کانون

نسخه‌ی کامل: میز گرد کانون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سعادت واقعی اینه که هر لحظه و هر جا خدا رو تو قلبت حس کنی....

حس کنی که هر لحظه کنارته و هیچ وقت تنهات نمیذاره و بهش اعتماد کنی، اون اعتماد شیرینی که آرامش رو بهت می ده.

اون اعتمادی که بهت شجاعت زندگی کردن و لذت بردن رو می ده. این که از هیچ چی و هیچ کس نترسی و بدونی خدا رو پشتت داری ، حتی تو بدترین شرایط...

فکر میکنم چنین چیزی همون ایمان واقعیه که آرامش و آسایش این دنیا و اون دنیا رو هم با خودش میاره.

امیدوارم هممون یه روز طعم ایمان واقعی رو بچشیم.

سلام همفکران عزیز
به نظر من باید معنی سعادت واقعی رو اول یه کم دقیقتر تجزیه و تحلیل کنیم:

به نظر من با اینکه هر کسی‌ یک نگاه متفاوتی به سعادت داره ما میتونیم ۲ نوع سعادت و خوشبختی‌ رو تصور و توصیف کنیم، یکی‌ که یک حسّ خیلی‌ خوب و با شدت بهمون میده ولی‌ کوتاه مدته (مثلا الکل، سیگار، خود.ارز..)، و یک نوع سعادت که درازمدت ولی‌ شدت زیادی نداره(مثلا زندگی‌ زناشویی....)
حالا من فکر کنم که گزینهٔ ۲ سعادت واقعی باشه.
برای من سعادت واقعی در یک زندگی‌ آروم، با یک شغل پر در آمد در یک خانهٔ آروم توصیف می‌شه.
من شخصاً از بچه خوشم نمیاد، ولی‌ اگه اشتباهی‌ یکی‌ به وجود اومد باز هم مهم نیست؛)
راستی‌ در طبقه بندی خوشبختی‌(همون جور که بالا گفتم) ایمان و ارتباط دراز مدت با خدا در گروهه دوم خوشبختی‌ میافته

من تحت عنوان سعادت دراز مدت یک استقلال شخصی‌ هم میبینم، اینکه از هر کسی‌ بی‌ نیز باشی‌ و خودت زندگی‌ خودت رو در دست بگیری و کنترل کنی‌.
_____________________________________________________________________________________________________________________
برای کسانی‌ که هنوز آشنای با روند این تاپیک ندران: شما هر وقت که خواستید میتونید یک موضوع رو پیشنهاد کنید تا من به لیست اضافه کنم
لیست موضوع‌های آیندهٔ تاپیک میز گرد:

-صیغه، یک اشتباه یا یک راه حال؟(اشتیاق)
-تحریم‌های تازه عالیه ایران؟؟؟؟؟؟؟؟(بعد از هماهنگی‌ با مدیران)
-آیا من به اینترنت معتادم؟؟(سهیل)
-تربیت درست بچه‌ها,چگونه؟ (سهیل)
-کانون، چقدر کانون عزیزمون از هدف اصلیش دور شده؟(سهیل)
-نماز، چرا جوانان همش بیشتر به نماز پشت می‌کنن(سهیل+اشتیاق)
سلام دوستان ، با اجازتون منم نظرم را در مورد سعادت واقعی میگم . به نظر من سعادت واقعی اینه که حسرت چیزی را نخوریم و وقتی که داریم سرمون را رو زمین میزاریم بدونیم از تمام وقت و فرصت هامون استفاده کردیم و جای پشیمانی باقی نمونه و وجدانمون آسوده باشه
خب حالا اینهمه نشسیم یه کلمه رو توصیف کردیم واسه همدیگه..........حالا چیکار کنیم به سعادت برسیم؟؟؟......53258zu2qvp1d9v
با سهیل موافقم

تعاریفی که از سعادت شد به هم نزدیک بود. میشه گفت در این مورد به یک اجماع رسیدیم.

تقریبا همه ما، سعادت رو تو چیزهای مادی نمی بینیم.

ولی من فکر می کنم قسمت دوم سوال مهم تره.

سوال این بود:

سعادت واقعی چیست و انسان چگونه به سعادت واقعی دست پیدا می‌کنه؟


من خودم در این باره نظراتی دارم. ولی احساس می کنم هنوز کامل نیستند.

مایلم اول نظرات دوستان رو بخونم.
Khansariha (56)Khansariha (56)hmmmmmmmmmmmmmmmm
به نظر من تنها راه رسیدن به سعادت واقعی عشقه.
کسی‌ که تو زندگیش عشق نداشته باشه، هر چقدر هم پول داشته باشه هیچ وقت خوشبخت نمی‌شه.

البته اینکه به کی‌ عشق میورزی مهم نیست. بعضی‌‌ها به جفتشون عشق میورزن، بعضی‌‌ها جای خالی‌ جفت رو با مذهب پر می‌کنن
,
به هر حال همه چیز ممکنه.303
به نظر من عشق از نیاز‌های اساسی ما که شامل پوشاک، خوراک، مسکن، سلامتی‌ هستن مهمتره.

عشق جای تک تک نیاز‌های مارو میتونه پر کنه.اگه تو خیابون می‌خوابی، مریضی و گرسنته وقتی‌ یک نفرو برای دوستاشتن داشته باشی‌ (در اینجا مذهب‌ها هم مهمن چون مذهب یک نفر رو برای دوست داشتن بهت میده) همه چیز برات بی‌ اهمیتهcheshmak
4fvfcja سلام ، یه بحثی توی انجمن شبانه روزی با جولیا خانوم پیش اومده بود گفتیم بهتره اینجا دنبالش کنیم ...


(1390 اسفند 15، 14:59)jolia نوشته است: [ -> ]من که اعتقاداتی غیر دینی دارم ،می گویم اگر زندگی دنیوی بر طبق منشی صحیح و منطقی باشد ان زمان خدا را درک کرده ایم و اگر عکسش را انجام می دادیم به طوری که با هر واکنشی ضد خواسته ی خود کنشی منفی داده و تن به "اعمال سوء" و "دون اخلاقی" می دادیم.

حال اگر متوجه منظور بنده شده باشید می فهمید هر انسان بشر دوست و متفکری پی به درک خدا برده!
منم موافقم 4fvfcja
منم موافقم همه جستجوی خدایند و به سمت او میروند ، همه از خدا میبینند ، به خدا نیاز دارند ، از خا می شنوند ، با خدا صبحت میکنند ، و با او وبه اوفکر میکنند ، منتها ای کاش همه برداشت هایی مثل شما را داشته باشند ،

یعنی کسی از راه تجربه ف حس یا عقل حتی منطق و تفکر به این نتیجه برسه خیلی عالیه و شناخت خوبی داره .

مثل شما نظر من هم اینه که خوب نیست آدم اسیر اسم باشه و یا پوسته ی دین ، و چه بسا باطن آدم هایی که باطنا عشق به خدا و درک بسیار بالاتری از امثال ما که گاهی اسیر اسم می شویم .





(1390 اسفند 15، 14:59)jolia نوشته است: [ -> ]چرا به این صراحت!!! مگر تو پیامبر را دیده ای!! و یا با او صحبت کرده ای که با این صراحت از قران دفاع می کنی!!

آموخته ام که به جای ایمان آوردن و قبول کردن، خرد نقاد خود را بکار گیرم و داستانهای کودکانه و مسخره دینی را به دیده خرد بازرسی کنم و بر مغز خویش فشار بیاورم.

4fvfcja خودم را میگم ، با کسیم که تعارف نداریم ، نه پیامبر رو ندیدم ، ولی خودم رو که میبینم ؟ خودم کم نیستم ؟

البته آدم خودش رو هم نمیتونه کامل بشناسه ، تا یه جاهایی پی میبره کیه و چیکاره است ، اگه کتاب بخونه در باره خودشناسی یا تفکر و فکر کنه و استدلالش رو قوی کنه هم میتونه خودش رو بیشتر بشناسه

اصلا خوندن خوبه ، چه خودش چه هستی و چه ادم ها ، خوبه آدم گاهی بخونه با فکر با تماشا کردن ، با منطق با شنا کردن یا خیس شدن ، هر روشی همه اینها بلاخره یه جور خوندن هست نیست ؟

سبحان الله خدا رو هم که نمیشه خوند ، بلکه میشه خوند اونم با نعمت هاش و آفریده هاش ، همونی که شما میگی ، در واقع همه از نظر من و شما در حال خوندن هستن ،

قرآن میشه همه اون خوندن هایی که مارو متوجه خداکنن ، و به حقیقت برسونن حتی اگه ندونیم ، اگه من توی خودم یه نکته ای رو فهمیدم یا با یه مطق یا استدلالی یه حقیقتی رو گرفتم در واقع داشتم قران میخوندم ،

حالا یه کتابیم هست اسمش شبیه همین قرآن هست گذاشتن "قرآن " اما این کتاب دومیه اسمه ، در صورتی که اون خوندنی که من میگم یه حقیقته ، و اسم با حقیقت خیلی فرق داره

خیلی ادم ها هستن اون کتاب قرانه که "اسم" هست رو میخونن ولی بدتر گمراه میشن ، چون خالص دنبال حقیقت نیستن

خیلی ها هم از ادم ها اون کتاب قرانه که اسم هست رو تا حالا ندیدن ولی توی مسیر هدایتن و دارن کتاب حقیقیش رو میخونن ، خوب و قشنگ هم میخونن

برای همین اسم ملاک نیست ، بعد که طرف به یه حقایقی در مورد خودش و هستی رسید میتونه بیاد ببینه این چیز هایی که توی این کتاب اسمه هست توی کتاب حقیقیش هم هست و مطابقت می کنه یا نه .


مثلا بیاد حقایق خودش رو توی این کتاب قران اسمیه بررسی بکنه ببینه ایا این که ظاهره با این که توی باطن و حقیقت داره میبینه یکی هست یا نیست ....
......................................................................................................................

4fvfcjaما که خوب دیدیم که چقدر قشنگ شخصیتمون رو یکپارچه میکنه ، دیدیم حقّه خداییش ، از آرامش بعد خوندنش ادم حس میکنه رفته بهشت ، میگه عاقبت با خداها بهشته ، ما خوندیم دیدیم همون وقتی هم که با خدا بودیم توی این خوندن حس ارامش داریم ،

خوندیم گفت جهنم میگه جا نیست ، جاش تنگه ولی گفته بهشت همه مال همند مال من و مال تو ندارن بعد دیدم راست میگه من بخوام توی زندگی به کسی جا ندم و داده هام رو شریک کسی نکنم تنگی پیش میاد ، حالم بد میشه !
گفت بگو قل هو الله احد دیدم وایی از تضاد و کشمکش درونی و چند رویی هام وقتی این رو میگم خودم هم یکی میشم .


.........................................................................................................................

قرآن یکی کل هستیه
یه قران که همون کل هستیه توی درون خودمون هم هست

یه مدل قران هم داریم کاغذ نوشته ظهور کرده ،( که خیلی شبیه حقیقت هستیه ، مثلن تا کسی پاک و خالص نباشه ، نه از هستی و نه از درونش و نه از پیامبر از هیچ کودوم پیام حقیقت رو نمیتونه دریافت کنه )
(این کاغذ نوشته هم همینطوره هرچی بیشتر توی پاکی و حقیقت پیش میری حس میکنی بیشتر میفهمیش ! و کمتر بات دعوا داره ! و کم کم بات دوست میشه ! طوری که هیچ تضاد و یا نکته متناقضی توش پیدا نمیکنی ! )

یه قران هم داریم تویه ادم ظهور کرده شده پیامبر

همشون یه حرف میزنن و همشون یک حقیقت رو دارن . ولی قرآن حقیق اون وجه خوندنی است که مار وبه حقیقت و درک خدا میکشنه

چون انواع اقسام خوندن های دیگه هم داریم ، مثلن اینکه گاهی کم میاریم و حواسمون پرت میشه ...هنر اصلی همینه که ما متوجه باشیم ، یعنی یاد اور این حقیقت باشیم که ماها در حال خوندنیم ...

وگرنه کتاب قران اسمی هم جز فاصله و فکر منفی برای کسی که نخواد و دنبالش نباشه چه فایده داره ؟؟



سلاااااااااااااااام

میشه منم یه سوال بپرسم؟

چطور می تونم تو مسائل زندگی واقعا به خدا توکل کنم؟
توکل واقعی چطور به دست میاد؟
از کجا میشه بهش رسید؟

[تصویر:  item17.gif]
[quote]قرآن یکی کل هستیه
یه قران که همون کل هستیه توی درون خودمون هم هست
یه مدل قران هم داریم کاغذ نوشته ظهور کرده ،( که خیلی شبیه حقیقت هستیه ، مثلن تا کسی پاک و خالص نباشه ، نه از هستی و نه از درونش و نه از پیامبر از هیچ کودوم پیام حقیقت رو نمیتونه دریافت کنه )
(این کاغذ نوشته هم همینطوره هرچی بیشتر توی پاکی و حقیقت پیش میری حس میکنی بیشتر میفهمیش ! و کمتر بات دعوا داره ! و کم کم بات دوست میشه ! طوری که هیچ تضاد و یا نکته متناقضی توش پیدا نمیکنی ! )
یه قران هم داریم تویه ادم ظهور کرده شده پیامبر
همشون یه حرف میزنن و همشون یک حقیقت رو دارن . ولی قرآن حقیق اون وجه خوندنی است که مار وبه حقیقت و درک خدا میکشنه
چون انواع اقسام خوندن های دیگه هم داریم ، مثلن اینکه گاهی کم میاریم و حواسمون پرت میشه ...هنر اصلی همینه که ما متوجه باشیم ، یعنی یاد اور این حقیقت باشیم که ماها در حال خوندنیم ...
[/quote]

شما می گویید قران کل هستیه!
یعنی تمام ارزش های شما و تمام اسلام گراها یک کتابه ... همین!
دوست گرامی مگر این نیست که شما اسلام گراها تا حرف از دلیل می شود سریعا به قرآن رجوع می کنید و ایاتی را جهت اثبات به بی دینان می دهید! و ایا سند و مدرک دیگری به جز قران دارید؟

این را به وضوح در مسلمانان می بینم که با خواندن ایات قران فورا ان را قبول و ان را نشانه ای ازجانب خدا میدانند آیا تا به حال به خود اجازه داده اید به ایاتش شک کنید و ان شک شما را به تامل در ایات وا دارد؟!

اگر در ان تامل کرده اید پس از فکر کردن، به چه نتیجه ای رسیده اید؟
به طور حتم هیچ یک از مسلمانان ان کار را نمی کنند شاید ناشی از ترس از عقوبت الهی (که من به ان باور ندارم) شاید انقدر تنبل اند که به خود اجازه تفکر نمی دهند
مگر این قران نیست که بشر را بارها به تفکر و تعقل و تدبر دعوت کرده . اما من چیز دیگری جز تامل اسلامگراها میبینم. ترس ،پیروی بی چون چرا!!!!!
"این قران فقط در دلها تشویش و اضطراب ایجاد کرده!"


هیچ فکر کرده اید تا کنون بسیاری از انسانها به این مهم دست پیدا کرده اند که قران را نقض کنند.و مثال های نقض بسیاری برای ان اورده اند.

[quote='jolia' pid='133710' dateline='1330959585']
[quote]

مسلمانان ادعا میکنند که قرآن دارای معجزه علمی است، یکی از آن معجزات که بسیار آنرا مطرح میکنند، این است که زمین تخم مرغی شکل است، و الله قبل از اینکه حتی کسی بداند زمین گرد است شکل هندسی دقیق زمین را در قرآن تشریح کرده است.

سوره النازعات آیه 30

وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا
و پس از آن زمين را بگسترد ،

بدون استثنا در تمام ترجمه ها، چه به فارسی و چه به انگلیسی فعل دحاها به گسترش دادن و یا مشابه آن ترجمه شده است، اما اسلامگرایان دست خالی، برای معجزه سازی ترجمه های بسیار مضحک و دروغینی را از این کلمه در سالهای اخیر بوجود آورده اند که مغز هیچ بنی بشری بدانجا نمیرسد.

برخی بی شرمانه این کلمه را حتی به "به دور خود چرخیدن" ترجمه کرده اند، و ادعا میکنند که در قرآن به چرخش و حرکت زمین اشاره شده است، که البته دروغ بودن این ادعا را در نوشتاری با فرنام کائنات قرآنی بطور دقیق و مفصل بررسی کرده ایم.

مسلمانان همچنین با ترجمه کردن کلمه "دحها" به تخم مرغی شکل، ادعا میکنند که قرآن قبل از همه کتابها به گرد بودن زمین اشاره کرده است، که این ادعا را نیز هم در کائنات قرآنی و هم در رب المشرقين و رب المغربين و کروی بودن زمين به تفصیل بررسی کرده ایم.

اما فرض را بر این میگذاریم که این آیه واقعا به معنی تخم مرغی شکل بودن زمین باشد، حال آیا واقعا زمین شکل تخم مرغ را دارد؟

بد نیست برای یادآوری شکل زمین و تخم مرغ به مسلمانان، تصویر زمین و تخم مرغ را نشان دهیم.
تخم مرغ:
http://www.bebinin.com/web/wp-content/up.../t-m-o.jpg


کره زمین:
http://www.iran-emrooz.net/image/earth02.jpg


واقعیت این است که زمین به دلیل حرکت وضعیش کاملا کروی شکل نیست. اما زمین به هیچ عنوان تخم مرغی شکل نیست (مگر اینکه مرغهای عربستان کروی تخم بگذارند). زمین بیشتر شبیه کره است تا تخم مرغ، زمین در واقع شباهت بسیار زیادی به کدو تنبل دارد. اسلامگرایان بهتر است قبل از معجزه سازی اندکی مطالعه داشته باشند، و حداقل با شیادی ثابت کنند که زمین شکل کدو تنبل است.

شعاع زمین در خط استوا برابر 6,378 km و در قطبهای زمین برابر 6,356 km است. و همین باعث میشود که زمین کره کامل نباشد اما هرگز شبیه تخم مرغ نیست! برای اینکه شبیه تخم مرغ باشد الله باید به مقدار قابل توجهی در قوانین فیزیکی دست میبرد. هرمزد (ژوپیتر، مشتری) سیاره ایست که هر 10 ساعت یکبار دور خود میچرخد، این سیاره حتی از زمین نیز کدویی شکل تر است، شعاع آن بر روی خط استوایش 66,550 km و در قطبهایش 70,850 kb است. حتی مشتری هم شبیه تخم مرغ نیست.

خط استوای یک تخم مرغ از خط استوای یک کره با همان شعاع قطبی کوچکتر است، در حالی که در مورد زمین اینچنین نیست! در واقع طول خط استوای زمین بطور بسیار اندکی، بزرگتر از خط استوای یک کره با همان شعاع قطبی است.

تخم مرغ در واقع یک بیضی دوار کشیده شده است، در حالی که زمین در واقع یک کره فرو رفته و پخ شده است. بنابر این حتی اگر ادعای اسلامگرایان مبنی بر اینکه قرآن میگوید زمین تخم مرغی شکل است، درست باشد، این نیز باید بعنوان یکی از چندین خطای علمی قرآن که در بخش اشتباهات قرآن، خطاهای تازینامه به آنها پرداخته شده است شمرده شود و حرف غلطی است که در قرآن آمده است.[/quote]
سلام هما جونم
اون چیزی که توکل واقعی اسمشه
یعنی اعتماد کامل
وقتی باور کنی هرچیزی پیش میاد صلاحته
چه از نظر ظاهری بد به نظر بیاد مطمئنن باطنش به صلاحت بوده
وقتی باور کنی همه چیز اگه به دست خودش باشه و هیچ شکی توش نکنه
یعنی نگی یعنی الان چی میشه به جاش بگی هرچی قرراره پیش میاد پیش بیاد فقط عاقبتش خیر باشه
این میشه توکل
اعتماد به کسی که همیشه بهترینها را برامون می خواد
و خیلی جاها با پیش امدهاش ما را امتحان می کنه که چقدر بهش اعتماد کردیم
به خودمون تکیه میکنیم یا به اونی که نگاهمون میکنه
وقتی باورت کامل شد
وقتی اعتماد پیدا کردی
وقتی خدا را با تمام وجود حس کردی
وقتی تو هرچیزی خدا را دیدی
وقتی توی هر عملی خدا را دیدی
وقتی توی هر قرمی که بر میداری خدا را سهیم کردی
وقتی عین یه دوست همیشه پا به پای لحظه هات بود
وقتی ثانیه هات با خدا تقسیم شد
دیگه راحت بهش میگی هرچی تو بخوای واسه من بهترینه میدونی تنها پشتیبانت خداست توی هر لحظه باهاته
وقتی خدا رهات نمیکنه پس تو هم خودتا به اون میسپاری
هماجونم
توکل کردن قلبی وقتی اسون میشه که قدم به قدم جلو بری و تمرین کنی
اینم یه جور تمرینه دیگه
هرکاری که میکنی ببین چقدر تو ذهنت خدا هم صدا میزنی
اینقدر باید صداش بزنیم که بشه ملکه ذهنمون باورمون وجودمون
ببخشید اگه خیلی حرف زدم
نظر شخصیم بود 1276746pa51mbeg8j
سلام

به نام خدا

جولیا خانوم بازم میگم که کلماتتون خیلی کتابیه انگار کپی پیست شده از جایی

کاری به این ندارم303

خواهش میکنم با دقت و حوصله بخون تا آخر بخونید امیدوارم که مفید باشه53

نقل قول: شما می گویید قران کل هستیه!
یعنی تمام ارزش های شما و تمام اسلام گراها یک کتابه ... همین!
دوست گرامی مگر این نیست که شما اسلام گراها تا حرف از دلیل می شود سریعا به قرآن رجوع می کنید و ایاتی را جهت اثبات به بی دینان می دهید! و ایا سند و مدرک دیگری به جز قران دارید؟

این را به وضوح در مسلمانان می بینم که با خواندن ایات قران فورا ان را قبول و ان را نشانه ای ازجانب خدا میدانند آیا تا به حال به خود اجازه داده اید به ایاتش شک کنید و ان شک شما را به تامل در ایات وا دارد؟!

اگر در ان تامل کرده اید پس از فکر کردن، به چه نتیجه ای رسیده اید؟
به طور حتم هیچ یک از مسلمانان ان کار را نمی کنند شاید ناشی از ترس از عقوبت الهی (که من به ان باور ندارم) شاید انقدر تنبل اند که به خود اجازه تفکر نمی دهند
مگر این قران نیست که بشر را بارها به تفکر و تعقل و تدبر دعوت کرده . اما من چیز دیگری جز تامل اسلامگراها میبینم. ترس ،پیروی بی چون چرا!!!!!
"این قران فقط در دلها تشویش و اضطراب ایجاد کرده!"


هیچ فکر کرده اید تا کنون بسیاری از انسانها به این مهم دست پیدا کرده اند که قران را نقض کنند.و مثال های نقض بسیاری برای ان اورده اند.

من میگم قران کتاب مرجع چون کتاب الهی هستش و ساخته مغز بشر نیست

توی دوران جاهلیت اومد توی دورانی که ادبیات و شاعری توی عربستان حرف اولو میزد

توی اون دوران خیلی از شاعران قدر خواستن عرض اندام کنن آخر سر تسلیم شدن

خدا هم بارها گفته اگه از جن و انس و همه با هم جمع بشید نمیتونید مثل قران رو بیارید

چرا ؟
چون کتابی هست که از سمت خدا اومده کامل هست و جامع و برای تمام دوران

نقل قول: عصر طلائى ادبيات عرب:


عصر جاهليت يك عصر طلائى از نظر ادبيات بود، همان اعراب باديه‏نشين، همان پا برهنه‏ها با تمام محروميتهاى اقتصادى و اجتماعى دلهائى سرشار از ذوق ادبى و سخن سنجى داشتند، عربها در زمان جاهليت يك بازار بزرگ سال به نام «بازار عكاظ» داشتند كه در عين حال يك «مجمع مهم ادبى» و كنگره سياسى و قضائى نيز محسوب مى‏شد. در اين بازار علاوه بر فعاليتهاى اقتصادى عاليترين نمونه‏هاى نظم و نثر عربى از طرف شعراء و سخنسرايان توانا در اين كنگره عرضه مى‏گرديد، و بهترين آنها به عنوان «شعر سال» انتخاب مى‏شد، و البته موفقيت در اين مسابقه بزرگ ادبى افتخار بزرگى براى سراينده آن شعر و قبيله‏اش بود.







در چنين عصرى قرآن آنها را دعوت به مقابله به مثل كرد و همه از آوردن مانند آن اظهار عجز كردند، و در برابر آن زانو زدند، گواه زنده اين تفسير حديثى است كه از امام سجاد عليه السّلام رسيده آنجا كه مى‏فرمايد: «قريش و يهود به قرآن نسبت ناروا دادند گفتند: قرآن سحر است، آن را خودش ساخته و به خدا نسبت داده است، خداوند به آنها اعلام فرمود: «الم ذلك الكتاب» يعنى: اى محمّد! كتابى كه بر تو فرو فرستاديم از همين حروف مقطعه (الف- لام- ميم) و مانند آن است كه همان حروف الفباى شما است.





و کی میگه همه ارزش های ما یه کتابه؟

ای هشام خداوند دوحجت بر مردم دارد:حجتی آشکار و حجتی نهان.حجت آشکار رسولان انبیا و ائمه اند و حجت نهان همان عقل انسانهاست.

پس همین جا هم میگم که همه جا گفته شده

تفکر عقل تعقل

و جای دیگه هم هست

«من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می‌گذارم یکی کتاب خدا و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازند هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمی‌شوند

عقل انسان هر چقدر هم که کامل باشه به قول خودش بازم ناقصه
53258zu2qvp1d9v

برای همینه که توی همه چی به این دوتا پناه میبرن(ای کاش واقعان پناه میبردیم)

قران رو معصومین تفسیر میکردن در نبودشون علما انجام میدن (کسایی که سالیان درازی رو علم کسب کردن)

شما که میگید نه از قران بگو نه حدیث و روایت و نه علما

پس کی؟


این قران برای کسایی تشویش ایجاد کرده که گمراه شدن (به عنوان تذکر و تلنگر برای اونا)

و برعکس (کتاب هدایت و تشویقه برای اونایی که توی راه مستقیم هست)

باور کنید هر کی تونسته نقض کنه به خیال خودش اشتباه کرده

و بله

کره زمین گرد نیست

بیضی شکله(تخم مرغ) تخم مرغ رو به صورت اسیتاده فرض نکنید افقی بذاریدش میشه بیضی شکل تقریبان42

و بیضی بودنشو نیوتن کشف کرد یه فرد غیر مسلمان حدود سیصد سال پیش

نقل قول: زمین بیضوی تا قرن هفدهم زمین به شکل کره کامل فرض می‌شد. این تصور از 2000 سال پیش تا آن زمان بر افکار تسلط داشت. ولی اسحاق نیوتن با توجه به چرخش زمین به دور خودش (حرکت وضعی زمین) ، نتیجه متفاوتی بدست آورد. اسحاق نیوتن به متفاوت بودن سرعت سطح زمین در عرضهای جغرافیایی مختلف پی برد. او با قوانین خود نشان داد که هرچه چرخش سریعتر باشد، اثر گریز از مرکز بیشتر است، یعنی گرایش مواد به دور شدن از مرکز دوران بیشتر می‌شود.

از آنجا که سرعت در قطبها صفر است، پس اثر گریز از مرکز در قطبها تا استوا پیوسته افزایش می‌یابد. این بدان معناست که زمین در اطراف کمربند استوایی خود با شدت بیشتر رانده می‌شود. زمین مانند یک نارنگی در استوا برآمده و در قطبها فرورفته است. اسحاق نیوتن حتی فرورفتگی قطبها را حساب کرد و نتیجه گرفت که می‌بایستی در حدود 1.230 تمام قطر زمین باشد. این عدد به عدد واقعی نزدیک است.
تفاوتها امروزه اندازه گیریهای دقیق نشان می‌دهد که قطر استوایی زمین 43 کیلومتر از قطر قطبی آن بیشتر است. در واقع ، قطر استوایی زمین 12756 کیلومتر و قطر قطبی آن 12713 کیلومتر است.

حتی مداری که به دور خورشید میچرخه هم بیضی شکله

شهادت آب رو نمیدونم شنیدید یا نه

یه دانشمند ژاپنی تحقیق کرد

وقتی به آب حرف های مثبت مثل بسم الله و .. رو میگفت ملکول های آب آروم میشد

وقتی به آب میگفت شیطان و .... ملکول های آب متشنج میشد


اینم چند نمونه از اعجاز قران که بچه ها توی همین سایت گذاشتند53258zu2qvp1d9v

(1390 بهمن 3، 18:21)soheil70 نوشته است: [ -> ]جل الخالق...............
یک نشانه ی قرآنی در دانمارک

به گزارش بی باک به نقل از آتی نیوز؛ در شمالی ترین،شهر دانمارکی ها می توان یک نشانه قرآنی را دید. در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توان در سجیه دید. جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم می پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این پدیده زیبا بوجود می آید و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.


در قرآن بارها از آیات و نشانه های خداوند شنیده اید. اما هیچ گاه به آنها در اطرافمان توجه نکرده ایم. این یکی از همان نشانه های است که خداوند در آیات مختلف درباره آن سخن گفته است. با دیدن این مناظر عجیب و زیبا، می توان بیشتر تعمق کرد.

[تصویر:  128632_703.jpg]

سورة مباركه الرحمن


مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ (19) بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ (20) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (21) يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)
19. دو دريا را به گونه اي روان كرد كه با هم برخورد كنند.20. اما ميان آن دو حد فاصلي است كه به هم تجاوز نمي کنند.21. پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏ كنيد؟ 22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى‏ شود.


سوره مباركه فرقان آیه 53:



« و هو الذي مَرَجَ البحرينِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَينَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
و اوست كسي كه دو دريا را موج زنان به سوي هم روان كرد اين يكي شيرين و آن يكي شور و تلخ است وميان آن دو حريمي استوار قرار داد.

سوره مباركه فاطر آيه 12:


وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
اين دو دريا يکسان نيستند: يکی آبش شيرين و گواراست و يکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می خوريد، و از آنها چيزهايی برای آرايش تن خويش بيرون می کشيد و می بينی که کشتي ها برای يافتن روزی و غنيمت، آب را می شکافند و پيش می روند، باشد که سپاسگزار باشيد.

سوره مباركه نمل آيه 61:


اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلالَهَا اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَينَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿61﴾
[آيا شريكانى كه مى ‏پندارند بهتر است‏] يا آن كس كه زمين را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پديد آورد و براى آن، كوه‏ها را [مانند لنگر] قرار داد، و ميان دو دريا برزخى گذاشت؟ آيا معبودى با خداست؟ [نه،] بلكه بيشترشان نمى ‏دانند.



(1390 دي 14، 18:24)homaraha نوشته است: [ -> ]
امروزه به اين نتيجه رسيدند كه در قعر درياها و اقيانوسها حرارت زيادي وجود دارد كه به صورت آتشفشانهاي زير دريايي هرازگاهي عمل مي‌كنند و تا قبل از نازل شدن قرآن كسي از اين پديده آگاهي نداشت ولي خداوند بزرگ در اين مورد با ما سخن گفته و فرموده:
"و به آن درياي آكنده از آتش"
(سوره طور- آيه 6)
[تصویر:  hgkMaunaLoa160.JPG]
مسجور همان گرم يا خيلي داغ است و دانشمندان از طريق تصاويري كه گرفته بودند به اين نتيجه رسيدند و اين دليلي است بر اعجاز قرآن مي‌باشد.



(1390 دي 18، 15:05)homaraha نوشته است: [ -> ]
باز شدن آسمان
[تصویر:  star004.JPG]
بعد از تحقيقات زياد، دانشمندان ثابت كردند كه آسمان از يك مجموعه تشكيل مي‌شده كه بعدها منفجر شده و به چند بخش شامل راهها و ستاره‌ها و كواكب تقسيم مي‌شود.
قرآن اين موضوع را براي ما توضيح داده مي‌فرمايد:
"آيا كساني كه كافر شدند نديدند كه آسمان و زمين بسته بودند پس آنها را بازگشاديم"
(سوره انبياء آيه 30)
و جالب اينكه دانشمندان آسمان را شبيه راههايي يافتند و اين كاملا با كلمه (رتقا) هماهنگ مي باشد.
پاك و منزه است پروردگار
---------------------
به قلم: عبد الدائم الكحيل


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الم﴿1﴾

الف لام ميم(1)

ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ﴿2﴾

اين است كتابى كه در [حقانيت] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است(2)


الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴿3﴾

آنان كه به غيب ايمان مى‏آورند و نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏ايم انفاق مى‏كنند(3)

والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴿4﴾

و آنان كه بدانچه به سوى تو فرود آمده و به آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان مى آورند و آنانند كه به آخرت يقين دارند(4)

أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴿5﴾

آنان برخوردار از هدايتى از سوى پروردگار خويشند و آنان همان رستگارانند(5)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿6﴾

در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند چه بيمشان دهى چه بيمشان ندهى بر ايشان يكسان است [آنها] نخواهند گرويد(6)


خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ﴿7﴾

خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوايى ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پرده‏اى است و آنان را عذابى دردناك است(7)
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ﴿8﴾
گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.
يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ﴿9﴾
با خدا و مؤمنان نيرنگ مى‏بازند ولى جز بر خويشتن نيرنگ نمى‏زنند و نمى‏فهمند(9)


فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ﴿10﴾
در دلهايشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت(10)
همونطور دارید میخونید فقط کسایی رو داره تلنگر و تذکر میده که گمراه شدن
شما مثلان مادرتون وقتی کار بدی میخواید انجام بدید بهتون تذکر تهدید و یا حتی کتک نمیزد؟



4fvfcja رها خانوم توکل مثل خوابیدنه

شما اراده و تصمیم به خواب میگیری بعد هم میری میخوابی ، ولی خواب چطوری اومد خودش اومد یا خدا شما رو به خواب برد ؟ چه اراده ای توی خواب و رویای خودتون دارین ؟ به شکل تمام ، خدا روحتون رو میگیره ، بعد دورباره به خواست بر میگردونه و شما بیدار میشین .


یه توکل واقعی باعث میشه همه چیز رو فقط با تکیه بر خدا انجام ببرین و پیش ببرین، بنابر این بعد این که توکل میکنین ، این معنی رو خدا محقق میکنه یا این خواب را محقق میکنه : این که هر چی پیش میاد صد درصد به نفع شما خواهد شد . البته در صورت توکل و بعد توکل حتی در صورت اشتباه ،

مومنین هم همیشه به خدا توکل دارن ، پس همیشه همه چیز و هر چیزی که راشون پیش میاد صد در صد در حقیقت و باطنش به نفع مومن هست ، حالا چه ظاهرن ببینه و پی ببره چه نبینه ،

برای همین توکل ، باعث میشه مومن خیلی محکم و مطمئن یه کاری رو انجام بده ، چون به نتیجه حقیقی و صلاح پایان کارش ایمان کامل داره ،

اما این ایمان و باورش بخاطر خودش نیست ، اینکه خدا این نتیجه حقیقی و حکمت و صلاح رو صد درصد رقم خواهد زد ، و اگه بخواد فکر کنه و شک کنه که اسمش توکل نمیشه .

ولی در ظاهر ادم یا به نتیجه ی ظاهری کاری میرسه یا نمیرسه مثلن یا در یک امتحان مثل کنکور قبول میشه یا نمیشه ، اما اون که توکل کرده ، اولا از اول محکم و مطمئن پیش رفته و خیلی عالی و با توکل به خدا درس خونده

معنی توکلش دقیقا همون خوندن کتاب و تلاش کردن هست ، چرا چون به نتیجه ای که خدا براش رقم میزنه مطمئنه ، به هر کتابی که میخونه و هر درسی که شروع به خوندن میکنه توکل عمیق داره که همه صد درصد توی این کار خدا به نفعش رقم میزنه

و به نتیجه حقیقی و باطنی این توکلش ایمان کامل داره ،

........................................................................
و از نشانه هاش ، اطمینان قلبی و محکم پیش رفتن در تصمیمیه که در اون به خدا توکل کرده
و حسن ظن فوق العاده به نتیجه ی ای که خدا برای کارش رقم میزنه
و این که این روحیه و اطمینان رو خدا داره براش رقم میزنه و موفقیت های بعدیش هم بر پایه خداست و این که نتیجه اش هم با خداست .
(1390 اسفند 16، 0:51)jolia نوشته است: [ -> ]شما می گویید قران کل هستیه!
یعنی تمام ارزش های شما و تمام اسلام گراها یک کتابه ... همین!
دوست گرامی مگر این نیست که شما اسلام گراها تا حرف از دلیل می شود سریعا به قرآن رجوع می کنید و ایاتی را جهت اثبات به بی دینان می دهید! و ایا سند و مدرک دیگری به جز قران دارید؟

این را به وضوح در مسلمانان می بینم که با خواندن ایات قران فورا ان را قبول و ان را نشانه ای ازجانب خدا میدانند آیا تا به حال به خود اجازه داده اید به ایاتش شک کنید و ان شک شما را به تامل در ایات وا دارد؟!

اگر در ان تامل کرده اید پس از فکر کردن، به چه نتیجه ای رسیده اید؟
به طور حتم هیچ یک از مسلمانان ان کار را نمی کنند شاید ناشی از ترس از عقوبت الهی (که من به ان باور ندارم) شاید انقدر تنبل اند که به خود اجازه تفکر نمی دهند
مگر این قران نیست که بشر را بارها به تفکر و تعقل و تدبر دعوت کرده . اما من چیز دیگری جز تامل اسلامگراها میبینم. ترس ،پیروی بی چون چرا!!!!!
"این قران فقط در دلها تشویش و اضطراب ایجاد کرده!"


هیچ فکر کرده اید تا کنون بسیاری از انسانها به این مهم دست پیدا کرده اند که قران را نقض کنند.و مثال های نقض بسیاری برای ان اورده اند.

4fvfcja انگار پست من رو به دقت نخوندین ، من کجا گفتم قرآن کتابه و کاغذ و خط نوشته است ؟ ما داریم از حقیقت قران حرف میزنیم ،

اون اسلامگرا ها که میگین غلط کردن که گفتن ! تو حقیقت رو پیدا کن ، چیکار به پیروانش داری ، اونها غلط زیادی و اشتباه زیاد میکنن ، آب رو از رچشمه اش بخور که خالصش بدست برسه نه از جوب و اب باریکه های فکر و برداشت غلط اونها

تو یه عقل پاک و فطرت داری ، که انسانیت معنیش میکنی ، سعی کنی با این دید ببینی ، شاید اونها انسانیتشون رو پوشوندن و نخواستن درست ازش استفاده کنن .

انسانیت ما اجبار رو قبول میکنه ؟؟! ایمان زوری فایده داره ؟ معلومه که نه ! اگه آدم خوبی باشیم میگیم نه ! تربیت به عذاب و چوب رو قبول میکنه ! ؟؟؟

اصلا یه بچه که صاف و صادق و پاک و انسان خوبیه ایا با چوب بهتر تربیت میشه یا با محبت و عشق ؟

با خوبی کردن دلت شاد نمیشه ! ؟؟شما اگه بخوای یه حقیقتی رو برای من معلوم کنی احساس خوبی بت دست نمی ده ؟ وقتی دروغ میگی احساس نمیکنی خودت رو داری نقض میکنی ؟ وقتی که غیبت میکنی احساس نمیکنی یکم حس بد و نفرت اضافه توی فکر و خیالت نسبت به یه شخص میره ؟ چقدر صداقت و وفای به عهد و قول رو دوست داریم نه ! دوست داریم آدم همراهمون پای حرف و قولش وایسه و راست بگه و گولمون نزنه ! همه اینها را دوست داریم ، باش احساس آرامش میکنیم نه ؟ چقدر از دورویی بدمون میاد نه 1 به جاش یکی خالص و یکدست و با انسانیت بامون رفتار کنه چقدر برامون خوبه و خیلی احساس امنیت میکنیم نه ؟

از سلامتی خوشمون میاد ، دوست داریم امن و سالم باشیم ، و با آرامش و سلام زندگی کنیم .

این انسانیته ، این عاقبت با انسانیت رفتار کردن ، این خوب شدن ، اینها قرآنه نه اون کاغذ و خط نوشته ،

حالا اسمش رو هر چی میخوای بذار ، من خود خوب بودن رو نمیگم ، بیان و درکش رو میگم ، شما تصادف میکنی دستت قطع میشه ، این نتیجه عملت توی این هستی هست ، نیست ؟

شما میگی 2+2 میشه 4 ، همون طور هم افسردگی رو حس میکنی برات ضرر داره ، از مریضی روحی و روانی یا جسمی بدت میاد ،

حالا یه خوندنی توی این هستی هست که باعث میشه این چیز ها رو بینی و حس کنی ، و یاد اورش بشی ، موقع رانندگی میگی دقت کن ! نکنه بزنم خودم رو لت و پار کنم ، این طور نیست ؟ این بیان و خوندنه از کل هستی حقیقتش رو میگم ، این رو هر اسمی براش میخوای بذار . من میذارم قران .

بعد بیا ببین این کاغذ و خط نوشته چی میگه هر چقدر خواستی توش شک کن ، ولی میتونی توی وجود صداقت خودت شک کنی ؟
میتونی به ارامشی که عشق خالصانه به تو میده شک کنی ؟

میتونی به این شک کنی که خراب کردن محیط زیست باعث نابودی کره زمین میشه ؟ مثل شک کنی بگی نه ممکنه باعث آبادانی هم میشه ؟ ؟

میتونی به این شک کنی که تو اختیار نداری ؟ میتونی به این شک کنی که توی نا امنی تو احساس بدی داری ؟

میتونی به خوبی انسانیت و فطرتت به روشن بودن چراغ و نور عقل خودت شک کنی ؟

خوب نه ، ولی به این برداشتت از این کاغذ نوشته که میگن اسمش قرانه میتونی شک کنی ، به خودش هم میتونی شک کنی ،

این جا کی گفته اشتباست این ؟ ؟ من به این که خوبی ها و صداقت و وفای به عهد و اختیار خودم ، رو دوست دارم هیچ شکی ندارم ، کجاش استباست که بیام با این دید این کاغذ و نوشته رو بخونم ؟؟

پس اون مسلمون ها اشتباه میکنن ، اسم رو با حقیقت قاطی کردن ، خوب پس سعی کن مثل اونها نگاه نکنی بیای حقیقتا نگاه کنی !

حالا من از این کاغذ نوشته نمی خوام دفاع کنم ولی انصافا وقتی این رو میخونی نمیگه که " اجباری در قبول کردن من نیست ؟ "

حالا اون مسلمون ها که زوری قبول کردن ، به قران عمل نکردن !!!

مگه 100 بار نگفته کافران بی چون و چرا به دین پدرانشون عمل میکردن ؟

پس اون مسلمون ها که بی تفکر و جستجو دین پدراشون رو که اسلام بوده و قبول کردن ، به قرآن عمل نکردن ! این چه ایمان به قرآنیه که خود قران قبولش نداره ؟

مگه نمیگه ادخلوها به سلام آمنین ! به وسط بهشت و آرامش با سلامت و امنیت وارد بشین ؟

خوب فکر کن چه وقتی محیط و جهان ما امن و اروم میشه ، وقتی دنبال سلامت و امنیتش باشم

اگه رفتی خالصانه کتابش رو بخونی ، ببین مگه نگفته که "و ما کان النبی عن غدو ! "
برای پیامبر خیانت کاری نیست ،
مگه نگفت پیامبر رو برپایه ی مهربانی تربیت میکنیم ، نه دعوا ! یا زور ،

ولی ایا پیامبر اسمه ! یا یه حقیقته ! یا اصلا رسول توی باطن یعنی چه ؟ مثلن این که تو با عقل و یا استدلالی پی میبری خدا و جود داره و یکی نیست ، مگه این رسول و پیامبر تو به این معنی نبوده ؟

مگه وجود تو اسمون نداره که بشکافه ؟ یا زمین نداره ؟

معنی این که قران میگه کسایی که توی این دنیا کور هستند و اون دنیا کور محشور میشوند ؟ آیا معنیش نا بیناییه ؟

یعنی همه این ها که در این دنیا کور جسمیند در اون دنیا کور محشور میشوند ؟ اگه بخواییم ظاهری برداشت کنیم معلومه تا کجا باید اشتباه کنیم ؟!

ولی این کوری میتونه معنیش ندیدن فطرت یا رسول باطنیمون بشه ؟ اون عقلی که میگه من با مهربونی تربیت میشم ، من دوست دارم خودم انتخاب کنم ، نه زوری !
همون پیامبری که خدا میگه توش خیانت نیست ؟

کجای فطرت ما خیانت میکنه به ما ، مگه این که ما بش خیانت کنیم ، اینطور نیست ؟ بعد میخونیم و ما کان لالنبی عن غدو "برای پیامبر خیانت کاری نیست "

تو پیامبر داری ، فرعون هم داری ، نداری ، جنگ هم که توی وجودت داری ، خیانت هم داری ، صداقت هم داری ، خشم داری ، بهشت داری ، جهنم هم داری ! اینطور نیست وقتی عصبانی میشی احساس بدی بت دست میده ، حوصله هیچی رو نداری ؟ این جهنم نیست ؟


.........................
بگذریم گفتم که ما به بعضی چیز ها نمیتونیم شک کنیم ، مثلن وجود خودمون ، یا این که از ته قلب صذداقت رو دوست داریم به این ها نمی تونیم شک کنیم !

ولی انصافا من به دانایی ام میتونم شک کنم اینطور نیست ؟

من میبینم نیوتن میگه اف مساوی با ام آ میشه : F=ma ولی بعدش انیشتین ساده ترین و پایه ترین تمام معادلات فیزیک کلاسیک رو میاد نقض میکنه ، یعنی هرچی توی علم بشر رشته کرده بود پنبه شد !!

بعد گفت : E=mc^2 هنوزم همه توش شک میکنن !! ممکنه یه معادله دیگه بیاد ! یا حتی حرکت الککترون به دور هسته ، از نظریه رادفوت بگیر تا بور و نظریه کوانتومی الان

پس ما و دانشمندان به شدت داریم در علم روز شک میکنیم

مثلن شهادت اب علیرضا جان یه قضیه غیر علمی هست ، چون فاکتور های ناشناخته ی زیادی وجود داره که هنوز از نظر ازمایشگاهی نتونستن اون ها رو هم لحاظ کنن !!!

یا مثلن 2+2 رو علم روز هیچ وقت مطمئن نیست که میشه 4

یا عدد یک به معنی یک وجود نداره ، یا از یک بیشتر ه یا کمتر

همینطور اگه بی نهایت وجود داره پس بقیه چین ؟ این بی نهایته محدود نمیشه خوب این میشه بینهایت منهای یه محدود که خودش محدود میشه ! نه بی نهایتی که ما در همه معدالات ریاضی قبولش دارم ، اینطوریه .






نقل قول: جولیا خانوم بازم میگم که کلماتتون خیلی کتابیه انگار کپی پیست شده از جایی
خواهش میکنم با دقت و حوصله بخون تا آخر بخونید امیدوارم که مفید باشه

ظاهرا سخنان شما نقل قول از جایی دیگه ست.(باز هم پاسخ خود را با ایات دادید)
و من به هیچ وجه از جای دیگه کپی نمی کنم.

نقل قول: عصر جاهليت يك عصر طلائى از نظر ادبيات بود، همان اعراب باديه‏نشين، همان پا برهنه‏ها با تمام محروميتهاى اقتصادى و اجتماعى دلهائى سرشار از ذوق ادبى و سخن سنجى داشتند، عربها در زمان جاهليت يك بازار بزرگ سال به نام «بازار عكاظ» داشتند كه در عين حال يك «مجمع مهم ادبى» و كنگره سياسى و قضائى نيز محسوب مى‏شد. در اين بازار علاوه بر فعاليتهاى اقتصادى عاليترين نمونه‏هاى نظم و نثر عربى از طرف شعراء و سخنسرايان توانا در اين كنگره عرضه مى‏گرديد، و بهترين آنها به عنوان «شعر سال» انتخاب مى‏شد، و البته موفقيت در اين مسابقه بزرگ ادبى افتخار بزرگى براى سراينده آن شعر و قبيله‏اش بود.
در چنين عصرى قرآن آنها را دعوت به مقابله به مثل كرد و همه از آوردن مانند آن اظهار عجز كردند و در برابر آن زانو زدند

عرب هنوز هم تو جاهلیته!در عربستان هنوز جاهلیت وجود داره چه اسلام باشه از اون برداشت غلط می کنن و چه اسلام نباشه بچه هایشان را دفن می کنن! با این توصیف عربها بر هر کتاب و نسخه ای زانو می زنند نه فقط بر قران!

ضمنا مجبورم پاسخی به پست های شما ندم بچون همچنان ایاتی رو بیان می کنی که نقض شده اند!
(1390 اسفند 16، 12:24)jolia نوشته است: [ -> ]آیا هیچ اندیشیده ایم به چه داستانهای دروغ الله فرموده در قرآن سوگند یاد میکنیم؟

آیا خواندن داستانهای دروغین تازیان و یهود میتواند آمرزنده روان مردگان ما باشد؟

پس از خواندن این داستان پوچ بیائیم کمی بیندیشیم و از خرد بهره بگیریم.


تو رو خدا از خردت بهره بگیر ،

برای خط اول سند بیار و اثبات کن کودوم داستان قران دروغه ؟


.....................................

برای خط دوم هم ،
"آیا خواندن داستانهای دروغین تازیان و یهود میتواند آمرزنده روان مردگان ما باشد؟"

ببین این چقدر عاقلانه است ، این که من کوچکترین پند و نکته ای که از داستان های قران یاد میگیرم رو توی زندگیم پیاده کنم ؟

خوب صد درصد باعث امرزیده شدن رفتگانم میشه ، مخصوصا پدر و مادرم که توی تربیت من نقش داشتن ، اصلا بهترین کار برای امرزش اونها اینه که من صالح بشم ، و یه راهشم گرفتن عبرت از داستان های قرانه این طور نیست ؟

این که خیلی بهتر از خرما نظر کردن و مراسم ختم گرفتنه این طور نیست ؟

مثلن ؟ این که من بعد داستان هابیل و قابیل میفهمم که قابیل بعد از گناه به جایی رسید که یه کلاغ براش تکلیف تعیین میکنه و معلمش میشه ، این که چقدر واضخ به چه کنم چه کنم افتاد و مدیریتش رو از دست داد و به چه خواری افتاد

آیا ما وقت بعد از گناه این طور نمی شیم ؟ خوب حالا اگه من با درسی که از این داستان گرفتم وقت گناه یاد این ضعف قابیل بیافتم و گناه نکنم ، و خودم رو اصلاح کنم چه چیزی بهتر از امرزش کسایی که من رو با قران آشنا کردن و تربیتم کردن هست ؟ مثلن پدر و مادرم یا پدربزرگم ؟ آیا اونها نقش نداشتن ؟

ایا این تربیتشون براشون ماندگار نیست ؟ بلاخره یه دستی توی صلاح من داشتن ؟
و خدای امرزنده هم که فقط منتظر بهونه است که اونها رو ببخشه ، حالا من که خودم رو درست کردم ، گفت به پاداش تربیت یه فرزند صالح کلی امرزیدمتون

پس این هم مثال نقض خط دومت از نظر عقل.
...........................................
به نظر میرسه با انصاف هستین وتایید میکنین و این امضا
رو تصحیح میکنین