(1392 مهر 23، 1:42)می توانم نوشته است: [ -> ]لحظآتت بحرانیه
درد مشترک کانونیاس
مدیریت بعدازشکستودیدی؟
تواوژآنسه
تالار خوبیه
میتونی فیلم یا کارتون ببینی تا خوابت ببره؟یاباگوشی رادیویااهنگ گوش بدی؟
فکر کردنو بذارواسه فرداالان بدنت خیلی اذیت شده نیازبه استراحت داره
صورتتو با اب خنک بشورتاچشمات کمتر پف کنن فردا
ممنون می توانم جون که جوابمو دادی دیشب واقعا خیلی حالم بد بود
از دست خوذم واقعا عصبانی بودم و خسته شده بودم
دلم میخواست بیام اینجا و بگم آخه این مشکل رو نمیشه به کسی گفت
واقعا راحت شدم وقی اومدم گفتم و حرف زدم ممنون که دیشب جوابمو دادی
دعا میکردم یکی از دخترای کانون اون موقع بیاد
[quote pid=285223 dateline=1381824061]
سلام آنی جونم..
کارخوب و بجایی کردی که اومدی اینجا و حرف دلت رو گفتی..
درباره عصبی شدنت باید بگم که عادی هست و علتش فکر کنم این باشه که خودت رو واسه ی شکست یا لغزش احتمالی آماده نکرده بودی..
درسته هدف ااینجا ترک برای همیشه هست..اما دخترگل قرارنیست راه رو یک شبه طی کنیم..
همه اونایی که ترک کردن و باموفقیت ازاینجا رفتن هم دچار ی همچین حالت هایی میشدن
پس شما باید همه تلاشت رو بکنی که نشکنی واگه این اتفاق افتاد دیگه افتاده..اصلا دربارش خودت روسرزنش نکن وکاملا خودت رو دریک شرایط آروم قرار بده
اما دقت کن!!! جوری نباشه که این بی تفاوت بودنت شکست های دیگه ای روهم به دنبال بیاره..
همین که گفتی ناامید نیستی این خودش ی امتیاز عالی هست که میتونی
وقتی ی کم آروم شدی..و دیگه عصبانی نبودی..حتماحتما دربارش فکن کن که چرا این اتفاق اقتاد دنبال عوامل شکست حتما حتما برو..و به یک نتیجه ای برس..و بعد باتوکل به خدا و امیدواری..اقدام کن به ازبی بردنش!!
خسته نشو!!دنبال راه های زیادی برو..شک نکن آنی جون راه رو پیدا میکنه..فقط صبور باش"دیرو زود داره اما سوخت وسوز نداره..
امیوارم حرفام رو بخونی
و موفق باشید
[/quote]
ممنون گلی خانوم
حرفای شما رو خوندم و واقعا ممنونم که کمکم کردید
اره ناامید نیستم ولی بعضی وقتا واقعا کم میارم
دارم سعی میکنم دلیل شکست ها مو بفهمم و از این به بعد بیشتر مواظب باشم
بازم ممنون حرفات خیلی خوب بودن