(1390 اسفند 16، 0:51)jolia نوشته است: [ -> ]شما می گویید قران کل هستیه!
یعنی تمام ارزش های شما و تمام اسلام گراها یک کتابه ... همین!
دوست گرامی مگر این نیست که شما اسلام گراها تا حرف از دلیل می شود سریعا به قرآن رجوع می کنید و ایاتی را جهت اثبات به بی دینان می دهید! و ایا سند و مدرک دیگری به جز قران دارید؟
این را به وضوح در مسلمانان می بینم که با خواندن ایات قران فورا ان را قبول و ان را نشانه ای ازجانب خدا میدانند آیا تا به حال به خود اجازه داده اید به ایاتش شک کنید و ان شک شما را به تامل در ایات وا دارد؟!
اگر در ان تامل کرده اید پس از فکر کردن، به چه نتیجه ای رسیده اید؟
به طور حتم هیچ یک از مسلمانان ان کار را نمی کنند شاید ناشی از ترس از عقوبت الهی (که من به ان باور ندارم) شاید انقدر تنبل اند که به خود اجازه تفکر نمی دهند
مگر این قران نیست که بشر را بارها به تفکر و تعقل و تدبر دعوت کرده . اما من چیز دیگری جز تامل اسلامگراها میبینم. ترس ،پیروی بی چون چرا!!!!!
"این قران فقط در دلها تشویش و اضطراب ایجاد کرده!"
هیچ فکر کرده اید تا کنون بسیاری از انسانها به این مهم دست پیدا کرده اند که قران را نقض کنند.و مثال های نقض بسیاری برای ان اورده اند.
انگار پست من رو به دقت نخوندین ، من کجا گفتم قرآن کتابه و کاغذ و خط نوشته است ؟ ما داریم از حقیقت قران حرف میزنیم ،
اون اسلامگرا ها که میگین غلط کردن که گفتن ! تو حقیقت رو پیدا کن ، چیکار به پیروانش داری ، اونها غلط زیادی و اشتباه زیاد میکنن ، آب رو از رچشمه اش بخور که خالصش بدست برسه نه از جوب و اب باریکه های فکر و برداشت غلط اونها
تو یه عقل پاک و فطرت داری ، که انسانیت معنیش میکنی ، سعی کنی با این دید ببینی ، شاید اونها انسانیتشون رو پوشوندن و نخواستن درست ازش استفاده کنن .
انسانیت ما اجبار رو قبول میکنه ؟؟! ایمان زوری فایده داره ؟ معلومه که نه ! اگه آدم خوبی باشیم میگیم نه ! تربیت به عذاب و چوب رو قبول میکنه ! ؟؟؟
اصلا یه بچه که صاف و صادق و پاک و انسان خوبیه ایا با چوب بهتر تربیت میشه یا با محبت و عشق ؟
با خوبی کردن دلت شاد نمیشه ! ؟؟شما اگه بخوای یه حقیقتی رو برای من معلوم کنی احساس خوبی بت دست نمی ده ؟ وقتی دروغ میگی احساس نمیکنی خودت رو داری نقض میکنی ؟ وقتی که غیبت میکنی احساس نمیکنی یکم حس بد و نفرت اضافه توی فکر و خیالت نسبت به یه شخص میره ؟ چقدر صداقت و وفای به عهد و قول رو دوست داریم نه ! دوست داریم آدم همراهمون پای حرف و قولش وایسه و راست بگه و گولمون نزنه ! همه اینها را دوست داریم ، باش احساس آرامش میکنیم نه ؟ چقدر از دورویی بدمون میاد نه 1 به جاش یکی خالص و یکدست و با انسانیت بامون رفتار کنه چقدر برامون خوبه و خیلی احساس امنیت میکنیم نه ؟
از سلامتی خوشمون میاد ، دوست داریم امن و سالم باشیم ، و با آرامش و سلام زندگی کنیم .
این انسانیته ، این عاقبت با انسانیت رفتار کردن ، این خوب شدن ، اینها قرآنه نه اون کاغذ و خط نوشته ،
حالا اسمش رو هر چی میخوای بذار ، من خود خوب بودن رو نمیگم ، بیان و درکش رو میگم ، شما تصادف میکنی دستت قطع میشه ، این نتیجه عملت توی این هستی هست ، نیست ؟
شما میگی 2+2 میشه 4 ، همون طور هم افسردگی رو حس میکنی برات ضرر داره ، از مریضی روحی و روانی یا جسمی بدت میاد ،
حالا یه خوندنی توی این هستی هست که باعث میشه این چیز ها رو بینی و حس کنی ، و یاد اورش بشی ، موقع رانندگی میگی دقت کن ! نکنه بزنم خودم رو لت و پار کنم ، این طور نیست ؟ این بیان و خوندنه از کل هستی حقیقتش رو میگم ، این رو هر اسمی براش میخوای بذار . من میذارم قران .
بعد بیا ببین این کاغذ و خط نوشته چی میگه هر چقدر خواستی توش شک کن ، ولی میتونی توی وجود صداقت خودت شک کنی ؟
میتونی به ارامشی که عشق خالصانه به تو میده شک کنی ؟
میتونی به این شک کنی که خراب کردن محیط زیست باعث نابودی کره زمین میشه ؟ مثل شک کنی بگی نه ممکنه باعث آبادانی هم میشه ؟ ؟
میتونی به این شک کنی که تو اختیار نداری ؟ میتونی به این شک کنی که توی نا امنی تو احساس بدی داری ؟
میتونی به خوبی انسانیت و فطرتت به روشن بودن چراغ و نور عقل خودت شک کنی ؟
خوب نه ، ولی به این برداشتت از این کاغذ نوشته که میگن اسمش قرانه میتونی شک کنی ، به خودش هم میتونی شک کنی ،
این جا کی گفته اشتباست این ؟ ؟ من به این که خوبی ها و صداقت و وفای به عهد و اختیار خودم ، رو دوست دارم هیچ شکی ندارم ، کجاش استباست که بیام با این دید این کاغذ و نوشته رو بخونم ؟؟
پس اون مسلمون ها اشتباه میکنن ، اسم رو با حقیقت قاطی کردن ، خوب پس سعی کن مثل اونها نگاه نکنی بیای حقیقتا نگاه کنی !
حالا من از این کاغذ نوشته نمی خوام دفاع کنم ولی انصافا وقتی این رو میخونی نمیگه که " اجباری در قبول کردن من نیست ؟ "
حالا اون مسلمون ها که زوری قبول کردن ، به قران عمل نکردن !!!
مگه 100 بار نگفته کافران بی چون و چرا به دین پدرانشون عمل میکردن ؟
پس اون مسلمون ها که بی تفکر و جستجو دین پدراشون رو که اسلام بوده و قبول کردن ، به قرآن عمل نکردن ! این چه ایمان به قرآنیه که خود قران قبولش نداره ؟
مگه نمیگه ادخلوها به سلام آمنین ! به وسط بهشت و آرامش با سلامت و امنیت وارد بشین ؟
خوب فکر کن چه وقتی محیط و جهان ما امن و اروم میشه ، وقتی دنبال سلامت و امنیتش باشم
اگه رفتی خالصانه کتابش رو بخونی ، ببین مگه نگفته که "و ما کان النبی عن غدو ! "
برای پیامبر خیانت کاری نیست ،
مگه نگفت پیامبر رو برپایه ی مهربانی تربیت میکنیم ، نه دعوا ! یا زور ،
ولی ایا پیامبر اسمه ! یا یه حقیقته ! یا اصلا رسول توی باطن یعنی چه ؟ مثلن این که تو با عقل و یا استدلالی پی میبری خدا و جود داره و یکی نیست ، مگه این رسول و پیامبر تو به این معنی نبوده ؟
مگه وجود تو اسمون نداره که بشکافه ؟ یا زمین نداره ؟
معنی این که قران میگه کسایی که توی این دنیا کور هستند و اون دنیا کور محشور میشوند ؟ آیا معنیش نا بیناییه ؟
یعنی همه این ها که در این دنیا کور جسمیند در اون دنیا کور محشور میشوند ؟ اگه بخواییم ظاهری برداشت کنیم معلومه تا کجا باید اشتباه کنیم ؟!
ولی این کوری میتونه معنیش ندیدن فطرت یا رسول باطنیمون بشه ؟ اون عقلی که میگه من با مهربونی تربیت میشم ، من دوست دارم خودم انتخاب کنم ، نه زوری !
همون پیامبری که خدا میگه توش خیانت نیست ؟
کجای فطرت ما خیانت میکنه به ما ، مگه این که ما بش خیانت کنیم ، اینطور نیست ؟ بعد میخونیم و ما کان لالنبی عن غدو "برای پیامبر خیانت کاری نیست "
تو پیامبر داری ، فرعون هم داری ، نداری ، جنگ هم که توی وجودت داری ، خیانت هم داری ، صداقت هم داری ، خشم داری ، بهشت داری ، جهنم هم داری ! اینطور نیست وقتی عصبانی میشی احساس بدی بت دست میده ، حوصله هیچی رو نداری ؟ این جهنم نیست ؟
.........................
بگذریم گفتم که ما به بعضی چیز ها نمیتونیم شک کنیم ، مثلن وجود خودمون ، یا این که از ته قلب صذداقت رو دوست داریم به این ها نمی تونیم شک کنیم !
ولی انصافا من به دانایی ام میتونم شک کنم اینطور نیست ؟
من میبینم نیوتن میگه اف مساوی با ام آ میشه : F=ma ولی بعدش انیشتین ساده ترین و پایه ترین تمام معادلات فیزیک کلاسیک رو میاد نقض میکنه ، یعنی هرچی توی علم بشر رشته کرده بود پنبه شد !!
بعد گفت : E=mc^2 هنوزم همه توش شک میکنن !! ممکنه یه معادله دیگه بیاد ! یا حتی حرکت الککترون به دور هسته ، از نظریه رادفوت بگیر تا بور و نظریه کوانتومی الان
پس ما و دانشمندان به شدت داریم در علم روز شک میکنیم
مثلن شهادت اب علیرضا جان یه قضیه غیر علمی هست ، چون فاکتور های ناشناخته ی زیادی وجود داره که هنوز از نظر ازمایشگاهی نتونستن اون ها رو هم لحاظ کنن !!!
یا مثلن 2+2 رو علم روز هیچ وقت مطمئن نیست که میشه 4
یا عدد یک به معنی یک وجود نداره ، یا از یک بیشتر ه یا کمتر
همینطور اگه بی نهایت وجود داره پس بقیه چین ؟ این بی نهایته محدود نمیشه خوب این میشه بینهایت منهای یه محدود که خودش محدود میشه ! نه بی نهایتی که ما در همه معدالات ریاضی قبولش دارم ، اینطوریه .