کانون

نسخه‌ی کامل: میز گرد کانون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(1388 آذر 21، 23:35)سلام نوشته است: [ -> ]...من زمین خورده نوشته هاتم.
اگه تو بیابون تصادف کردم مردم بدون تقصیر تو بوده از بس که مغزم اسیرت شده بوده.
کشتی تو منو.
مرده صدای تایپتم.
ای من به قربون جیرجیر مودمت. ای ای دی اس ال من.
آواتارت بکگراند عمرمه.
پهنای زندگیم از پهنای باند توه.
hahahahahaha

ايول داداش سلام

كلي خنديدم ... 4fvfcja
اگه زحمتی نیست چون من محدودیت اینترنت دارم یکی برام خلاصه بندی کنه ببینم اینجا چه خبره؟
موضوع میز گرد چیه؟
شاید ماهم نظری داشتیم!
4fvfcja

فی الواقع !، این نظر لطف تونه
ok مجتبی جان !! آره فرقه بد تندرویی هم هستند گویا !! به هر حال بگذریم !!

ادبیات داش مشتی تون رو عشقه cheshmak
نگفتید اینجا چه خبره؟
بی خیال...
مثکه تموم شد!
من تو فلفسه وبحثای فلسفی شرکت نکنم بهتره!
باور نداری از مجتبی بپرس!haha
(1388 آذر 21، 22:42)مجتبی نوشته است: [ -> ]حرف شما درسته ،
اما منظورم از واسطه فیضی که میگم اونچیزی نیست که تو فکر میکنی ،
حتی واسط و وسیله حرکت یه قطره آب توی بارون!!
ما وقتی حدیثی رو از پیامبر یا قرآن میخونیم ، واسطه فیض خود امام زمانه ، حالا میخواد از پیامبر باشه!!

درسته پیامبر رحمة للعالمین هستش اما توی این زمان این رحمتی که از سمت خدا و پیامبر به عالمین داده میشه ، واسطش امام زمانه ،
هر توجهی از امامن حی از ما میشه ، بازم واسطش امام زمان هم هست .
انسان کامل زنده هم شاید الان زیاد داشته باشیم مثل عارفهایی که اسم بردی ، اونها هم تربیت شده دست امام زمان هستن ، سرچشمه اونه ،
اونها هم انسانیتشون رو از امام زمان گرفتن و شدن کامل .

قطب عالم امکان ،فقط یکیه امام زمان
امام توی هر دوره یکی بیشتر نیست .
امام های شهید هم درسته حی هستن ،
اما حجت زنده روی زمین فقط امام زمانه ، قطب عالم امکان و سبب متصل بین آسمون و زمین ، هر کاری بخواد صورت بگیره توسط ایشونه ، هر نوری بخواد پخش بشه . هر انسانیت و توجهی که خدا بکنه از طرف ایشونه .

جهان توی کف دستشه ، از طرف خدا جانشینه ، یه جانشین روی این کره خاکی بیشتر نداریم که زنده باشه ، ولی تکه ، انسان کاملی که عرفا ازش حرف میزنن تکه و سرچشمه و مبداء هست .
هر انسانی به کمال برسه جانشین خدا محسوب میشه و بش میگن ولی ، اما این ولی با اون "ولی" فرق دراه ، کسی که معز اولیاست ،

امام تابوی صفات خداست ، مثل فیلتره برای ما ، ما اگه بخواییم مستقیم به نور خورشید نگاه کنیم کور میشیم ، اما میتونیم از توی فیلتر یا مثلن عینک مخصوص به خورشید خوب نگاه کنیم ،

سلام دوباره به مجتبی عزیز
تمام حرفای شما در یک جمله خلاصه می شه:
ولی و مغز اولیا و تابلوی صفات خدا امام زمانه.
من منکر این حرف نیستم اما چند سوال از شما دارم؟
1-چه اشکالی وجود داره که دو از این به قول شما مغز اولیا وجود داشته باشه؟ اون وقت دو جسم یا انسان کامل اند نماینده یک روح که همان خداست. یک مثال می زنم : خدا یکی است اما تجلیاتش هزاران و میلیون هاست. مثل انسان و درختان و حیوانات و ........که هر کدوم تجلیات یکی از اسماء الهی اند.
2-این رو توضیح بده که چه جوری وقتی داری حدیث نبوی یا قرآن می خونی واسطه فیض امام زمانه؟
3-تو می گی وقتی بارون می باره واسطه فیض امام زمانه؟ اگه این جوریه فکر کنم معنی فیض رو خوب نفهمیدی. امام مظهر اسم هادی و هدایت کننده خداوند است و هیچ ربطی به موضوعات دیگه نداره! مثل قرآن که گفتند همه چی توش هست اما فیزیک و شیمی و ریاضی اگر از توش دربیاری معذرت می خوام توهم زدی!
من می خوام این سوالات رو با دلیل به من پاسخ بدی نه اینکه با تعصب بر اون پافشاری کنی و همون یک حرف رو 10000 بار تکرار کنی!!!!!!!!!!!
لطفا منو روشن کن و از گمراهی در بیار آقا مجتبی گل.
مرسی
4fvfcja
باید بیشتر توضیح بدم ،و یکم مستند تر

حدیث داریم ،

از کتاب اصول کافی ، از 73 اسم اعظم خدا ، 72 اسمش رو خدا به از حضرت محمد یاد داد و به فرزندانش که امام میشن میرسه ،

یک اسمش مخصوص ذات خود خداست ،

خود همون حدیث میگه حضرت آدم 23 اسم بلد بود .

اما اون 72 اسم رو امام جلو و تابویی از اسماء شه ، که هیچ کس همه این ها رو با هم نداره ،

من از اسماء خبر ندارم شاید یکیش همونی باشه که میگی هادی و هدایت کننده ، در واقع هیچ کس نمیدونه
.......................................................................................................................................................
منظورم این نیست که امام زمان قطره بارون رو از ابر میاره پایین ، همه چیز توی عالم تحت سیطره خداست ، منتها اگه امام زمان نباشه ، دنیا و خلقتی وجود نداره که قطره آبی بخواد راه بیفته ، برای همین چون هدف خلقت هست ، سبب رحمت شده ،سبب و علت نزول اون قطره بارون

امام صادق: الحجة قبل خلق و مع الخلق و بعد خلق ،
حجت خدا قبل از خلق و با خلق و بعد از خلق موجود است .

امام صادق :لو بقیة الارض بغیر امام لساخت
اگر حجت خدا نباشد زمین از بین میرود ،

اگه امام لحظه ی توی عالم نباشه عالم از بین میرود ،

ما از اسمائ اعظم خدا خبر نداریم ، جانشین خدا روی زمین ، کسیه که تمام علم کتاب الهی و 72 اسم اعظم رو داره که ما حتی نمیدونیم یه اسم اعظم چی هست ، منتها مثلن با یکی از اسمائ اعظم با یه اشاره میشه کن فیکن کرد ، همش با اذن خدا ،

و کل فلسفه وجودی آسمان و زمین بسته به وجود حجت است .
.......................................................................................................................................
البته به نظر من خلقت روح و انسان خیلی خیلی عظیم تر و بالاتر از خلقت کل اسمان و زمین هست ،


این سبب المتصل بین ارض و سماء ، یعنی کجاست سبب متصل بین زمین و آسمان
این توی دعای ندبه اومده و نشون میده ، امام زمان واسطه است تا انسان های زمینی، آسمونی شن

واسط و سرچشمه فیض بودنی که من میگم یعنی عامل ظهور حقایق عالم و اسمائ خدا بر جان انسان ،

مثلن حضور امام ،مثل حضور "جان"یا روح در بدن انسان ، جان و روحمون علاوه بر این که باعث زنده موندنمون میشه ، اما توی همه بدنمون حاضره ، و اشراف کامل بر بدنمون داره ،

این نسبت رو امام زمان به کل هستی داره ، تازه شاید این بخش کوچکی از اسمائ الهی باشه ، این طور نیست که یه جایی باشه و جای دیگه نباشه ، یا کاری اون رو از کار دیگه باز داره ،

میگن "مقام جامعیت اسمائ الهی " من اون مقام رو میگم ، برای همین تمام مراتب هستی در قبضه او و نزد او و در حضور اوست ، شاید چون معنی حضور و قبضه و نزد رو بهتر میفهمیم من توضیح میدم ،

و گرنه به قول امام رضا ،مقام امام چیزی نیست که عقل بتونه کامل درکش کنه یا به عظمت فضایل و مقامش برسه ،

امام صادق: نحن سبب بینکم و بین الله
ما سبب بین شما و بین خدا هستیم

ببقاءة بقیة الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبت الارض و السماء (دعای عدلیه )
به بقای او دنیا باقی است و به دست او مخلوقات رزق میگیرند و به وجود او آسمان و زمین ثابت و پابرجایند

ما اگه خدا رو خوب نشناسیم ، نمیتونیم امام رو هم که جلو صفاتش هست خوب بشناسیم ، برای همین هرچی توی خداشناسی بریم جلو امام شناس تر میشیم و بلعکس ،

ما فکر میکنم فقط حضرت حجت یه انسان مثل ماست و مثل ما محدود و یا به جسمش محدود هست ، مقام امام فقط محدود به بدنشون نیست ، بلکه بدن هم دارن ! اما مقامی فوق تمام ملاءکه هستی با تمام نامحدودی هاشون ،

کسی که عامل بقای زمین هست (در مقام جامعیت )باید فوق زمین و بدن باشه ،
تازه ملک یا فرشته یا یه مجرد عادی هم نیست بلکه از همشون مقام بالاتر و فوق تصور تری داره ،

مثلن میگن وقتی حضرت جبریل بر پیامبر (ص) ظهور میکنند، پیامبر میگفتن جبریل تمام افق را پر کرده است ،
اینجاست که قلب پیامبر سرشار از معنا میشه ، و آیاتی که خدا به عظمتش قسم میخوره رو به قلبش نازل میکنه ،

حالا میگن مقام امام از جبریل هم بالاتر و فوق تصور هست .

بیشتر از این که ظهور ظاهریشون مطرح باشه ، حضور غیبی و فعال حضرت در تمام هستی مطرحه .
...................................
امام زمان تنها واسطه فیض هست ، نمیگن اسباب ، میگن سبب ، سبب المتصل بین الرض و اسماء
..................................................................................................................................................
از دید های مختلفی میشه گفت ، که یکی و دوتا هم نیست ،
مثلن اگر امام زمان به روح کسی نظر نکنه ، هر کاری و هر علمی و هر عبادتی که طرف کرده باشه ،" آدم " نشده ، یعنی برای ادم شدن باید علمت و عبادتت و تحت امرو اطاعت و فرمان اون باشه ،
و میگن شیطان هم به همین خاطر چون به ادم سجده نکرد اونطور شد درصورتی که قبلش عالم و عابد بود .
البته این یه دید بود و از دیدهای دیگه هم میشه گفت ،
.........................................................................................................
.........................................................................................................
حافظ :
مشکل خویش به پیر مغان بردم دوش ......... کو به تایید نظر حل معما میکرد
مولوی :
من به صاحب دل کنم در تو نظر ...............نه به نقش سجده و ایثار زر (یعنی خدا به انسان میگه)
.
یا توی دعای عهد ، و کحل ناظری بنظرة منی الیه ، ...خدایا با نظری از آن حضرت به من ، منت بده
یا توی دعای ندبه : وامنن علینا برضاه ....خدایا با رضایت او از ما بر ما منت بده
آیت الله بهاأ الدیبی میگه :، با یک نظر امام زمان مبادی میل انسان عوض میشه
امام صادق :چون قائم ما قیام کند، خداوند دست او را بر سر بندگانش قرار میدهد ، پس در اثر ان عقل های آنها جمع میشود و رویاهای آنها کامل میوشود .
.
تنها کافی است امام معصوم به ما نظری کند و میل های ما راست شود .
ولی عقاید باطل ، اخلاق رزیله و اعمال فاسد مانع جلو نور و نظر ان حضرت است .

حدیث داریم : انتظار فرج من فرج ، انتظار فرج خود فرج و گشایش است ،
یعنی انتظار و تلاش و طلب کردن نظر امام زمان که منجر به اصلاح عمل و تلاش ما توی اصلاح خودمون باشه ، این زمینه رو فراهم میکنه که ما لیاقت نظر و نور اون حضرت رو پیدا کنیم ، و روزی برسه که مبادی میلمون توسط حضرت عوض شه و ما رشد کنیم و به فرج قلبی برسیم .

این احاطه امام وجود داره اما ظاهر نشده ، چون ما نخواستیم ، هرچی بیشتر بخواییم و بهتر عمل کنیم ظهورش بیشتر میشه ، تا جایی که وقتی همه انسان ها به امام ایمان میارن ، این ظهور به معنای کلمه و تمام جلوه گر میشه .
.......................................................................................................................................
در جواب اون سوالی که گفتی کسی که قران میخونه چه ربطی به امام داره :

کفر و ایمان اصول کافی صفحه 597 جلد 3 :
امام صادق فرمود : راستی که خدای عز و جل چون خیر بنده ای را بخواهد در دلش نقطه نوری را می افکند و به وسیله ی آن گوش و دلش پرتو گیرد و به انچه در دست شماست ، از شما حریص تر باشد، و چون برای بنده ای بد خواهد در دلش نقطه ی سیاهی پیدی اورد و گوش و دلش از ان تاریک شود ، سپس این آیه را تلاوت فرمود :
"کسی که خداوند هدایتش را بخواهد سینه اش را برای پذیرش اسلام باز میکندو کسی که خداوند گمراهی او را بخواهد سینه اش را تنگ میسازد که گویی به آسمان بالا میرود . "انعام 125
..................................................................................................................................................................
میبینی بحث نوره ، و نور اینجا وسیله شده . و این نور واسطش امام زمانه و از خدا میگیره و بین بنده هاش پخش میکنه ،

یا توی سوره حدید : کسی که ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد ، خداوند نوری در دل او قرار می دهد که قلبش را هدایت میکند .(یهد قلبه ..)
...................................................................................................................................
(1388 آذر 22، 15:53)anti_j نوشته است: [ -> ]1-چه اشکالی وجود داره که دو از این به قول شما مغز اولیا وجود داشته باشه؟ اون وقت دو جسم یا انسان کامل اند نماینده یک روح که همان خداست. یک مثال می زنم : خدا یکی است اما تجلیاتش هزاران و میلیون هاست. مثل انسان و درختان و حیوانات و ........که هر کدوم تجلیات یکی از اسماء الهی اند.
2

نمیشد از اول بگم ،
ولی خوب حالا با کل توضیحاتی که دادم میشه گفت :

تمام اسماء الهی توی امام جمعه و امام مقام جامعیت و وحدت اسماء رو داره

همینطور اسماء الهی به طور پراکنده در کل هستی نمایان و جلو گره

اولی رو میگن عالم اصغر یا وحدت ، یعنی خود امام زمان خودش یه عالمه!
دومی رو میگن عالم اکبر یا کثرت ، کل هستی که اسماء توش پراکنده هست همونطور که گفتی ،
.................................................................................................
حالا ظهور یعنی وقتی که این عالم اکبر احاطش به عالم اصغر کاملا نمایان بشه ، یعنی مثل این حالت احاطه نفس ما به جانمون ، احاطه عالم اصغر به عالم اکبر نمایان و ظاهر بشه و به اوج تجلی خودش برسه .
میگن یگانگی عالم و آدم ، که این تحققش حتمیه .
...................................................................................................................
سلام دوباره به حاج آقا مجتبی
شیوه ای که شما برای بیان مطلب دارین یک شیوه نقلی ، روایی ویا فقهی است که البته خوب هم هست ولی یک شیوه استدلال علمی محسوب نمی شود و اشکالاتی را به وجود می آورد.یکی اینکه از احادیثی که نقل کردید چندین مورد مختلف می تواند برداشت شود که همه درست باشند و به عنوان دلیلی برای دو طرف محسوب شوند. برای توضیح بیشتر من نقل قول های شما را می آورم و سپس در مورد آن بحث میکنم.
(نقل قول ها را رنگ کرده ام!)

1-شما در ابتدای سخن گفته اید:
"حدیث داریم ،

از کتاب اصول کافی ، از 73 اسم اعظم خدا ، 72 اسمش رو خدا به از حضرت محمد یاد داد و به فرزندانش که امام میشن میرسه ،

یک اسمش مخصوص ذات خود خداست ،

خود همون حدیث میگه حضرت آدم 23 اسم بلد بود .

اما اون 72 اسم رو امام جلو و تابویی از اسماء شه ، که هیچ کس همه این ها رو با هم نداره ،"

بله این درسته حضرت محمد (ص) اسم اعظم رو به فرزندانش یاد داد. ولی شاید فرزدانش به دیگر علما هم یادده باشند. چه اشکالی داره خدا که بخیل نیست به هر کس شایستگی داشته باشه میده. از کجا معلوم کسانی شایستگی داشتند و گرفتند.ا... اعلم.
2-نقل از حاج آقا مجتبی!
امام صادق: الحجة قبل خلق و مع الخلق و بعد خلق ،
حجت خدا قبل از خلق و با خلق و بعد از خلق موجود است .

امام صادق :لو بقیة الارض بغیر امام لساخت
اگر حجت خدا نباشد زمین از بین میرود ،

اگه امام لحظه ی توی عالم نباشه عالم از بین میرود ،


خوب حجت معانی مختلف و مصداق های مختلف داره از جمله یک معنی اون دلیل ، استدلال ، برهان و ....است. اصلا چرا این احادیث رو محدود به زمان حاظر کنیم؛ حجت خدا از اولین روز آفرینش انسان ، حضرت آدم (ع) بود بعد رسید به 124000 پیغمبر دیگه، بعد رسید به حضرات موسی و عیسی و محمد و امامان معصومین و.......همه اینها مصداق ها و جلوه هایی از حجت خدا(انسان کامل، مغز اولیا، واسطه فیض،امام جمعه و امام مقام جامعیت و یا هر اسم دیگری رو که می خوای روش بذاری! اسمها مهم نیستند معنی همه اینها یه چیزه)هستند. این وحدت است در مسما(حقیقت) حجت خدا که در این کثرات ظاهر شده و متجسم شده و در غالب جسم ها و نام های مختلف دراومده.ضمن اینکه در یک زمان دو یا چندین اسم هم با هم ظاهر شده؛ مثل پیامبرانی که در یک زمان روی زمین حاضر بودند(مثلا حضرت موسی و خضر). به همین ترتیب میتوان برای خدا چندین حجت در این زمان تصور کرد ( در عین وحدت باطنی یا عالم درون ).
البته من ازقسمتی صحبت های شما این برداشت رو کردم که شما می خواین وجود امام زمان رو بر من ثابت کنین.که من در این زمینه مشکلی ندارم و فقط دلیل یگانگی و یکی بودن حضرت رو از شما خواستم.

3-این سبب المتصل بین ارض و سماء ، یعنی کجاست سبب متصل بین زمین و آسمان
این توی دعای ندبه اومده و نشون میده ، امام زمان واسطه است تا انسان های زمینی، آسمونی شن

واسط و سرچشمه فیض بودنی که من میگم یعنی عامل ظهور حقایق عالم و اسمائ خدا بر جان انسان ،


در مورد این مطلب ضاهرا شما هم با این نظر من موافقید که واسطه فیض بودن به معنی واسطه فیض هدایته نه چیز دیگه(که البته بهترین چیزهاست) این معنی اون مثالی که در مورد قرآن زدم و گفتم در قرآن نمیشه فیزیک و شیمی پیدا کرد بلکه همه چیز در مورد هدایت در اون هست.
اگر هوشمندی به معنی گرای
که معنی بماند نه صورت به جای
سعدی
ای برادر قصه چون پیمانه ایست
معنی اندر وی به سان دانه ایست
دانه معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل
مثنوی
شما به جای پیمانه حیث بذار!

4-مثلن حضور امام ،مثل حضور "جان"یا روح در بدن انسان ، جان و روحمون علاوه بر این که باعث زنده موندنمون میشه ، اما توی همه بدنمون حاضره ، و اشراف کامل بر بدنمون داره ،

اولا اگر می گن نسبت جان به بدن یعنی نسبت معنی(حقیقت) به صورت و ظاهر این عالم. معنی یعنی همون که گفتی خدا انسان رو به واسطه وجود حجت و انسان کامل آفریده؛ یعنی اگر در جان عالم نگاه کنیم می فهمیم که خدا عالم رو به خاطر انسان و انسان رو به خاطر حجت و انسان کامل آفریده. اما این حجت به معنی امام زمان هم هست، به معنی پیغمبر و هر انسان کامل زنده ی ظاهری دیگه هم هست. چه اشکالی داره؟ مثالهای مختلفی در طبیعت هست؛ مثلا گل سرخ می تونه مظهر یکی از اسما جمال الهی باشه.هزاران گل سرخ هم در آن واحد تو عالم وجود داره.هیچ کدوم هم ادعای اینو نداره که من فقط مظهر اون اسم خدام.به همین قیاس برو برای امام زمان.من نمی گم چندتا امام زمان ظهور می کنن! من میگم ممکنه چندتا حجت و انسان کامل که اسم اعظم بدونه ممکنه وجود داشته باشه.

5-امام صادق: نحن سبب بینکم و بین الله
ما سبب بین شما و بین خدا هستیم


البته هستند! ولی زمانی برای آن تعیین نشده که گفته باشند من در زمان زندگی سبب هستم و بعدا نیست، الان هم اگر حدیث امام صادق می خونی ایشان سبب بین شما و خدایند نه امام زمان!
6-ببقاءة بقیة الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبت الارض و السماء (دعای عدلیه )
به بقای او دنیا باقی است و به دست او مخلوقات رزق میگیرند و به وجود او آسمان و زمین ثابت و پابرجایند
بله البته نه رزق مادی ، رزق معنوی و هدایت. البته باز هم تاکید می کنم از هر انسان کاملی.

7-ما فکر میکنم فقط حضرت حجت یه انسان مثل ماست و مثل ما محدود و یا به جسمش محدود هست ، مقام امام فقط محدود به بدنشون نیست ، بلکه بدن هم دارن ! اما مقامی فوق تمام ملاءکه هستی با تمام نامحدودی هاشون ،

کسی که عامل بقای زمین هست (در مقام جامعیت )باید فوق زمین و بدن باشه ،
تازه ملک یا فرشته یا یه مجرد عادی هم نیست بلکه از همشون مقام بالاتر و فوق تصور تری داره ،

مثلن میگن وقتی حضرت جبریل بر پیامبر (ص) ظهور میکنند، پیامبر میگفتن جبریل تمام افق را پر کرده است ،
اینجاست که قلب پیامبر سرشار از معنا میشه ، و آیاتی که خدا به عظمتش قسم میخوره رو به قلبش نازل میکنه ،

حالا میگن مقام امام از جبریل هم بالاتر و فوق تصور هست .

بیشتر از این که ظهور ظاهریشون مطرح باشه ، حضور غیبی و فعال حضرت در تمام هستی مطرحه .


البته شکی نیست که امام غیر از ما انسان هاست اما از لحاظ فیزیولوژیکی(که تنها فرقش با جسم ما در این است که بیش از 1000 سال عمر کرده)با ما فرقی ندارد. تفاوت او با ما تفاوت روحی است. تفاوت او با ما (اوباما نه سیاسیش نکنین!)همان تفاوت ما با پیغمبر است که گفت: من بشری مثل شما هستم(قرآن)
معنی محدود نبودن به بدن را هم می توانید در پیغمبرو امامان و علما و عرفا بیابید. این معنی را به معنی ظاهری حمل کرده اید.معنی فوق ملائکه بودن هم باز در ظاهر نیست. بلکه معنی آن نزدیکی بیشتر از فرشته به پروردگار و از نظر روحی است نه از نظر ارتفاع و اندازه متری و.......
آخه اینجوری می ترسم امام ازون بالا بیفته!!!!!!!!!!!

7-از دید های مختلفی میشه گفت ، که یکی و دوتا هم نیست ،
مثلن اگر امام زمان به روح کسی نظر نکنه ، هر کاری و هر علمی و هر عبادتی که طرف کرده باشه ،" آدم " نشده ، یعنی برای ادم شدن باید علمت و عبادتت و تحت امرو اطاعت و فرمان اون باشه ،
و میگن شیطان هم به همین خاطر چون به ادم سجده نکرد اونطور شد درصورتی که قبلش عالم و عابد بود .
البته این یه دید بود و از دیدهای دیگه هم میشه گفت ،


نظر کردن امام هم همونطور که گفتی یعنی "تحت امر و اطاعت او که حق است" بودن یا به عبارت دیگر اطاعت از حق که خداست و بنابراین اگر کاری حق باشد امام تایید کرده و نظر کرده امام است و اگر حق نباشد امام در آن نظر نکرده.

8-امام صادق :چون قائم ما قیام کند، خداوند دست او را بر سر بندگانش قرار میدهد ، پس در اثر ان عقل های آنها جمع میشود و رویاهای آنها کامل میوشود .


دست برسر کشیدن هم به معنی تحت عشق و محبت و هدایت امام قرار گرفتن باید باشد نه دست کشیدن بر کله مبارک!
بله هدف این همه حرف این بود که هر کلمه ای صورتی است که معنی ای پشت آن پنهان شده و بر معنی ظاهری آن نمی توان حمل کرد به خصوص د مورد امامان و بزرگان. آخه این امامان افراد ساده ای نبودند که هر حرفی بزنن جز معنی ظاهری و پوست بی مغز باشه. در مورد قرآن هم گفتند هفتاد بطن داره. اینها هم پیروان همان قرآن بودند و با ادبیات قرآنی صحبت می کردند.
صورت هاتان پر معنا باد!
مرسی

mahdi_69

کی حوصله داره اینا رو بخونه!17
بحثتون خیلی پیچیدس!4fvfcja
4fvfcja
بله از دلایل نقلی گفتم .از دلایل عقلی هم میشه صحبت کرد ولی کمتر ،من دارم از دید و بحث های مجردات حرف میزنم ، البته خودم سوالهای زیادی دارم که باید بیشتر تحقیق کنم ، چون من از اول بحث از دید عرفانی حرف میزدم ، با دلایل عقلی میشه که در مورد صفات خدا حرف زد و اون صفات رو توی امام دید و از حکیمانه بودن خدا به این نتیجه رسید که خداوند حکمتش اقتضا میکرده که برای کامل شدن ما بهترین راه رو پیش رومون بذاره ، و از حکمتش میشه به این نتیجه رسید که نمیشه به زندگی کمتر از ظهور و روز موعود قانع شد ،
آقای آنتی جی !
واقعا فکر میکنی من چی فکر میکنم ، مسلمه که معنای ظاهری رو در نظر نمیگیرم !!
مشخصه ، روزی میتونه تازه چیز های دیگه هم باشه ، من روزی رو وسیع تر از علم و هدایت میدونم ،
حرف های شما رو هم قبول دارن ، علم حدیث که من درآری نیست؟ اینها رو فقها برداشت کردن ، من این حدیث و نقل ها رو از خودم نگفتم ، شاید بشه شعر رو گفت ، اما نقل حدیث شرایط خاصی داره ، علم استخراج و استنباط ، و شرایط نقل حدیث و علم رجال و اینها ...این حدیث ها توی همین موضوع ها بحث شده که من میگم

مقام ، داشتن "علم کتاب" به طور کامل ، یا جامعیت اسماء الهی فقط امام داره ، انسان های کاملی هستند و اولیای خدا روی زمین که مظاهری از صفات و جلوه های خدا هستند ،
مثلن خضر و موسی هرکودوم مظاهر خاصی از صفات خدا رو تجلی میکردن ،
با این که موسی پیامبر بوده ، خضر اسماء دیگری رو میدونسته که موسی نمیدونسته ،
مقام امامت با نبوت فرق داره گاهی امامت با نبوت یکی شده گاهی از هم جدا ، بله من مقام نبوت رو نمیگفتم
وگرنه میگن هنوز هم حضرت عیسی و خضر و الیاسین زنده هستن ! پیامبرانی هستن که زنده هستن و خضر و الیاسین وظایف خاصی رو توی این زمین انجام میدن که ما نمیدونیم .
گاهی پیامبر ها مقام امامت رو نداشتن ، بلکه مقام نبوت رو داشتن ،
و گاهی هم هر دو مقام رو داشتن ، مثل اسماعیل و ابراهیم
..............................................................................................
وبقیه عارف و .. هرکی باشه ، شاید یه چیزهایی بدونه ، و امام عصر از همشون کامل تر میدونن
اما بعد پیا مبر به مقام امام همه اسماء اعظم یاد داده شد
امام جلوه گرو تجلی گاه تمام اسماء الهی به معنی کامل هستن ،
توی قرآن هم از قول برخیا میگه "من علم کتاب " و لی جای دیگه که از کل "علم کتاب" حرف زده میشه ،امام صادق میگه ما هستیم ،
قران خط و نوشته یا کتاب نیست ، منظور و بحث باطن قرانه و باطن قرآن امام هست ، توی قرآن همه اسماء الهی جمعه ، این چه معنی میتونه داشته باشه ؟ جز روح و باطن قرآن ، که همون امام هست و تبین کننده و توضیح دهنده ی اون ؟
تمام علم حاضر هست ، مثلن همون فیزیک یا شمی که میگی !!! علم تاریخ و آینده ، و گذشته ، علم اتفاق های لحظه به لحظه ، برو بحث های علمی امام صادق رو بخون ، مثلن من بحث فلسفیشون رو با جابر الحیان میخوندم ، از قول افکار یک فیلسوفی که چند 100 سال قبل میزیسته امام حرف میزنه و میگه به این چیز ها فکر میکرده و در فکرش این چیز ها میگذشته ، گاهی اشاره هایی به عناصر عالم میکنه و مثلن از ماده و ضد ماده و تصادمش در عالم(که الان دانشمند ها دارن روش کار میکنن و موفق نشدن ) و اینها اشاره میکنه ، یا جاهایی که علم بشون نرسیده و. .
......................................................................................................................................
بله ، موافقم ، اگر هر انسان یا گل رزی رو شما در نظر بگیرین و یکی از صفات خدا رو جلو بده در واقع از جانب خدا بوده و در واقع جانشین خدا برای نمایش اون صفت الهی از طرف خدا هستش ،

یک جانشینی به معنای کامل ، درای کاملترین جلوها از صفات خدا هست ، که این تمام جلوه رو انسان های کامل یا عارف دیگه ندارن

صفت های خدا چیه ؟ مثلن حی بودن ، قیوم بودن ، شاهد بودن(حضور داشتن) ، عالم به غیب بودن و عالم شهادت ، مصور ، خلاق ، علی و..

عرفا و انسان های کامل دیگه ، به اذن خدا تا حدی و هر میزانی که خدا براشون خواسته جلوه گر این صفات شدن ، ولی امام به اذن خدا تمام این صفات رو دارن ، مثلن حضور و احاطه کامل به کل هستی مثل احاطه جان به بدن ، و یا علم لحظه به لحظه و گذشته و آینده

..........................................................................................................................................................
و فرق اینجاست ، ولی شما میگی شاید ممکن باشه دو نفر تمام اسماء الهی رو داشته باشن ؟ یا چرا 2 تا امام نداریم ؟ یا چرا کسی نمیتونه جز ء اونها به این مقام برسه؟ یا ممکنه چندین نفر باشن که امام باشن ؟ مثلن ، مثل امام حسن و امام حسین ؟ یا مثلن امام جواد و امام هادی که هر دو امام بودن ولی پدر و فرزند و یکجا میزیستن؟ یا چرا دونفر یا بیشتر نباشن که مقام جامعیت اسماء الهی رو داشته باشن و کاملترین جلو گر صفات خدا نسبت به بقیه باشن ؟

دلایل نقلیش رو گفتم ، که امام توی هر دوره ای یکیه ،
و این که این علم و اسماء وقتی کسی ظرفیتش رو پیدا کرد بش ارث میرسه ، مثلن امام حسین در زمان حیات امام حسن انسان کامل بودند ولی نه در مقام امامت و جامعیت اسماء ، بلکه در زمان رحلت امام حسن این مقام به ایشون ارث میرسه و منتقل میشه ، مثلن حدیث داریم ، امام هادی میگه ناگهان ذلتی در نزد خدا احساس کردم و فهمیدم پدرم در گذشت ، این مقام که ذلتی احساس کردم در نزد خدا نشون میده به مقام بالاتر امامت نایل شدن
.............................................................................................................................................
بحث من این بود اگه کسی انسانیتش کامل شده ، توی جهان حتما یک انسانیت محض وجود داشته ، اگه یکی جلو گر یکی یا برخی از صفات خدا شده ، اون صفات به طور محض در جایی وجود داره ،

مثال زدم که مثلن هر چیز تر یا خیسی نشون دهنده این هست که توی جهان آب وجود داره ،اگر ما انسان هستیم و انسان این ظرفیت رو داره که به کمال الهی برسه و مظاهر تمام صفات خدا بشه ، اون مظاهر اسمای خدا و صفات خدا اگر در عارفی وجود داشته ، سرچشمه تمام اون باید یک جا وجود داشته باشه ، و حتما یکی هست که تمام این صفات رو در خودش جمع کرده ، این دلیل عقلی

کل عالم و هستی جلو گر اسماء الهی به طور پرکنده هست ، و خدا این اسماء رو در امام جمع کرده ، مقام امام یه مقام از این هستی هست که تمام صفات رو در مقام وحدت داره و عالم در مقام پراکندگی و کثرت ، ما هم جزء اون عالم کثرت و پراکندگی هستیم ، حتی اون انسان های عالم و عارفی که میگی ، مقام امام جمع کننده این عالم کثرت هست و برگرداننده سمت خدا ، (اینها بحث فلسفی و عرفان اسلامیه و این پاراگراف در حد شنیده های منه ، وگرنه من زیاد توی این موردها تحقیق نکردم )
........................................................................................................................................
این چیزهایی که میگم رو در حد نظریه توی ذهنت داشته باش و بیشتر تحقیق کن ، تمام منظور من باطنی بود ،من هم خیلی سوالات توی ذهنم هست که باید بشون پاسخ بدم توی این زمینه ، بحر حال بحث های عرفانی و فلسفی هم بحث های متضاد و قابل اثبات و رد شدن هست ، و معمولن برای همه گفته نمیشه ،
کل بحثی هم که برای بچه ها پیش کشیدم ، منظورم فهموندن بیشتر بحث حاضر بودن امام و نظر ایشون وبه دل راه داشتن ما ، و توانایی تصرفشون توی جلوه های انسانی ماست که اون هم از ریر مجموعه های هدایت ما انسان هاست ، به شرطی که خودمون بخواهیم و ظرفیتش رو پیدا کنیم و مقام امام رو هم بیشتر درک کنیم ، و بیشتر توضیح میدم:

منظورم از نظر تصرف قلبی و باطنی هست ، که زمینه و پیش شرطش هم داشتن ظرفیتش هست ،
یه عارف یا انسان پرهیزگار و متقی وقتی پس از سالها تلاش و تقوا و عبادت خدا ظرفیتش رو پیدا کرد ، خدا چشمه های حکمت و شناخت و برخی جلو ها و صفات خودش رو توی قلب اون جاری میکنه ،این رو که قبول داری ؟

اما این جاری کردن به معنای باطنی چه جوریه ؟ با نور هست ؟ خود نور چی هست ؟ اصلن نور توی قران یعنی چه ؟ هدایت و انکسار قلبی چطور پیش میاد ؟ بدون وسیله با وسیله ؟ کی توی این دنیا نور محض هست ؟ اگه قراره بیاد مگه نباید از سرچشمه بیاد ؟
بحث من از نظر تصرف درونیه ، و حقیقت امام ،
لوح جان انسان از درون و بیرون اثر میپذیرد ، این اثبات فلسفی داره ،جنس روح انسان جنس پذیرا به هرچیزیه که بش توجه میکنه ، وقتی به گل نگاه میکنه روحش تاثر میگیره و یا وقتی به یک انسان در جای دیگه از کره زمین نگاه میکنه روحش تحت تاثیر معانی و اعتقادات اون قرار میگیره
اگه مثلن روحمون رو با عبادت و عبودیت بالنده کنیم تحت تاثیر حقایق معنوی قرار میگیریم ، یعنی روحمون از باطن تاثیر پذیر شده و معانی جدید به قلبمون وارد میشه و جنس روح ما تاثیر پذیره
قرآن میگه : شما فقیر هستید و خدا غنی و بی نیازستوده ، توی تفسیر میگن یعنی ما فقری داریم از نوع فقر به جلوه ها و صفات خدا
فقیر از ظاهر و باطن و روح ، حالا ما چه چیزی رو اگر از خدا بگیریم این غنی ما ایجاد میشه ؟
انسانیت هست ، و این انسانیت رو ما باید از عین الانسان بگیریم ، یا از همون آبی که مثال زدم .

یا میگن هر وجودی به مطلق وجود ختم میشود ، هر آب شوری به نمک ختم میشود ، هر انسانی به عین الانسان ختم میشود، انسانیت هم مثل شوری آب کم و زیاد داره ولی نشان دهنده این هسا که توش نمک هست ، مثلن میگن فلانی انسان تر است ، اما اصل خود انسانیت کجاست ؟ و از کجا میاد ؟

حالا اگه این انسان یا عین الانسان پیداش بشه ، و به قلب روح ما و لوح جانمون نظر کنه ، ممکن نیست قلبو لوح جانمون تاثیر بپذیره ؟

شاید بگی بقیه عرفا و انسان های کامل هم میتونن همچین نظری رو بکنن ، بله به شرط و اجازه اذن خدا و امام زمان ، اون ها هم اگه خیلی انسان هستن ، انسانیتشون رو از امام زمان گرفتن ، و در واقع اون نظر اونها ،یه جورایی نظر امام زمان حساب میشه ، و لطف و رحمت خدا ،

اما چرا از خود امام زمان نخواییم ؟ مگه اون از همه به خدا نزدیک تر نیست ؟ از همه و بقیه حی تر نیست ؟ و صفات خدا رو کاملتر وو متجلی تر نداره؟ مگه شاهد و ناظر بر باطن و قلب و روحمون نیست ؟ مگه عین النسان نیست ؟ مگه نشاط روحی امام زمان به حق فوق نشاط های بقیه نیست ؟مگه بهترین "وسیله " نیست ؟

مگه خدا به وسیله نمک آب رو شور نمیکنه ؟ پس به وسیله عین الانسان هم ما رو انسان میکنه ، و این به وسیله همون هدایتیه که میگی ، و من نظرم با تو مخالف نیست بلکه میگم این نظر و تاثیر پذیری ما هم جزء همون هدایته .
......................................................................................................................................................
شاید میگی خوب شاید 2 تا عین الانسان یا بیشتر داشته باشیم ، یا دو تا یا بیشتر مقام جامعیت اسما< الهی داشته باشیم ،
این رو من به دلایل نقلی گفتم ، و برای دلایل عقلیش هم باید بیشتر تحقیق کنم ، این هم بر میگره به شناخت برخی صفات خدا

...............................................................................................................
تازه این که میگی مگه نمیتونن همه اش رو به علما هم یاد بدن ، ،
منظور م از اسماء اسم اعظم هست و به کمال رسیدن جدا از اسم اعظم دونستن هست ، مثلن میگن سلمان تحت تربیت پیامر و حضرت علی به کاملترین درجه ایمان رسید و اسم اعظم بلد بود ولی نه همش رو! اسمهای اعظم خاص پیامبر ها و امامان و برگزیداگان خاص خداست . و مقام امام تنها مقامیه که همش رو توی خودش جمع کرده
..............................................................................................................
به هر حال نظر کلی من اینه که امام زمان نور و حق و رحمت خدا رو از خدا میگیره و بین عالم پخش میکنه ، مثل ابر جلوی خورشید ، و سایش بر همه ی عالم گسترده هست ، و وقتی میگی خدایا بر محمد و ال او درور بفرست ، یک درود و ابراز عشق به کل هستیه ، چون حقیقت اونها بر کل عالم سایه انداحته . اینها دلایل قرآنی و روایی و نقلی داره ،

البته مثالهایی که میزنم "نماد" در نظر بگیر ،نه کله! برام خیلی جالب بود ، داشتی از توجه به "معنی" حرف میزدی ولی فقط به صورت و ظاهر حرف های من توجه کردی نه معنی و حقیقت و باطنش!

.......................................................
4fvfcja

این که میگی امام صادق سبب شده ، درسته ، تو یک حدیث که میخونی اون هم سبب هست ،

اونها علل طولی هستن ، اول اراده خودت ، سبب فیضه بعد اونکه این متن رو ترجمه کرده ، قبلش کسی که به تو سواد یاد داده ، خیلی قبل ترش کسی که برای اسلام خون داده همین طور بگیر تا برسی به خود امام صادق ؛ اما قبل همه ی این ها و بعد از خود خدا که تورو خوند و عامل شد تا بری سمت ذکر و حدیثش ،ا ینجا امام زمان هم نقش داشته ، چه از لحاظ این که عامل حفظ دین و حرمت های خدا بوده ، و چه از لحظاظ عامل احاطه اش ،

کسی که به خدا نزدیک تره جلو و تجلیش صفاتش هم از بقیه بیشتر و توی اون صفات نسبت به بقیه غالب تر ، هر انسان به کمال رسیده ای هم باشه ، باز مثلن از معنی حی بودن ، امام غالب تر از ایشونه ،
اگه به خدا میگیم : یا من هو بین قلب و المرء ای کسی که بین قلب و خود شخص قرار داری ، جنبه های زیادی از این حضور رو هم امام زمان داره و از هر عارف و انسان کاملی بیشتر ،

امام رو سرچشمه بگیر و عارف و مومن کامل رو هم جوی آب ، فرض کن یه فیضی به تو از اون میرسه و مثلن باش وضو میگیری ، این آبی که اومده مگه از سرچشمه نبوده ؟ این جا واسط فیض بلافاصله بعد خدا امام زمان هست ،
...................................................



.....................................
داشتم به این فکر می کردم که امام زمان واسطه ی کدوم فیض بوده.با خودم گفتم یه لحظه اگه خودمون رو بذاریم جای خدا و به انسان ها نگاه کنیم و ببینیم که هیچ انسان کاملی نیست. اون لحظه است که بگی من این حیف نونا رو برا چی آفریدم!!!!!! چرا هیج کس به سمت من نمی یاد؟؟؟؟؟؟چرا هیچ کس به من توجه نمی کنه؟چرا هیچ کس عاشق من نیست؟ همه می گن خدایا به من خونه بده، ماشین بده ،همسر خوب بده! ، علم بده، مریضیم رو شفا بده و و و و.........اون وقته که همه انسان ها رو نیست و نابود کنه. اما اون موقعست که ندایی در آسمان می پیچه..........هنوز امام هست! هنوز انسان هایی هستند که تو رو خالص عبادت می کنن! شاید اونها بقیه رو هم هدایت کنن.
و به این معنی که آقا مجتبی(حفظ ا... تعالی!) میگه امام اگر نبود هستی نبود.
اما آقا مجتبی چند نکته تو صحبت هات هست که باز مجبورم بگم تا بلاخره حق خودشو آشکار کنه. انشاء ا...
1-اول اینکه شما گفتی؛
توی قرآن هم از قول برخیا میگه "من علم کتاب " و لی جای دیگه که از کل "علم کتاب" حرف زده میشه ،امام صادق میگه ما هستیم ،
قران خط و نوشته یا کتاب نیست ، منظور و بحث باطن قرانه و باطن قرآن امام هست ، توی قرآن همه اسماء الهی جمعه ، این چه معنی میتونه داشته باشه ؟ جز روح و باطن قرآن ، که همون امام هست و تبین کننده و توضیح دهنده ی اون ؟
تمام علم حاضر هست ، مثلن همون فیزیک یا شمی که میگی !!! علم تاریخ و آینده ، و گذشته ، علم اتفاق های لحظه به لحظه ، برو بحث های علمی امام صادق رو بخون ، مثلن من بحث فلسفیشون رو با جابر الحیان میخوندم ، از قول افکار یک فیلسوفی که چند 100 سال قبل میزیسته امام حرف میزنه و میگه به این چیز ها فکر میکرده و در فکرش این چیز ها میگذشته ، گاهی اشاره هایی به عناصر عالم میکنه و مثلن از ماده و ضد ماده و تصادمش در عالم(که الان دانشمند ها دارن روش کار میکنن و موفق نشدن ) و اینها اشاره میکنه ، یا جاهایی که علم بشون نرسیده و. .


اول یه نکته بهتره به جای روح قرآن بگی مصداق قرآن یا تجسم قرآن یا فعلیت قرآن.
به هر حال پس شما هم با من موافقید که فرمول E=MC2 انشتین در قرآن ظاهری نیست. ولی اینکه گفتی در روح قرآن موجود است باز هم غلطه. چون هر روحی یه تجسمی داره که با نشانه هاش از جسم و تجسم می توان به روح اون رسید. مثلا حرف خوب نو و تازه زدن در یک موضوع نشانه مطالعات و تفکر در مورد اون موضوعه. اما نشانه موجود بودن E=MC2 در کجای قرآن اثبات شده. نگو که 1400 ساله ما نفهمیدیم با این همه امام و علما و فضلا! قرآن چه روحش چه ضاهرش کتاب هدایته نه فیزیک!

2- در مورد بحث فلسفی امامان، دلیل نمی شه چون کسانی مثل ارسطو و فیلسوفان یونان و دیگرانی مثل اسپینوزا و و.... که خیلی هاشون قبل از اسلام بودن از این نظرات دادن که الان درستیش ثابت شده.

3-اما در موردی که شما که گفتید:
دلایل نقلیش رو گفتم ، که امام توی هر دوره ای یکیه ،
و این که این علم و اسماء وقتی کسی ظرفیتش رو پیدا کرد بش ارث میرسه ، مثلن امام حسین در زمان حیات امام حسن انسان کامل بودند ولی نه در مقام امامت و جامعیت اسماء ، بلکه در زمان رحلت امام حسن این مقام به ایشون ارث میرسه و منتقل میشه ، مثلن حدیث داریم ، امام هادی میگه ناگهان ذلتی در نزد خدا احساس کردم و فهمیدم پدرم در گذشت ، این مقام که ذلتی احساس کردم در نزد خدا نشون میده به مقام بالاتر امامت نایل شدن

دو حالت برای امام حسین (ع) وجود داره:
1-امام حسین قبل از رسیدن به امامت انسان کامل بود؛ پس مقام جامعیت اسما الهی رو با هم داشت چون این مقام دقیقا همون معنای انسان کامل بودنه! ؛ پس دو تا انسان کامل یا مقام جامعیت اسما وجود داشت.
2-انسان کامل نبود!
حالا کدوم رو قبول داری؟!

4-اما در مورد دلیل عقلی مجتبی:
مثال زدم که مثلن هر چیز تر یا خیسی نشون دهنده این هست که توی جهان آب وجود داره ،اگر ما انسان هستیم و انسان این ظرفیت رو داره که به کمال الهی برسه و مظاهر تمام صفات خدا بشه ، اون مظاهر اسمای خدا و صفات خدا اگر در عارفی وجود داشته ، سرچشمه تمام اون باید یک جا وجود داشته باشه ، و حتما یکی هست که تمام این صفات رو در خودش جمع کرده ، این دلیل عقلی

بذار استدلالت رو اینجوری کامل کنم؛ اون یکی خداست
اگه اینجوری هم بگیم درسته؛ حداقل در یک جا باید آب وجود داشته باشه. و شاید هم چند جا! یعنی ممکنه در چند جا صورت ضاهری و جسمانی پیدا کنه و حقیقتش که همن خداست یکی باشه.
سوال من از شما اینه که فرق بین امام و انسان کامل(=مقام جامعیت اسماء) چیه؟ اگه این سوال پاسخ داده بشه خود به خود مسئله یکی بودن امام هم حل می شه.
5-آقا مجتبی عزیز!
در صحبت قبلی اصلا نگفتم که چرا امام یکی است! بلکه گقتم چرا مظهر جامع اسماء و صفات الهی یکی است!
حالا که شما گفتی یه سوال اضافه شد!


6-شاید میگی خوب شاید 2 تا عین الانسان یا بیشتر داشته باشیم ، یا دو تا یا بیشتر مقام جامعیت اسما< الهی داشته باشیم ،
این رو من به دلایل نقلی گفتم ، و برای دلایل عقلیش هم باید بیشتر تحقیق کنم ، این هم بر میگره به شناخت برخی صفات خدا
...............................................................................................................
تازه این که میگی مگه نمیتونن همه اش رو به علما هم یاد بدن ، ،
منظور م از اسماء اسم اعظم هست و به کمال رسیدن جدا از اسم اعظم دونستن هست ، مثلن میگن سلمان تحت تربیت پیامر و حضرت علی به کاملترین درجه ایمان رسید و اسم اعظم بلد بود ولی نه همش رو! اسمهای اعظم خاص پیامبر ها و امامان و برگزیداگان خاص خداست . و مقام امام تنها مقامیه که همش رو توی خودش جمع کرده


دقیقا سوالم همینه!
اما در مورد علما؛ چرا اسم اعظم رو نتونن به علما بدن چه دلیلی براش هست؟
و آخرین نکته اینکه به کمال رسیدن هیچ تفاوتی با اسم اعظم دونستن یا داشتن نداره! مثلا اگر عیسی (ع) با دم مسیحایی خودش مرده زنده می کرد اسم اعظم"حی" رو بلد بود!


7-آخرین نکته اینکه من اشاره شما رو به اون حدیث نبوی قبول دارم؛
من اخلص......
حضرت محمد مصطفی (ص): هر کس 40 صبح خود را برای خدا خالص کند ، خدا حکمت را از قلبش به زبانش جاری می کند.

آقا مجتبی گل
ما از دو جهان متفاوتیم و به همین خاطر اختلاف نظرهایی با هم داریم ؛ حالا من یه پیشنهاد از قرآن براتون دارم که خدا به مسلمانان و مسیحی ها گفته:
فرمود: قل تعالو علی کلمه سواء بینی و بینکم
بیا تا بر مشترکاتمون تکیه کن! این بحث ها برای اینه که من خوب بشم! آدم بشم! کامل بشم نه چیز دیگه!
والسلام
4fvfcja

خوب من هم بحث رو تمونم میکنم ،

نظر من علاوه بر تصور بیرونی ، تصرف درونی امام در "هدایت " هم هست ،

تازه من تا اندازه ای با نظر انتی جی موافق هستم ، اما حکمت خدا اقتضا میکنه اگه قرار باشه ما به هر کمالی برسیم و هر مرتبه ی بالایی از کمال ،حکمتش اقتضا میکنه یکی از اون مرتبه بالاتر باشه که به قول انتی جی ما رو هدایت کنه ،
چون اولن مراتب کمال ما همونطور که هر دو میدونیم نامحدود هست ، برای همین همیشه یک هست برتری وجود داره ، که از برترین انسان هم برتره ، اون امام هستش .

خدا توی این دنیا کارهاش رو با وسیله انجام میده ، حتی معجزات پیامبرها ، و حتی طی الارض رو ما اگه بعد 4 رم رو در نظر بگیریم ، خدا بخواد توی این دنیا چیزی رو "تر" کنه از" آب" استفاده میکنه یا مثلن توی بدن موجودات زنده از عناصر الی و کربن استفاده کرده ،
حالا من میگم خدا به چه وسیله ای بعد 40 روز حکمتش رو جاری میکنه ؟ یکم بریم تحقیق میفهمیم ، از جایی که اون رو به عنوان سرچشمه افریده ، آب شور رو با نمک شورتر ش میکنه ، و انسانیت ما رو هم بعد 40 روز تقوا و اخلاص ، از انسانیت محض انسان تر میکنه با حکمت محض ، عقل محض ، و عناصر یک انسان محض ، اول سرچشمه رو میآفرینه و از اون سرچشمه بقیه رو سیراب میکنه ، اینجا امام زمان میشه ساقی!


در مورد امام حسن و حسین هم با همون مثالی که از امام هدی زدم که گفت: ذلتی احساسا کردم پیش خدا و همون لحظه به امامت رسید . گفتم هر دو به کمال رسیده بودن ولی یکیشون هست برتر بوده و در مقام امامت .

یا این که امام حسین میگفت : برادرم از من بهتر است ،و همین طور میگفت : برادرم از من بهتر بود .



.
سلام جان من قصد بر زمین زدن کسی رو ندارم!
من اصلا کی باشم که بخوام در برار دیگران اظهار فضل کنم!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
اما هدف من فقط یه مطلب بود: اونم اولا اینکه حقیقتا بعضی اعتقادات ما گاهی جنبه تعصب پیدا می کنند و این تعصب کورکورانه ممکنه بعدا ضرر هایی رو برای ما داشته باشه؟
البته من نمی گم ایمان آقا مجتبی به امام زمان کورکورانست.البته که این طور نیست. اما این ایمان من هست که بسیار متزلزل است و یک تعصب کورکورانه بیش نیست! و من می خواستم ایمان خودم رو محکم کنم.
یه مثال رو از کتابی که پوریا گذاشته بود با عنوان ویروس ذهن میگم:
در سال 1978 یه کشیش امریکایی به نام پدر جونز یه فرقه درست کرد که اعضای اون فرقه حق ارتباط جنسی رو نداشتند به جز آقای جنز !
آقای جنز هم تمامی اعضای فرقشو به فیض رسوند و این تنها محدود به زن ها نمی شد بلکه پسر بچه ها هم به میل خودشان مورد تجاوز قرار گرفتند!
جالب اینکه منشی جونز می گفته که پدر جونز از این کار اکراه داره اما مجبوره این کار رو بکنه!
یعنی از طرف خدا ماموره!!!!!!!!!
آخر سر هم گفته خدا بهشت رو به شما وعده داده و همگی در یک خودکشی دست جمعی به بهشت! شایدم جهنم می رن!
و از این مثال این نتیجه رو گرفته بود که همه اونها به پدر جونز ایمان داشتند و از او اطاعت می کردند و ایمان یک ویروس برای ذهن و یک تبعیت کورکورانست چرا که هیچ دلیلی وجود نداره!
البته به نظر من این آفت و ویروس ایمانه! و اصلا ایمان نیست تعصب کورکورانست!
چون ایمان می تونه دو منبع داشته باشه :
1-علم حصولی: یعنی همین علومی که ما تو مدرسه و دانشگاه می خونیم که با تحقیق به دست میآید: مثل اینکه شما ایمان داری آب در شرایط عادی در 100 درجه جوش می یاد
2-علم حضوری : که نیاز به هیچ دلیلی نداره: مثل اینکه شما وقتی شاد هستید هیچ دلیلی برای اثباتش لازم نیست و کشف و شهود و وحی هم از همین جنس است که بر دل پیامبر نازل می شه.
ولی تضمین اینکه علم حضوری علم شیطانی نباشه شاید فقط دل پاک پیامبران و امامان و عرفاست.نمی دونم...........
من تا حالا کشف و شهودی نداشتم تا اون رو برای شما توضیح بدم!
والسلام
برای من دعا کنید تا خدا حقیقت ایمان رو به من بده!من دعاهای همه شما رو خریدارم!!!!!!!
4fvfcja

من عقل و نقل رو با هم قبول دارم ،
نقل هم با عقل قبول میکنن ، خود نقل هم علم داره ، این طور نیست بخوای دنبال هر کسی راه بیفتی ،
من هم در حد نظریات و مقدمات یه چیزایی فهمیدم و همین هایی که گفتم بخشیش رو هم به دلایل عقلی برای خودم توجیه شد هم به دلایل نقلی

اما بخشیش هم مثل همون که تو میگی تک هست ، دلایل نقلی مستندی هست ، اما همونطور که گفتم دلایل عقلیش رو نیمدونم و تحقیق میخواد ،
اینها که من فکر میکنم میدونم ، یه درک کلی بود و در حد مقدمه ،
.........................................................................................................................
غیر کشف شهودی و علم حصولی ،
علم اجمالی یا ایمان به علم کسی که بش ایمان داریم ،(علم امام و وحی) هست ، ،
به اون علم این طور میشه ایمان پیدا کرد که به صاحبش ، یعنی امام ، قرآن و پیامبر ایمان پیدا کنی . اونوقت به علمش هم ایمان پیدا میکنی ،
در علوم اسلامی هم عقل و نقل باهم هست ، عقل هم بدون امام معصوم از عهده تفسیر ایات قرآن و علم قرآن بر نمیاد. ، ........................................................................................................................................
برای پذیرفته شدن یه اعتقاد ، دلیل نقلی معتبر کافیه ، اما درک بهتر هم اینه که از دلایل عقلی توجیه بشی ،
همه مردم دنیا فیلسوف نمیشن ، و یا این که شاید استعداد ذاتیش رو هم نداشته باشن ، اتفاقا این بحث خود امام صادق هست ، این طور نیست که اگه عقلت نتونست توجیه کنه ، یا استعداد درکش رو مردم عادی نداشتن ، اونوقت تلاش های فلاسفه و فقهای معتبر و عادل و قران شناس رو که به پاکیشون مطمئن هستند رد کنن.

ایمان با باور رابطه داره ، میشه زیادترش رو بدست اورد ، اما عقل توی خلقت هست و خدا نصیب عقلانیت و استعداد هرکسی رو مشخص میکنه ،
که هیچ وقت نمیتونی بیشتر یا کمترش کنی
با درک شهودی عقلت زیاد نمیشه ! یا قدرت فهمت هم زیاد نمیشه، همونی هست که قبلن بوده ، بلکه ایمانت و علمت زیاد میشه ،
.
این بحث برای من که سود داشت و سعی میکنم به حرف های آنتی جی بیشتر فکر کنم ، بحر حال ممنون

.