کانون

(1388 مهر 24، 21:49)خسسسسته نوشته است: [ -> ]مجتبی جان حرف شما کاملا درست !! اما فکر نمی کنید یکم شبیه شعارایی میمونه که امروزه یکم زیاد به گوش میرسه !! همین شعارهایی که از سر صبح تا ته شب از هر چی شبکه تلویزیونی ، رادیویی و ، و ، و ، در گوش ما زمزمه میشه و یه جورایی مردم اشباع شدن و دیگه افاقه نمی کنه (!! ما در مورد یه نفر صحبت نمی کنیم !!) البته مشکل بزرگی که الان هست اینه که مردم بی اعتماد شدن نسبت به همه چیز چون واقعا من نوعی میبینم کسی که این شعار رو میده پشت درای بسته در خفا آن کار دیگر می کند دیگه کم کم زده شدن و واقعا تو اسلام هم رو این نکته خیلی تاکید شده که منافق کسیه که با چهره اسلام از پشت به اسلام خنجر میزنه !!

این بی اعتمادیشون نسبت به کسایی که ممکنه این حرف ها رو بزنن و عمل نکنن به وجود میاد .

اما از این بی اعتمادی نمیشه یه "حقیقت " و "حق" بی اعتماد شد ، و از اسلام و حق زده شد ، این بی اعتمادی جنبه منطقی نداره ،

این نوع بی اعتمادی (دومیه )فقط بهانست ، کار عاقلانه ای نیست ،

این حرفی که میزنی خیلی تکراریه ، و حرف خیلیهاست . من با این طرز فکر بشدت مخالفم ، درسته باید بساط نفاق رو جمع کرد و باش مبارزه کرد ،
.......................................................................................
اما این که ما نفاق رو ببینیم دلیل نمیشه که ما بدبین بشیم و یا زده بشیم ، این ها اصلا چه ربطی بهم داره

اینطوری پس باید هرکی قرآن میخونه از اسلام زده بشه

چون توی اکثر سوره ها از ظلم و ستم منافقین و ستمگرایی حرف زده که فقط اهل ظاهر هستن
........................................................................................................
عاقل دنبال حق میگرده ، و پیداش میکنه و ازش الگو میگیره ، و از انحراف منافق و زمینه های نفاق هم دوری میکنه و ازشون درس میگیره و اصلاحشون میکنه

باشون مبارزه میکنه ،

ما هر روز توی نماز همیشه از خدا این دعا رو میکنیم که اهدنا الصراط المستقیم یعنی ما رو توی راه حق جلو ببر و نگهمون دار ،
......................................................................

میگن حرف حق و حکمت و از کافرم شده بشنو و ازش درس بگیر ، تو چیکار به اون داری ، تو استفاده ت رو ببر ،

منتها ما خودمون هم بخاطر نفاقمون ، وقتی جلو منطق درست و حق کم میاریم ، برای این که میخواییم از هوای نفسمون پیروی کنیم ، وقتی میشنویم لا الله الا الله ، به این بهونه ها ازش میگذریم ، چه یه بار باشه ، چه 10 بار چه 100 بار ،

بی نام جان واقعا موافقم با اینکه میگی نه سیاهه سیاه و نه سفیده سفید و تعادل اصل مهمیه که داشتنش کار ساده ای نیست !!یا به قول آقای جنتی>> لعنت به چراغ سرخ<< لعنت به چراغ سبز<<

و اما
مجتبی جان شما منظور منو متوجه نشدید ! البته من یکم سر بسته حرف زدم تقصیر شما هم نیست !
بیبن مجتبی جان لا اله یه چیزه و لا اله الی الله یه چیز دیگه ! اولی میگه خدایی نیست و دومی میگه خدایی بجز الله نیست و معنی اینا زمین تا آسمون با هم فرق میکنه !
اما در مورد این جملتون:
>>>این که من قرآن بخونم از قران زده بشم چون توش حرف از ظلم و ظالم و نفاق و منافقین که فقط اهل ظاهر هستن و ... زده پس من ازش زده بشم >>

یه سوال می پرسم من از شما !! آیا قران اینهایی رو که گفتی تایید کرده ؟ یا اینکه گفته دوری کنید از منافقین به ظاهر مسلمون که دارن تیشه به ریشه اسلام میزنن ؟؟ در قران میگه وای بر نمازگزاران !! اما این جمله ادامه داره و می فرماید انها که نماز رو سبک می شمارند !

ببینید مفاهیم خیلی با هم فرق میکنند ! من نمی گم اشکال از اسلامه میگم اشکال از مسلمونیه ماست !!

پس بیاییم بجای پاک کردن صورت مسئله به فکر راه حلی برای اون باشیم !

اما راجب اینکه میگید >>>این حرفی که میزنی خیلی تکراریه ، و حرف خیلیهاست . <<< منم همون اول گفتم ما داریم راجب به جامعه صحبت می کنیم پس باید کلی نگاه کرد نه استثنا ها رو ملاک قرار داد !! الان خوب یا بد این یه مشکله بزرگ جامعه است !

مجتبی جان این جملات شعار گونه و ایده آل بسیار بسیار زیبایی که میگی بارها و بارها در کتابهای مختلف بینش اسلامی ، اندیشه اسلام ، معارف ، و ...... به تک تک جونای جامع ما گفته شده ولی باز هم میبینیم خیل عظیمی از این گروه های شیطان پرستی داره جامعه رو میگره ! علتش چیه ؟؟ مشکل کجاست ؟؟

---

بی نام جان واقعا موافقم با اینکه میگی نه سیاهه سیاه و نه سفیده سفید و تعادل اصل مهمیه که داشتنش کار ساده ای نیست !!یا به غول آقای جنتی>> ل

سلام
دوست عزیز چون سوال پرسیدین من هم فقط جوابی که به نظرم میاد رو میگم...

به خاطر اینکه تا حالا همون خیل عظیم جوانان ما منتظر بودن و هستن ببینن که
بقیه چی کار میکنن....
اینه که خودشون دست روی دست میذارن
و حتی حاضر نیستن قدم از قدم بردارن....
خب نتیجه چی میشه؟؟؟
همین که مثه یه تخته خودشونو به جو حاکم میسپارن و در جریان سیال جامعه غرق میشن..

شما مثالهای قشنگ اما بدبینانه ای میزنید...
حالا من یه سوال میپرسم...توی این همه بدیی که دیدین
کسایی رو سراغ دارین که خواستن آدم بشن وباشن و در راستای هدفشون از هیچ کاری دریغ نکردن...اما
باز باشن مصداق اونچه که شما میگین؟

ویه چیز دیگه در مورد پست قبلی تون که گفته بودین "ایران الان چی داره؟"(من نقل مضمون میکنم..)

شما فقط 2500 سال عزت و افتخار رو میبینین....اما هیچ به 150سال آخر دوران سلطنت در ایران هم فکر کردین؟؟!!
درسته ...این 150سال قابل عرض نیست در برابر اون 2500 سال و حتی قبل از اون....
اما...........
حتما قصه ی میخ و دیوار رو شندین ...(اگه هم نشنیدین من فقط آخرشو میگم...اینکه:
بعد از در آوردن میخ از دیوار درسته که دیگه میخی نسیت اما دیوار هم مثه قبلش نخواهد بود....)
حالا اینو تعمیم بدین به قصه ی 150 سال آخر سلطنت توی ایران.....
کارایی که سلاطین قجر و پهلوی با این پیشینه ی تاریخی کردن درست مثل تیشه زدن به ریشه
بوده......مثل میخ زدن به دیوار اصالتها....مثل رنگ پاشیدن به تابلوی مونالیزا..!!!!

ما تازه 30 ساله که داریم اون میخها و اون رنگها رو پاک میکنیم...
البته این 30 سال هجوم ناملایمتیها هیچ وقت تنهامون نذاشت....پس بازم مشکل هست..!!
ما تازه تونستیم زیر ساقه ی تیشه خورده ی کشورمون تکیه گاه بذاریم ....که میبینین گاهی
بچه هایی که هم گول خوردن وهم کمی حسودن میان و این تکیه گاه رو هول میدن...
پس میبینین که....ما داریم تاوان ناآگاهی و نالایقی این 150 سال رو میدیم...به این جبر مجبوریم...!!!

الان وقت گله کردن نیست...زمان زمانِ تصمیم و حرکتِ ...
و این تصمیم با چی هماهنگ باشه بهتر از دین؟؟؟

ما چیزی بجز دین نداریم و حالا که تنونستن به ما بشناسوننش و حتی کریهش کردن ما باید
خودمون بشناسیمش و تا اونجا که ازمون بر میاد بهش عمل کنیم....

بازم طولانی شد....شرمنده.
موفق باشین.یاعلی.

سها جان مثالهای من بدبینانه نیستن واقع بینانه هستن !! چون واقعا شما نیگا کن چقدر تو این جامعه ی مسلمون ما که سر دم دار جوامع اسلامه چقدر مواد مخدر و م/شر/وبات الکلی و دزدی و غیره و غیره بیداد می کنه !! مسلمون به کی میگن ؟ مسلمون معتاد قابل قبوله ؟ مسلمون الکلی قابل قبوله ؟ مسلمون گرون فروش قابل قبوله ؟ مسلمون دوروغگو و کلاه بردار قابل قبوله ؟مسلمون دزد قابل قبوله ؟ ( دزد که میگم حتما نه اون کسی که از دیوار خونه آدم میاد تو نه خیلی کارهایی که ما آدما روزانه می کنیم یه جور دزدییه حالا چه از نوعه ریز و چه از نوع درشت چه از نوعه کوچیک و چه از نوعه بزرگ )

حالا شما یه محاسبه سر انگشتی انجام بده و تعداد این جور آدمها رو از کل جمعیت ( بچه ها ی زیر 10 سال رو حساب نکن ) کم کن ببین تعداد مسلمون واقعی چند تاس ؟

و اما در مورد این جملتون >>>مثه یه تخته خودشونو به جو حاکم میسپارن و در جریان سیال جامعه غرق میشن<<<

ببین سها جان تا الان دیگه حتما متوجه شدی که این جریان که یه زمانی شاید جوب باریکه ای بود الان داره به یه سیل خروشان تبدیل شده و اگه همینطور ( با این سیر اکیدا صعودی ) پیش بره کهن ترین و محکم ترین ریشه ها رو از جا در میاره چه برسه به نو نهالهایی که تازه ریشه دووندن !!

روز به روز بدتر از دیروز !

مردم ما هنوز اعتقادات مذهبی توشون قویه
این و از ماه رمضون میشه فهمید
درسته یه سری بی حرمتی هایی میشه اما مردم دین گریز نشدن بیشتر تفسیرشون از دین رفته بالا یعنی برداشت شخصی متاسفانه زیاد شده

حالا ببینم ما این وسط چی کاره ایم؟
یعنی نمیتونیم با کارامون اطرافیانوم و جذب کنیم؟؟
نشون بدیم همه ی مسلمونا دروغ گو نیستن یا...
گمانم ما هر کدوممون یه سهمی داریم!!

مثلا الآن که اذان ادن من به جای اینکه بیام تو کانون برم نماز و اول وقت بخونم این میشه یه فرهنگ سازی

---

اینکه ما الان چرا به اینجا رسیدیم گمانم یکمشم به پدر مادرامون ربط داره
راستش میگن مهمترین زمان تربیت 3 تا 7 ساله
دخترای کوچیک و تو خیابون دیدن چه جوری لباس میپوشن؟؟؟خوب چجوری میخوای 2 روز دیگه بهشون بفهمونی عزیزم حجاب باید داشته باشی؟؟؟یه بلیز شلوار خنک چه ایرادی داره که تن بچه چیزی میکنن که سر جمع 10 سانتم پارچه نبرده؟؟؟
یا تجدد تو اینکه برن کلاس ر/ق/ص و شنا و نقاشی و... من نمیگم نباید اینجاها برن (هر کس یه نظری داره) اما چرا بچه ها رو کلاس قرآنم نمینویسن..چیزی که از بچگی با گوشت و پوست ادم عجین(اجین) بشه میدونین چه فرقی داه با ماهایی که تازه تو سن 20-25 سالگی میخوایم این کارو بکنیم!؟؟
خوب اینا که خوباشه..
بچه ها رو بدجوری رها کردن .هر کاری دوست دارن میکنن..یه چیز جالب شنیدم یکی تعریف میکرد پدر برگشته به پسرش گفته..عزیزم حالا که مادر بزرگ اینجاست و تو نمیتونی دوست دخترت و بیاری خونه یه خونه مجردی بگیر...
من که دود از سرم بلند شد(این قصه نبود-واقعیت بود)
آخه چه معنی داره پسر 13 ساله از صبح تا شب تو نت باشه!!شما آقا پسرا بگین...چی کار میکنه
وقتی روز شهادت میتونی n تا کانال پیدا کنی که داره ر/ق/ص و آواز پخش میکنه...من نوعی اگه یکم بلنگم ترجیح نمیدم بزنم اون ها رو نگاه کنم تا اینکه بخوام به حرمت شهادت یه روز و معمولی بگذرونم!!
خیلی سخته که به خاطر خدا-به خاطر خودمون این عروسی های قاطی رو شرکت نکینم!!!اگه بگیم نه ناراحت میشن!!!پس این وسط خدا کجاس!؟!؟
پس ما هم تو به وجود اومدن این وضع مقصریم

بی نام جان شما الان چون این موارد کوچیک رو مشاهده می کنی احتمالا تصور بعضی موارد خیلی هولناک تر در جامعه برات آسونتر بشه!!

عده ای اعتقاد دارن چون که هوا با چشم آنها دیده نمی شود پس وجود ندارد !!

در کل منظوری عمیق تر در پستهای من بود و من مجبور بودم خیلی سر بسته بگم و اصلا هم قصد ندارم بازش کنم !

به هر حال امید به بهبودی این وضعیت !!

با هجوم سنگين قساوت، تو آرام ايستادى.
خوب هاى زاينده را به دامان گرفتى
بدهاى آرام را به محاصره دادى
ازبی تفاوت هاى عقيم، با حسرت گذشتى،
و در گوش مبهوت من سرودى:
اين ها موج هاى حادثه هستند.
خو بهاى زاينده و بدهاى بى آرام، تازيانه ى طوفانند.
آنروز عصر
كه چوپان هاى زند ه ى تاريخ،
که گوسفندان اندك خود رامی شمردند
و نوح مهربان، بر روى دست موج، فرزند خود را نگاه می كرد،
تو كه التهابِ نهصد و پنجاه سال را در نگاه من ديدى،
از گوسفندانى كه با هر صدايى رفتند
و با هر گرگى پيمان بستند، دامن كشيدى،
گفتى و آهسته : اگر بخواهى همه را بدست بياورى، همه را از دست خواهى داد ،
تو می توانی زمینه ساز باشی ،
اين گونه، رنجى نخواهى داشت،
ازتنهایی و تاريكى نخواهى سوخت،
در بطن تاريكى، چرا غها بارورمی شوند ،
موساى تنها، در دامان فرعون سر بلند مى كند ،
من چگونه مى توانم تو را ستايش كنم؟

6
در دشت جنون، كه سربداران ايستاده بودند،
در صحراى سرخ خون، كه مردان ريشه دوانده بودند،،
تو كه به جارى خون ها، و رويش سبز سرها، نگاه مى كردى،،،
به من كه بغض سياه در گلويم نشسته بود،
و اندام هزاران گيله مرد و ستار، درحلقه ى اشكم شكسته بود،،..
و تجربه ى كوه و جنگل و شهر و كارگاه، تار پود همّتم را گسسته بود،،،
اميدوار و مهربان، آموختى،
كوچك ها، وقتى كه در جايگاه خود نشستند،
تنها كسى مى ماند كه مى زايد.
كسى كه با رنج انتظار به وسعت رسد.
كسى كه در دشت دشمن، فرزندان خود را كارد،
مى تواند خوشه هاى قيام خشم را، از زمين بردارد.
تو با صلابت افزودى، كوله بارت را زمين مگذار.
از همان جا كه تو مى نشينى، دشمن بر مى خيزد.
چگونه مى توانم تو را ستايش كنم؟

---

کامل این شعرو که 9 قسمته قبلن توی عارفانه عاشقانه گذاشته بودم ،

میخواستم بگم ، وقتی همه چیز اصلاح میشه که همه تک تک از خودشون شروع کنن ، از پایه ، و زمینه ساز باشیم هم برای خودمون هم برای دیگران ،

سنت شکن سنتهای غلط ، و فرهنگ ساز باشیم ، این نیاز داره توی جامعه یک سری کسایی روی علوم انسانی و قران و فرهنگ خیلی کار کنن ، من واقعا کسایی رو توی شهر خودمون میبینم تلاششون شبانه روزیه ، یکسری مسلمون واقعین ، اما کمن ، و انقدر کمن که حرفشون و یا نقدشون یا راه کارشون به گوش خیلیا نمیرسه ،

ببخشید در جواب به خسته فقط همینو می گم که من کاملا با شما مخالفم
این ذهن ادمه که ادمو به انحراف می کشونه و نه هیچ چیز دیگه ای
من اینقد مغرور هستم که به هیچ کس اجازه ندم تو زندگیم دخیل باشه
در ضمن من حرفم اینه که همه ی پسرا اینطور که شما میگید حساسانیستن
بعضی ها خیلی تو خط این چیزا هستن به خاطر همینه مه اینقدر مشکلد ارن و با دیدم هر چیزی فکرشون به سمت این مسائل میره
من پسر هایی که تو خوانواده می شناسم اصلا کاری به این کارا ندارن.به دخترا اون طوری که شما میگید شهوانی نگاه نمی کنن به خاطر همین حرف شما رو قبول ندارم
این چیزایی که میگید شان خود پسرا رو میاره پایین
همه که اینجوری نیستن
بعدشم تو جامعه ای که بعضی از پسر هاش اینقدر هرزه ان و هیچ حرو مرز اخلاقی برا خودشون قائل نیستن باید انتظار دخترایی دقیقا مثل همون پسر ها رو هم داشته باشیم

قیوله بعضی از دخترا واقعا بی شرمن.اما قبول ندارید که به همون تعداد پسر بی شرم هم داریم که اصلا کاری به شکل حجاب دختر ندارن و هرکسی باشه اذیت می کنن؟من میگم تقصیرشو نباید گردن دخترا انداخت
هردو طرف در این مسائل به یک اندازه مقصر اند.
وقتی مرد هایی پیدا میشن که وقتی دارم با مامانم تو خیابون راه میرم میان پشت سرمونو رکیک ترین حرفا رو میزنن یا به جای اینکه برن دخترای هم شان خودشو نو پیدا کنن میان جلوی هر دختری وایمیسن باید منتظر ظهور دخترایی هم بشیم که خودشون با رضا و رغبت خودفروشی میکنن.
تو کلاس ما یه پسری هست که تازگیا از یه جاهایی فهمیدیم که خونه مجردی گرفته و همش دختر می ره تو خونه. حالا وقتی چنین مرد هایی هستند یا مثلا مثل اون اقایی که اومد تو کانون گفت وقتی با یه دختر هستی چشاتو می بندی و می گی گور بابای دختره و کار خودتو میکنی (که من واقعا از اون حرفا متاسف شدم چون باورم نمیشد بعضی ها اینطوری غیرت و شر ف وهمه چیو بذارن کنار و حتی یه لحظه فکر نکنن کاری که با دختر و مردم می کنن اای دوست دارن یک با خواهر یا دختر خودشون بکنه و بگه گور بابای دختره) خب قطعا دخترهایی هم با اون خصوصیاتو رفتارایی که شما میگید پیدا میشه
این اصلا ربطی به این نداره که من میگم ادم باید همه ی مسولیت کاراشو به عهده بگیره
تازه برام خیلی جالبه که همون پسر هایی که شما می گید خیلی به راحتی میرن انواع فیلم ه او عکس ها رو میبینن و حتی خیلی هاشون بهونهشون اینه که می خوان تشنه نشن و این حرفا و از اون فیلم ها اصلا اذیت نمی شن اما از مانتوی تنگ یه دختر اذیت میشن.
میگم من خودم طرفدار سرسخت حجاب کامل ام اما دلیلم اینه که به قول چارلی چاپلین:هیچ مردی ارزش اینو نداره که یه دختر شست پاشو به خاطر اون عریان کنه مگر تنها مردی که روح عریانش را می پسندد.

در مغرور بودن شما شکی نیست !!کاملا از متنتون پیداس !!

اما فکر نمی کنید آماری که شما در اختیار دارید (من پسر هایی که تو خوانواده می شناسم) برای رد یه قضیه ی اثبات شده از لحاظ ساختار جسمانی اصلا کافی نیست !!! ضمنا من که نگفتم قراره با دیدن مثلا یه بد حجابی منحرف بشه اما گفتم این تو ناخوداگاه هر مردی هست که کاملا رفتار یه خانم رو و یا لحن صحبتش رو و یا طرز لباس پوشیدن و یا ..... رو تشخیص میده و به قول خدمون چراغ سبز رو از 10 مایلی تشخیص میده !!
حالا یه سوال : هر چقدر این موارد (یعنی هر چقدر تعداد افرادی که چراغشون سبزه ) بیشتر باشه احتمال انحراف بیشتره و یا بالعکس ؟؟
مثه مثالی که زدم در بالا که اگه شیشه تو داروخونه هامون بفروشن تعداد معتاد ها بیشتر میشه یا نمیشه ؟

خوب جواب این سوال ها همون حسابه دو دو تاس !!

دلیل این که می گید پسرا تیکه میندازن تو خیابون و نیگا نمی کنن به طرفشون که اصلا طرف اهلش هست یا نه و یا اصلا طرف بر فرض مثال چادریه و سرش پایینه و آرایشم نکرده اما بازم مورد هجوم این جور افراد هست دلیلش اینه که افراد عکس این خانوم زیاد شدن و واسه همین یه عده آدم ..... همه رو با یه چشم نگا می کنن و این مورد هم باز بر می گرده به زیاد شدن موارد بالا !! مثلا میگن تو فلان منطقه همه اینکارن حالا یه عده پا میشن میان هر کی از این منطقه رد می شه میافتن دنبالش بدون اینکه ببینن اصلا شاید طرف اهلش نیست و همین یه بی امنیتی در جامعه درست کرده که حتی خانوم های بسیار محترم رو هم تهدید می کنه !!

به هر حال گفتن اینها دردی دوا نمی کنه و این یه شبه اتفاق نیفتاده که یه شبه بخواد درست بشه !

سلام به خدمت حضارین حاضر در میز گرد کانون(چی شد!)
اگه اجازه بدین من میخواستم یک پیشنهادی رو خدمتتون عرض کنم.که البته در مورد این پیشنهاد با مدیر عزیز (بی نام جون)صحبت کرده ام و ایشون موافقت کرده اند.حالا،پیشنهاد.
من از شما دوستای گلم می خوام که در مورد انتخاب یک روز با هم مشورت کنیم.در مورد انتخاب روز پسران برای پسرای گل کانون.الان توضیح میدم.
همانطوری که می دونید ما در ایران یه روزی داریم به اسم روز ملی دختران .درسته.خوب حالا ما تصمیم داریم که یه روز را هم برای پسرا داشته باشیم ،البته مختص پسرای کانون.با این کار ما می خواییم به پسرای عزیزمون ثابت کنیم که چقدر برای کانون و بچه هاش مهم هستند.
ما از شما می خواهیم که پیشنهاداتون رو برای ما در میزگرد کانون بگید.تا بتونیم یه روز خوب رو انتخاب کنیم. البته این پیشنهاد زمانی مورد قبول است که اکثریت آقایون کانون با آن موافق باشند.
توجه:پیشنهادها میتونه هر روزی باشه .مثلا:روز ولادت امامان،روز تولد خودتون،روز تولد بهترین فوتبالیست،بازیگر،هنرمند (آقا)وهر چی که مورد نظرتون هست.
فقط یه خواهش پیشنهادتون رو به صورت لیست وار بنویسید .

خوب منتظر پیشنهادتون هستیم.
بسم ا...

1-؟؟؟؟

(1388 آبان 10، 18:38)tanha نوشته است: [ -> ]ببینم اون روز قراره پسرا رو بزنیم

اگر اینطوره من هستم

به نظر من روز 30اسفند خوبه
هر چهار سال یه بار می یاد و خرجشم کمتر می شه

!!!!!!!!!!!!!!!!

ببینم مگه شما تو روزه دختران کتک خوردین میخواین تلافیش رو سره ما در بیارین!!!

هرچند دخترا تک هستند روزشونم تکه !ولی موافقم!

اصلا ما پسرا روز نمیخوایم!
اونم چی!
شما دخترا برامون تعیین تکلیف کنید!

بد نگذره

آره باید سال هااااااااااااااااای قبل جبران بشه...
چطوره به تعداد پسرای کانون در یه سال، روز..یا ایام پسران داشته باشیم، یا مثلاً چند دهه در سال رو ...
نه اینجوری خیلی ظلمه...

حالا اگه یه روز هم شد اشکال نداره...