کانون

(1389 اسفند 7، 19:34)Hadi نوشته است: [ -> ]مگه یک ساله ای؟

نه اخه 22 سالشو اصلا فکرشم نمیکردم

سلام
اول اينكه چون پستا قاطي پاتي بود نشد بيارم اينجا.. يعني ديدم خوب نيست..
و
ممنون كه اومدين واسه بحث..

آقا من بگم ..
سربازي كه تولد گفت يه چيز اينم اضافه كنين.. كه اصولا يه آقا پسري كه شغل نداري بايد به ازدواج فكر كنه؟!
حالا فكر نه.. چون خيلي زودتر هم بهش فكر ميشه.. اقدام چي؟!

اصلا حداقل براي اين اقدام چي هست از نظر شما؟

ممنونم.


حالا نظرم در مورد سوال آقاتولد..
من ميگم با خانواده اش مطرح كن.. به هر حال تو انتخابت رو كردي به سلامتي.. و حتما مطمئني.. خب تاخير كردن اصلا خوب نيست.. يه موقع خداي نكرده اين مدلي ميشي. !!! چيزي مثه خدمت سربازي مانع بزرگي نيست.. شايد خانواده بانو و خودش بتونن كنار بيان و حتي ممكنه اصلا براشون مهم نباشه.. با برنامه ريزي ميشه حلش كرد..
اگه اون حداقل ها (كه تو سوالم گفتم رو داري) برو جلو...

موفق باشين و شاد..
ياعلي.

من کار دارم ولی
خب کمتر کسی یه همچین شرایطی رو قبول میکنه

آخه مشکل منم اینه که هیچ کس حتی خود طرف از تصمیم من مطلع نیست(البته الان شماها اضافه شدین)

---

یه سوال :
جدای از شرایط متفاوت افراد آیا فکر میکنید اگر شخصی کار داشته باشه(البته نه سرمایه) و خدمت هم نرفته باشه بخواد برا ازدواج اقدام کنه، عکس العمل خانواده ها به چه صورته؟؟؟ مخصوصا خانواده دختر؟؟؟؟

مثبت!
من شخصا فکر نمی کنم که سربازی خیلی مهم باشه. البته مهمه ها ولی خیلی نه. اگه کار داشته باشی که خوب قضیه بهتر پیش میره. البته به خیلی شرایط و پارامترهای دیگه بستگی داره. واقعا سخته اینجوری صحبت کردن. به نظر من با خانواده ی خودت اول صحبت کن بعدش پا پیش بذار دیگه

البته درآمد مهمه دیگه. عروسی ها که میدونی دیگه امروزه کلی خرج داره.

(1389 اسفند 7، 20:55)تولد40 نوشته است: [ -> ]آخه مشکل منم اینه که هیچ کس حتی خود طرف از تصمیم من مطلع نیست(البته الان شماها اضافه شدین)

---

ببین به نظر من تو باید اول خود طرف رو مطلع کنی من به عنوان یه دختر، خوب می دونم یه دختر چه چیزی رو از طرف مقابلش می خواد . و یه دختر خانم دوست داره احساسات طرفش رو بدونه و اگه کسی اونو می خواد بهش بگه ... مطمئن باش این کار خیلی خوبه اول به خودش بگو ببین نظرش چیه و بعد خونوادش رو مطلع کن ...

موفق باشی

سلام
تولد خان اينكه بخواي ولي دست دست كني كه اصلا خوب نيست.. بابا يه موقع دير ميشه ها..!
حتما مطرح كنين..
حالا نوع و شكلش به فرهنگ شما بستگي داره.. اينكه مستقيم با بانو مطرح كنين.. يا اينكه به مادرتون بگين يا آبجي. يا بابا ..
به هر حال اونش با خودتونه..

اما اينكه تا ايدآل شدن همه شرايط دست روي دست بذارين اصلا خوب نيست...!

موفق باشين و شاد.
ياعلي.

مرسی از راهنماییتون ولی من الان بیشتر با شرایط خودم مشکل دارم نمیدونم با این شرایط اقدام کنم یا نه؟؟ اصلا هم عاشق دل سوخته نشدم ها ولی فقط حس میکنم طرف اخلاقیاتش و ایمانیاتش و خانوادش به من میخوره. همین جوری هم نمیشه برم جلوش رو بگیرم و بگم....

یه مشکل دیگه هم اینه که من خدمت نرفتم فقط یه مدرک لیسانس دارم یه درآمد ماهیانه

متاسفانه خیلی از خانواده ها تا کسی میاد خواستگاری صحبت از خونه و سرمایه و عروسی آن چنانی و... میکنن خب نمیشه دیگه

ولی من نظرم اینه که 2نفر که میخوان شریک زندگی هم بشن باید باکمک هم این مشکلات رو پشت سر بزارن نه اینکه پسره همه چیز رو فراهم کنه و تمام این مسائل رو به تنهایی حل بکنه و بعد تازه شریک زندگیش بیاد و ... آخه این انصافه:smiley-yell:؟؟؟؟؟

به پدر مادر خودمون نگاه کنیم آیا اونا اینجوری فکر میکردن، یعنی پدرامون موقع ازدواج همه شرایطشون فراهم بوده؟؟ خوب نبوده دیگه اونا با کمک و همراهی هم تونستن به اینجا برسن. همین که همسرشون تو اون شرایط کنارشون بوده بهشون نیرو میداده تا راحت تر و با انگیزه تر مشکلات رو حل کنن، خیلی بهشون کمک میکرده.
نمیگم کمک مالی بکنن. نه ولی همین کنار هم بودن و کمک فکری به هم کردن خیلی تاثیر داره
الانه متاسفانه همه به ازدواج یه جور دیگه نگاه میکنن خب همین هم دلیل میشه که جوونا اقدامی نکنن
شیطونه میگه بیخیال شم

(1389 اسفند 8، 15:43)تولد40 نوشته است: [ -> ]مرسی از راهنماییتون ولی من الان بیشتر با شرایط خودم مشکل دارم نمیدونم با این شرایط اقدام کنم یا نه؟؟ اصلا هم عاشق دل سوخته نشدم ها ولی فقط حس میکنم طرف اخلاقیاتش و ایمانیاتش و خانوادش به من میخوره. همین جوری هم نمیشه برم جلوش رو بگیرم و بگم....

ببین من که نگفتم برو جلوشو بگیر ... اینو بگم که اصلا بلد نیستی چه جوری دل یه نفر رو بدست بیاری ... (نه مثل بعضیا که کارای زننده می کننا ! نه! )

اگه خواستی یاد بگیری بهم بگو یادت می دم

(1389 اسفند 8، 18:59)سمیه نوشته است: [ -> ]

(1389 اسفند 8، 15:43)تولد40 نوشته است: [ -> ]مرسی از راهنماییتون ولی من الان بیشتر با شرایط خودم مشکل دارم نمیدونم با این شرایط اقدام کنم یا نه؟؟ اصلا هم عاشق دل سوخته نشدم ها ولی فقط حس میکنم طرف اخلاقیاتش و ایمانیاتش و خانوادش به من میخوره. همین جوری هم نمیشه برم جلوش رو بگیرم و بگم....

ببین من که نگفتم برو جلوشو بگیر ... اینو بگم که اصلا بلد نیستی چه جوری دل یه نفر رو بدست بیاری ... (نه مثل بعضیا که کارای زننده می کننا ! نه! )

اگه خواستی یاد بگیری بهم بگو یادت می دم

جدی ؟؟؟
نا امید شدم

آره جدی گفتم ...

ببینم خورد تو ذوقت ؟؟؟!!!!

بدبخت خودکشی نکنه با این حرفا خوبه!!!!
-------------------
ولی به نظر من سربازی خیلی مهم نیست تولد عزیز. اینقدر پارامترهای دیگه هستش که مهمه تو ازدواج که سربازی خیلی نمی تونه مهم باشه. تازه الانم که سربازی از ساعت 8 تا 1 است دیگه! بعد از ظهر هم باید جون بکنی! البته اینا از دیدگاه خانواده ی دختر گفتم(البته تجربه ی خاصی هم ندارم) از دیدگاه خودت که به خودت ربط داره دیگه!
یک کم سخته ازدواج بعد از لیسانس و قبل از سربازی ولی شدنی! من یکی از دوستام همین چند وقت پیش ازدواج کرد

اوه اوه بچه ها خوبه شما با هم جمع شین یه مرکز برا مشاوره ازدواج بزنین

-------------------------------------------------
مرسی سمیه خانوم منم حرفتون رو قبول دارم حالا این چیزی که شما میگید رو چه جوری باید یاد بگیریم

---------------------------------------------------
هادی جان ممنون از راهنماییت درسته کار سختیه ولی به نظر من بهتره هرچه زودتر انجام بشه

فقط لطفا آموزش در ملا عام باشه نه در پ خ!
ما هم یاد بگیریم

نه! اونجوری نمی شه. من حرفای استاد و کامل به سمع و نظرت نمی رسونم. بعد به تو ناقص می رسه!بعد می ری ابراز عشق کنی می زنی چشم دختر مردم رو کور می کنی! بذار شاگرد ردیف اول باشی شاگرد دست دوم باشی دیگه حرفای استاد کامل منتقل نمیشه

بفرما استاد