینی !
لینک خریدش : http://www.vista.ir/?view=article&id=520879
...........