(1394 دي 19، 21:01)سها نوشته است: [ -> ]سلام مجدد
اینو بعد از خوندن پست ها میزنم:
1- خانوم لبخند چ خوب ک حرفاتو زدی.. بگو چ کردی و چ خبر شد..
ان شاء الله ختم بخیر بشه همه چی..
ب وقتش همه چی جور میشه.. توکل کن ..
2- خدا همراهمونه من نمیدونستم اصفهانی..
3-اعلام وضعیتم میگم
سها / تا اسمان / سبز
الهی الحمدلله..
همینا..
در پناه خدا..
یاعلی.
سها جان فعلا که خبری نیست..
خودمم دیروز یه کوچول آتیشم تند بود ولی آلان خیلی خوبم..
حالا تا آخر هفته که من امتحانام تموم شه مامان شاید یه صحبتایی با بابا بکنن
سلام دخملاااااا
منم
سبزم خدارو شکر
راستی کیک یک سالگیمم گذاشتم تو شبانه روزی
هرکی میاد کادو یادش نره
راستی یه سری تجربه هم نوشتم اونجا ،اگه دوست داشتین بخونیدش
سلام
خووبین؟
باد صبا جون تبریک میگم بهت
رضوانه جون برای خودت برنامه داشته باش
حتما سرخودتو گرم کن و اصلاااااا تنها نمون
اصولا این فشارها تویه دوره خیلی شدید میشن
اگر بتونی این چند روزو مقاومت کنی، بعد راحت میشی
ذهنتو کنترل کن
هروقت فکرای .... اومد سراغت ،تو ذهنت یه شمشیر بردار همشونو تیکه تیکه کن
باور کن این خیلی جواب میده
امتحان کردما
با نشستن و دعا کردن تنها که کار درست نمیشه
از راهش باید وارد بشی
ببینم چه میکنیاااااااا
سلام
رضوانه جااان منم باورم نمیشه که الان نزدیک 100 روز پاکم
هنوز هم خیلی اوقات ممکنه اورژانسی بشم اما سعی میکنم که حواس خودمو پرت کنم و این که حسمو سرکوب کنم چون واقعا دیگه نمیخوام بشکنم
ببین عزیزم من هم از بچگی حول وحوش 6 سالگی درگیر بودم تا چند ماه پیش اما الان خداروشکر پاکم و لذتشو میبرم
اکثر اوقات هم صبح ها میام اعلام وضعیت میکنم چون باعث میسشه حس پاک بودن تو طول روز بهم القا بشه
خودت خوب میدونی که یه بچه 6 ساله با دیدن فیلم و عکس و نگاه نامحرم تحریک و ار نمیشه
اتفاقا بعدها که فهمیدم خ.ا چی هست و چقدر عمل زشتیه خودمو این شکلی و با این بهونه مجاب میکردم که نه من از بچگی درگیرم پس نمیشه و نمیتونم ترک کنم اما خدارو شکر تا الان تونستم
من حتی هنوز هم بادیدن عکس خیلی تحریک و اورژانسی نمیشم و تاالان هم فیلم بطور واضح ندیدم
پس ببین تو هم خیلی فرق نداری و همه ی اینها بهونه ها و وسوسه هایی از سمت شیطونه داره با بهانه جویی تورو به این سمت خ.ا میکشونه
(1394 دي 20، 19:29)rezvaneh نوشته است: [ -> ]سلام
دیگه روم نمیشه بگم.کلا هر وقت میام اینجا فقط میگم دعا کنید.اوضاع وحشتناکه.سه روزه شیطون بیش از حد وسوسه میکنه.دیروز بیست و چهارساعته داشتم باهاش کلنجار میرفتم.الانم وضعیتم خیلی اورژانسیه.اخه چرا انقدر به من گیر میده.خسته شدم چقدر تحمل کنم.
خب عزیزم کانون و خیلی از دوستانی که اینجا هستند هدف اصلیشون کمک به من و تو و امثال ماست
بنظرم خیلی خوبه که میای اینجا و میگی حالت خوب نیست
شاید بچه ها بتونند کمکت کنند و حالو هواتو عوض کنند
(1394 دي 20، 20:42)rezvaneh نوشته است: [ -> ]سلام.ممنون کویین جان.منم از بچگی این کارو میکنم شاید از سه چهار سالگی.اره راست میگی شیطون داره گولم میزنه ولی واقعا سخته ترک. نیست؟ کسی که الان بیست ساله داره این کارو میکنه واقعا براش سخته. نمیخوام بحث کنم میدونم داری درست میگی.هر چی بر خلاف تو میگم شیطونه که داره تو گوش من میخونه. مامانم هم میگه چی شده چرا سه روزه ناراحتی؟یعنی انقدر حالم بده که کاملا از چهرم معلومه.واقعا بیست و چهارساعته دارم کلنجار میرم خیلی سخته خیلی.
میفهمم چی میگی
اما چه میشه کرد با شکست هیچی درست نمیشه که چه بسا حالت رو بدتر میکنه
اما سعی کن مشغول انجام کاری بشی که ازش لذت ببری و بتونه حواست و پرت کنه
امیدت به خدا باشه برو ازش بخواه که کمکت کنه
حتما کمکت میکنم گلم
قران گوش کن میتونی سوره یاسین رو گوش کنی خیلی صوت قشنگی داره
ما هم حتما برات دعا میکنیم
من هم به نیت پاکیت 50 تا صلوات میفرستم
دمت گرم رضوانه جون
من فکر کنم همه فکر می کنن با بقیه فرق دارن
سلام
و واقعیت اینه ک همه با هم فرق دارن!
شرایط هر کی منحصر ب خودشه..
هان؟
یاعلی.
اینم یه صحبته
ولی من فکر کنم اونا که بچه بودن و مظلوم رو خدا بیشتر کمک می کنه تا اونا که بزرگ بودن و ظالم
ب نظر تو میشه ک خدا فرق بذاره بین بنده هاش؟
تو حالت عام همه برابرن پیش خدا..
اما خب با کسب ی سری ویژگی از رتبه عام بالاتر میرن بنده ها و بهره مندیشون بیشتر میشه..
هان؟
یاعلی.
منظورم اینه که با اونا که بچه بودن یا نادونی کردن بهتر راه میاد
به قول تو امتیاز بهشون می ده
ولی با اونایی که روداری کردن ...