(1392 خرداد 4، 22:54)hf.zahra نوشته است: [ -> ]من می خواستم کلا از کنارش بی سر و صدا رد شم و هرجور نفس بدفرما می خواد باشم
چشمم روشن
مگه من میذاشتم؟
خدا رو شکر که اومدی
به یاد حق
بیا اسمتو بنوییییییییییییییییس
نقل قول: آقا من سیستم بدنم ویروسی شده الان دقیقا سایز چشمام این حالتی شده
چرا سنا؟
.............
امیدوارم دل هممون پر از آرامش باشه
سلام بر دخترای گل!!خیلی وقته اصن سر به اینجا نزدم..شمام که اصن احساس نکردین نه؟
منم تو اون لیست پاک عید تا عید هستم به امید خدا...
انشالله که همگی موفق میشیم
فاطمه جون خیلی خوشحالیم که در کنارمون هستی.
انشالله زود زود به هدفت برسی.
...
میگم اینجا چقدر خلوت شده از وقتی ختم صلوات تموم شده ها
برنامه ی دیگه ای نداریم؟؟
الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ (82)
آنها كه ايمان آوردند، و ايمان خود را باشرك و ستم نيالودند، ايمنى تنها از آن آنهاست; و آنها هدايتيافتگانند(انعام ،82)
(1392 خرداد 7، 19:15)..:: KiMiA ::.. نوشته است: [ -> ]کسی از مریم.. خبر داره؟
چند روز پیش باهاش حرف زدم
حالش خوبه . همین دور و وراست
. اما افتخار نمیده بهمون که ببینیمش!
سلام گلای نسیمی:22:
خوبید؟خوشید؟چه خبرا؟
امتحانا تموم نشد؟؟
ایششالا که همرو عالی پاس کنید
کنکوریامون در چه حالن؟
ایششالا که بهترین رتبه ها واسه کانونیا باشه
براتون مخصوص دعا میکنم
آخه ما که به پاکیمون اهمیت میدیم؛خیلی حیفیم باید بهترین امتیازها و موفقیت ها واسه ما باشه
.
.
.
اینجا خیلی ساکت شده
مسئولین لطفا رسیدگی کنید
بابا یه ختمی یه صلواتی یه برنامه ای چیزی
نسیمیا کجایید؟
دلمان گرفت
.
.
.
.
سنا جوون چشمت خوب شد؟:x
دو خانوم متشخص در کانون گم شدن
کسی سراغی نداره؟:-??
بارونی مریم هوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
تقدیم با عشق
نقل قول: .
سنا جوون چشمت خوب شد؟
خوب نشدکه هیچ اون یکی چشمم هم درگیر شد.
البته یکمی بهتر شده از قبل. لااقل الان چشمام سایزشون یکی شده زیاد جلب توجه نمیکنه!
شبیه ژاپنی ها شدم
بازم خداروشکر .زود خوب میشم انشالله
بارونی انگار رفته سفر.
نقل قول:
میگما من آرزو به دل موندم که توی این نسیم همگروهی داشته باشم
عزیزم بیا تو گروه خودمون
.حامی مون هم بارونی جونه.
(1392 خرداد 7، 20:49)سنا نوشته است: [ -> ]نقل قول: .
سنا جوون چشمت خوب شد؟
خوب نشدکه هیچ اون یکی چشمم هم درگیر شد.
البته یکمی بهتر شده از قبل. لااقل الان چشمام سایزشون یکی شده زیاد جلب توجه نمیکنه!
شبیه ژاپنی ها شدم
بازم خداروشکر .زود خوب میشم انشالله
بارونی انگار رفته سفر.
من دبستانی که بودم ،خیلی گچ میرف تو چشم،شما سنت قد نمیده،،اونموقع ها هنوز ماژیک مد نشده بود،بجای معلم من گچ تخته میخوردم(الان فهمیدید چقد زرنگ بودم من؟)
خلاصه خیلی چشمام عفونت میکرد
ازین پماد بتامتازونا میمالیدم شبا
خوب میشد
سنا جوون الان ژاپنی بودن کلی کلاس داره
نمیبینی چه پیشرفتشون ثانیه ایه
یعنی من یه 1000 تایی مقاله دانلود کردم یه 800تاش ژاپنی بوده
ایششالا زودتر خوب بشیو بشی همون ایرانی خوشگل خودمون
نبود بچه ها واقعا احساس میشه
ایششالا هرجا هسن شادو سلامت باشن
می توانم جوونم
تلاش فقط نصف کاریه که ما برای رسیدن به اهدافمون باید انجام بدیم
نصف دیگشم مثبت اندیشی-توکل و امید بخداست
(1392 خرداد 7، 22:05)می توانم نوشته است: [ -> ]توکل؟امید؟تلاش؟مثبت اندیشی؟ایمان؟
اینا همش دیگه افسانه است
برای من
افسانه ایه که به گوش مرده بخونن
شاید خیلی ناجنسی بخواد گفتن این حرفا
اما قصدم خالی کردن دل کسی نیست
واقعیت حالمه
ببخشید ک از اون حرفایی نیست ک هی میگفتید چرا گفته نمیشه تو نسیم حرفی
از اون حرفا نیست ک دلتون بخواد یکی بگه تا اینجا از سوت و کوری دربیاد
ببخشید منو
می توانم جوون نسیم جای باهم بودنه اینکه ما اتفاقاتمونو بگیم گاهی انرژی بدیم و گاهی از دیگران انرژی دریافت کنیم
آجی جوون منم یه زمانی فکر میکردم اینا افسانه است تا اینکه یه روز باخودم فکر کردم من تو زندگی دوراه بیشتر ندارم
اول:با توکل امید انرژی مثبت و با لبخند به تتتتتتتتمامی امورات زندگیم نگاه کنم و در مقابل حوادث و شکستها نشکنیم
دوم:با نا امیدی با عصبانیتو ناراحتی با بی اعتقادی به تمممممممممممممامی اموراتم نگاه کنم و همینطور عمرمونو سپری کنیم
نتیجه ی جفتشونو بررسی کردم،با خودم گفتم اگه دومیو انتخاب کنم فک میکنی به کسی برمیخوره؟فکر میکنی مشکلات تموم میشن؟فکر میکنی خدا دلش میگیره یهو دنیارو برامون گلو بلبل میکنه؟فکر میکنی نصیبت چی میشه؟
دومیو خیلیا در پیش گرفتنو با افسردگی هم مردن بعد مردنشونم هم یه مشت آدمم اومدنو گفتن بیچاره از زندگیش خیری ندید
همین تنها جمله ای که نصیب میشه همینه بیچاره
یه بار فکر کنم حدودا 5 سال پیش وقتی همینطور به مسائل زندگیم داشتم با ناراحتی و نا امیدی و عصبانیت و سسسسسسسسسخت نگاه میکردم، داداشم بهم گفت،40 سالت که شد به اینکه یه روز دنیارو انقد جدی گرفته بودی میخندی
جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا اگه این اتفاق بیوفته جز حسرت چی نصیبمون شده؟
تو مسیر زندگی احتیاج به دویدن نیس یه راه رفتن ساده هم مارو به مقصد میرسونه
اتفاقایی که برامون شدن هیولا کی میدونه شاید تبی هستند که بجای مرگ بهمون داده شده
اشکال همه ی ما اینه که عجول بار اومدیم و صبور نیسیم
برای رسیدن به خواسته ها صبور باید بود میدوییم که به کجا برسیم؟!!!!!!!!!!!!!!
به خودمون فرصت بدیم و اگه تو یه بخشهایی از زندگیمون نا موفق عمل کردیم،اگه شرایط برامون اونجور که باید جوور نیس،بگیم فدای سرم،من هنوز زنده ام و سالم دوباره از نو همه چیو میسازم
کور خوندی زندگی من بیدی نیسم که با این بادا بلرزم من اشرف مخلوقاتم،من تورو رام میکنم
گاهی از خودم میپرسیدم آخه خدایا مورچه رو مثلا واسه چی آفریده؟اگه نبود مثلا به کجای دنیا بر میخورد؟
ولی نگاه به زندگیه همون یه مورچه که هرگز تا آخرین لحظه ی عمرش نا امید نیس و آروم و آهسته و صبورانه هزار بارم شکست بخوره باز پا میشه شاید تا حالا زندگیه ککککککککلی از آدمهارو متحول کرده
کاش یه کم از محیط زندگیمون و اتفاقات زندگیمون که هیچکدوم تصادفی پیش نیومدن درس بگیریم
می توانم جوون به تک تک جملاتی که گفتم اعتقاد دارم با تممممام وجودم و اولیو انتخاب کردم
انتخاب اولی یعنی قدردان بودن در مقابل خدا،یعنی دوست داشتن خدا یعنی امید به رحمت بی انتهای خدا
یعنی باور اتفاقات خوب
یعنی بهترین روزهای زندگی هنوز نیومده منتظرش باشیم