خانم فورمیکا خواسته بودن حتما به پستشون پاسخ بدم:
(1402 شهريور 23، 22:32)formica نوشته است: [ -> ]سلام : )
وقتتون بخیر
نمیدونم کیا منو یادشون هست…
ولی میخواستم منم یه سری توضیحات بنویسم بیشتر تجربه ی شخصیمه …
من یادمه از وقتی فهمیدم خود ارضایی چیه توی انجمن عضو شدم اون موقع انجمن جاده رهایی بود…اونجا هم مثل اینجا جو خیلی صمیمی برقرار بود ولی یکهو نشد! و انجمن منحل شد
شما فک کنین من چه دوستای خوبی رو از دست دادم: )
هرجا دنبالشون گشتم دیگه کسی پیدا نشد
کانون که اومدم انگار دوباره تونستم یه خونه پیدا کنم که توش از دردی که نمیتونستم تو زندگی واقعی به کسی بگم، حرف بزنم
من از سال ۹۴اینجام…پشت کنکوری و دانشگاه و کار مراحل مهم زندگیمن بود که اینجا گذشت یعنی وقتی ۲۰خورده ای سالم بود: )و الان که ۲۷سالمه من اینجا زندگی کردم: )
هرچقدر خواستم بی تفاوت باشم دیدم نمیتونم : )
دوباره خونه ی دوممو از دست بدم برام واقعیتش سخته
سلام
امیدوارم اون روز نرسه و این خونه پایدار باشه براتون.
نقل قول: من تو سالای اولی که کانون بودم بنظرم اوج کانون بود…چون با ادمای زیادی میتونستم ارتباط بگیرم یا موردیکه بچه ها اشاره کردن کانون شاد بود چون بچه های شاد اینجا فعالیت میکردن…
ولی همون سالا هم یادمه وقتی همه میگفتن بچه های قدیمی فعالیت نمیکنن و کانون مول قبل نیست و….به من حس بدی میداد یجورایی انگار ما جدیدا کاری از دستمون برنمیاد و کلا هر دوره ای ادمای فعال خودشو داره
ما آدما کلا نوستالژیدوستیم.
دوست داریم یاد قدیما کنیم و بگیم قدیما یه چیز دیگه بود. در حالی که شاید در حال حاضر خیلی بهتر از اون رو هم داشته باشیم و حواسمون نباشه.
نقل قول: اما رفته رفته اینجا منزوی تر شد… با کاربر جنس مخالف حرف میزدیم اخطار میدادن بهش بعد خود من که هیچ وقت هیچ اخطاری نگرفتم حس بد میگرفتم میخوام بگم اخطارا میتونست توی ایمیل باشه نه که همه بدونن
اول اینکه خدا رو شکر که شما هیچوقت اخطار نگرفتید.
دوم اینکه حرف زدن داریم تا حرف زدن. اونی که اخطار گرفته دلیل داشته. همینجوری الکی نبوده که یکی به جنس مخالف پیام داده باشه و ما هم الکی بهش اخطار داده باشیم.
سوم اینکه اخطارها در دورههای مختلف به طرق مختلف داده میشد. تا همین دو سال پیش اتفاقا تو ایمیل اخطارها و تذکرات داده میشد. به جایی رسیده بود که هر کس پیام دریافت میکرد «ایمیلت رو چک کن»، تنش میلرزید. فکر میکرد اخطار گرفته و تو ایمیل اخطار گرفتنش ذکر شده.
بعد خود اعضا پیشنهاد دادن که ما حق داریم بدونیم اعضا بابت چه چیزهایی اخطار میگیرن. حق داریم بدونیم چرا دوستانمون بن میشن. این شد که از دو سال پیش به این ور، مجددا تو پروفایل ذکر میشه.
این موضوع، جزء مواردی هست که ما هر کاری هم کنیم بازم اعضا میگن مدل دیگهاش بهتره. تقصیر ما نیست.
چهارم هم اینکه حتی تو دورهای که اخطارها تو ایمیل داده میشد، این خود اعضا بودن که همهجا اطلاعرسانی میکردن که ایهاالناس من اخطار گرفتم. ما کنترلی روی اطلاعرسانی اعضا نداریم.
نقل قول: گروه دخترونه گروه گروه شد و من همنجا میدیدم نمیتونم از گروه دیگه راهنمایی بخوام: (
یه عده داشتیم که دوست نداشتن با بقیه همکلام بشن. دوست داشتن فقط اعلام وضعیت کنن. حتی تمایل داشتن کسی هم به پستهاشون پاسخ نده. این دسته از اعضا رو جدا کردیم.
یه عده دیگه داشتیم که برعکس دوست داشتن با بقیه همکلام بشن. دوست داشتن نه فقط اعلام وضعیت، بلکه کارهای گروهی باهمدیگه انجام بدن. این دسته از اعضا رو هم جدا کردیم.
اینها از هم جدا شدن تا از همدیگه آسیب نبینن. گروه دوم مدام از گروه اول انتظار داشتن که تو برنامهها شرکت کنن. ما گروه اول رو جدا کردیم که دیگه انتظار نداشته باشن. اعصابشون خرد نشه از اینکه هستن اما مشارکت نمیکنن. هم گروه اول در آرامش باشن هم گروه دوم.
طبیعتاً کسی که تو گروه اوله و حتی تمایل نداره از همگروهی خودش کمک بگیره، از گروه دوم هم کمک نمیگیره.
کسی هم که تو گروه دومه، باید به تصمیم اعضای گروه اول احترام بذاره که تمایل نداره مشارکت داشته باشه و کسی باهاش صحبت کنه.
الان یه گروه دخترونه بیشتر نداریم و همه هم میتونن با هم صحبت کنن و از هم کمک بگیرن.
نقل قول: یا اگه شکست داشتم از همگروهیام خیلی خجالت میکشیدم
این به خاطر همون موضوع اقرار به گناه هست و همه چنین حسی داشتن و دارن.
یکی از دلایل حرمت این موضوع هم همین شرمندگی هست که به آدم دست میده؛ در حالی که فایده خاصی نداره.
نقل قول: ما همیشه توی توصیه های اول ترک میدیدم که میگن منزوی نباش و تنها نباش ولی تو کانون انگار همه چی پیش میرفت به سمت تنها شدن
مثلا یادمه توی سرپرستی های جشن اکه دوستم میبود و یه موضوع مشخصی رو از من میدونست و تشویقم میکرد چقدر خوشحالتر میشدم تا جشن خالی خالی
ما که به کسی نگفتیم تو جشن کسی در موردش چیزی ننویسید.
فقط به قدری جشنها زیاد شده بود و توان تیم اجرایی کم شده بود بهشون میگفتیم در سادهترین شکل ممکن برگزارش کنید که کمرتون نشکنه.
حتی قالب آماده براشون گذاشته شده بود که اذیت نشن. به خاطر زیاد بودن اعضا و شلوغی کانون بود؛ نه به خاطر تنهایی و خلوت بودن کانون.
برعکس تا جایی که من همیشه خاطرم هست مدام چه حامیها و چه سرپرستها به اعضا میگفتن تا جایی که میتونید مشارکت کنید و از خودتون بگید و هر روز پست بذارید که تنها نباشید و در ارتباط با بقیه باشید.
نقل قول: یه موضوعی که خیلی منو اذیت کرد این سالا این بود که میگیم روزای پاکی یعنی روزی که شکسته ناپاکه اصلا همین جمله ی ناپاک جوری ضمیر ناخوداگاه منو تخریب میکرد دیگه توان بلند شدن نداشتم: (
الان فرضا کسی دوماه روزهای سبز داشته باشه ولی یک روزش خراب بشه همه میپرسن چراااا یکی نمیاد تشویق کنه ایشالله این دفعه بیشتر میشه روزات حس میکردم فقط قسمت منفی ماجرا دیده میشد درصورتیه باید یه میانگینی داشته باشیم مثلا یه نفر میتونه سالی ۴بار شکسته باشه ولی روزای سبزش ۳۶۱عه
این هم به این برمیگرده که خب همه اعضا روانشناس نیستن که بدونن وقتی یکی لغزش داشته چی بگن و چه نگن. چه نوع تشویقی بکنن و چه نوع تشویقی نکنن. ای کاش همون موقع مطرحش میکردید که در موردش صحبت بشه و در همون زمان جلوی آسیبهای بیشتر به شما گرفته بشه.
اون بحث میانگین هم لازمهاش این بود که تیم مدیریت از تک تک لغزشهای اعضا با خبر بشه تا بتونه براشون میانگین بگیره و آمار دقیق بهشون بده.
از طرفی اعضا همون ماهی یک بار اعلام وضعیت رو هم به زور انجام میدادن. اینکه بخوان آمار در بیارن و میانگین بگیرن که دیگه جای خود. و از طرف دیگه، اینکه از اعضا بخوایم همه گناهاتون رو بیاید به ما بگید که ما براتون آمار در بیاریم، صورت خوشی نداشت (حتی همون موقع که موضوع اقرار به گناه اینقدر جدی نبود).
نقل قول: و یه موردی که بود اعلام روزانه بود برای خود من به شخصه اینجوری نبود که هر لحظه تو فکر خ.ا باشم زمانای مشخصی داشت که میومدم کانون
ولی یادمه یه مدت اعلام روزانه حتما باید انجام میشد همین خودش باعث میشد هر روز یادم بیاد خ.ااا
میخواستم فراموشم کنم نمیشد
تو گروه اولی که بالا گفتم و شخص دوست نداشت مشارکت کنه، شرط اعلام وضعیت یک ماهه بود.
تو گروه دومی که بالا گفتم و شخص دوست داشت مشارکت کنه، شرط اعلام وضعیت یک هفته بود.
شخصی که از شما چنین درخواستی داشتن فکر نمیکنم به عنوان یه دستور گفته باشن. و اگه این کار رو هم کردن کار اشتباهی کردن.
من خودم یه جایی اگه گفتم بچهها بیاید هر روز اعلام پاکی کنیم و به همدیگه روحیه بدیم، برای این بوده که جو گروه مثبت بشه و یه مقدار جو متعادل بشه نسبت به اونهایی که مدام اعلام لغزش میکنن. نه به این صورت که حالا اگه هر روز اعلام پاکی نکردید از گروه اخراجتون میکنیم.
یه جایی هم به عنوان یه توصیه بوده برای اینکه شخص متعهد نسبت به پاکیش بشه و یادش نره چه تلاشی کرده.
نقل قول: و علت فعالیت نکردن این سالام هم اینه که من واقعا موضوعات اجتماعی سیاسی ای که این چند سال اتفاق افتاد خیلی اذیتم کرد اما میومدم تو کانون میدیدم همه بیخیالن : )چطور هموطنت میمیره بیخیالی نمیدونم اما چون قانون کانونه حرف اجتماعی ممنوعه منم احترام گذاشتم…و سکوت کردم
اما چطور کسی میتونه حال اجتماعش بد باشه و تاثیر نگیره؟ و همین تاثیرات روی خ.ا تاثیر نذاره؟: )
متاسفانه یا خوشبختانه تو کشوری زندگی میکنیم که همه چیش سیاسیه. شما خودتون به این فکر کنید که اگه قرار باشه هر روز این موضوعات اجتماعی سیاسی تو کانون مطرح بشن. فضای دیگهای برای چیز دیگه باقی میمونه؟
اینجا چند تا موضوع هست:
1) هر موضوع اجتماعی سیاسی هم موافق داره و هم مخالف. وقتی قرار باشه موافقان حکومت پست بذارن، باید اجازه بدیم مخالفان حکومت هم پست بذارن. بعد مخالفان که پست بذارن از
قوانین جمهوری اسلامی ایران خارج میشیم و اون موقع هست که ممکنه کل سایت رو از دست بدیم. کانون کلاً تعطیل بشه.
اینکه وارد مسائل اجتماعی سیاسی نمیشیم، به معنای بیخیالی نیست. ناچاریم حرفهامون رو تو سینه نگه داریم و اونها رو جای دیگه بزنیم.
کانون وجود داشته باشه و در اون صحبت اجتماعی سیاسی نشه، بهتره یا اینکه کلا کانون نباشه؟
2) تو مسائل سیاسی در اکثر موارد افراد به شکل تعصبی برخورد میکنن. کمتر کسی هست که به دنبال شنیدن حرف طرف مقابل باشه. از قبل طرز فکرش مشخصه و قرار نیست واقعا گفتگویی شکل بگیره. درگیری و دعوا و اعصابخردی میشه؛ در حالی که هیچ نتیجهای هم به دنبال نداره. همه ما به قدری از لحاظ ذهنی خسته و تحت فشار هستیم که دیگه طاقت چنین درگیریهایی رو تو کانون نداریم. حداقل یه جایی رو داشته باشیم که از این فضا به دور باشه.
تو تئوری هست که به نظر میاد اگه اینجا هر روز مسائل سیاسی مطرح بشه چقدر خوب میشه. وگرنه همین بحثها اینقدر فاصله بین قلبها میندازه که هرگز راضی به مطرح شدنشون نیستیم.
3) طبیعتاً این شامل مواردی بوده که موضوع اجتماعی، جنبه سیاسی هم داشته. مثلاً اگه زلزله اومده بوده که خب مشخصه ممنوعیتی وجود نداشته در موردش صحبت کنیم.
نقل قول: اکه اینجا انجمن خ.ا است چرا هیچ پیشنهادی من ندیدم که چطور بتونیم با بحرانهای زندگی هم کنار بیایم بدون اینکه به قوانین کانونم اسیبی بزنه
تاپیک درد دلها بوده.
تو گروه میتونستیم مطرح کنیم و راهکار دریافت کنیم.
خانم عارفه بعدتر زحمت کشیدن و سروسامونی به تالار روانشناسی دادن و اونجا موضوعاتی مطرح شد.
یا تاپیک
مشاوره که بعدتر دوستان پیشنهاد دادن و زده شد.
به اندازهای که هر کس کاری از دستش برمیومده انجام داده. مثلا همین تاپیک
مبارزه با یاس کاری بوده که برخی از دوستان از دستشون برمیومده و پستهای آرامشبخش و انرژیدهنده میذاشتن که افراد بحرانهای زندگیشون رو طی کنن.
نقل قول: دلمون پر میشد میرفتیم دردل کنیم
دردودل رو که یسریا یه مدت جوری جلوش گارد گرفتن که میخواستن کنسلش کنن یعنی ما حتی نمیتونستیم اینجا دردل بزنیمچرا نمیدونم قرار نیست همه به زور شاد باشن
پیشنهاد یکی از مدیران بود و هیچ وقت هم عملی نشد.
تاپیکی که هیچوقت بسته نشد و همیشه هم باز بوده، چرا نباید توش پست بذارید؟
نقل قول: و جو مذهبی اینجا منو کلا ساکت کرد
من تو اکثر برنامه های ترک فعالیتای مذهبی رو تو بطنش میدیم ولی نمیدونم کسی به فکر ادم غیر مذهبی هم بوده یا من ندیدم…
دقیقاً کدوم یک از برنامهها مذهبی بوده و افراد هم مجبور بودن در اون فعالیت کنن؟
این طبیعیه که قشری از بچه مذهبیها کانون باشن و حتی تو پستهای هر روزهشون در مورد دین صحبت کنن. ما نمیتونیم جلوی صحبتهاشون رو بگیریم.
البته اون زمان گروه نسیم حیات ورودش برای آقایان ممنوع بوده و من نمیدونم چه اتفاقاتی اون جا رخ میداده.
اما در کل کانون همیشه فضاهای مختلف داشته.
همین الان شما همه برنامههای کانون رو در نظر بگیرید ببینید چند تاش مذهبی هست؟ برای هفت روز هفته تو گروه برنامه داریم. حتی یه دونهاش هم ارتباطی با دین نداره.
از فعالیتهای گروهی که من نظرسنجی کرده بودم بین قرآن و کتاب و پادکست و روانشناسی و فیلم فقط یه دونه قرآن مرتبط با دین بوده و اونم اجباری که نبوده. هر کس دوست نداشته فعالیت نمیکرده.
تو اعلام وضعیتهای قرآن و ورزش و کتاب و درس هم بازم اجباری نبوده. هر کس هر کدوم رو خواسته اعلام وضعیت کرده.
یا همین گردهمایی ماهانه، مسابقه ماهانه، اهورا تورنومنت، صندلی داغ. اینها هیچ کدوم برنامههای مذهبی نیست.
از کل برنامههای کانون الان 10 درصدش هم حتی مذهبی نیست.
یه زمانی اگه اعضا دوست داشتن هر هفته نماز شب بخونن، یا دعای عهد بخونن، طبیعتاً ما جلوشون رو نگرفتیم و تو تاپیک جداگانه انجام شده.
نقل قول: اینا تجربیات شخصی منه نمیخوام بگم بیام تو گود میتونم لنگش کنم ولی…کاش کانون همیشگی باشه
با اینکه شاید خیلی کاربرارو یادم رفته اما اینجا همیشه برای من عزیزه
حقیقتا من دوره ی کوتاهی اینجا تونستم سرپرست باشم چون فکر میکردم سرپرست نباید بشکنه اما اون موقع خیلی حس خوبی داشتم که کمکی برای بچه هاست
جشنهامم تا اونجایی که یادمه راضی بودن بچه ها
ولی از یه حایی به بعد و اون دلایل بالا و موارد دیگه تو زندگی که پیش میاد ادم ساکت شدنو ترجیح میده: )
امیدوارم کانون چرخش بچرخه
ممنون که صحبتهاتون رو مطرح کردید.
یه جاهایی کاش مثال دقیقتری میزدید تا من بتونم پاسخ دقیقتری بدم. در حدی که حافظهام یاری کرد نوشتم براتون.
اگه قرار بر این باشه که سرپرست هیچ وقت نباید لغزش کنه، هیچکس نباید سرپرست بشه.
جشنهایی که شما میگرفتید به خوبی در ذهن من هست و یادم هست چقدر خوب بود و متفاوت بودن. ممنونم ازتون بابتشون.
همیشه خوشحال و سربلند باشید.