کانون

نسخه‌ی کامل: میز گرد کانون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام دوستان عزیز303

با توجه به استقبال شدید شما از فراخوان تعیین موضوع4fvfcja ما تصمیم گرفتیم دیگه فراخوان نذاریم،چون ممکنه چند نفری زیر دست و پا له بشن با این هجوم سنگین کاربرا برای بحث4fvfcja


و این که در پی پست اقای righteous در درد و دل،چند پست زده شد و پست ها منتقل شدن به این تاپیک تا بحث این جا ادامه پیدا بکنه و نتیجه گیری هم بشه303


موضوع بحث نقد روش های ترک در کانون هست.....

منتظر نظرات شما هستیم.....بحث مفیدی است،برای هممون و نتیجه ش هم برای همه ی کسایی که الان در حال ترک ن و یا بعدا میان سایت هم قابل استفاده است....

یا علی......



53
آیت الله بهجت - رحمت الله علیه- در مورد توبه مقبول می فرمایند:
یک آن اگر کسی تائب شد دیگه این توبه اش عندالله مقبوله
فیلم اش رو هم اینجا میتونید ببینید.
من از خودم حرفی رو نمیزنم، چون من خودم چیزی بلد نیستم.
برید بپرسید از علما، ببینید از کجا بفهمیم توبه مون قبول شده.
جوابش اینه که همینکه دلت راضی بشه، همینکه احساس کنی سنگینی گناه از روی دوشت کم شد.
دلت نرم بشه، نشونه نرم شدن دل جاری شدن اشک چشمه.
هیچ وقت بعد از توبه برای کسی پیام نمیاد که تو بخشیده شدی، مگر توی دلش احساس کنه.
و آدم خودش رو نمیتونه گول بزنه.
این که میگم نماز بخونیم بعدش هم یا روزه بگیریم باز هم حدیث داریم:
سلمان فارسي مي‌گويد: روزي با پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) زير درختي نشسته بوديم. حضرت شاخه‏هاي خشك آن درخت را تكان داد،
تمام برگ‏هاي آن فرو ريخت. سپس رو به من كرد و فرمود: «سؤال نكردي چرا اين كار را كردم». گفتم: شما بفرماييد، منظورتان چه بوده است.
فرمود: «هنگامي كه مسلمان وضو بگيرد (و مواظب باشد) خوب وضو بگيرد، سپس نمازهاي پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مي‌ريزد،
همان گونه كه برگ‏هاي اين شاخه فرو ريخت». سپس آية «انّ الحسنات يذهبن السيئات» را تلاوت كرد./ تفسير نمونه، ج 9، ص 268
راه مبارزه با گناه انجام ندادنش هست؟
فکر کنم اینطور نباشه
راه مبارزه با نفس یا بندگی خداوند یا سعادت میتونه انجام ندادن گناه باشه.
ولی راه مبارزه با گناه نمیتونه انجام ندادنش باشه.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:لكلّ داء دواء و دواء الذّنوب الاستغفار؛ براي هر دردي، درماني است. درمان بيماري گناهان توبه و استغفار است/وسائل الشيعه، ج 11، ص 354
کسی که زیاد توبه کنه نا خودآگاه از گناه دور میشه، ما داریم سختش میکنیم.
انّ الحسنات يذهبن السيّئات ذلك ذكري للذاكرين
حسنات، سيئات و گناهان (و آثار آن) را برطرف مي‌سازند. اين مطلب تذكر و يادآوري است براي آن هايي كه تذكر پذيرند/ سوره هود آیه 114
خود توبه یه حسنه محسوب میشه، جدای از بقیه آثارش.
اگه استدلالی در مورد شمارش روز های پاکی هست بگید...؟
کجا توصیه شده؟
مشارطه، مراقبه و محسابه یعنی:
توی هرروز باید عهد ببندیم گناه نکنیم بعد حساب کنیم چندتا خطا داشتیم بعد توبه کنیم برای اشتباه ها. شمارش روز های پاک بودن چه ارتباطی با این داره الان؟
یه چیز دیگه اینکه کسایی که یه مدت پاک میمونن دیگه نیاز به شمارش ندارن، ولی مسابقه 10روزه،
بیست روزه و... خودش به روند ترک کمک نمیکنه بلکه شمردن روزها باعث میشه سخت تر به پاکی طولانی رسید.
اگه تا الان با این روش 50 نفر موفق شدن ترک کنن پس اگه این روش شمارش نباشه 80 نفر میتونن ترک کنن.
(1391 مهر 10، 18:59)righteous_40 نوشته است: [ -> ]آیت الله بهجت - رحمت الله علیه- در مورد توبه مقبول می فرمایند:
یک آن اگر کسی تائب شد دیگه این توبه اش عندالله مقبوله
فیلم اش رو هم اینجا میتونید ببینید.
من از خودم حرفی رو نمیزنم، چون من خودم چیزی بلد نیستم.
برید بپرسید از علما، ببینید از کجا بفهمیم توبه مون قبول شده.
جوابش اینه که همینکه دلت راضی بشه، همینکه احساس کنی سنگینی گناه از روی دوشت کم شد.
دلت نرم بشه، نشونه نرم شدن دل جاری شدن اشک چشمه.
هیچ وقت بعد از توبه برای کسی پیام نمیاد که تو بخشیده شدی، مگر توی دلش احساس کنه.
و آدم خودش رو نمیتونه گول بزنه.
این که میگم نماز بخونیم بعدش هم یا روزه بگیریم باز هم حدیث داریم:
سلمان فارسي مي‌گويد: روزي با پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) زير درختي نشسته بوديم. حضرت شاخه‏هاي خشك آن درخت را تكان داد،
تمام برگ‏هاي آن فرو ريخت. سپس رو به من كرد و فرمود: «سؤال نكردي چرا اين كار را كردم». گفتم: شما بفرماييد، منظورتان چه بوده است.
فرمود: «هنگامي كه مسلمان وضو بگيرد (و مواظب باشد) خوب وضو بگيرد، سپس نمازهاي پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مي‌ريزد،
همان گونه كه برگ‏هاي اين شاخه فرو ريخت». سپس آية «انّ الحسنات يذهبن السيئات» را تلاوت كرد./ تفسير نمونه، ج 9، ص 268
سلام
رایتوس جان، به نظر من خیلی بخشنده تر از این حرفاست! خیلی بیشتر از اونی که فکر می کنیم. وقتی کسی تائب شد توبه اش قبوله. خصوصا که این گناه حق الناس نداره و هر چی هست بین بنده و خداشه.
ولی خوب حقیقتش مساله اینجاست که تا کجا می خوایم بریم بالا! بیشتر حرف اینه که چرا گناه بکنیم که بخوای توبه کنیم. نمی گم میشه اصلا گناه نکرد ، ما که معصوم نیستیم ولی میشه کم گناه کرد. نمی شه؟ خوب ما هم باید تمام سعیمون رو بکنیم و این گناه رو ترک کنیم. حالا اگه پامون لغزید ان شالله که سریع برگردیم. 1276746pa51mbeg8j
من خودم وقتی می شکنم تا یه چند روزی رابطه ی خوبی با خدا ندارم!! خودم می بینم. حال و حوصله ی نماز سروقت خوندن ندارم اون روزا. گهگاهی حتی نمازام قضا میشه. این بخش گناه هستش که ادم رو اذیت می کنه. 1276746pa51mbeg8j
یه مقداری حرفام موازی حرفاتم بود. 4fvfcja یعنی مخالف نیستم 4fvfcjacheshmak
فقط در مورد شمارش روزا. در مورد من که انگیزه می ده. دلیل منطقی ندارم فقط بهم انگیزه می ده 303cheshmak53
hf.zahra خانم میگن: به قول آقا هادی یادمه یه جایی گفته بودن:
ترازوی خدا با ما آدمها خیلی فرق داره شاید منی که دیر به دیر حالم بد میشه و نمیشکنم ،
اجرم کمتر از اونی باشه که تند تند میشکنه و باز میجنگه. فکر نکنید از بحث منحرف شدم
کل حرفم سر اینه که هر کسی میتونه از راه خاص و درست خودش به هدف برسه.
دقیقا همینه: من میگم وقتی میشکنیم با توبه و انجام عمل صالح یه ضرر رو به یه سود تبدیل کنیم.
به علاوه اینکه این حدیث هم راه رو نشون میده که: پیامبر می فرمایند: براي هر دردي، درماني است. درمان بيماري گناهان، توبه و استغفار است.
من میگم بیایم توبه درمانی بکنیم. بیایم روی قسمت توبه کردن سرمایه گذاری کنیم. و اون گناه خودش نا خود آگاه از سرمون میافته عادتش.
من نمیگم حدیثه.
هادی جان هم میگه: من خودم وقتی می شکنم تا یه چند روزی رابطه ی خوبی با خدا ندارم!! خودم می بینم.
حال و حوصله ی نماز سروقت خوندن ندارم اون روزا. گهگاهی حتی نمازام قضا میشه. این بخش گناه هستش که ادم رو اذیت می کنه.
من هم همینطورم. برای همین هم بعد هر شکست اگه حال دعا و مناجات داشته باشم که میخونم. اگه نه هم به زور نماز مستحبی میخونم.
یا فرداش روزه میگیرم.
مثلا هر شکست 1 یا 2 یا 3 روز روزه به ازاش بگیریم. بسته به ظرفیتمون. این باعث نمیشه از گناه متنفر بشیم؟
بعد شکست که حالمون بد میشه گاهی اوقات حتی پیش میاد تا یک هفته اینجوری هستیم. من میگم اگه یه روزه بگیریم فرداش حال معنوی مون بهتر نمیشه؟
سبک نمیشیم؟
و روال ترک بر پایه روزه باشه، سخته؟ خب آره سخته4fvfcja
بله...
چه خبر دیگه؟ شما خوبین؟
منم بد نیستم.
سلام

1) ببخشید اما به نظر من مقایسه کردن گناه ها با هم درست نیست

من باب مثال اینکه بگیم غیبت کردن بدتر از خ. ا هست ...اما طرف بعد از غیبت اینقدر معذب نمیشه

غیبت از جنس حق الناسه
خ. ا از جنس حق النفس

الف) دسته بندی ها رو باید خوب بشناسیم

ب) هر گناه عواقب خودش رو داره....پس راه های مبارزشون هم فرق میکنن....مثلا همونطور که هیچ وقت قرص خواب جای قرص سرماخوردگی رو نمیگیره !!!


2) و اگه اینقدر نسبت به خ .ا احساس بدی داریم که شاید به خیلی از گناه های دیگه نداریم ، فکر میکنم بخاطر اینه که خ .ا باعث میشه یه سلسله گناه های دیگه هم به دنبالش بیاد ( یعنی زیر مجموعه وسیعی از انواع گناه ها رو داره....که باعث میشه روح خیلی سریع تر تیره و تار بشه ) مثل : نگاه های حرام....باطل شدن روزه و نخوندن نماز ( تا وقتی غسل نشده) باعث میشه واجبات ترک بشن...انواع فکرای مخرب
( یعنی حق النفسی که به حق الله و حق الناس هم ممکنه کشیده بشه دامنه اش)

یعنی اگه آسیب بعضی از گناه ها مثل کندن شاخه یه درخت باشن...خ .ا مثل از بین بردن ریشه درخته! از بس که عواقب وحشتناکی دنبال خودش داره
به نظر منم اگه کسی بعد از سال ها بشکنه این معنیش نیست که باید دوباره از صفر شروع کنه،چون اون بنده کلی از راه بندگی رو طی کرده فقط وسط راه غفلت کرده و مراقب خودش نبوده همین باعث شده زمین بخوره،لازمه یه بار دیگه با کمک و توکل به خدا بلند بشه و بقیه راه و طی کنه،وگرنه کسی نمیاد ببرتش اول جاده بهش بگه دوباره باید از اول راه رو بری.

به نظر منم شمردن روزای پاکی فقط باعث انگیزه میشه و جایی بهش توصیه نشده،

مسابقات هم به نظرم باعث حس رقابت میشه و خودش یه انگیزه برای ترک گناهه.

هر بار هم که شکستیم یعنی باید توبه کنیم و دوباره برگردیم...پیروزی هم یه جور تشویق برامون میشه

اینکه کسی هر روز گناه کنه و بگه توبه میکنم و خدا میبخشه و مدام توبشو میشکنه،فقط استغفرو الله خدارو مسخره و این توبه کردن اصلا قبول نیست

مگر اینکه واقعا از گناه از ته قلب متنفر شده باشه و تصمیم بگیره دیگه هیچوقت انجامش نده ، در این صورته که تمام سیئاتمون به حسنات تبدیل میشن.

در مورد اینکه میگن ترک همیشگی گناه شدنی نیست ، پس چرا ما اشرف مخلوقاتیم چرا خدا به ما عقل و اراده داده، هیچ چیز نشد نداره،اگه که از عقل و ارادمون دست استفاده کنیمcheshmak
با کسب اجازه و با هماهنگی با سرپرست میزگرد، بحث جدید رو مطرح می کنم
اول مقدمه بحث:



به نقل از سایت خامنه ای دات آی آر.خلاصه شده.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یكشنبه) در جمع پرشور هزاران نفر از دانشجویان، دانش آموزان و دیگر جوانان خراسان شمالی، «سبك زندگی» را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی خواندند و با دعوت از نخبگان و صاحبان فكر و اندیشه برای «پرداختن به این مفهوم مهم، آسیب شناسی وضع موجود سبك زندگی در ایران و چاره جویی در این زمینه» تأكید كردند: پیشرفت در علم و صنعت و اقتصاد و سیاست كه بُعد ابزاری تمدن اسلامی را شكل می دهد وسیله ای است برای دستیابی به سبك و فرهنگ صحیح زندگی و رسیدن به آرامش، امنیت، تعالی و پیشرفت حقیقی.
[highlight=#ffffff]
ایشان، مفهوم پیشرفت را تداعی كننده حركت، راه و صیرورت دانستند و افزودند: در هر برداشتی (چه مادی و چه معنوی) از مفهوم توقف ناپذیر پیشرفت، سبك زندگی، رفتار اجتماعی و شیوه زیستن اهمیت فراوانی دارد.
رهبر انقلاب برای تبیین بیشتر اهمیت سبك زندگی به تشریح جایگاه آن در تمدن نوین اسلامی پرداختند و افزودند: اگر پیشرفت همه جانبه را به معنای تمدن سازی نوین اسلامی بگیریم این تمدن دارای دو بخش ابزاری - و «حقیقی و اساسی» خواهد بود كه سبك زندگی بخش حقیقی آن را تشكیل می دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای، تحقق هر دو بخش تمدن نوین اسلامی را ضروری خواندند و افزودند: بخش ابزاری، یا سخت افزاری این تمدن، موضوعاتی است كه در فضای امروز، به عنوان نمودهای پیشرفت مطرح می شود از قبیل علم، اختراع، اقتصاد، سیاست، اعتبار بین المللی و نظائر آن.
ایشان، خاطرنشان كردند: در این زمینه البته پیشرفتهای خوبی داشته ایم اما باید توجه كرد كه این پیشرفتها، وسایل و ابزاری است برای دستیابی به بخش حقیقی و نرم افزاری تمدن اسلامی یعنی سبك و شیوه زندگی.
رهبر انقلاب اسلامی، در تشریح مفهوم سبك و فرهنگ زندگی، به مسائلی نظیر خانواده، ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، كسب و كار و رفتارهای فردی و اجتماعی در محیطهای مختلف، اشاره كردند و افزودند: در واقع سبك زندگی به همه مسائلی بر می گردد كه متن زندگی انسان را شكل می دهند.
حضرت آیت الله خامنه ای، با اشاره به توجه عمیق اسلام به مفهوم سبك و فرهنگ زندگی افزودند: در معارف اسلامی، اصطلاح عقل معاش در مفهوم جامع خود، مترادف مفهوم سبك و فرهنگ زندگی است و در قرآن كریم نیز آیات فراوانی در این زمینه وجود دارد.
ایشان با تأكید بر اینكه بدون پیشرفت در بخش حقیقی تمدن سازی نوین اسلامی یعنی «سبك و فرهنگ زندگی»، اهداف این تمدن بزرگ محقق نخواهد شد افزودند: متأسفانه ما در این بخش، پیشرفت چشمگیری نداشته و مثل بخش اول یعنی علم و صنعت و نظائر آن پیشرفت نكرده ایم.
رهبر انقلاب اسلامی، آسیب شناسی و علت یابی در زمینه عدم پیشرفت لازم در بخش سبك و فرهنگ زندگی را ضروری خواندند و با دعوت از اندیشمندان حوزه و دانشگاه، نخبگان سیاسی و فكری، دستگاههای مرتبط با فرهنگ و تعلیم و نیز جوانان خاطرنشان كردند: در این زمینه باید همه به خود نهیب بزنیم و ضمن تلاش جدی برای آسیب شناسی، به چاره جویی و جستجوی راههای علاج بپردازیم.
حضرت آیت الله خامنه ای، با توجه به نو بودن بحث "سبك زندگی" در ادبیات و فضای گفتمانی كشور، سخنان خود را با نوعی آسیب شناسی عینی ادامه دادند و به طرح سؤالات متعدد پرداختند.
چرا فرهنگ كار جمعی در ایران ضعیف است؟ چرا در روابط اجتماعی، حقوق متقابل رعایت نمی شود؟ چرا در برخی مناطق، طلاق زیاد شده است؟ چرا در فرهنگ رانندگی انضباط لازم رعایت نمی شود؟ الزامات آپارتمان نشینی چیست آیا رعایت می شود؟ الگوی تفریح سالم كدام است؟ آیا در معاشرتهای روزانه، همیشه به هم راست می گوییم؟ دروغ چقدر در جامعه رواج دارد؟ علت برخی پرخاش گریها و نابردباریها در روابط اجتماعی چیست؟ طراحی لباسها و معماری شهرها چقدر منطقی و عقلانی است؟ آیا حقوق افراد در رسانه ها و در اینترنت رعایت می شود؟ علت بروز بیماری خطرناك قانون گریزی در برخی افراد و بعضی بخشها چیست؟ چقدر وجدان كاری و انضباط اجتماعی داریم؟ توجه به كیفیت در تولیدات داخلی چقدر است؟ چرا برخی حرفها و ایده های خوب در حد حرف و رؤیا باقی می ماند؟ ساعات كار مفید در دستگاهها چرا كم است؟ چه كنیم ریشه ربا قطع شود؟ آیا حقوق متقابل زن و شوهر و فرزندان در خانواده ها بطور كامل رعایت می شود؟ چرا مصرف گرایی، برای برخی افتخار شده است؟ و چه كنیم تا زن هم كرامت و عزت خانوادگیش حفظ شود و هم بتواند وظایف اجتماعی خود را انجام دهد؟
رهبر انقلاب اسلامی پس از طرح فهرست وار این سؤالات افزودند: دهها سؤال و مسئله اساسی دیگر نیز وجود دارد كه همه آنها با سبك و فرهنگ زندگی مرتبطند و به علت اهمیت این مسائل در زندگی انسان است كه قضاوت در مورد یك تمدن با توجه به پیشرفت آن در بخش سبك و فرهنگ زندگی صورت می پذیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای بعد از تبیین ضرورت ایمان به هدف به عنوان یكی از عوامل اساسی تمدن سازی، بحث مهم امروز را با تأكید بر یك نكته اساسی دیگر ادامه دادند: پرهیز كامل از تقلید از سبك و سلوك زندگی در تمدن غربی.
ایشان خاطرنشان كردند: ما البته بنای بر غرب ستیزی نداریم اما براساس بررسی و تحقیق تأكید می كنیم كه تقلید از غرب، هیچ ملتی را به جایی نمی رساند.
حضرت آیت الله خامنه ای، با استناد به تجربیات مكرر چند قرن اخیر خاطرنشان كردند: فرهنگ غرب، اصولاً فرهنگی مهاجم است و به هر دلیلی در هر كشوری رواج یابد بتدریج فرهنگ و هویت آن ملت را نابود می كند.
ایشان، با اشاره به عادی شدن گناه بزرگ هم جنس بازی در غرب، فروپاشی خانواده ها و بحرانها و مشكلات عمیق دیگر در كشورهای غربی و كشورهای مقلد فرهنگ غرب افزودند: پوسته فرهنگ غربی پیشرفت ظاهری است اما، باطن آن «سبك زندگیِ مادیِ شهوت آلودِ گناه آفرین هویت زدایِ ضد معنویت» است.
ایشان، با اشاره به تقلید از فرهنگ غربی در برخی مظاهر زندگی در كشور افزودند: باید با فرهنگ سازی لازم، یك حركت تدریجی در زمینه اصلاح این مسئله ایجاد شود.
[/highlight][highlight=#ffffff]

[/highlight][highlight=#ffffff]
رهبر انقلاب با اشاره به نكته ای دیگر، پرهیز همزمان از «سطحی گرایی و تحجر» و نیز سكولاریزم را ضروری دانستند و افزودند: برخی حرفها و تبلیغات ظاهر دینی دارد اما در باطنش جدایی دین از زندگی را دنبال می كنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان در جمع پرشور جوانان خراسان شمالی تأكید كردند: انقلاب اسلامی دارای توانایی، ظرفیت و انرژی متراكمی است كه می تواند همه موانع را از سر راه بردارد و تمدن «ممتاز، متعالی، برجسته و باشكوه» اسلامی را در مقابل چشم همه جهانیان برپا سازد.
[/highlight]

و حالا سوال اینه:
ما توی بخش های مختلف علمی داریم پیشرفت می کنیم (احتمالا!) اما از نظر فرهنگی واقعا منفعل عمل کردیم.
به نظر شما اولا
هرکدوم از ما چه طور میتونه سبک زندگیش رو درست کنه و ثانیا
در حالت ایده آل مملکت باید چه طور تغییر کنه تا از این جنبه درست بشیم؟

یادتون باشه: غر زدن و اشکال گرفتن از زمین و زمان ممنوع!
سلام بر رهروان راه پاکی53
این بحث خیلی جالب هست. انشالله به جای خوبی برسه.
در مورد سبک زندگی نکته مهم و اصلی اینه که ما جامعه رو فرای خودمون میبینیم و همواره نقّاد جامعه هستیم و خودمون رو نمیبینیم. چیزی که جالب هست اینه که در جمع همواره خیلی ایده آل و خیلی اخلاقی در مورد رفتار و عملکرد دیگران صحبت میشه جوری که میگیم چقدر آدم اخلاقی دور ما هست اما چرا جامعه بهره نمیشه؟ مگه همین ماهایی که در مورد جامعه راحت نظر میدیم و اسلوبش رو میچنین عضو جامعه نیستیم پس چرا جامعه بهتر نمیشه؟ به نظرم کار خودمونم ایراد داره. اگر هر کسی کارش رو درست انجام بده.
هر کدوم از این سوالات رو که آقا گفتند باید دونه دونه در مورد خودمون بررسی کنیم قبل از اینکه در مورد جامعه نظر بدیم ببینیم اول خودمون چقدر در اصلاح فرهنگ فردیمون کوشا بودیم.
با سلام خدمت روشنفکران خستگی‌ ناپذیر تاپیک میز گرد
سلام جان سوال خیلی‌ خوبی‌ کردی
من شخصاً نمی‌خوام تمام نظرم رو اینجا بنویسم چون فکر کنم جاش اینجا نیست ولی‌ به این چند تا سطر قناعت می‌کنم

به نظر من جوانهای ما اینروزه انقدر مشکلات دیگه‌ای دارن که فرهنگسازی واقعا یکی‌ از کوچکترین مشکلاتشونه. بیکاری و مرتبط با اون مشکلات مالی، ناامیدی از آینده ، فشار جامعه و ۱۰۰۰ جور مشکله دیگه.
وقتی‌ که جوونها با وجود تحصیلات درست حسابی‌ باز کار پیدا نمی‌کنن و اگر هم پیدا کنن قیمت‌ها انقدر بالان که نمی‌تونن با اون درآمدشون خرج حتا خودشون رو بدن ما نمی‌تونیم از فرهنگسازی حرف بزنیم.

وقتی‌ که جامعه و دقیقتر دولت به جوونهای خودش اعتماد نکنه همین در میاد.
بهترین نمونش همین دانشگاه هامونه. دختر و پسر هارو مثل گوسفند از هم جدا می‌کنن و حالا از همه بهتر دانشگاهها موظفن که در رشته‌های فنّی بیشتر پسر هارو بگیرن و در رشته‌های علوم انسانی‌ دخترهرو بگیرن. آقایون برای جوون‌ها تعیین تکلیف می‌کنن و انگار علم غیب دارن که دختر‌ها نمی‌تونن رشته‌های فنّی بخونن.


شاید این پست رو هم بدن پاک کنم: وقتی‌ از بالا فرهنگ وجود نداشته باشه با جوونهای پایین نمی‌شه فرهنگسازی کرد!!!!!
به نظر من فرهنگ سازی یعنی تغییر فرهنگ های غلط موجود و فرهنگ سازی هم از بالا به پایین صورت میگیره یعنی از طریق اولیا و سرپرستان هر رشته ای مثلا تغییر فرهنگ و طرز برخورد پدر و مادر ها آموزش و پروزش ، مسولان ، ریس ها وزیران حاکم ها متفکران متخصاصاخواص هر چیزی مثلا توی مذهب ، کلا اولیای هرچیزی . این ها فرهنگ سازی میکنن و اگه فرهنگ مشکل داره ، این ها توی ساختنش ناتوان بودن ................................................................................................................................................................و چون فرهنگ ملت ما بیشتر دوست داره به فرهنگ قرآن و شیعه نزدیک بشه ، یعنی ایده آلش اون هست ، ولی متاسفانه این فرهنگ به درستی پیاده نمیشه علت اون دقیقا یه بخشیش تفکر ها و آداب غلط صنف مذهبی عاممون هستن ،
90 درصد این سوالاتی که توی سخنرانی رهبری گفته جوابشون تفکر ها و اشتباهان غلط همین صنف عام مذهبی ما و روحانیونشون با این تفکر هستن .
برای همین اگر این فکر عوض بشه ، و فکر مذهبی ما حقیقی تر باشه مسلما ما تضاد های این چنینی توی فرهنگمون نمیبینیم . ...............................اینکه اینقدر دین ما رو الکی پیچیده کردن ، اینکه اصول دین رو رعایت نمیکنن و بعضا میچسبن به چیز هایی که شاید فقط مانع راهه خیلی تفکرات و تفسیرات غلط از قرآن و روایات اگه این علاقه مردم + یه مذهب پاک حقیق و درست بود که انقدر تضاد نمی داشت ، و انقدر مردم اشکال فرهنگی پیدا نمیکردن آموزش پرورش ما کاری کرده طرف وقتی فارق التحصیل شد به جای این که عاشق خدا از آب در بیاد از دین زده بشه طوری با طرف کار میکنن که دیگه مذهب زده شده ، حالش بهم خورده چون اعتباری و ظاهری و پوسته مطلب رو گرفتن ، و نخواستن یا نتونستن حقیقت و باطن قران و اسلام رو نشون بدن یا این که اصلا نفهمیدن . حرف توی این مورد بسیار ه...
به نظر من این یکم غم انگیزه که یک عده این اختیار رو دارن که تعیین بکنن که چه فرهنگی‌ خوب و چه فرهنگی‌ بده
و ما باید طبقه ساز این افراد برخسیم

و غم‌انگیز تر اینجاست که دین شده توپ بازی آقایون که فکر می‌کنن برداشت اونها از قرآن و شیعه و آخرسر کلا اسلام تنها برداشت حقیقیه و هرکسی غیر اون رو ببینه کافر مطلقه.
کجای قرآن نوشته که ادم هارو مجبور کنن اسلامی زندگی‌ کنن؟

کسی‌ که تو عمرش فقط یک صفحه از قرآن رو خونده باشه میدونه که اسلام فقط راه رو به ادم‌ها نشون میده، رفتن این راه رو هرکسی باید برای خودش تصمیم بگیره.
حالا اینکه ما بخوایم با فرهنگسازی مردم رو بزور توپ و شلاق به اسلام مجبور کنیم نشون میده که ظاهراً یک نفر معنی واقعی چیزهای که ازش نطق می‌کنه رو نفهمیده.....

شرمنده این حرف رو میزنم ولی‌ بعضی‌ موقع‌ها احساس دارم که خیلی‌‌ها جلد قرآن رو میپرستن و از چیز‌های که تو قرآن واقعا نوشته شده بیخبران
حالا که تو بحث ایم یک چیز دیگه هم به خاطرم رسید
اصلا چیزی به اسم فرهنگ درست یا غلط وجود داره؟
کی‌ میگه اصلا چه فرهنگی‌ درسته و چه فرهنگی‌ غلط؟؟؟


ما خودمون تو ایران خیلی‌ فرهنگایی داریم که ۱۰۰% قدیمی‌ شدن و بخاطر همین غلطن ولی‌ چون آقایون به پیدا کردن اشتباهت فرهنگ غربی مشغولن ازشون حرف نمی‌زنن
می‌تونم به رسم داشتن چند زن اشاره کنم یا اینکه در جامعهٔ ایرانی‌ زن‌ها بطور کلی‌ حتا از نظر قضای از مردها پایین ترن تا برسیم به رسم سوال برینگیز صیغه
به نظر من بهتره قبل از اینکه به فکر " ریشه کن کردن فرهنگهای فاسد غربی " بیفتیم جرعت این رو داشته باشیم اول به مشکلات فرهنگی خودمون فکر کنیم
سلام
به صورت خیلی کلی و سر بسته عرض می کنم :
به نظر من ما باید اول تکلیف خودمون رو با مدرنیته حل کنیم !
با توجه به اینکه ساختاری که بر جامعه ما حاکم است یک ساختار دینی است و ما هم چه مستقیم و یا غیرمستقیم تحت تاثیر جریان مدرنیته و فرهنگ غربی هستیم و اقتباس های فراوانی از فرهنگ غربی صورت می گیرد نیاز به یکسری تغییرات اساسی داریم نه اینکه بیایم ما هم فرهنگ غرب رو بپذیریم راه حل رو دینمون گذاشته . چرا که آسیب های تقلید کورکورانه از فرهنگ غربی آسیب های فراوانی به جامعه می زنه .
به عنوان مثال عرض می کنم مستشارالوله در زمان فکر کنم ناصرالدین شاه بود که تو سفارت ایران تو فرانسه کار می کرد خیلی براش سوال بود فرانسه چطور مدرن شده و به این نظم و پیشرفت های علمی رسیدند ! اومد بررسی کرد و به این نتیجه رسید که غربیها پیشرفتشون رو وامدار قانون هستند ؛ قانونی که مدرن هست .
لذا برای ما مسئله شرع و قانون حل نشده باقی مانده !
خیلی از مسائل و قوانینی رو که داریم باید با دنیای مدرن وفق دهیم و گرنه دچار خیلی مشکلات می شیم
بنابراین ما در مواجهه با دنیای مدرن باید یک نوع نسبیت و موازنه ای ایجاد کنیم تا از مشکلاتمون کاسته شود .
در واقع ما نیازمند یک نظم اجتماعی نوین هستیم تا بتونه مشکلاتمون رو حل کنه
که من حل بسیاری از مشکلات را در فقهی پویا و متعالی می بینم .
در واقع فقه شیعی کلید حل بسیاری از مشکلات می باشد ولی متاسفانه ما از اون به درستی استفاده نمی کنیم !
( نمی دونم منظورم رو تونستم برسونم !)
(1391 مهر 26، 20:25)َAlex نوشته است: [ -> ]با سلام
من شخصا به عملیات موازی ، باور شدیدی دارم . و یه مسئله ی خیلی مهم هم عرض کنم که با لفظ این که جوان های ما بی کار هستند مشکل دارم . اون کسی که کار پیدا نمیکنه ، حقشه !
( خطاب من به همه ی عزیزان نیستش ! ) ببینید ، میگن طرف فوق لیسانس داره و یا لیسانس داره ولی بی کاره . این غلطه !
عقیده ی من اینه که کار بسیار زیاد ریخته ! کار بلدش نیست !
ببینید جوانی که از دانشگاه میاد بیرون ولی همه اش وقتش رو تلف کرده و هیچ چیزی بلد نیست همون بهتر که بی کار باشه ! حتی اگه همه ی چیزای دانشگاه رو تا ته یاد گرفته باشه مفت خدا نمیارزه . چرا ؟
چون مطالبی که تو دانشگاه های کشورمون ارائه میشه به درد لای جرز دیوار هم نمیخوره و درصد کار آمدی و علمی بودن اون ها زیر 10 درصده . ببینید باید اول از همه دانشگاه درست بشه که از توش آدم بی سواد بیرون نیاد بره بشینه رو پست های مهم کشوری و نتیجه اش میشه این افتضاحات الان . اگه دانشگاه درست باشه ، آقای ایکس که سر پست ایگرگ نشسته ، دیگه نمیتونه سر اون پست بشینه . چون یه مشت آدم با سواد واقعی هستن که بتونند بفهمند اون آدم لایق اون پست نیستش و به راحتی برکنارش میکنند .
ما تو کشورمون فرهنگ تربیت کردن مدیر رو نداریم . این یعنی چی ؟ یه کارخونه رو میشه در عرض 2 سال ساخت ولی مدیری که بتونه اون رو اداره کنه 20 تا 30 سال زمان میبره . این یعنی سیستم آموزشی مشکل داره . تولید علم بها نداره ، بازم سیستم آموزشی مشکل داره .

ببینید ، من خودم از این دسته از آدم هایی هستم که میگم 100 درصد مشکل ، مربوط به سیستم آموزشی غلط هستش . امام خمینی (ره ) فرمودند که اگر دانشگاه درست شود همه چیز یک کشور درست میشود .

خب این یعنی چی ؟ چرا دانشگاه ها و مدارس و کلا سیستم آموزشی مشکلات عدیده ای دارند ؟

نتیجه گیری : سیستم آموزشی باید اصلاح بشه / جوان هایی که به دانشگاه تکیه میکنند باید بیکار باشند ( من خودم یه آدم کاملا آکادمیک هستم ولی تاکید من روی دانشگاه فقط زیر 10 درصده ) ( البته سیستم آموزشی ایران زیر ده درصد ) / جوان هایی که فهمیده اند باید برای یاد گیری ، خودشان اقدام کنند ، و روی دانشگاه فقط زیر 10 درصد تاکید داشته باشند موفق خواهند بود .


در پناه خدا 53

الکس جان منم با حرفت کاملا موافقم
برای فردی که باسواد باشه و دنبال علم بوده (نه دنبال مدرک )همیشه کار هست
افراد باسواد رو همیشه و همه جا می خوان
منتهی تو جامعه ما دانشگاه رو فقط فقط از لحظ کمی توسعه دادیم
از لحاظ کیفی خیلی ضعیف هستیم
فقط دنبال این هستیم جوونا رو هر طور شده دانشجوشون کنیم
الان نگاه کنیم از در و دیوار این مملکت دانشگاه به انواع مختلفش می باره که خیلی هاشون از لحاظ کیفی خیلی ضعیف هستند
مدرک گرایی خیلی زیاد شده تو جامعه افراد صرفا دنبال مدرک هستند نه اینکه باسواد یا اینکه یک چیزی یاد بگیرند
وقت توقع دارند که کار براشون هم باشه !
(1391 مهر 26، 20:25)َAlex نوشته است: [ -> ]با سلام
من شخصا به عملیات موازی ، باور شدیدی دارم . و یه مسئله ی خیلی مهم هم عرض کنم که با لفظ این که جوان های ما بی کار هستند مشکل دارم . اون کسی که کار پیدا نمیکنه ، حقشه !
( خطاب من به همه ی عزیزان نیستش ! ) ببینید ، میگن طرف فوق لیسانس داره و یا لیسانس داره ولی بی کاره . این غلطه !
عقیده ی من اینه که کار بسیار زیاد ریخته ! کار بلدش نیست !
ببینید جوانی که از دانشگاه میاد بیرون ولی همه اش وقتش رو تلف کرده و هیچ چیزی بلد نیست همون بهتر که بی کار باشه ! حتی اگه همه ی چیزای دانشگاه رو تا ته یاد گرفته باشه مفت خدا نمیارزه . چرا ؟
چون مطالبی که تو دانشگاه های کشورمون ارائه میشه به درد لای جرز دیوار هم نمیخوره و درصد کار آمدی و علمی بودن اون ها زیر 10 درصده

ببینید ، من خودم از این دسته از آدم هایی هستم که میگم 100 درصد مشکل ، مربوط به سیستم آموزشی غلط هستش . امام خمینی (ره ) فرمودند که اگر دانشگاه درست شود همه چیز یک کشور درست میشود .

خب این یعنی چی ؟ چرا دانشگاه ها و مدارس و کلا سیستم آموزشی مشکلات عدیده ای دارند ؟

نتیجه گیری : سیستم آموزشی باید اصلاح بشه / جوان هایی که به دانشگاه تکیه میکنند باید بیکار باشند ( من خودم یه آدم کاملا آکادمیک هستم ولی تاکید من روی دانشگاه فقط زیر 10 درصده ) ( البته سیستم آموزشی ایران زیر ده درصد ) / جوان هایی که فهمیده اند باید برای یاد گیری ، خودشان اقدام کنند ، و روی دانشگاه فقط زیر 10 درصد تاکید داشته باشند موفق خواهند بود .


در پناه خدا 53

کاملا موافقم.
البته به نظر من این فقط یه بعد قضیه ست. ابعاد دیگه ش که مربوط به جهانی شدن و نتایج اون میشه هم هست.
یا دیدگاهی که مجتبی مطرح کرده بود که باید فرهنگ سازی از بالا و نخبگان به پایین باشه که با این هم کاملا موافقم.

اما یکی از موضوعاتی که مطرح کرده بودم این بود که به فرض که توی جامعه اون کسانی که باید کار می کردن و فرهنگ سازی میکردن خواب تشریف داشتن. بهترین کارهایی که ما میتونیم توی این موقعیت بکنیم چیه؟


نظر خود من: به نظر من ما از اصول فرهنگ خودمون دور شدیم. فرهنگ اصیل مربوط به سوار اسب شدن و ... نمیشه بلکه نگرش صحیح به زندگی رو ارایه می کنه. به نظر من با رجوع کردن به منابعی که فرهنگ اصیل ما رو نشون میدن میتونیم به داشته های خودمون پی ببریم.اون موقع دیگه از سر ناچاری به تقلید کورکورانه رو نمی آریم. به عبارت دیگه باید کتاب خوب پیدا کنیم و بعد به خوبی بخونیم و بعدش به خوبی فکر کنیم و توی زندگیمون تاثیر بدیمش. شد چهار مرحله که البته کم و بیش موازی با هم هستن.



از جمله نتایجی که به دست میآریم اینه که چه جور زندگی کنیم که دچار روزمرگی و زندگی ماشینی نشیم و واقعا برای خود و اطرافیان و عمرمون ارزش بینهایتی قایل باشیم. چه طور به سلامتی بدنمون اهمیت بدیم و بهترین تلاشها رو واسش بکنیم. با نزدیکانمون به بهترین شکل در ارتباط باشیم و قدرشون رو بدونیم.
در نتیجه هم سلامت روحی و جسمی به دست می آد و هم روابط با اطرافیان و دیگران خیلی درست می شه و از همه مهمتر به شخصیت و احساس قدرت شخصیتی مناسب دست پیدا میکنیم که هزاران نتیجه خوب ایجاد میکنه.

خلاصه نظر و پیشنهاد من: برنامه چهار مرحله ای از شناخت تا عمل به فرهنگ اصیل:
پیداکردن منابع مکتوب مناسب
مطالعه
تفکر و انطباق به زندگی خودمون و همت کردن
عمل به فرهنگ صحیح اصیل