کانون

نسخه‌ی کامل: میز گرد کانون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
تق تق تق
خانوم اجازه ما دیر رسیدیم سرکلاس
رامون میدید؟:s:

اول اینو بگم که تولد40 جان بیکاری میخوای ازدواج کنی؟
خونه بابات نشستی نه کرایه خونه میدی نه خرجی به اون صورت داری
از همه مهمتر اقابالاسر نداری که بهت بگه چیکاربکن چیکارنکن جورابت دربیاربومیده چرا دیراومدی خونه:smiley-yell:
خداییش چرا میخوای ارامشی که تو زندگیت هست رو خراب کنی
خوبه که حالا خدمتم نرفتی شک ندارم بری خدمت و بیای 360 درجه نظرت عوض میشه

حالا گذشته از شوخی بنظر من هرچیزی موقعی داره ازدواجم نمیدونم چرا بعضیا عجله دارن
بابا اصلا میگن که مرد هرچی دیرتر ازدواج کنه براش بهتره بقول یارو باتجربه تره پس بیخیالش شو برو خدمتتو بکن
هرچندهمین خدمتم اگه اجباری نبود هیچ کس نمیرفت جز اینکه 2سال ادم از زندگی عقب میندازه فایده دیگه ای نداره
البته برای بعضیا که خونه باباشون میخورن میخوابن و فکرمیکنن هتل 6ستاره هستن لازمه

درضمن درسایی استاد دارن میدن من قبلا پاس کردم و الانم فقط بعنوان مهمان سرکلاسم
البته بیشتر تئوری و 1بارم خواستم مطالعاتم پیاده کنم که اگه جواب میداد معلوم میشد اون کسی دنبالش میگردم همونه

استاد ببخشید کنفرانسمون تموم شد زیاد پرحرفی کردیم با اجازه ما بشینیم؟Khansariha (56)

گفتم کنفرانس یاد کنفرانس دانشگاه افتادم چه بدبختی کشیدم
میدونی مسافر جان من چند وقت پیش یه حدیثی دیدم که نوشته بود:
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :
هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شیطان فریاد بر مى‏آورد كه : واى برمن ، واى بر من! دو سوم دینش را از دستبرد من ، مصون نگه داشت . (بحارالانوار،ج78،ص 347)

خلاصه جهت در مصون نگه داشتن دو سوم دینم و پیروی از پیامبر دست به اقدام شدم.Khansariha (46)
و با ذوق و شوق سینه رو سپر کردم و رفتم جلو varzeshکه با مشکاتت زیر مواجه شدم13
تو عکس میتونید خودتون موضوع رو متوجه بشید:53258zu2qvp1d9v


[تصویر:  hlb3y7qyki0uoya446bx.jpg]

بعد تصمیم گرفتم به هر قیمتی شده ازدواج کنمSmiley-face-cool-2

[تصویر:  8rb590j3ur1thk40pvv.jpg]


اصلا من ازدواج میکنم تا درس عبرتی باشه برا شما و در گوشتون باشه تا از این ....(ییییییییییییب)نکنین.4fvfcja
Khansariha (18)
اقا از ما گفتن
بعدنگی ما نمیدونستیم چرا به ما نگفتید
البته من هم سنت پیامبر قبول دارم
ولی هر حرفی جایی دارد هر نکته مکانی
ادم باید شرایط خودش بسنجه که ایا میتونه 1خونواده راه ببره
که حداقل شرمنده خونوادش نشه
ما جوونا البته بعضیا شایدم اکثرا اشتباهی که میکنیم اینه که
قبل ازدواج احساسی تصمیم میگیریم بعد ازدواج تازه تصمیماتمون از روی عقل
جای این 2تا باید عوض بشه قبل ازدواج ادم باید از روی عقل تصمیم بگیره بعد ازدواج اکثر تصمیمات باید احساسی باشه
حالا ترک جان از ماگفتن خواه پند گیر خواه ملال
اگه شما مایه داری میخوای دماغ کل خونواده خانوم ست کنی مشکلی نیست
(1390 فروردين 27، 23:37)مسافرپاکی نوشته است: [ -> ]
حالا ترک جان از ماگفتن خواه پند گیر خواه ملال

ها؟! با من بودی؟؟! Khansariha (134)Khansariha (134)42
نه این سوتی بود!
منظورش تولد بوده4fvfcja
مسافر جان مرسی از راهنماییت
ولی پست بالا یه شوخی بود4fvfcja
زیاد جدی نگیرKhansariha (134)
این قضیه چند ماه پیش حل شد
یعنی بچه ها زحمت کشیدن ما رو منصرف کردن
بزرگترین سوتی سال 90
ترک نه همون تولد40
ببخشید خانوم ترک جسارت شد
خودم بخاطر سوتیم کلی خندیدم
اقای تولد40 خداراشکرکه حل شد
یه وقت نزنه به سرت دوباره عاشق بشی
اینا همه کشکه عشق کیلویی چنده
من فقط عاشق یکیم اونم خداااااااااااا

سمیه

سلام بچه ها به به اینجا چه خبره

اینا رو می خواستم قبلا اینجا بزارم ولی نشد دیگه



نکات زیرکانه در برخورد با جنس مخالف
حرکات حاکی از بی قراری بروز ندهید

در برخورد با دیگران ، اگر می خواهید مورد اعتماد واقع شوید ، همه حرکات ناشیانه و غیر ضروری خود را سرکوب کنید . حرکات حاکی از بی قراری این احساس را درمخاطب شما ایجاد می کند ، که در جایی ، مرتکب اشتباه شده اید یا دروغ می گویید .

وقتی با کسی صحبت می کنید به خارش بینی تان که می خارد ، وزوز گوش تان که صدا میکند یا درد پای تان ، توجهی نکنید . وول نزنید ، به خود نپیچید ، و یا جایی از بدن تان را نخارائید . از همه مهم تر این که دست های خود را از صورت تان دور نگاه دارید . حرکات دست در نزدیکی صورت و حرکاتی از این قبیل موجب می شود شنونده در صحت حرف های شما تردید کند. بیشتر به خودتون توجه کنید. و تمرین کنید.

همه چیز را قبلاً تجربه کنید
کارشناسان معتقدند اگر قبل از انجام کاری ، رفتار خود را در ذهن مجسم کنیم ، صداها را در ذهن خود بشنویم و نوع حرکات را مرور کنیم ، می توانیم آن فعالیت را بسیار مؤثرتر انجام دهیم . استفاده از قوه تخیل و تجسم در کارها ، در انجام هر عملی مؤثر خواهد بود ، از جمله در حرفه های ارتباطی . به این روش تجسمی که در انجام همه فعالیت ها مؤثر است ، توجه کنید . این روش را قبل از رقتن به مهمانی ها ، سمینارها یا جلسات مهم به کار ببندید . همه آنچه را که قرار است ، اتفاق بیفتد قبلاًَ در ذهن خود مجسم کنید .

خود را به جای فرد برتری که مورد پسند شماست ، قرار دهید و مثل او بودن را تمرین کنید . خود را درحالی مجسم کنید که با همه دست می دهید ، لبخند مؤثر و خوشایندی بر لب دارید ، و از عملکرد چشمان گیرا یا زبان نگاه استفاده می کنید . صدای خود را بشنوید که به راحتی با همه گپ می زنید . از برتری و در اوج قرار گرفتن تان و این که دیگران را مجذوب خود کرده اید ، لذت می برید .

خود را به صورت همان فرد برتری که مورد قبول تان است ، مجسم کنید . خواهید دید که همه چیز خودبه خود و همان طور که می خواهید پیش می رود .

صدای گرم و دلنشین

لزومی نداره که حتما صدای ذاتی خوبی داشته باشین. حرف زدن ما میتونه کاملا گرم و دلنشین باشه اگه روی نحوه صحبت کردن و تن صدا کار کنیم. و مطمئن باشین از جمله تاثیر گذارترین عوامل هستش.

احتمالا تا حالا زیاد شده که بزنین زیر آواز و بگین اجب صدایی دارما از فلان خواننده هم بهتره ها !

بد نیست صداتون رو ضبط کنین و خوب بهش گوش کنین و اونوقت ببینین واقعا خوبه یا نه ! خوب نکات زیادی رو متوجه میشین از جمله قدرت صدا، تن صدا و شمرده ادا کردن کلمات و ... اونوقت نمره بدین به خودتون. و در ضمن میتونین روی نقاط ضعف هم کار کنین.


و در آخر باید یه چیزی رو بگم که در رابطه با جنس مخالف متفامت بودن مهم است نه شباهت . به نظر من طرف مقابل همیشه کسی متفاوت تر از خودش رو می پسنده تا کسی عین خودش این نظر من.
من اینارو از برم خانوم معلم
تا این حد بگم که جنس مخالفم حتی از خودش بهتر میشناسم
این چیز کاملا طبیعیه مسافر جان من نمیدونم این پسرا چه موجوداتی هستن که از دخترا بیشتر از خودشون میدونن.53258zu2qvp1d9v

سمیه

(1390 ارديبهشت 5، 14:21)مسافرپاکی نوشته است: [ -> ]من اینارو از برم خانوم معلم
تا این حد بگم که جنس مخالفم حتی از خودش بهتر میشناسم

خوب اینکه خیلی خوبه اگه همه اینا رو از بر باشی .ما باید همیشه اینو مد نظر داشته باشیم که رابطه ما با طرف مقابلون باید یکم بهتر باشه تا بتونیم چیزی که می خ.اییم رو بدست بیاریم

و اینکه می گین جنس مخالفتون رو بهتر از خودشون می شناسین به نظرم یکم مشکل داره اون چیزی که من از علم کوانتوم می دونم اینکه انسان ها الان خودشون رو نمی تونن بشناسن منظورم این که انسان خیلی پیچیده ست و با انبوه اطلاعات زیادی که در مغز خودش داره طول می کشه تا خودشو بشناسه . چه برسه به دیگرون...
خانوم معلم دیگه زیاد تخصصیش کردی
من از یه جنبه دیگه عرض کردم
درسته که انسان هنوز هم خودشو نشناخته
ازون جایی من حسابداری خوندم و روانشناسی نخوندم دراین باره هیچ اظهار نظری نمیکنم

من فقط در رابطه با روابط بین دختر و پسر ازدواج و مسائلی از این قبیل مطالعه جامعی داشتم که بتونم با جنس مخالفم چطوری رابطه برقرار کنم

که در اخر بالاخره بازهم به همون خودشناسی که گفتم رسیدم
نتیجه ای که گرفتم این بود من قبل از هر رابطه یا شروع زندگی مشترک
در درجه اول باید خودمو بشناسم که ایا من میتونم یک زندگی مشترک اداره کنم یا نه
و در درجه دوم هرچی بیشتر جنس مخالف میشناسم باعث میشه بیشتر ازشون فاصله بگیرم
چون بعضی از دختران جامعه ما فاصله خیلی زیادی دارن از اونچه که من از دختر ایده ال انتظار دارم

ایکاش این مطالبی که شما گذاشتید یجوری میشد تو جوونا اموزش داد یا مدرسه یا دانشگاه یا هر جای دیگه ای
دیگه اینقدر امار طلاق بالا نمیرفت یا بین همسران مشکلات بوجود نمیومد
چون همه به اینترنت دسترسی ندارن و خیلیا هم که اصلا قبول ندارند این مسائل
امیدوارم دراینده اموزش اینجور مسائل اجباری بشه

من کنفراسم با اجازتون تموم شد خانوم معلم
اینجا کامپیوتر sin ، ساعت 4 بامداد است 4fvfcja
دوستان ممنون میشم به بنده یک مشاوره بدید :
اونایی که منو نمیشناسن : من 20 سالم هست و پسرم . جدیداً احساس میکنم به یک نفر جنس مخالف توی زندگیم نیاز دارم تا بتونم باش حرف بزنم .دوست دارم از یه نفر مراقبت کنم و بهش محبت کنم (نخند 4fvfcja راست میگم خب) . ولی از طرفی پیش خودم میگم خب که چی بشه؟! . کلی از وقتمو بذارم برای یه نفر، کلی بهش محبت کنم، کلی از نظر مالی خرجش کنم . آخرش که چی؟ من هدفم اینه که تحصیل ، کار و پیشرفت کنم و احساس میکنم اگه کس دیگه ای وارد کار بشه سرعتم کم میشه و نمیتونم اونطوری که دوست دارم برنامه هام رو پیش ببرم. در واقع دلم میخواد یه رابطه عاطفی با جنس مخالف داشته باشم اما منطقم میگه الزامی نیست. روابط عمومیم بد نیست اما همیشه احساسم نسبت به جنس مخالف رو مخفی کردم. مثلاً ممکنه از کسی خوشم بیاد ولی همچنان مغرورانه باهاش صحبت میکنم و این باعث شده کم کم نگران بشم که نکنه حالا که اینقدر احساسم رو نادیده میگیرم ، بعداً واسه ازدواج مشکل پیدا کنم !

شما چی پیشنهاد میکنید؟ در این مورد خاص منطق رو کنار بذارم؟ یا بازم منطق داره درست میگه؟ میدونم آینده همچین روابطی اصلاً معلوم نیست اما به خودم هم اطمینان دارم. فقط میمونه اون نیاز عاطفی که بهش اشاره شد.53258zu2qvp1d9v
?three thanks, no idea
من شما نميدونم اقاي سين عزيز
اول اينو بگم كه من 26 سالمه
من در مورد خودم بگم كه با اينكه 4ساله درسم تموم شده و حتي خدمتم رفتم
ولي هيچ ميلي به ازدواج يا رابطه عاطفي ندارم
البته اينو نميخوام بگم انسان نياز به همسر نداره و بايد تنها بمونه
اما هر چيزي براي خودش وقت و زماني داره
البته طبيعيه كه تو تواين سن اين فكركني
من و همه ادما تو اين سن احساس نياز به بهتره بگم محبت داريم
و اين من فكر ميكنم برميگرده به خونواده ادم
تا حالا چند بار پدر و مادرت دست به سرت كشيدن چند بار پدرت درباره نيازهات باهات صحبت كرده؟
فكركنم متوجه منظورم شدي اره ما جوونا مشكل كمبود محبت داريم
و چون تو خونه پيداش نميكنيم فكر ميكنيم 1دوست يا 1جنس مخالف ميتونه اين كمبود برامون پر كنه
اما اين فكر اشتباست مخصوصا اينكه اون دختري كه بتو دل ميبنده بعدا به هر دليلي نتوني باهاش ازدواج كني
به اين فكر كردي ممكنه چه ضربه روحي به اون دختر بزني

اگه از من ميپرسي سعي كن جز درست به هيچ چيز ديگه فكر نكني چون فايده اي نداره كه هيچ
همونطوري كه خودت گفتي از درس و پيشرفتت جلوگيري ميكنه
بذار زمان كار خودش بكنه
مطمئن باش به مرور زمان اين فكر از سرت ميره بيرون تا جايي عاشق تنهايي بشي
من فقط تجربيات خودم گفتم شايد از نظر بقيه فكرمن اشتباه باشه
برات ارزوي موفقيت و پيشرفت دارم