سلام لیا جانم
دوشب پیش همین اتفاق برام افتاد..و دوماه پیش.. و یک بار هم یک سال و نیم پیش .(بقیشم تاریخهاش یادم نیست).. یه خواب کاملا جنسی داشتم ..... یه چیزی تو مایه ی محتلم شدن اقایون و تازه خیلی رویای بدی بود...
یکم راجع بهش که سرچ کردم .. دیدم این خواب ها طبیعی نیستن.. طبق گفته علمای ما ( توی سخنرانی راعفی پور شنیدم) این خواب ها خواب های شیطانیه... و عادی نیست.. اگر قبل از اذان صبح هم باشه که نور علی نور
و حتی گاهی ممکنه درمورد محارم این خواب ها دیده بشه...و روح و روان ادم رو نابود کنه چون این خواب ها معمولا به یاد ادم میمونن.. و فراموششون نمیکنی
قبل از خواب 4 قل. ایت الکرسی و صلوات رو باید بفرستید ... و یه دعای مخصوصی هم داره برای خوندن... باطهارت هم بخوابید که چه بهتر...
(1399 فروردين 25، 10:13)لئا نوشته است: [ -> ]سلام دخترا خوبین؟
دیشب 12:30 خوابیدم بعد ساعت 2:44 بود از خواب پریدم خواب وحشتناک دیدم پسرا بهش میگن حمله شبانه
راستش تو همین مدتی که پاک بودم نه فیلم نه تخیل نه هیچی خیلی مراقب افکارم بودم
نمیدونم این خوابه چی بود
خیلی حس بدی داشتم الانم دارم
وسوسه نیستا
یه جوریم
انگار یکی بهت دست زده باشه
به نظر من وقتی آدم نمی تونه علت و تعبیر خواب رو پیدا کنه و ازش سر دربیاره، بهترین کار اینه که بهش فکر نکنه
راستش من وقتایی که خیلی تحت فشارم از خدا میخوام تو خواب تخلیه بشم ولی جالبه هرگاه خواب جنسی میبینم از ترس خ ا از خواب میپرم یعنی تو خواب هم هوشیارم لامصب نمیذاره
(1399 فروردين 26، 12:04)شادن نوشته است: [ -> ]راستش من وقتایی که خیلی تحت فشارم از خدا میخوام تو خواب تخلیه بشم ولی جالبه هرگاه خواب جنسی میبینم از ترس خ ا از خواب میپرم یعنی تو خواب هم هوشیارم لامصب نمیذاره
بهتر که نمیگذاره
منم از خدا خواستم
یه وقتایی هم وقتی بیدار شدم دیدم
بله کار از کار گذشته
ولی واقعا بعدش حس پشیمونی اش خیلیه
بازم آدم خودشو مقصر میدونه
(1399 فروردين 25، 10:13)لئا نوشته است: [ -> ]سلام دخترا خوبین؟
دیشب 12:30 خوابیدم بعد ساعت 2:44 بود از خواب پریدم خواب وحشتناک دیدم پسرا بهش میگن حمله شبانه
راستش تو همین مدتی که پاک بودم نه فیلم نه تخیل نه هیچی خیلی مراقب افکارم بودم
نمیدونم این خوابه چی بود
خیلی حس بدی داشتم الانم دارم
وسوسه نیستا
یه جوریم
انگار یکی بهت دست زده باشه
لئا جان منم اکثر مواقع خواب جنسی میبینم،ب خصوص خواب های خیلی زشت ک اصلا تمام روزم و خراب میکنه .
مثلا نیم ساعت ظهر میخوابم خواب ک میبینم تا شب حالم خرابه .
من سرچ ک کردم قبلا نوشته بود ب خاطر فشار هستش و طبیعی هست .
و اینکه وقتی میبینی یعنی اون تصاویر دارند از ذهنت پاک میشن و این باعث میشه خواب ببینی و از این حرف ها .
ولی خب من دفعه پیش ب خاطر همین خواب شکستم
ب نظر من تنها راه حل اینه ک فعالیت روزانه ت انقدر زیاد شه ک از خستگی بخوابی و ب عبارتی بیهوش بشی .
سعی کن بیخیال باشی.
منم اکثر مواقع میبینم
(1399 فروردين 26، 12:04)شادن نوشته است: [ -> ]راستش من وقتایی که خیلی تحت فشارم از خدا میخوام تو خواب تخلیه بشم ولی جالبه هرگاه خواب جنسی میبینم از ترس خ ا از خواب میپرم یعنی تو خواب هم هوشیارم لامصب نمیذاره
ن دیگه؟!!!!
تعجب کردم از این پست .
پ ن:دوستان من پیگیر رمز شدم سها جون گفتند ک از کویین بگیریم ،اگر حرفی بود ک تو نسیم نمیتونستید بگید رمز و بگیریم و اونجا درموردش حرف بزنیم .
ب خصوص اینکه گاهی اوقات ی حرف هایی هستند ک فشار خیلی زیادی ب آدم میارن و ادم از خجالتم نمیتونه بگه
رمز دارشو مدیر ها هم نمی بینن یعنی
تعجب نکن آتریساجون
احتلام که دست ما نیست ی راه طبیعی برای تخلیه اس من واقعا گاهی اوقات دلم میخواد تخلیه بشم ولی بعد خواب یادم نیاد خوابه رو و تو خوابمم محارم و اینا نباشه یعنی مثلا همسر شرعی داشته باشم متاسفانه تو همش ارتباطه گناه آلوده ینی تو خوابم اینو متوجه میشم
همین باعثمیشه با حال بد بپرم از خواب نمونش امروز عصر که خواب دیدم و پریدم از خواب حالمم بد شد
(1399 فروردين 26، 21:10)شادن نوشته است: [ -> ]تعجب نکن آتریساجون
احتلام که دست ما نیست ی راه طبیعی برای تخلیه اس من واقعا گاهی اوقات دلم میخواد تخلیه بشم ولی بعد خواب یادم نیاد خوابه رو و تو خوابمم محارم و اینا نباشه یعنی مثلا همسر شرعی داشته باشم متاسفانه تو همش ارتباطه گناه آلوده ینی تو خوابم اینو متوجه میشم
همین باعثمیشه با حال بد بپرم از خواب نمونش امروز عصر که خواب دیدم و پریدم از خواب حالمم بد شد
من خواب هام خیلی زیاد هستند اما نمیدونم : ) راستش خیلی خواب های چندشی هستند ..گاهی تعجب میکنم ک چطور میتونم این خواب هارو ببینم اما تا حالا راستش دلم نخواسته .
ی چیزی میخوام بگم میترسم آقایون ببینند خجالتم میشه : )
من تاحالا برام پیش نیومده تو خواب چنین چیزی..فقط کابوس میبینم.حتی تصاویر پ و رنی رو هم ک نگاه کردمم نمیبینم...ی چیزهای بدی میبینم ک ترسناک هستند...
هیچیدیگه تقوای الهی فعلا پیشه کنیم
ی خاطره بگم
اون اوایل ک اومده بودم کانون قوانین و تاپیکها رو نمیشناختم هربار سر از ی جا در میاوردم بعدها متوجه شدم چندبار رفتم رهروان
چقدرم ضایع بوده اسمم اون پایین مشخص بوده یکی هم نیومد به من تذکری چیزی بده بگه خواهر جم کن خودتو
کلی طول کشید تا فهمیدم تو کانون چی به چیه
یادمه من تا ی مدت گیج بودم تو هر صفحه ای میرفتم بوک مارکش مژیکردم ک بعدا باز پیداش کنم بعد فردا سر از ی صفحات دیگه در میاوردم نمیفهمیدم قبلیا کجا رفتن و اصلا من چطوری اومدم تو این صفحات
اون تاپیک رهروان هم کلا منگ بودم نمیدونستم کجاست چرا این حرفارو میزنن
حتی یادمه تو نسیم ی درددل کردم بعد ی اقا اومد پروفایلم بهم راهکار داد دیدم یکی از خانمهای مدیر ک اسمشو یادم نیست بهش تذکر داده بود ک نسیم دخترونه اس شما چرا اصلا وارد اونجا شدی که بخوای تو پروفایل راهکار بدی
اونحا من کشف کردم پس دو گروه جداگانه دختر و پسر داریم و احتمالا انچه ک دیده بودم مربوط ب پسرا بوده
(1399 فروردين 27، 6:53)شادن نوشته است: [ -> ]یادمه من تا ی مدت گیجبودم تو هر صفحه ای میرفتم بوک مارکش مژکردم ک بعدا باز پیداش کنم بعد فردا سر از ی صفحات دیگه در میاوردم نمیفهمیدم قبلیا کجا رفتن و اصلا من چطوری اومدم تو این صفحات
اون تاپیک رهروان هم کلا منگ بودم نمیدونستم کجاست چرا این حرفارو میزنن
حتی یادمه تو نسیم ی درددل کرذم بعد ی اقا اومد پروفایلم بهم راهکار داد دیدم یکی از خانمهای مدیر ک اسمشو یادم نیست بهش تذکر داده بود ک نسیم دخترونه اس شما چرا اصلا وارد اونجا شدی که بخوای تو پروفایل راهکار بدی
اونحا من کشف کرذم پس دو گروه جداگانه دختر و پسر داریم و احتمالا انچه ک دیده بودم نربوط ب پسرا بوده
خوبه ک : )
الان یادت میوفته خندت میگیره،خاطره هستند.
من داشتم پست هام و نگاه میکردم دیدم خدایا من چجوری اوایل ورود ب کانون پست میزدم.همه صمیمانه و خیلی دوستانه .چون اولش ک وارد اینجا بودم زیاد ب جو آشنا نبودم و البته یادمه ک اونموقع دوران طفولیتم بود زیادی شاخ بازی درمی آوردم : )
بعدش یاد گرفتم ب جای تو شما بگم و حدوحدودی داریم .
ولی الانم یادم میوفته خجالت میکشم : )
-----
راستش ساناز ب گزینه ی خوبی اشاره کرده بود،اینکه نسیم خیلی ساکته و رهرروان همیشه جزو آخرین ارسال هاست .من حتی دقت میکنم عضوهایی داریم ک فقط میان رهروان پست میزنند.
درسته دخترهای کانون کم هستند اما نسیمم تاپیک خوبیه قبلا هم شلوغ بودها ولی یهویی رفتند.
مثلا من گهگاهی خیلی دلم برا چیکا یا میتوانم تنگ میشه ..یا بقیه کسانی ک میشناختم .
عاغا نرید خونه بخت مارو از یادتون بره هااا
------------------
ی چیزی بگم .
راستش من بعد هرنمازی ک میخونم اول سوره توحید بعد آیه الکرسی بعدم تا جانماز و چادرو و ایناذو جمع کنم پشت سرهم تا ده تا سوره ناس میخونم .
امروز صبح خوابم برده بود ،خواب دیدم تو اتاقم آتیش هست بعد خیلی نزدیکمه .منم انگار بختک افتاده روم نمیتونم تکون بخورم .اما از شیشه جلو (اتاقم میز شیشه داره ) خودم و میبینم ک انگاری آشفته م و همش جیغ و داد میزنم و اینور و اونور تکون میخورم .ولی فقط تو شیشه تصویرم تکون میخوره من خودم لمس موندم .
سه تا سوره ناس با صدای بلند خوندم تو خواب یهویی انگار آزاد شدم .هنوزم صدای خوندم ک ناس میخوندم تو گوشمه .عجیب ترسیدم .
بعدشم از خواب پریدم .
خیلی عجیب بود ،یادم مونده
من با ی بازدید تو هفته کل تاپیک هارو جابجا میکنم الان وضع چیه
چیکار کنم
منکه زدم غیرفعال ببینیم چ میشه
اصلا خودت بگو آتریسا
این چه وضعشه پیامت بسته است
(1399 فروردين 27، 20:43)مهرخدا نوشته است: [ -> ]اصلا خودت بگو آتریسا
این چه وضعشه پیامت بسته است
مهری میبینی چقدر شلوغ میکنم؟پیامم و بستم کمتر پیام ردوبدل کنم اما باز نمیتونم خودم و کنترل کنم: )
الان باز میکنم ،نزن من و : )
راستش از خدا ک پنهون نیست از شما چ پنهون امروز ی شخصی بهم پیشنهاد داد برای تنظیم خوابم ی راهی و امتحان کنم از صبح ک دیر بیدار شدم تموم تایم هام بهم ریخت و اصلا نتونستم پیگیر باشم و از ی طرفم بی حال موندم .
چندروزه هم نتونستم بیرون برم و دارم خفه میشم اینطور شده انرژیم و آوردم کانون