کانون

نسخه‌ی کامل: میز گرد کانون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
نقل قول: البته کسانی هم هستند که اصلا ندای حق بهشون نرسیده که به اونها میگن مستضعفین فکری.ومستضعفین فکری حساب کتابشون با بقیه فرق میکنه.مثلا سرخ پوست های 1000 سال پیش مسلما ندای اسلام بهشون نرسیده بود بنابر این حساب و کتاب اینها در قیامت و در قبر با بقیه زمین تا آسمون فرق میکنه.

داداش پدیده ای وجود داره به نام سانسور رسانه ای
هر کسی می خواد عقاید خودشو به ما تحمیل کنه و مارو
اونجوری که خودش حال می کنه بار بیاره
(البته نه همه ی شبکه ها و نه همه ی رسانه ها)
فکرکردی همه چیز و به ما میگن
بحثم نمی خوام سیاسی شه
و تو لاقل بیشتر کشورها این بساط هست داداش
واگر هم درمورد اسلا م صحبت بشه کسی عاشق چشم و ابروی ما نیست که
تعریف کنه
ما یه از فامیلان هست که به توریست های شهرمون آب،دون و جا خواب میده
یه بار رفته بودیم پیشش یه بنده خدا تورسیتی هم توشون بود
به ما می گفت
همه شما مسلمونا تروریست هستین
دایی م گفت آره من تروریستم الانم یه کمربند بمب دارم
منفجر میشیم همه می میریم
پس زودتر غذاتو بخور کار داریم(داشت ناهار میخورد)
گفت نه تو این کارو نمی کنی چون اینجوی 5تا مسلم میکشی یه یهودی

پس داداش این چهره ی اسلام تو بیشتر دنیا

همه دنیا مستضعف فکری؟

حالا منم گشنمه میرم آب.دون بخورم ایشالا شب یه سر میام کانون

ایشالا به قول داداش رند عقلمون قانع بشه
(1392 فروردين 14، 13:29)در راه مانده نوشته است: [ -> ]داداش من .شما هم حرف های منو خوب نمیخونی.من عرض کردم باید برای جواب این سوالات به مطالعه کتب عقیدتی بپردازی ولا غیر...

اگه واقعا میخوای دلیلش رو بدونی خوب برو و در بارش تحقیق کن.خیلی هم باید وقت بذاری.من نمیتونم توی چند خط دلیل تحریم موسیقی رو براتون بیارم.به جواب قبلیم که به دوست عزیزمون دادم توجه کن.

اگه اینجا بخوای بحث بکنی چیزی جز بحث و جدل نصیبت نمیشه.پس برو و درباره دینی که قراره یه عمر وقتت رو روش بذاری تحقیق کن.

متاسفانه مشکل ما اینه که دینمون ارثی بهمون رسیده و فکر میکنیم اینجوری دیگه همه چی تمومه.در حالی که باید در باره دینمون تحقیق کنیم.

بیشتر ایرانی ها وقتی به اینجور مسائل مثل تحریم موسیقی در اسلام میرسن نمیتونن مسئله رو هضم کنن.دلیلش اینه که درباره دینشون تحقیق نکردن.ولی وقتی یه آمریکایی یا اروپایی مسلمون میشه خیلی راحت تر از من و شما میتونه اینجور مسائل رو هضم کنه.دلیلش اینه که درباره اسلام تحقیق کرده.


شوخی میکنی؟Smiley-happy114
شما خودت که برای تحریم موسیقی اصرار داری نمیتونی نمو قانع کنی
ما هم تحقیق کردیم داداشی
می خوای دلیل  عقلی رو برات بگم؟

گشتم نبود نگرد نیست

و لاغیرSmiley-happy114

موفق باشیدKhansariha (18)
یه اصلاحیه میزنم دنبال حرف اقای در راه مانده که در جواب دوستمون دلیل حرام شدن مکالمه تصویری  را گفتن

دوست عزیز  مکالمه تصویری شاید برای افراد اندکی منفعت و شاید برای همه ما منفعت داشته باشه ولی کی؟

وقتی که اول فرهنگ سزی صورت بگیره . بعد این امکان بیاد
نه اینکه یک دفعه در حجم وسیع و قیمت ارزان به جامعه تکثیر بشه

مثل خط های ارزان قیمتی که در جامعه رواج یافت بدون هیچ فرهنگ سازی

کاش  پدر و پادر عزیز قبل اینکه برا بچه 5 سالشون خط بخرن یه کم به عواقبش فکر میکردن
از مدیران محترم تقاضا دارم،مدیریت کنن بحث رو.الان مسئول این تاپیک کیه؟

این جوری پیش رفتن بحث کمکی به حلِ موضوع نمی کنه1
اگه بحث ما اسلام ناب محمدی صدا و سیما هیچوقت نمی تونه مسلمون بسازه

تاثیر داره

ولی داداش(به نظر من ) مسلمون خودش خوب و بدش رو میفهمه

فیلم بد نگاه نمی کنه حتی اگه تلوزیون بذاره

همه که اینجا مسلمون نیستن

ما اینجا دورمون کلی بهایی است

آقا می دونم بهایی فلان بهمان

ولی به عنوان یک انسان حق نداره موسیقی گوش کنه یا فیلم مورد علاقشو نگاه کنه؟

بیاین به عقاید هم دیگه هم احترام بذاریم

تا لاقل با اسلام با نام مهربانی یاد بشه

آره ، من مطلا عه به اندازه باید شاید نداشتم

ولی ذهن گرایی یعنی اینکه هرکسی

به یه چیزی به یه چشمی نگا میکنه

یکی به یه تابلو نقاشی نگا میکنه اثر هنری میبینه یکی دیگه پول میبینه

مسلمون دیکتاتوره؟

خودش نگاه نمی کنه ،به بقیه هم میگه نگا نکنید ،اما زور نمی کنه

من قصد بی ادبی ندارم ها

ولی بعضی وقتا تو کلاس بهخودم میگم کاش دور وبری هام(همکلاسیهام)

آدم بودن من نماز خون نمی خوام

انقد که بی ادب هستن

حکومت با کفر می ماند ولی باظلم نمی ماند؛ داداش

ظلم هم نکنیم ما حتی تو ازدواج داریم ظلم میکنیم

با این تفکرات مردم کسی حق نداره ازدواج موقت کنه(با اینکه مورد نداره)

ولی وقتی میگن دوست دختر طرف فلان انگار نه انگار کاملا عادی

رفتم مسجد محرم

مداح میگه:آی مسلمونا بزنید تو سرتون ببینید عمامه من ارزشی نداره انداختمش کنار دارم میزنم تو سرم محکم تر بزن

من که با این حرکاتی که می بینم تا حدی دین زده شم

در مورد رایتل هم کاملا موافقم باید اول فرهنگ سازی بشه

اما اینکه تحریمش کنن باز ظلمه

و در آخرهم بچه ها خواهش می کنم بحث می کنیم آروم تر303
(1392 فروردين 14، 13:42)رند نوشته است: [ -> ]
(1392 فروردين 14، 13:29)در راه مانده نوشته است: [ -> ]داداش من .شما هم حرف های منو خوب نمیخونی.من عرض کردم باید برای جواب این سوالات به مطالعه کتب عقیدتی بپردازی ولا غیر...

اگه واقعا میخوای دلیلش رو بدونی خوب برو و در بارش تحقیق کن.خیلی هم باید وقت بذاری.من نمیتونم توی چند خط دلیل تحریم موسیقی رو براتون بیارم.به جواب قبلیم که به دوست عزیزمون دادم توجه کن.

اگه اینجا بخوای بحث بکنی چیزی جز بحث و جدل نصیبت نمیشه.پس برو و درباره دینی که قراره یه عمر وقتت رو روش بذاری تحقیق کن.

متاسفانه مشکل ما اینه که دینمون ارثی بهمون رسیده و فکر میکنیم اینجوری دیگه همه چی تمومه.در حالی که باید در باره دینمون تحقیق کنیم.

بیشتر ایرانی ها وقتی به اینجور مسائل مثل تحریم موسیقی در اسلام میرسن نمیتونن مسئله رو هضم کنن.دلیلش اینه که درباره دینشون تحقیق نکردن.ولی وقتی یه آمریکایی یا اروپایی مسلمون میشه خیلی راحت تر از من و شما میتونه اینجور مسائل رو هضم کنه.دلیلش اینه که درباره اسلام تحقیق کرده.


شوخی میکنی؟Smiley-happy114
شما خودت که برای تحریم موسیقی اصرار داری نمیتونی نمو قانع کنی
ما هم تحقیق کردیم داداشی
می خوای دلیل  عقلی رو برات بگم؟

گشتم نبود نگرد نیست

و لاغیرSmiley-happy114

موفق باشیدKhansariha (18)


عزیزان موسیقی کلن تحریم نیست ، و به خود شما بستگی داره ، 

اگه خودکاوی و خودشناسی کنین ، آثارش رو توی خودتون میبینین ، 

وقتی آدم یکم توی ایمان و شناخت خدا پیشرفت کنه و دیدگاهش حقیقی بشه ، میتونه آینده اعمالش رو حس کنه ، اول میدونه ، کم کم بوش میاد ، بعد حس میکنه ، بعد جلو که میره کم کم  ترس و بعد جلو تر توی این دنیا و اون دنیا نتیجه و باطن و حقیقت اعمالش رو دقیقا روبروی خودش میبینه ، 

مثلا یادمه من یه مدتی سوره حشر رو هر شب قبل خواب میخوندم ، فیلم ترمیناتور 2 رو توی همین ایام نشستم دیدم ، یه احساس عجیب غریبی حس کردم این فیلم بو میداد ! بوی غرور و ظلمت مدرنیته ، یه کمی حس کردم  بعد دیدم شاید ناشی از سوره حدید جزء مسبحات هست که حشر هم جزئشه ،  و این آیه باشه :  انما الدنیا لعب ولهو و زینت و تفاخر و تکاثر فی الموال و الاولاد . 

..........................

علامه جعفری در همین مورد میگه که موسیقی (البته بستگی به نوعشم داره ) باعث میشه که حالات و احساسات ، امیال ، تخیلات و در کل شاکله های شخصیتی شما  بر انگیخته بشه ، و بستگی داره در لحظه ی گوش دادن به موسیقی چه شخصیت و یا حالات و یا تخیلات ، امیال و .. دارین ، شاکله یعنی شخصیت قرآن میگه " کل عمل بشاکله " یعنی همه اعمال ما ناشی از شخصیت ماست ، 

میگه این برانگیختگی باعث میشه همه این احساسات و اختلافات و تخیلات و ارتفاعات مثلا کم و زیاد تضاد ها و خیال ها و امیال و حالات شما با هم به همون نسبت برانگیختگی بیشتری بشه ، 

....................
.........................

توی خودکاوی و خودشناسی ، میگن که روحیه نفاق ، یه تعریفی از ناخالصی توی شخصیت هست ، نفاق یعنی دور رویی ولی معناهای دیگه ای هم میده ، کلن عکس العمل ها و یا  غرور ها و ایده آل های شما و اهدافتون ، اگه ذره ای طبیعی و یا بر اساس اهداف و انگیزه های اصیل و حقیقی نباشه ، بش میگن شما روحیه نفاق دارین ، 

شما برین اون بخش تاپیک خودکاوی بخش غرور های عصبی رو ببینین ، کم پیش میاد انسانی تمام رفتار هاش ناشی از طیب خاطر و یا انگیزه ها و اهداف سالم و اصیل باشه ، 

حتی ریزترین فکر ها و ریز ترین تخیلاتش ، 

یکی از راه های شناخت این تخیلات است ، 

اونجا شما وقتی میشناسین و نوع تخیلاتتون رو تشخیص میدین یه نشونه ساده و عالی برای متوجه شدن به این هست که توی اون فکر و نیت چقدر خالص بودین و چقدر اون خیالتون ناشی از غرور ها و نفاق شماست ، 

مثلا ما و خیلی از ما غرور به با انصاف بودن ، غرور به خوب بودن ، غرور به برتر بودن ، داریم این ها رو نمیفهمیم ولی توی خود کاوری ها از خیال و تخیل هایی که داریم میشه شناخت ، 

مثلا  هر خیالی که توش خود مطرحی ، دیدن خود ، روحیه برتری طلبی ، تفاخر ، و زینت خودمون باشه و یا به عبارتی انانیت نفس توش مطرح بشه ، این یه خیال خطرناک و نشان دهنده روحیه خیال هست . 

...............
.............

بعد این شناخت ماجرا این طور شروع شد که من توی گوش دادن بعضی از آههنگ های راک دقیقا میدیدم که مثلا این نوع خیال های خود مطرحی و خود بینی هام ، رشد چشم گیری دارند و با اون آهنگ کنترل و زیاد میشند ، احساسا های بدی بم دست میداد ، و بعد خوندن اون کتاب علامه جعفری و خودشناسی های خودم ، 


بعد از مدتی دقیقا به عمق این نکته و حدیث از امام صادق رسیدم که گفتند : 


ساز ها (بعضی هاشون)  مثل سبزه که از خاک میروید ، نفاق را می رویاند . 



یا علی 4fvfcja (تاپیک خودکاوی رو هم ببینید ، بخش غرور عصبی )

به عبارتی بعضی از صوت ها و موسیقی ها هستند که مثلا میبینید ضرب و نوع تخیلاتتون رو سرعت میبخشند و یا تغییر میدن ، به این خوب فکر کنین برین گوش بدین که چه تخیلاتی موقع گوش دادن چه موسیقی هایی توی ذهنتون دارین 

این شاید کمکتون بکنه 

53
(1392 فروردين 14، 14:30)در راه مانده نوشته است: [ -> ]عزیز من شما خودت اول گفتی من موسیقی رو راهی به سوی خدا میدونم نه من.طبق کدوم دلیل عقلانی شما این حرف رو زدی؟در ضمن من گفتم برای این جور جواب ها تو چند تا خط نمیشه دلیل آورد.باید یه عالمه مطلب از کتاب های گوناگون نوشت که از توان من خارجه چون عمر نوح میخواد و صبر ایوب.خواهشا جواب های قبلی من رو خوب بخون تا دائم مجبور نشم یه حرف رو تکرارکنم.
از حرف هایی که میزنی معلومه هیچ تحقیقی در این رابطه نکردی.42

من خودم یک بار برای پیدا کردن پاسخ سوالاتم تا قم رفتم که آیت الله  مکارم  رو ببینم. و از زبون خودش جواب سوالاتم رو بشنوم.شما چقدر تحقیق کردی؟از اینترنت؟:21:اگه میخوای از طریق اینترنت به جواب سوالاتت برسی همینجا بهت میگم که وقتت رو هدر نده.

توی بیابون دنبال ماهی نگرد...

و اینکه دیگه سعی نکن بحث کنی چون دنبال دلیل نیستی.42

یه سخنرانی بود از استاد دانشمند که گفت یه روز رفته بودم پمپ بنزین یه نفر منو اونجا دید.پیاده شد از ماشین و اومد طرف من و سلام علیک کرد و... . بعد بهم گفت حاج آقا حکم نوار ترانه چیه؟استاد دانشمند بهش گفت اگه بگم حرامه دیگه گوش نمیکنی؟گفت حاج آقا یه کاریش بکن4fvfcja

خب این معلومه دنبال جواب سوالش نبوده.دنبال راهی برای توجیه کارش بوده .

این اعتقاداتی هم که شما داری تقصیر شما نیست.تقصیر صدا و سیمای خودمونه.من هرجا میشینم از صدا و سیمای خودمون بد میگم چون داره با برنامه هاش اسلام رو دور میزنه و متاسفانه فرهنگ مردم رو بکلی تغییر داده.

صدا و سیمای ما این فرهنگ رو به مردم یاد داده: اول ایرانی باش بعد مسلمون  که این یعنی فاجعه.نه داداش من تقصیر شما نیست.اینو جدی گفتم.
به به

من نمیدونم چه سریه همه ی این دوستانی که این نظرات رو دارن این طرز فکرم دارن؟
خب داداش من شما پشت یه سیستم یه گوشه ی کشور من یه گوشه شاید تو عمرمون از شهر همدیگه هم رد نشده باشیم چه برسه به اینکه شناختی رو همدیگه داشته باشیم من نمیدونم شما چطور دوتا پست منو که خوندی به این جمع بندی ها رسیدی تا یه نفر حرف میزنه زودی میگین شما سواد ندارید شما مطالعه ندارین شما دنبال بهانه اید و ....
اینجاست که میگم شما زودی راجب دیگران تصمیم میگیرید و نامه ی اعمالشون رو میپیچید.
از ظاهر یه فرد بهشتی و جهنمی میشه و.....




تو بحث ایرانی بودن یا مسلمون بودن فعلا اصلا وارد نمیشم
با وجود اینکه نظرات زیادی روش دارم
ولی بماند


داداش مجتبی
بحث جالبی بود
ولی خب یه مطلبی:
حالا یادم نیست ویلیامز جیمز بود یا کس دیگه
که میگه علت پیشرفت نوع بشر یکیش حس برتری و نشان دادن برتری خود به دیگران بوده
ما تا کی می خوایم این حس رو تو افراد جامعه سرکوب کنیم و بد بدونیمش؟
اون دانشمندی که تمام عمرش رو میزاره تا جایزه ی نوبل رو بگیره و به همه ثابت کنه که عقل سالم و بزرگی داره
اون ورزشکاری که تمام عمرش رو میزاره که ثابت کنه تو تمام دنیا بهترینه
حالا شما هر چی اسمش رو می خواین بزارید من بهش میگم خود بینی
تو تمام دنیا مسابقه میزارن و نفر اول رو ارج میزان تا بره سال دیگه 10برابر تلاش کنه و بیاد حالا ما هم هی بگیم خود بینی بده
همه جا دارن با برانگیزاندن این حس افراد باعث رشدشون میشن و به نوبه ی خود باعث رشد جامعه ما هم حالا تو کتابا دنبال دلیل باشیم


من به شخصه اصلا دنبال بحث نیستم کما اینکه نظراتی دارم که با خیلی ها هم متضاده
ولی به چند دلیل دوستندارم بحث کنم:

1-هر کسی نظر خودش رو داره و باید به نظر دیگران احترام گذاشت ولی فکر کنم ما فقط احترام میزاریم

2-بر ضد حرفام دلیل قانع کننده نمیشنوم

3-این دلیل از همه مهمتره و اونم اینکه به نظر من ما تو زمان مرگ فلسفه و بحث هستیم
اون علمی که یه زمانی براش خون ها ریخته میشد و هر کسی میگفت حرفش درستره دیگه باید قبول کنیم فایده ای نداره
علم شناخت یه بحث بیهوده ایه.
هر موقع ما قبول کردیم هر کسی یه دیدی داره و دنیا رو یه جور میبینه یه جور دنبال خدا میگرده و خدا همه رو با یه علاقه و یه شکل نیافریده اونوقت میتونیم یه نفس راحت بکشیم
و در آخر به حافظ بسنده میکنم:


 همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست .......... همه جا خانه ی عشق است چه مسجد چه کنشت

نا امیدم مکن از سابقه ی روز ازل .............. تو چه دانی که پس پرده که خوبست و که زشت




ببخشید اگه سرتون رو درد آوردم موفق باشینKhansariha (18)Khansariha (8)303
(1392 فروردين 14، 22:41)در راه مانده نوشته است: [ -> ]متاسفانه اینجا کسی دنبال جواب نیست.کسایی که دارن بحث رو بی جهت میپیچونن,دنبال راهی برای توجیه کارهای خودشون میگردن.مسلما اگه برترین دلایل عقلانی هم جلوی اینگونه تفکرات گذاشته بشه باز یه شبهه دیگه ایجاد میکنن.چرا؟چون دنبال دلیل و منطق نیستن.

از همه خواهش میکنم بحث رو همین جا تموم کنن و دیگه ادامه ندن چون این بحث بی فایدس.

ممنون
ناراحت نشو داداشی ما که با هم دعوا نداریم که بحث می کنیمKhansariha (8)
حالا بیا بوست کنم[تصویر:  8.gifhttp:]:x
Khansariha (18) داداش رند عزیز خودبینی و غرور عصبی رو گفتم ، اون بخش مقاله خودکاوی که ما توی تاپیک خودکاوی اوردیم رو بخونین ، متوجه میشین ، 


خودبینی کلا همه چیز بینی اگر نظر به وجه استقلالی باشه ، غیر خدا حساب میشه ، ولی خود بینی که متجلی باشه از خدا ، این  خودش توحیده و یه دید سازنده هست . و بش میگن خود باوری 

اون خود باوری هایی که مثال زدید از اون جنس هستند یعنی مفید و سازنده ، نه اون جنسی که من اشاره کردم . فکر سالم نیاز به خود باوری ، اعتماد بنفس و تشویق داره ، 

اما واقعا و راستی  ،  کی و چه کسایی این نوع سلامت فکری رو دارند و کودوم نیت ها سالم و کودوم نیت ها میتونن برای شخصیت مخرب باشند ، این نظری که دادم بیشتر یه دید علمی و روانشناسی هست . 

و همین طور گفتم بلاخره آخرش یه درصد هایی از اون ناخالصی هم یافت میشه ، مخصوصا اگر خود کاوی کنین میبینین که نوع عصبیش هم توی همه به فراوانی هست ، و یه درصد ی از کسایی که به موفقیت های بزرگی دست پیدا میکنند انگیزه های سالمی ندارند .

4fvfcja همین طور اون ها که غرور های عصبی و شخصیت خود مطرحی گرا یا برتری طلبی عصبی دارند ، معمولا به موفقیت نمی رسند ، فقط ادعا دارند ، وقتی هم به موفقیت میرسند حالات روحی و اظطراب های شدید دارند ، این غرور ها و ایده آل ها و ناخالصی ها ، یا نمی ذارند طرف به موفقیت برسه و در واقع مانع موفقیت و تلاش سالم فرد هستند ، و اگه هم موفق بشند ، با پایه های شخصیتی متزلزل ، درصدی از اونها انگیزه ها و اراده های عظیمی پیدا میکنند ککه میبینیم در آینده کارشون مفید و سازنده نمیشه و شخصیت و وجودشون دچار پیشرفت توی اختلالات شخصیتشون میشه ، 

این بحث روانشناسی میگه ، کودوم یک از تصورات و تخیلات شما سالم و فطری و طبیعی هست ، و یا نه کدام یک از آرزو ها و میلهاتون ناشی از کمبود های شخصیتی و غرور هاتون هست . 

.
(1392 فروردين 14، 23:57)در راه مانده نوشته است: [ -> ]نه عزیز من.منم نگفتم که دعوا داریم.53

منتها از اونجایی که این بحث به جایی نمیرسه و بی فایدس بنابر این ادامه ندیم بهتره.
ایول داداشی
منم که گفتم
موفق باشیKhansariha (8)Khansariha (18)



داداش مجتبی

ممنونم ازت بابت نظرات
ولی چرا هی سر مارو تو در و دیوار کانون میزنی
حالا آخرش این حس خوبه یا بده و اونایی که دارن موفق میشن یا نه ما نفهمیدیمSmiley-happy114
4fvfcja خوب حس بسیار بدیه و شخصیت رو خورد و متزلزل میکنه ، توی شرایط خاصی اگه عامل اصلی و نیت مهم و انگیزه شخص برای رسیدن به هدفش بشه ، طرف رو در کل نابود میکنه و آخر عاقبت و قصّه غم انگیزی براش رخ میده . بش میگن از خود بیگانگی شخصیتی . چند شخصیتی شدن ، تقویت احساس حقارت ، خشم  و همینطور  بیشتر شدن ضعف های شخصیتی ، مثل آب شور  و سراب هست ، طرف برای جبران کمبود هاش ، دنبال خود مطرحی و جلب توجه می رفت ، ولی اون درمان یا آبی نیست که می بایست باش سیراب میشد ، بلکه مشکلش رو بد تر کرد .

روحش که داغون میشه ! شاید وقتی با این انگیزه مریض و ناسالم به موفقیت رسید ، مثلا با این انگیزه که بگه : "من بودم که !! " یا بگه من برترینم ! یا بگه من از بقیه شما بهترم ، شاید به ظاهر در نظر مردم موفق و ایده آل بنظر برسه ، ولی متاسفانه بعد موفقیت هم وجودش سیراب نمیشه ، و احساس تزلزل و بیگانگی شخصیتی داره ، اون اضطراب و استرس ها و کمبود ها ، ترس ها و حقارت های عصبی که به طور تعکیس و فرافکنی منفی سعی داشت با قهرمان شدن و شاگرد اول شدن و اثبات برتریش  جبران کنه ، هنوز این احساس ها باقی می مونه ! این که باید برتر باشه ، باید عالی باشه ، باید بی نقص باشه ، باید کامل باشه ، این یه ایده آلیه که عصبی هست ، و چون بلند و بالاست بسیار شکننده ، وقتی طرف به طور عصبی این افکار ناسالم رو داشته باشه ، خود یکبار شاگرد اول شدن یا رکورد زدن براش مهم نیست ، بلکه اون دوام این برتری و بی نقصی رو میخواد ، و مرتب این ایده ال بلند و شکننده رو سعی میکنه بش برسه و حفظش کنه ، اگه جایی این ایده آل فرو بریزه و این غرور ها ش بشکنه ، کل شخصیتش در هم میریزه و به هرچیزی برای جبرانش متوسل میشه ، احساس حقارت و یاس عجیبی موقع در هم شکستن این ایده آلش میکنه ، و معمولا چون این غرور ها و انتظاراتش غیر واقعی و عصبی هست ، احتمال شکستن و ایجاد اونن یاس توش بسیار بالا میره ، گاهی موفق میشه ولی میبینه هنوز اون حس هست ، و همیشه یه اظطراب و استرس ناخود آگاه برای حفظ اون خود ایده آلیش داره ، وقتی هم موفق نشد و یا بلاخره یکی از این غرور ها و باید هاش نقض شد و در هم شکست ، شخصیت خودش و شرایظش  فعلیش رو وقتی با خود ایده آلیش مقایسه میکنه ، از یه دید حقرت و ضعف زیاد خود فعلیش رو میبینه ، و با یه انتظار غیر واقعی و خیلی بالا مثل کسی که از یه ارتفاع بلند به کف استخر نگاه میکنه ، اونه م از دید خود ایده آلی خود فعلیش رو از اون دید میبینه ، این نگاه باعث میشه کم کم خود و اقعیش رو گم کنه ، انسان سالم تصور درسیتی از توانایی ها و انتظارات و اهدافش داره ولی کسی که توی این چرخه با انگیزه خود مطرحی و عصبی می افته ، همیشه دیدش یکی از این دو نگاه هست : خود فعلی یا خود ایده آلی ، و چون معمولا شکسته شدن غرور ها زیاد براش اتفاق میا فته ، چون باید ها و اهدافش غیر واقعی و انتظاراتش هم بیش از حد و اصلاغیر طبیعی هست ، احتمال نقض شدنش زیاد هست ، مثلا :
 مثل بی نقص بودن در رشته ورزشی خودش ، همیشه اول بودن ، در همه چیز برتر بودن ، مثال میزنم ها ،

غرور به  این که عقل و اندیشه من از همه بهتره
غرور به این که من همیشه موفق میشم و کلن انسان موفقین
غرور به با انصاف بودن ، من نباید کسی را آزار بدم ، "باید همیشه گذشت داشته باشم "  " باید همیشه فلان باشم " باید بی نقص باشم " باید منصف باشم ":

یه احساس زور و تسلط توی این باید هاست که نشون میده ناشی از انگیزه های واقعی و طبیعی آدم های سالم نیست ، این باید ها کم و بیش در همه اگه دقت کنیم یافت میشه ، ولی با پیشرفتشون توی فرد نقش و اهمیت زیادی پیدا میشه

وکم کم این انتظارات و باید ها هستند که شخصیت فرد رو شروع میکنند به ساختن ، کم کم حالت جبری و غیر منطقی بودن این باید ها زیاد میشه چون وقتی ایاده آلها و غرور های اون فرد میشکنه ، راه جبرانی که در دسترس داره ، یه تصور محکم تر و یا جدی تز از خود ایده آلش هست ، این میشه که این باید ها و انتظارات مثل یک چرخه عاملی میشند برای بالاتر رفتن و غیر واقعی شدن  خود ایده آلی ، یعنی طرف وقتی دچاز شکست و احساس حقارت بیشتری میشه ، بدتر میاد توی تصورات و تخیلاتش و توی اهداف و آرزوهاش ، اون باید و اهدافش رو محکمتر و شدید تر  تصور میکنه ، در حالی که اونها از اول غرور بودن و در شخص تا حد زیادی وجود نداشتن ،

نشانه این باید ها ، غیر منطقی بودن ، عملی نبودن ، عصبی بودن و یا نوعی تعصب و غرور هست ، و همین طور انتظاراتشون ایده آل گرایانه و بالاتر از حد توان معمولیشون هست .

چرخه ادامه پیدا میکنه ، تضاد ها و انتظارات فرد مرتب زیاد میشه ، باید ها و قوانین فرد زیاد میشند ، و شکست ها و احساس یاس ها ناشی از شکست غرور ها زیاد میشه ، همچنان فرد برای جبران شکست غرور ها و جبران فروریختن های خوود ایده آلی ، و برای جبران نقایص خودش این تکنیک ساخت و ترمیم خود ایاده آلی و غرور رو بکار میبره ،

و همون طور که میدونیم توی این تکنیم و جبران نقش تخیل خیلی مطرح میشه ، به این ترتیب که وقتی غرورش یا یکی از غرور های عصبیش جایی میشکنه ، یا وقتی که به یکی از باید هاش نمیرسه و نقض میشه ، یا وقتی انتظرات ایده آلش برآورده نمیشه ، طرف اولین کاری که میکنه در تخیل این غرور شکسته و انتظار یا باید نقض شده رو سعی مکینه جبران کنه و تصور بهتری از خود ایده آلش بسازه ،

مثلا از کسی یا گروهی ترد میشه ، در تخیل تصور میکنه که اونها اومدن به التماسش ! یا مثلا در درس و کنکور موفق نشده ، مدام در تخیلاتش و آرزوهاش میبینه از همه اونهایی که پیششون کم میورد برتر شده و بهتر امتحان داده ، گاهی برای هر تضاد درونیش ، اگه خیلی عمیق نگاه کنیم ، حتما تخیلی برای فرد پیش میاد ، مثلا شخصیت برتری طلب مدام میبینه که مورد برتزی و افتخار قرار گرفته و در تخیل از بقیه بهتر شده و اون ها پیشش کم اوردن ، این یه جواب ناشی از مقایسه و احساس حقارت خودش بود ، ومنشاء اصلیش انتظارات عصبی و خود ایده آل بود ،

وقتی شکست رخ میده ، طرف دو نگاه داره ، یا وضع فعلیش رو با خود ایده آلش مقایسه میکنه ، و اونوقت دچار عکس العمل سریع یاس و افسردگی به شکل عناد به خود و خود آزاری و یا خشم نسبت به خود میشه

نگاهی هم که نسبت به شخصیت خودش نسبت به اطرافیان داشت ، همیشه در تصورش ایده آل و برتر بود ، این جا موقع شکست و در هم شکست غرورو ها ، عکس العملی که براش رخ میده ، بش میگن تعکیس منفی ، و یا فرافکنی ، یعنی در یک مقایسه بین خودش و بقیه احساس حقارت میکنه ،

جبران احساس خشم درونی رو مثلا با خود آزاری مثل باخت عمد ، کشیدن به کنار در میدان مسابقه یا مثلا خود ارضایی ا بروز میده

و جبران احساس حقارت که ناشی از مقایسه خود فعلی دهم شکسته اش با خود ایده آلیش در نظر دیگران بوده رو ، با تعکیس منفی یعنی به شکل هایی مثل : توجیه ، آزار دیگران ، و به رخ کشیدن و ادعا   نشون میده .

.............
...............

و خلاصه طرف که توی این چرخه خیلی پیش بره ، کم کم احساسات و انتظارات اصیل و واقعی خودش رو گم میکنه ، یعنی خود واقعیش رو گم میکنه ،

همه کارهاش از روی باید و الگوی هایی میشه که به حکم زور و خود ایده آلی انتخاب میکنه ،
عشق و علاقه در زندگیش میره
دائم به چه کنم چه کنم و احساس تردید دچار میشه
چون خود واقعیش رو گم میکنه ، نمیتونه نیاز هاش رو به شکل واقعی و حقیق جواب بده ، بنابریان همیشه حس میکنه مشکل داره ، حس رضایت رو از دست میده ، و هیچ وقت نمیتونه خودش رو بشناسه ، وقتی شناخت واقعی رفت ، از ظرفیت ها و توانایی های واقعیش بی خبر میشه و تصمیات و برنامه ها و اهدافش معمولا نشدنی ، ایده آل و غیر ممکن به نظر میرسه .

وو پیشروی بیشتر احساس یاس ، کناره گیر ی یا واکنش هایی مثل  خود آزادی مداوم ویا دنبال جلب توجه بودن میره ، و یا عزلت طلبی و کناره گیری ویا مهر طلبی ، یعنی همیشه همراه شدن و دنبال جلب نظر و توحه بقیه بودن ،

مثلا شخصیت مهر طلب همیشه دنیبال جلب توجه بقیه به هر قیمتی هست ، و غرور ها و باید هایی ار این دست پیدا میکنه که ناشی از نیاز های شخصیتیش برای جبران شکست های خود آیده آلیش هست ، حتی شده با رنجور نمایی ، و بر انگیختن اخساسات بقیه به هر قیمتی ، اون همیشه باید همه ازش راضی باشند و همه ازش تعریف کنند ، همیشه توی زندگیش دنبال حفظ این باید هست و نشد در خیالات دنبالش هست ،

.........
...........

برای همین خیالاتی که ما داریم مهمترین عامل برای شناخت و خودکاوی ماست .
بحثش اینجا نیست . یکمی در تاپیک خودکاوی بش پرداختم این
حا بگم از بحث میزگرد خارج میشیم .
مجتبی جان به خوبی در مورد موسیقی و تاثیراتی که در روان و فکر شخص میذاره صحبت کردند.
قسمت هایی از بحث فکر کنم نیاز به بحث بیشتری داشته باشه.
ایشالا اگه خدا بخواد در پست های جداگانه به پاسخ این مباحث می پردازم.

(چون دوستان مایل به بحث عقلی بودند تا نقلی لذا حتی الامکان از پاسخ نقلی در مورد مسائل خودداری کردم.)


نقل قول:
از یه طرف هم همه ما انسانیم حتی اگه هیچ گناهی هم نکنیم 
همه عقایدمون صحیح نیست
فکر نکنم کسی بتونه همچین ادعایی بکنه
مثلا در مورد  همین رایتل یک فتوا هایی عجیبی شنیدم که اصن با 
عقل جور در نمی آمد
اما قربون خدا وقتی قرآنشو(معنی) میخونی از عقل گراییش لذت می بری
پس ممکن خیلی ازین عقایدی که خیلی ها دارن اشتبا باشه!
کل مطلب اینکه:
من می تونم با اون چیزی که از قرآن می فهمم 
خودم به برداشتم از دین عمل کنم؟(و بعضی از احادیث)
سوال:

اگر درست متوجه شده باشم منظور داداش گلمون اینه که:


هیچ انسانی مصون از گناه و طرز فکر اشتباه نیست.
مراجعی که بنده از اونها تقلید می کنم انسان هستند.
پس مراجع ما عاری از اشتباه و عقاید غلط نیستند.

ونتیجه ای که از نتیجه بالا گرفتی اینه که :


ایشون هم اشتباه می کنند.
من هم اشتباه می کنم.
پس چه تفاوتیه بین من و مراجع؟ ، اگر قرار به واقع حقیقته که جز خدا و بالطبع معصومین کسی عالم بر آن نیست.
لذا من هم با قدرت عقل و خطای ناشی از اشتباه انسانی که در مورد تمامی انسان های عادی صادقه ، خودم به کشف حقایق دین خودم بپردازم.

پاسخ :


هیچ دلیل قانع کننده ای بر اینکه شما رو نهی از استدلال و کشف حقایق دین کند وجود نداره.
بله می تونین بنا به استدلال خودتون عمل کنید.
اما با اشراف کامل نسبت به علوم پیرامون این قضیه و در صورتی که میزان آگاهی شما به درجه اجتهاد رسیده باشه.
بنابراین از دیدگاه عقلی هم کاملاً واضحه که ما نسبت به احکام در سطح آگاهی معمول قادر به عمل کردن به فتوای خودمون نیستیم. هر چند در ظاهر مسئله ای ساده باشه.

تا اینجا شاید موضوع بر شما و سایر دوستان مشخص بود لذا برای توضیح بیشتر بحث ذیل رو به دقت مطالعه کنید:

اثبات عقلی اینکه ما قادر به عمل به حکم خود نیستیم.

1.مجتهد موظف است که علم کامل به مسائل مربوط به احکام شرعی و تصمیم گیری کاملاً فاقد تعصب و هوای نفس داشته باشد.


2.مسائل مختلفی که انسان با آن در زندگی برخورد می کند تنها یک پاسخ فی الواقع دارد که در لوح محفوظ در نزد خداوند وجود دارد.(بر طبق عقیده شیعه) و این حکم در مورد تمامی انسان ها (چه شیعه ، یهودی ، بودایی و چه کافر) ثابت است و همگی انسان ها نسبت به رسیدن به آن امر فی الواقع مکلف هستیم.

3.هر انسانی مسائل را از جنبه ای خاص و بعدی متفاوت نگاه می کند ، اما اینگونه نیست که طرز نگاه همه اشخاص مطابق با همان امر فی الواقع  باشد.

لذا:
 بر مبنای نکات بالا و قاعده عقلی کمترین احتمال خطا (نه مطلقا بدون خطا) برای رسیدن به واقع امر که در لوح محفوظ وجود دارد رسیدن به شرط اول یا اطاعت از کسی است که شرط اول را داراست یعنی تسط و علم کامل به موضوع مورد نظر و تصمیم گیری فاقد تعصب و هوای نفسانی.



برهان خلف : 


در صورتی که هر فرد بدون داشتن شرط اول به استنباط در مورد احکام بپردازد:

بر مبنای شرط سوم هرکس بنا به عقیده شخصی در مورد آن مسئله خود را صاحب نظر می پندارد و بنا بر همین شرط سوم در مورد آن با توجه به نگرش خود حکم صادر می کند.

قاعده ی عقلی بیان می دارد که در این صورت احتمال رسیدن افراد به حکم فی الواقع در مورد مسائل گوناگون بسیار  کم است.
و در این صورت دلیلی مبنی بر تفاوت بین اشخاص در مورد حق استنباط احکام نیست.

نتیجه : اسلام که بندگان را به بهترین وجه ممکن به سوی کمال هدایت می کند قهرا بهترین روش ممکن را برای رسیدن بندگان به حکم واقع در لوح محفوظ در نظر می گیرد بنابراین یک مسلمان مکلف است که یا مجتهد و یا از مرجع مورد نظر خود تقلید نماید و صورتی که مجتهد نباشد قادر به تصمیم گیری و اجرای یک حکم حتی در مورد یک مسئله کوچک بر مبنای نظر شخصی نخواهد بود.
پ.ن : دلایل نقلی فراوانی هم از ائمه مبنی بر اطاعت این امر وجود دارد که به دلیل بیان شده در فوق از بیان آنها خودداری می کنیم.


53
در پست قبلی اثبات شد که نمی توان به حکم و استدلال خود عمل کرد. حال در ادامه همان بحث ، همانگونه که برای دوست عزیزمون هم سوال پیش اومده بود شبهه ای مطرح میشه با این عنوان که :
شبهه :

آیا احکامی که مراجع صادر می کنند ممکنه خلاف عقل باشه؟
به عبارت دیگه قرآن و احادیث که مرجع اونهاست کاملاً عقلی در مورد مسائل مختلف توضیح داده اما خود مراجع در بعضی احکام به نظر میرسه که احکامشون خلاف عقل باشه ، آیا میشه در اون زمینه ها مطابق استدلال خود عمل نمود؟

پاسخ :
در فقه (مسائل مربوط به احکام شرعی) قاعده ای ست به نام قاعده ملازمه با این عنوان که :

کلما حکم به العقل حکم به الشرع و کلما حکم به الشرع حکم به العقل

آنچه عقل بدان حکم کرد شرع هم مطابق آن است.
و آنچه شرع بدان حکم کرد با حکم عقل پی به صحت آن می بریم.

بنابراین ممکن نیست که حتی یکی احکامی که از طرف مراجع صادر می شود خلاف عقل باشند چرا الزاما باید از قاعده بالا پیروی کنند.
و اما برای پی بردن به صحت مسئله باید علل و دلایل مربوط به حکم را بررسی کرده و کاملا بدون تعصب و گرایش به نتیجه خاصی از حکم در مورد مسئله مورد نظر تأمل کرد.
لذا در واقع هیچ یک از احکام خلاف عقل نیست که خواسته باشیم در آن مورد به فتوای خود عمل کنیم و به فرض هم که مسئله ای خلاف عقل باشد باز هم با توجه به نتیجه ی پست قبل قادر به عمل به حکم خود نیستیم.

شبهه 2 :
آیا ممکن است مرجعی در مورد مسئله ی خاصی فتوای اشتباه بدهد؟

پاسخ :
اما پاسخ این مسئله با توجه به استدلالی که خودت کرده بودی ممکنه و بنابر این که انسان جائزالخطاست احتمال خطا در تشخیص حکم فی الواقع وجود دارد.
حدیثی از پیامبر (ص) هست که برای شخصی که به حکم واقع مسئله رسیده دو ثواب (پاداش مجاهدت در راه علم و پاداش رسیدن به پاسخ درست) و برای کسی که به حکم اشتباه رسیده یک ثواب وجود دارد.(که مربوط به تلاش وی در مورد یافت پاسخ صحیح است.)
بنابراین اسلام کاملاً بر اساس قاعده عقلی الزام میدارد که از مرجع اعلم پیروی نموده که احتمال خطا در او کمتر است.

نکات پایانی این بحث :


1. مجتهد چون شرایط مربوط به یافت احکام را در نظر گرفته و به پاسخ اشتباه رسیده لذا عذاب و کیفری متوجه او نیست چرا که تسلیم خداوند بوده و اشتباه او ناشی از خطای انسانی ست و نه عامدانه.


2.ممکن است مکلف با عمل کردن به آن دستور ، گرفتار اثر وضعی حکم اشتباه گردد که خداوند در حق آن مکلف این اشتباه را جبران خواهد کرد.


3.اگرچه شخص مکلف به رسیدن به پاسخ فی الواقع است لذا چون تسلیم دستورات خداوند بوده و به حکم مرجع خود عمل نموده لذا عذاب و کیفری متوجه او نیست.


4.مکلف در هیچ شرایطی حق ندارد به بهانه اینکه ممکن است فتوای مرجع اشتباه باشد به حکم خود عمل کند لذا حتی به فرض اینکه آن حکم اشتباه باشد عمل به آن حکم عذاب و کیفری در پی ندارد و هم اینکه خداوند جبران مافات آن اشتباه را در مورد مکلف انجام خواهد داد و حقی در این مورد از او سلب نخواهد شد.

53
من در مورد بدختیم خیلی مطالعه کردم

همجنسگرایی یعنی گرایش مطلق به همجنس که هیچ گرایشی به جنس مخالف ندارد
سه نوعه ترنسکشوال(مبدل پوش )هموسکشوال زنمانند هموسکشوال مردمانند

همجنسگرایی یک اختلال در هیپوتالاموس هست(بیماری)
درمان همجنسگرایی وجود نداره وهمه درمانها موقت و زود گذره
 تویه سایتی برا اینکه اعضاشو خراب کنن گفتن همجنسگران احمق بگو لواطکار یک همجنسگرا میتونه پاک باشه همجنسگرایی یعنی یک میل نه یک عمل

 تو که همجنسگرایی وبیماریت درمان نداره حق نداری هرزگی کنی مگه اونکه معلوله غریزه نداره مگه اون هرزگی میکنه؟

افراد همجنسگرا مثل من از بچگی به همجنس خود گرایش دارن
دکتر به من گفت بعضیا با فشار اجتماع وخانواده ازدواج میکنن و کارشون بادو تابچه به طلاق میکشه
کسی که توسط روانپزشک همجنسگرا تشخیص داده بشه از سریازی معاف میشه
من یک همجنسگرای پاکم وبخودم افتخار میکنم
خسته شدم از این جامعه کوفتی وقتی دارن دونفر بهم فحش میدن میخوام برم تو زمین به خودم میگم دارن حالت منو میگنا میخوام زمین سوراخ شه برم توش
 
از طرز حرف زدن توشهرمون بی آبرو شدم ازدختر پسر متلک میشنوم بعضی هم برام گریه میکنن میگن خدا دوست داره