ما الان شش پرده جلو رفتیم. هنوز تو پرده ششم هم باقی موندیم.
این پردهها طبق تجربیات قبلی من که سالهای سال اینجا بودم تا ده پرده، بیست پرده و شصت پرده هم پیش میره.
چند سوال ازتون میپرسم:
1- سفیر بهشت با ما همکاری نمیکنه که پستش رو ویرایش کنه. از طرفی اعضایی هستن که شدیدا درخواست پیگیری این موضوع و بیاحترامی که شده رو دارن. چی کار کنیم؟
من خودم برم ویرایشش کنم؟ اگه ویرایش کنم، احتمالش هست سفیر بهشت دلخور بشه و مجددا اعتراض کنه و تو تاپیکهای مختلف پستهای اعتراضی قرار بده.
اگه ویرایش نکنم هم اعضایی که خواستار رسیدگی به این موضوع هستن متعرض میشن که تیم مدیریت در قبال این بیاحترامی هیچ کاری انجام نداده.
واکنش درست چیه؟
2- روزبهروز سفیر بهشت آسیب بیشتری رو از این محیط داره میبینه. چهجوری میشه بهش کمک کرد؟
روز به روز سفیر بهشت با افراد بیشتری از سایت دچار مشکل میشه. احساس میکنه از ناحیه اونها داره طرد میشه. حتی دوستهای صمیمی خودش رو از دست میده.
روز به روز سفیر بهشت به زعم خودش تبعیضهای زشت بیشتری رو شاهده و این موضوع بیشتر و بیشتر ناراحتش میکنه.
توجه داشته باشید:
- پاکی سفیر بهشت برای ما مهمه و نمیخوایم خدای نکرده لطمهای ببینه.
- همینطور وضعیت روحی و روانیش برامون مهمه.
- همینطور طرد نشدنش از اعضای سایت برامون اهمیت داره.
چطور میتونیم بهش کمک کنیم؟
کمک کردن به اعضا همیشه دغدغه جدی ماست و اکثر اوقات، اولویت اول و آخر ما.
3- همونطور که سفیر بهشت داره آسیب میبینه، اشخاصی که باهاش در ارتباط هستن هم دارن آسیب میبینن. آسیبهای این اشخاص رو چطور میشه ترمیم کرد؟
من چه جور میتونم از دلشون در بیارم؟
بعضیها همون روز موفق میشم راضیشون کنم.
بعضیها یکی دو روز زمان میبره.
اما
بعضیها به این راحتیها نیست. من از هر راهی وارد میشم بازم به نتیجه نمیرسم.
با اون شخص آسیبدیده چی کار کنم؟
بعد از یک هفته بهم ایمیل میده که حالم بده و اعصابم خرده. چی کار کنم؟
بعد از یک ماه بهم ایمیل میده که هنوز به پذیرش نرسیدم. نمیتونم کنار بیام با اتفاقاتی که شاهد بودم.
بعد از دو ماه بهم میگه ای کاش هیچموقع ترک خودارضایی رو تو گوگل جستجو نمیکردم و هیچوقت با کانون آشنا نمیشدم.
این آسیب میتونه مربوط به هر جایگاهی باشه.
یه مدیر باشه که میگه من هر روز با عشق میام کانون و با عشق برای بقیه وقت میذارم. وقتی این نوع رفتارها رو میبینم از کل کانون بیزار میشم.
یه سرپرست باشه که میگه با کلی شور و علاقه تصمیم گرفتم این مسابقه رو برگزار کنم. الان روزی نیست که خودم رو سرزنش نکنم چرا چنین پیشنهادی به شما دادم.
یا یه عضو عادی که هیچ مسئولیتی رو متقبل نشده و میگه صحبتهام و کمکهام به بقیه مدام بد برداشت میشه و بازخوردهای بد میگیرم. لعنت به من که دلم میخواد به بقیه کمک کنم.
چه جوری میشه درد این اشخاص رو تسکین داد؟
4- از پردههای پنج و شش به بعد من ایمیلهایی دریافت میکنم که کاربر مربوطه رو از سایت اخراج کنیم. من چه واکنشی باید نشون بدم؟
الان هم دقیقا چون به همین پردههای پنج و شش رسیدیم دارم این موضوع رو مطرح میکنم که اوضاع خرابتر نشه.
اشخاصی که درخواست اخراج کاربر رو دارن چهطور میشه راضی کرد؟
حرف اونها اینه:
کسی که مدام تو سایت تنش ایجاد میکنه.
کسی که همکاری نمیکنه.
کسی که بیاحترامی میکنه.
جاش تو این سایت نیست.
حضورش شاید تو این سایت از نظر پاکی بهش کمک میکنه. اما در عین این کمک، هم خودش داره آسیب میبینه هم به بقیه داره آسیب میزنه. و این آسیبها به اون کمک نمیارزه.
شما مدیران یک بار، دو بار، سه بار، چهار بار اغماض میکنید. دمتون هم گرم. اما این اغماضها رو ادامه ندید. به آرامش ما هم فکر کنید.
این افراد رو چهجور میتونم راضی کنم؟
به این فکر کنید که من از پرده پنجم ششم تا شصتم باید این راضی کردنها رو ادامه بدم.
5- چنین پردههایی وقت و انرژی زیادی از تیم مدیریت میبره و توان فکری ما رو بیهوده تلف میکنه. وقت و انرژی و توان فکری که صرف خیلی چیزهای دیگه میتونه بشه. باید چی کار کرد؟
اصلا انرژی رو بذاریم کنار. توان فکری رو هم بذاریم کنار.
هر پرده میانگین سه ساعت زمان من رو میگیره.
شصت تا پردهی سه ساعته میشه صد و هشتاد ساعت.
با این صد و هشتاد ساعت خیلی کارهای دیگه میشه انجام داد. نه؟
این رو هم توجه داشته باشید که فقط یه کاربر نیست. ما مجموعهای از کاربران داریم.
من همزمان که مشغول پردهی شصتم کاربر A هستم، مشغول پردهی چهل و هفتم کاربر B هم هستم،
کاربر C به پردهی سی و پنجم رسیده و در همون حین در حال مذاکره با کاربر D تو پردهی بیست و هشتمم.
کاربر E و F و G و ... هم هستن.
و همهی اینها در حالیه که 70 تا کار رو زمین مونده هم دارم.
اینها در حالیه که کاربر I معترضه بهم که چرا هنوز اعتبارش داده نشده و غرغر میکنه.
کاربر J متعرضه که مدالش داده نشده و بد و بیراه میگه.
کاربر K یه لیست پیشنهادی ارسال کرده بوده و میگه چرا پیشنهادهام رو اجرا نمیکنید و خستم کردید.
من چی کار میتونم انجام بدم؟
چه جوری میتونم توجیهشون کنم درگیر یه سری پرده هستم و کارها عقب افتادن؟