کانون

نسخه‌ی کامل: میز گرد کانون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
نقل قول: یعنی یه شبکه نمیاد یه برنامه بذاره مدعوینش هم دو طرف آقای پینوکیو و چوپان دروغ گو از اوّل تا آخرش بشینن دروغ بگن دماغ این یکی هم هی دراز بشه اون یکی هم هی بگه گرگ گرگ بعد دلشو بگیره بخنده
واقعا گاهی اوقات این کار رو می کنند
وقتی کسی میگه گرگ گرگ، تا شما شخصا در موردش تحقیق نکردید، نمی تونید بفهمید که راست میگه یا دروغ

من شخصا در مورد یکی از خبرهای نادرستی که درباره یکی از ادیان منتشر شده بود تحقیق کردم و دیدم که نادرسته، البته بهتر می دونم که بیشتر از این درباره اش توضیح ندم
در کل زیاد به این خبرها اعتمادی نیست

یک سایت به اسم hoax-slayer هم هست که صحت شایعات رو بررسی میکنه و در سایتش قرار میده. البته بیشتر برای شایعات انگلیسی زبانه و می تونیم خبرهایی که بهشون شک داریم رو هم برای سایت بفرستیم تا درباره اش تحقیق کنند
www.hoax-slayer.com
دقیق راجع بهش اطلاع ندارم، اما مثلا یکی از شاخه هاش کیمیاگریه که خیلی از دانشمندان مسلمان هم دنبالش بودند و اصلا شیمی از اونجا نشات می گیره.
البته فکر نکنم الآن کسی دنبالش باشه.
سلام دوستان خواهش میکنم حجم مطلباتونو کاهش بدین

تا بتونیم با حوصله بخونیم

درمورد انسانها هم اینو بگم که 3 گروه هستن طبق قران

سابقین السابقون

و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند، (10)

آنها مقربانند! (11)

گروه زيادى (از آنها) از امتهاى نخستينند، (13)

و اندكى از امت آخرين! (14)

اصحاب یمین
و اصحاب يمين و خجستگان، چه اصحاب يمين و خجستگانى! (27)


كه گروهى از امتهاى نخستينند،(39)

و گروهى از امتهاى آخرين! (40)



اصحاب شمال


آنها پيش از اين (در عالم دنيا) مست و مغرور نعمت بودند، (45)

و بر گناهان بزرگ اصرار مى‏ورزيدند، (46)

و مى‏گفتند: «هنگامى كه ما مرديم و خاك و استخوان شديم، آيا برانگيخته خواهيم شد؟! (47)

يا نياكان نخستين ما (برانگيخته مى‏شوند)؟!» (48)



اين مطلب حق و يقين است! (95)

پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن (و او را منزه بشمار)! (96)

طبق حرف قران هنوز هم باید امید داشت به انسانهایی که مقرب هستن چون طبق قران گفته اندکیشون از قوم آخرن

و و میرسیم به اصحاب یمین که

كه گروهى از امتهاى نخستينند،(39)

و گروهى از امتهاى آخرين! (40)


پس انسان کامل هنوز هم میتونیم داشته باشیم

اشتیاق جان چه توضیحی میدیدن وقتی آقای مرلین منسون(شیطان پرست) توی کنسرتش انجیل رو پاره پاره میکنه

خانوم مدونا(ایلومناتی خودشون گفتن که ایلومناتی هستن و من مصاحبه شونو دیدم)

توی کنسرتش وقتی که آهنگ isac (اسحاق) رو میخوند از یه دختر با حجاب توی قفس استفاده میکرد وقتی که حجابشو کنار گذاشت در قفس باز شد و خوشحال شد

آیا اینا توهین نیست؟

و لاکی لوک جان جادوگری یا کابالا با شیطان پرستی عجینه میتونی تحقیق کنی

و اگه دوستان خواستن میتونیم اینجا بحث کنیم

......................
یا باری




فکر کنم در جایی از اسلام، جادوگری نهی شده باشه، اما فکر نکنم ربطی به شیطان پرستی داشته باشه.
کابالایی ها هم تا جایی که می دونم یهودی اند
متاسفانه خیلی از خبرها و تحلیلهایی که در این موارد منتشر میشه نادرست اند.
نقل قول: بلکه به فکر اینن که بجای راه رفتن ،پرواز کنن[تصویر:  b.gif]
تا حالا چند نفر از مردم رو دیدید که توی خیابون پرواز کنند؟
(البته من نمی خوام بگم که تمام این چیزها خرافاته، اما ارزش نداره که دنبالشون باشیم)
نقل قول: مثلا یه لیوان رو به شکل یه توپ درمیارن.[تصویر:  b.gif][تصویر:  j.gif]
مطمئنید لیوانش، یه لیوان شیشه ای معمولی بوده؟
تازه اگر چنین کاری رو هم انجام بدیم فایده ای نداره
شیطان‌پرستی گوتیک شباهت زیادی به جادوگری دارد. دنیای آن پر از افسانه‌های گوناگون، شیاطین متعدد و افراد مختلف، خصوصا جادوگران، است.
سلام
من یه پیشنهاد دارم
یه تاپیک بزنید که توش مطالب عقاید منحرف یا جدید باشه مثل شیطان پرستی و بهاییت و .....
فکر کنم امروزه این مشکل خیلی از ماست
لاکی جان مسئله جادوگری در حیطه اقای م ش ا ی ی است...
ولی جدای از شوخی
افرادی مثل دیوید کاپرفیلد به چه فرقه هایی معتقدند ؟!
4fvfcja مصمم جان ، حرف های خوبی زدی ، توی مباحثی که مطرح شد تقریبا درک نزیکی داشتیم ، مطمئنم هدف شما جدل نیست ، بلکه بخاطر خداست و فوایده بحث و میزگرد ، منم به همین اهداف باتون بحث میکنم چون نظر ها و سوالاتی که مطرح میشه رو شاید قبلن نشنیده باشیم و یا بررسی نکرده باشین ، همین طور از این که زیاد تحقیق میکنین خوشحالم انشاءالله خدا همیشه به شما توفیق دهد . 53 منطور من از خیسی چیز نجس نبود ، مثال من رو شاید کامل متوجه نشدی ، منظورم رابطه ی یه عنصر خالص با یه عنصر ناخالص بود
.
من میگم همونطور که وجود یک سایه یا نور ضعیف منعکس شده نشون دهنده این هست که حتما یه نور محض و روشنی وجود داره
.
، , و هر روشنی نشان دهنده وجود نور هست حتی اگه خیلی کم باشه
و هر چیز ناخالص دیگه رو در نظر بگیر ، لطافت گل ، نشون دهنده لطیف مطلق خداست ، زیبایی و مراتب کمی از اون که در صفت جمال از خدا میبینیم نشون دهنده زیبایی محض یا جمال مطلق هست که خداست ،
.
من هم میگم انسانیت با همه ی مراتبی که شما توضیح دادین ، اگه در ما وجود دارد پس باید کسی کاملش رو در همه ی مراتب داشته باشد و زنده هم باشد . منظورم صوفیه یا عارف یا فیلسوف نیست ، منظور کمالی هست که شبیه اون رو پیامبر بش دست یافت
.
.. که نظر مقدمات و اثباتی داره که من تا حدی که بشه سعی میکنم نظرم رو توضیح بدم ...
.

گفتم شاید خدا و پیامبری که ما ازش شناخت داریم شاید از جهاتی فرق داشته باشن ، یعنی معرفت ما نسبت به آنها با هم تفاوت داشته باشد :
.
از نظر من پیامبر یک "مقام" هست ، و فقط یک شخص یا یک ظهور و تجلی جسمی نیست ..
.
بحث تکوین و تشریع هم کردین ، ولی بیاین از اعتبار و حقیقت صحبت کنیم ، پیامبر اکرم (ص) در زمان خودش وقتی زنده بود ، از همه ی انسان ها کاملتر و انسان تر بود ، چون به خدا نزدیک تر بود ، به عبارت آثار و تجلیات و صفاتش به خدا نزدیک تر بود ...
.
مثلن اگر خدا علیم بود ، پیامبر از همه ی انسان ها عالم تر بود ، و همینطور حکیم تر ، عزیز تر ، لطیف تر ، خبیر تر ، بصیر تر ،
.
و در کل اگه بخواییم اون زمان بگردیم و ببینیم کی بیشتر مظهر و جلو هی اسمای خداست ، پیامبر را میدییم ،
.
البته پیامبر هم تا مراتبی این اسماء و صفات را داشتند ، و همه را به اذن خدا داشتند ، مثلن اگر عالم به غیب بودند تا مراتبی و به اذن خدا ، اگر علیم بودند ، به اذن خدا و ... ولی بعد از خدا از همه بیشتر .
.
حالا برگردیم من میخوام بحث حقیقت و اعتبار رو بیارم وسط ، شما گل را در نظر بگیر ، این گل یاد آور چه صفاتی از اسماء الهی است ؟
.
شاید صفت لطافت ، یا صفت جمال ، ولی شاید به اندازه ی سایه ای بسیار خفیف از تجلی صفت جمال خدا ، جمیل باشد .
.
یا مثلن شما خلاّق هستید ، ظهور صفت خلاّق از شما شاید دایره ای باشد که در یک صفحه سفید میکشید و بهش شکل و اندازه و مقدار میدین ، این خط کشی و حد و مرزی که مشخص کردین اسمش رو میذاریم "اعتبار " ، یعنی دایره ای که کشیده شده رو از اعتباریات حساب میکنیم ، و حقیقت رو میگیرم "ظهور صفت خلاّقیت " در شما .
.
همینطور بسیاری اسمای الهی که خداوند نمونه های ان را در قرآن نقل میکند : در تمام پدیده ها و آفریگان خدا به شکل حقیقی پخش شده است ،
.
و مخصوصا انسان ، که از این لحاظ بر بقیه مخلوقات کرامت و شرف دارد که از این نظر نسبت به بقیه هستی جامع تر هست .
.
یعنی انسان می تواند تا مراتبی ، حلیم ، کریم ، لطیف ، علیم ، بصیر و ... باشد ، ولی ، مطلق این صفات را خدا دارد ، و انسان در سیر و تکامل خود به سمت مطلق خود یعنی خدا سیر می کند .
.
غیر از اعتباریات ، میمونه حقیقت ، که یر همه موجودات توی هستی ، نه فقط یک سیر اعتباری ( که در ظاهر و دید ماست ، مثلن بزرگ شدن جوجه ) هست ، بلکه یه سیر حقیقی هم دارند ، که از نظر اسماء الهی و حقیقت وجودی سیر میکنن .
.
مثلن تا روز قیامت عالم ماده رشدی از نظر حقیقی داره ، مثلن خدا میگه : یوم التبدل الرض غیر الارض ... روزی که زمین به غیر زمین تبدیل می شود .
.
در باره حقیقت و اعتبار خیلی باید توضیح بدم ، اما نظر کلیم را میگم ، و بعد خواستین حقیقت و اعتبار رو و مرز هاش رو باز میکنم .......................
.
پس اگه به این نتیجه برسیم که تمام هستی از نظر کسب صفات و اسماء الهی در رشد و حرکت تکوینی و حقیقی هستند ، و انسان هم با اختیار خود میتواند این رشد مربوط به خود را کندتر یا سریع تر کند ،
.
همینطور انسان از نظر جامع این اسماء بودن از بقیه مخلوقات و هستی شریف تر و جامع تر است .
.
و اینکه پیامبر از همه ی انسان های دیگر انسان تر و از نظر اسماءالهی و صفات خدا ، جامع تر هست ، و کامل تر هست ، پس سیر همه ی موجودات و کائنات ، چه تکوینی و برای انسان هردو (یعنی تشریع و تکوین ) به سمت مقام جامعیت اسماء الهی ، به طور مطلق رو به خداست ،
.
یعنی رو به مقام پیامبر است و رو به خدا ، چون پیامبر جامع تر و کاملتر از بقیه هست ،
.
پس پیامبر میشود مقام واسط جامعیت اسماء و همینطور واسط فیض هم در هدایت تکوینی و هم در هدایت تشریعی :
.
ربّنا الذی اعطا کل شیء خلقه ثم هدی (پروردگار ما کسی است که بر شیء ی خلقتش را میدهد و سپس هدایتش میکند ) البته خود مقام پیامبر هم در حال رشد هستند : چراکه : الی الله ترجع الامور
.
از تمام صفاتی که خدا در قرآن میخواند ، پیامبر به اذن خدا تا بالاترین و کاملترین مراتب ، دارای آن اسماء هستند :
.
هو الاول و الاّخر و الظاهر و الباطن و هو بکل الشیء علیم
.
یعنی پیامبر هم به اذن خدا ، تا مراتبی اول و آخر وظاهر و باطن هستند و تا مراتبی به تمام اشیاء علم دارند . (تمام شیء مراتب و موجودات در حال سیر پایین تر از پیامبرند )
.


ما از مقام پیامبر صحبت میکنیم ، و به آن میگوییم "نور عظمت " ، وقتی خداوند امر و قرآن را در شب قدر نازل کردند :
.
به نظر من قرآن و کتاب یک حقیقت بود ، نه صرفا نوشته ها و لغاتی که انسان ها مکلف بودند به آنها عمل کنند ، بلکه انسان ها مکلف بودند به روح قرآن که همان پیامبر خداست ،
.
عمل کنند ، منتها قران برای این که در زندگی ما عملی شود ، باید عامل آن موجود باشد ، و روح آن که خود پیامبر خدا بود ، در قرآن اختلاف و پراکنی نیست ، علم هست چون از وجود احد خدا نازل شده باید مثل خود خدا یکپارچه باشد ، و باعث رفع اختلاف و آراء مختلف باشد .
.
قرآن کتاب هدایت و اوامر خداوند بود ، ولی برای ظهور قرآن نیاز به یک شخصیت و انسان و جسم مادی است تا آن حقیقت در هر لحظه زنده و عامل به آن و موید ان باشد که آن شخص ظهور کرده ی پیامبر در زمان خودش بود ،
.
در واقع مقام پیامبر یا نور عظمت ، ظهوری که در این دنیا پیدا کرد به اسم و شخص پیامبر ، محمد (ص) بود ، که در بین مردم غذا میخورد ، مثل ما میخورد و میپوشید ، و مثل ما دچار حوادث عمر و مرگ میشد ، برای همین قرآن اشاره میکند به اینکه می پرسیدندچرا از ملائکه یا فرشتگان مجرد برای ما رسولی نیامد و شخصی مثل خودمان پیامبر شده است ؟ ولی حکمت خدا ایجاب میکند که ما به ظهور شخصی مثل خودمان نیاز مندیم ، و فقط با آن می توانیم هدایت شویم ......................................................
.
ولی مقام پیامبر یا نور عظمت از اول که حضرت آدم پا به عرصه ی خلقت گذاشت ، وجود داشت ، یعنی این مقام به شکل حضرت آدم تجلی پیدا کرد ..
.
و اون هم مثل بقیه انسان ها خورد و پوشید و مرگ هم سراغش اومد ، ولی خدا پیوسته رسولانی در هر زمان داشت ، که حجت خدا روی زمین بودند ، بعد از مرگ هر پیامبری ، پیامبر دیگر برانگیخته میشد ، و در واقع تجلی همان مقام بود .
.
اگر خدا میخواست میتوانست به آن عمری طولانی ببخشد ، ، یا این که فرشتگانی رو بفرسته ، ولی همیشه برای اتمام حجت و سیر ما لازم بود حجتی روی زمین باشد که شبیه خود انسان باشد و مانند او رفتار کند تا همه از او الگو بگیرند ، و در سیر خود به بهترین روش و راحت ترین وسیله تمسک بجویند ...
.
و پیوسته با توجه به سیر ی که انسان در تکامل خود در طول تاریخ وجود داشت پیامبرانی می آمدند ، و به طریقه های مختلف ظهور داشتند..
.
این مقام با توجه به شرایط ، در مقام هایی مثل امام ، یا پیامبر یا الواعزم ظهور میکرد ، تا این که در مقام ظهور اتمام نبوت ، و تجلی وحی کامل ترین دین ، در شخصیت حضرت محمّد تجلی یافت .
.
ولی مقام نور عظمت یا جامع اسماء الهی یا واسط فیض و هدایت خداوند ، الان هم وجود داره ، و چون این عالم ماده هم وجود داره و ما توش هستیم ، پس باید کسی باشه که مجسمه و عین شخصیت و ظهور و تجلی شده ی اون مقام باشه ،
.

البته لازمه در معانی تجلی خیلی دقت کنیم ، مثالی میزنم ، "شما " هیج جا "وجود واحدتون" نیست ، یعنی از نظر مکانی نمیتونی بگی وجود من اینجاست یا بالاست یا پایینه یا چپه یا راسته ، بلکه شما ، چیزی که از خودتون میبینید جسم شماست ، این جسم شماست که در مکان خاصی "تجلی" کرده ، همینطور خیال شما در عالم رویاتون تجلی پیدا کرده ، همینطور حرکت دست ها و کارهاتون به نوعی "تجلی" فکر شماست ، و فکر شما هم تجلی عقل و بالاتر روح شماست ، ولی شما نه جسمتون هستین نه خیالتون ، نه فکرتون و نه روحتون ، هیچ کودوم به تنهایی نیستید ، حتی یک مجموعه از انها هم نیستید ، بلکه شما فقط یک "وجود واحد" هستین به نام "مصمم" ، که اگه بخوایین از چشم جسم استفاده کنید ، فقط با این اسلحه یکسری اعتباریاتی به نام "جسم " رو میتونین مشاهده کنین ، و اگه فقط بخوایین صرف نظر از دید های دیگه فقط ذهنتون رو میبینید به طور کلی به عینک ها و ذره بین هایی نیاز دارین که با اون دید مجبورین برای درک بهتر خودتون رو بخش بخش کنید ، ولی هیچ یک از این شناخت ها شناخت کامل "من " واحد شما نیست ، بلکه من شما هیچ وقت قابل بخش یا جزء نیست ، بلکه اشکال از دید و گیرنده ی شماست که برای درک نیاز به دیدن آثار و تجلیات مختلف دارین .
.
بنابر این وجود قرآن نشون دهنده ی وجود شخص عامل قرآن و روح اون هست ، و روح قرآن روح یکپارچه و مقام جامع اسماء خداست ، که به شکلی در این دنیا تجلی کرده باشد ، قرآن ممثل و عامل باشد ، و چون پیامبر هم می بایست در مقام نبوت و هدایت مردم مثل انها باشد ، پس مثل بقیه هم به رحمت خدا پیوست ، و مرگ را چشید ،
.
و بعد از آن این مقام نور عظمت ، به صورت شخص دیگری ظهور و تجلی کرد ، و چون این مقام واسط فیض الهی ، در آن زمان تجلی ولایت و سرپرستی آ بیشتر دیده شد به عنوان ولی خدا و مقام ولایت شناخته شد ،یعنی هم نبوت و هم ولایت از یک مقام ونور بودند منتها به اقتضای زمان ، یکی نماد نبوت شد یکی نماد ولایت شد ،
.

و هنوز هم این مقام هست ، و تجلی این مقام در عالم ماده به صورت یک انسان وجود دارد ، و هر کس او را نشناسد ، از هدایت الهی محض و حق محض برخوردار نیست ، لذا هم حق محض وجود داره ، هم قرآن عامل ، و هم قرآن زنده ، و هم واسط فیض الهی ، و در هر زمانی ، حتی زمان هایی که پیامبر نبوده است این مقام به صورت حجة الله در عالم ماده نمود پیدا میکرده است.
.........................................ولی حتما احتمالا در باره ی مفهوم تجلی ، نزول و یا ... باید بیشتر توضیح بدم .
کلن درک ما از پیامبر یک مقام است ، این مقام همیشگی و دارای جامعیت اسماء خداون و مقام واسطه ی فیض است ، و هدایت تکوینی و هدایت تشریعی همه ی پدیده ها به سمت مقام اوست .
.
ولی خود این مقام هم یک تجلی از خدا بیشتر نیست ، منتها کامل ترین و جامع ترین تجلی ...

نه فرقی نمیکنه ...4fvfcja
ولی می خوام بدونم که چه عقایدی دارند که سمت جادوگری رفتند؟!
مثلا فکر میکنند جادوگری براشون چه چیزی به ارمغان میاره؟!53258zu2qvp1d9v
لاکی جان
نباید شما در موردش حرف بزنید که! کلی گفتم
تو چند تا پاسخ قبلی گفتم دوستی داشتم که گول ظاهر یه بهایی رو خورد و بهایی شد
پس بهتر نیست یه خورده تبادل اطلاعات کنیم که یه وقت بنده گول نخورم برم شیطان پرست شم؟
قدر عزیز
مشکل اینه که هیچکدام از ما اونقدر اطلاع نداریم که در مورد این مسائل بحث کنیم.
منابع هم اصلا قابل اعتماد نیستند
(1390 شهريور 31، 21:56)قدر نوشته است: [ -> ]لاکی جان
نباید شما در موردش حرف بزنید که! کلی گفتم
تو چند تا پاسخ قبلی گفتم دوستی داشتم که گول ظاهر یه بهایی رو خورد و بهایی شد
پس بهتر نیست یه خورده تبادل اطلاعات کنیم که یه وقت بنده گول نخورم برم شیطان پرست شم؟

به نظر من برای اینکه بتونیم بهترین انتخاب رو تو دین بکنیم، اول با همهٔ دین‌ها آشنا بشیم.
اینکه یه نفر از یه دین خوشش میاد و دیگری از یه دین دیگه ریسکیه که باید کرد.
و اینکه بدون اینکه شیطان پرست هارو درست بشناسیم ازشون دوری کنیم ,از ترس اینکه از این دین خوشمون بیاد رو نمیفهمم.
به نظر من هر کسی‌ باید بتونه بدوناینکه از یه چیزی مثل عذاب الهی بترسه برای خودش این شانس رو داشته باشه که نظر خودش رو در مورد ادیان دیگه درست کنه.
درسته که تو قرآن نوشته که در مورد دین‌های دیگه اطلاعات جم کنین و اون هارو بررسی کنین ولی‌ در عین حال میگه که ما در صورتی‌ که از دین اسلام جدا بشیم با عذاب الهی روبرو هستیم. بنا بر این ما تو اسلام واقعا آزاد نیستیم که یه نظر شخصی‌ در مورد یه دین داشته باشیم چون تمام نظراتمون از قبل از طریقه قرآن از پیش تعیین شده.
و حالا میرسیم به بخش جالبه مساله:
اگه نظر ما با نظر قرآن هم خونی نداشته باشه، عذابه الهی رو طبقه قرآن به همراه داره.
یعنی‌ مثلا من از شیطان پرستی یه نظر دیگیی‌ از قرآن داشته باشم، یا مثلا یه دوست شیطان پرست داشته باشم دیگه یه مسلمونه واقعی نیستم.



(1390 شهريور 31، 20:01)lukylouk نوشته است: [ -> ]درباره ی جادوگری چی می دونید.
آیا ربط پیدا می کنه به شیطان پرستی.


ببخشین اگه اسپمه.
اگه اسپم نیست بگین بقیه ی چیزایی که می دوننم را هم بگم.


بستگی داره تو تحت جادوگری چی‌ بفهمی

(1390 شهريور 31، 20:11)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]

اشتیاق جان چه توضیحی میدیدن وقتی آقای مرلین منسون(شیطان پرست) توی کنسرتش انجیل رو پاره پاره میکنه

خانوم مدونا(ایلومناتی خودشون گفتن که ایلومناتی هستن و من مصاحبه شونو دیدم)

توی کنسرتش وقتی که آهنگ isac (اسحاق) رو میخوند از یه دختر با حجاب توی قفس استفاده میکرد وقتی که حجابشو کنار گذاشت در قفس باز شد و خوشحال شد

آیا اینا توهین نیست؟

و لاکی لوک جان جادوگری یا کابالا با شیطان پرستی عجینه میتونی تحقیق کنی

و اگه دوستان خواستن میتونیم اینجا بحث کنیم

میدونید ما نمیتونیم این عدم‌ها رو به عنوان نماینده یه دین بدونیم
همین طور که نمیتونیم terrorist ال قاعده رو نمایندهٔ دین اسلام بدونیم

این‌ها فقط افردین که میخوان از این راه پول در بیارن ولی‌ در آخر توضیح بیشتری میدم
___________________________________________________________


خوب من فکر کنم که جم آوری اطلاعات تم تموم شد
این هم چیز‌هایی‌ که من پیدا کردم:(بچه‌ها شرمند من نمی‌خوام زیاد بنویسم چون میدونم براتون خوندنش کسل کنندس، سعی‌ می‌کنم هرچه کم تر بنویسم)
منبع هم کتاب . Der neue Sektenfragebuchاز Barbara Büchnerاست
طبقه این کتاب می‌شه شیطان پارست هارو به 4 دست تقسیم کرد
۱.کسانی‌ که به عنوان سرگرمی واردش میشن
این‌ها بیشتر نوجوان ها هستن
۲.کسانی‌ که از این دین برای پول در آوردن سوه استفاده می‌کنن.
هر چقدر جنجالی تر بهتر ( توجه مردم بیشتر)
۳.شیطان پرستی‌ به عنوان یه ایدئولوژی:
شیطان به عنوان سمبل اگیسموس Egoismus ( خودخواهی) نامحدود دیده می‌شه.
شیطان به عنوان نیروی که واقعا وجود داره دیده نمی‌شه. در بین این دست هر گونه ریتوالRitual و تشریفات و ...... بی ارزشه. اون‌ها با جامعه انسانهای "معمولی‌" به خوبی‌ کنار نمیان.
۴.این دست که تعدادشون طبقه این کتاب خییییلییییییی کمه به پرستش شیطان می‌شینه.
این افراد بیشتر از شیطان کمک در زندگی‌ روز ماره میگیرن.این افراد هستن که با قربنی و تشریفات واقعا شیطان رو عبادت می‌کنن.
این افراد یا در گروه‌های کوچک یا خیلی‌ بیشتر به صورت انفرادی به پرستش میشینن.

این رو هم باید گفت که امروز ما در مورد شیطان پارست‌ها خیلیی کم میدونیم. اون‌ها بیشتر به صورت پار آکنده زندگی‌ می‌کنن و شناسائی اون‌ها خیلی‌ سخته.
فقط تعداد انگشت شماری حاضر شدن که بعد از خروج از این دین در مورد گذشته حرف بزنن، به خاطره همین این اینترویو تو این فیلم برام یه کم مشکوک بود.
به هر حال اون‌ها به توری از لحاظه مغزی داغون شده بودن که به نقل از اون‌ها زندگی‌ روز مره براشون غیر قابل زندگی‌ بود.
حرف هایی‌ که در مقابل دادگاه زده شد بیشتر نا هما هنگ بود، به خاطره همین دادگاه حرف‌هاشون رو ردّ کرد.(اون‌ها مقابل کسی‌ که قبلان سرپرستشون بوده شکایت کرده بودن).
خیلی‌‌هاشون هم تحت مرقبت‌های روانی به سر میبرن چون چند بار میخواستن خود کشی کنن.
اون‌ها تعریف میکردن که دچار توّهم میشن و موجودات دیگه می‌بینن و.......

البته این رو این بهش میگیم جن گرفتگی که به نظر من فقط یه مریضی عصبی.




به نظر من اگر هدفمون از تحقیق این باشه که راهمون رو انتخاب کنیم، اصلا نیازی به تحقیق در مورد روشهایی مثل شیطان پرستی نداریم. اما اگه کسی بخواد در مورد جامعه تصمیم بگیره یا در مورد این مسائل بحث کنه، قابل قبول نیست که بدون تحقیق این کار رو انجام بده.
و باز هم میگم: اصلا به خبرها و مقالاتی که منتشر میشه اعتماد نکنید.
سلام
نمی خواستم بحث کنم ولی چون نقل قل کردی میگم
نقل قول: درسته که تو قرآن نوشته که در مورد دین‌های دیگه اطلاعات جم کنین و اون هارو بررسی کنین ولی‌ در عین حال میگه که ما در صورتی‌ که از دین اسلام جدا بشیم با عذاب الهی روبرو هستیم. بنا بر این ما تو اسلام واقعا آزاد نیستیم که یه نظر شخصی‌ در مورد یه دین داشته باشیم چون تمام نظراتمون از قبل از طریقه قرآن از پیش تعیین شده.
اشتباه متوجه شدی
اولا: هر عقیده یا هر آیینی خودش رو حق میدونه ومیگه من از همه بالاترم پس این هیچ مشکلی نداره که اسلام بگه هرکسی بیرون رفت گناهکاره
ثانیا:اسلام نمیگه کسی که مسلمان زاده است اگه دین اسلام رو کنار بذاره مرتد هست. اسلام میگه آقا جون اول برو خوب تحقیق کن اگه اسلام رو انتخاب کردی دیگه حق نداری ازش بیرون بری
حالا من میگم بجای اینکه اینطوری به این بحث نگاه کنیم که اسلام آزادی نداره
بگیم اسلام عجب دین کاملیه و به خودش مطمئن که این قانون رو گذاشته تا هرکسی بخواد بیاد مسلمون شه مجبور باشه خوب تحقیق کنه و همینجوری واردش نشه(نظر شخصیه خودم)
نقل قول: Alireza 68 نوشته شده توسط:

اشتیاق جان چه توضیحی میدیدن وقتی آقای مرلین منسون(شیطان پرست) توی کنسرتش انجیل رو پاره پاره میکنه

خانوم مدونا(ایلومناتی خودشون گفتن که ایلومناتی هستن و من مصاحبه شونو دیدم)

توی کنسرتش وقتی که آهنگ isac (اسحاق) رو میخوند از یه دختر با حجاب توی قفس استفاده میکرد وقتی که حجابشو کنار گذاشت در قفس باز شد و خوشحال شد

آیا اینا توهین نیست؟

و لاکی لوک جان جادوگری یا کابالا با شیطان پرستی عجینه میتونی تحقیق کنی

و اگه دوستان خواستن میتونیم اینجا بحث کنیم


اشتیاق نوشته:

میدونید ما نمیتونیم این عدم‌ها رو به عنوان نماینده یه دین بدونیم
همین طور که نمیتونیم terrorist ال قاعده رو نمایندهٔ دین اسلام بدونیم

این‌ها فقط افردین که میخوان از این راه پول در بیارن ولی‌ در آخر توضیح بیشتری میدم
مشکلی نیست اشتیاق خان شما میگی این ها نماینده شیطان پرستها نیستند
خوب ما هم میگیم دوست شیطان پرست گل شما که اینقدر ازش تعریف میکنی نماینده شیطان پرستها نیست
حالا بیا یه کاری کنیم من نماینده از اسلام میارم(حضرت محمد(ص) آورنده اسلام ) شما هم نماینده از شیطان پرست ها رو بیار(؟؟؟؟؟؟ آورنده شیطان پرستی)
بعد دو تا عقیده رو باهم مقایسه میکنیم