سلام
اینجانب نیز بدین وسیله مراتب عذرخواهی خودم رو به اطلاع همه میرسونم..
عذر خواهی بابت وقت کمی که برای گروه میذارم..
خواهش میکنم ببخشین......
و پانیذ جون تقصیر منه که فراموش کارم...
میخواستم تو رو بکنم سرپرست یه قسمتی...ولی بعد از اینکه با سایر مدیرا مشورت کردم ...کلا رای بر این شد که لازم نیست که تاپیک مورد نظر سرپرست داشته باشه...
و چون اصل مطلب منتفی شد منم یادم رفت به تو توضیح بدم...
آقا شرمنده......
و یه نکته
ببینین الان من و مهتاب و هورا به فاصله کم اومدیم و اعلام حضور کردیم..حالا هر کدوم به یه شکل..
باور کنین من هر روز افراد آنلاین اون روز رو چک میکنم..به چند دلیل...
و میبینم که مثلا نگار نیلو لیلا رها و حتی هورا ومهتاب و خودم آنلاین بودن و بودیم اما هیچ چیزی توی گروه گفته نشده...
مهتاب و هورا رو نمیدونم..
اما من انگیزه ام کم میشه..
مثلا من یه سوال میپرسم فقط دو نفر جواب میدن در حالی که میدونم لااقل 5 نفر از گروه اون روز کانون بودن..
میبینم مثلا یه دوستی میشکنه اما هرچی میگی خب دلیلتو بگو..کاملا ساکته..
و نهایت دلیلی هم که مطرح میشه همون قبلی ها هست...
واقعا این بده...این یعنی من همون ره رو تکرار کردم..این یعنی من هیچ تغییری به روش مبارزه ام ندادم...
خب اینجا من به عنوان حامی چی کار میتونم بکنم؟!
از خودم ناامید میشم...
من همون اول هم گفتم ممکنه یه راه کاری که واسه من بن بست بوده بشه چراغ واسه یه کس دیگه...وگرنه من اصلا از شکنجه کردن کسی لذت نمیبرم...یا قصد ندارم کسی رو مسخره کنم ..
اعتقاد من اینه که وقتی داری یه چیزی رو برای کسی تعریف میکنی خواه نا خواه کمی میای بیرون از دایره ای که توشی وبه همون نسبت هم کلی تر نگاه میکنی...
اینطوری میتونی جزییات بیشتری رو ببینی و به نقات ضعف و قوت وافق بشی..
یه چیزه دیگه....یه بار یکی از بچه ها میگفت گروه ما فقط از هم احوالپرسی میکنیم..
اون پست و انتقاد رو خیلی از بچه های گروه خوندن اما هیچ کس اعتراض نکرد...
خب من قاعدتا برداشت کردم که با اون دوستمون موافقین دیگه...غیر از این میتونست باشه؟!!
از بهار معذرت میخوام که هیچ راهکاری بهش ندادم و هیچ توضیحی ندادم...
دلیل دارم که تو فرصت خودش براش توضیح میدم..
تواب خیلی عالی داره پیش میره ..
من انتظار دارم به بچه ها کمک کنه...خیلی هم خوب فعالیت میکنه..
بهار تاپیکش رو خیلی عالی داره میبره جلو...
و مریم هم که کم پیداست و البته همچنان با روش خودش داره پیش میره..
رها سکوت خیلی بدی داره..من نگرانشم..
پاییز جون شما هم تو گروه ساکتی و البته میدونم که تو هم دلت نمیخواد در مورد جزییات توضیح بدی...
اما عزیز من و بقیه دوستان...اگر تا حالا از راهی که رفتین نتیجه ی دلخواه رو نگرفتین ..خواهش میکنم یه تجدید نظر و یه برگشت به عقب داشته باشین تا ببینین کجا رو باید درست کنین..
راهی که تا حالا نتیجه نداده خب حتما یه جاش ایراد داره دیگه...نه؟
و سانی گلم ..
من همیشه اسمت رو تو لیست غایب ها میآوردم....خیلی ناراحت شدم که شکستی و آرزو میکنم که برگردی دوباره..
قبول دارم که غرور مثه صاعقه میمونه....
نمیخوام اصرار کنم به اومدن و موندن تو کانون ..اما گاهی فقط به جهت یادآوری عهدت بیا..این میتونه بهت کمک خوبی بکنه...
ببخشین که پر گفتم..
درپناه امن یاد خدا؛ایام به کام..یاعلی.