سلام
ماشالله ماشالله چشم نخوریم ایشالا
(1393 شهريور 13، 14:05)Judy Abbott نوشته است: [ -> ]سلام سنا خانم. خيلي ممنون
فقط ميخاستم بدونم مورد داشتين ك بدون شكست ترك كنن؟
من ميخام ايشالله بدون شكست ترك كنم
نميدونم اصلا ميشه يا نه؟!
جون من ماهي دو يا سه بار بيشتر خ.ا نميكردم ب طور معمول؛ مكر اينكه خيلي از نظر روحي تحت فشار باشم ك متاسفانه با اينكار خيلي بدتر ميشد حالم.
و سوال ديكه اينكه من الان جلوي خيال بردازي هامو كرفتم نميدونم اين كار سركوب محسوب نميشه؟ يا واسه ما ك ميخايم ترك كنيم ضروريه؟
سلام گلم
چرا که نداشتیم
از مسابقه ماهانه مرمر بانو ، سمیه بانو اگه اشتباه نکنم از وقتی اومدن کانون شکستی نداشتن
ان شاء الله که میتونی
چه خوب که رکورد خوبی داشتی ، پس ان شاء الله حتما میتونی با تلاش و پشتکار بهتر و بهتر بشی
و جلوی خیال پردازی های بیخود و بیهوده رو باید گرفت ، هیچم سرکوب نیست هم لازمه هم ضروری
(1393 شهريور 13، 18:05)maryam_kab33 نوشته است: [ -> ]سلام
بچه ها خیلی واسم دعا کنید میترسم نتونم مقاومت کنم و شکست بخورم
داره تعداد روزای خوبم زیاد میشه دوس ندارم شکست داشته باشم
مریم جان قوی باش
زیاد به خ.ا و شکست فک نکن سعی کن به بقیه ی ابعاد زندگیت توجه کنی و سعی کنی تو اونا پیشرفت کنی
اونوفت این مشکل هم خود به خود حل میشه
برنامه ریزی یادتون نره بچه ها
ترک خ.ا فقط با اصلاح سبک زندگی امکان پذیر میشه نه به تنهایی
(1393 شهريور 13، 21:59)گلبرگ نوشته است: [ -> ]گلبرگ می خونه شما بگین ماشاالله
با همراهی گلهای نسیم
ماشالا به جووووووووووووووووووووووودی
ماشالا
ماشالا به مرررررررریم
ماشالا
ماشالا به ن سیییییییییییییییییم
ماشالا
ما قهرمانیم و قوی و برنده
ما شير زن جنگیم
گلبرگم
جمله آخرت تصحیح فیمینیستی شد !
راستی بهار بانوی خودمون هم از بار دومی که اومده کانون پاک بوده حدودا 6 الی 7 ماهی فک کنم بشه درسته؟شایدم بیشتر
بار اولش رو نمیدونم چون کانون نبودم
از تجربیاتش استفاده کنید
جودی جون پیشاپیش جشن 10 روز پاکیت مبــــــــــــــــــــــــــــــــــارک
مرسی بهار جون ، قشنگ تر شد
ان شاءالله جودی قهرمانمون میان و سفارشاشو میدن
فقط گلای نسیم در جریان باشن یکی از هدیه هایی که ایشون دوس دارن
موقع قهرمانی همراه خودشون داشته باشن
اینه
فردا موقع کادو دادن یادتون باشه
من عذر خواهی می کنم همین جا از جودی عزیزم
فکر می کردم جشنشون امشبه ببخشید
ان شاءالله با تلاش خودمون و همت و پشتکار
و البته هوشیاری و غفلت نکردن
هممون به این پاکی ابدی و رهایی می رسیم
هممون آرزومونمونه
خیلی قشنگه حتی تصورش
فقط به امضای گلبرگ کافیه نگاه کنین
اثر انگشتتون ( همه ی گلای نسیم ) رو یادتونه؟
قدم گذاشتین به این بهشت یعنی انگشت زدین و پاش سخت و محکم وایسادین
به لینک امضامم توجه خاص کنین
(1393 شهريور 13، 23:33)سنــا نوشته است: [ -> ]...
بار اولش رو نمیدونم چون کانون نبودم
بار اول به مدت 4 ساااااااال عضو کانون بودم هی درجا زدم.
.:smiley-yell:
یعنی میرفتم جلو یکم ...بعدش شکست ...باز یه مدت پاکی و باااز سقوط!!
بارها بریدم ...
ناامید شدم...
امیدوار شدم ...
بااین همه شرکت داشتم تو مسابقات ترک ..
یکی یکی و کم کم اما پیوسته میرفتم جلو. .
ده روزه...
بیست روزه. .
و ماهانه رو هم پاس کردم...
تا بهترین ها رسیده بودم یه بار ...
و اونجا چند ماه پاک موندم ..
اما باز شروع شد..
شکست پشت شکست. .
تا اینکه
یک و نیم سال پیش...
یه جور دیگه اینبار از خواب غفلت بیدار شدم ..
سرم خورده بود به سنگ ..
خلاصه خرداد پارسال بود فکر کنم که برگشتم...
اینبارقبل اینکه برگردم کانون اتمام حجت کرده بودم با خودم
که دیگه بسسسسسسه!
کلا گفتم یا مرگ یا پاکی
نتیجه اش این شد که بجز یه مورد اون اوایل اش بعدش دیگه لغزشی نداشتم شکر خدا
ولی هنوزم حواسم هست...
چون شیطون همیشه با آدمیزاد همراهه ...
همونطور که خدا از رگ گردن نزدیکتره...
الانم سمت چیزای خطری نمیرم چون میدونم بعدش نمیشه جمش کرد
خب من اينجا بايد سفارش بدم؟!
اماده اين تابكم؟ لطفا يادداشت كنين
خوشخطم بنويسين جيزي از قلم نيوفته
من فقط خوردني ميخام. شكلات؛ كيك؛ شيريني باي سيب؛ قطاب قتاب غطاب يا غتاب نميدونم فك كنم اوليش درسته؛
كوفته تبريزي خيلي دوس دارم البته بر از زرشك باشه و ترش؛ لازانيا؛ ساندويج زبون كاو با خيارشور و كاهو؛سالاد ماكاروني؛ ميكو و ماهي هم خيلي دوس دارم؛فسنجووووووووون؛كيكش بزرك باشه لطفا و شكلاتي يا توت فرنكي؛ اينم ميبرم با خودم
بوووسمم بكنين؛ از كيكم ب هيجكس نميدماااااا همش مال خودمه
ده تا ابنبات جوبي و باستيل خرسي هم ميخام
ب سنم نكاه نكنين؛ كودك درونم متاسفانه و يا خوشبختانه ب شدت زندست؛ و هميشه اون كمكم ميكنه تا ب خ.ا فكر نكنم. از اون كلاه بوقياهم بزارين دوس دارم.
لطفا حتي جوراب مشكي هم نبوشين واسه جشن من؛از مشكي بدم مياد؛ادمو ياد قرض و قسط ميندازه
خب فعلا همينا بود باز يادم اومد جيزي ميام ميكم
بچه ها حواستون باشه
جودی تو کاپ طلایی ثبت نام نکنه
بابت ده روز این همه جایزه می خواد بابت صد روز باید کل سویتای نسیم حیاتو بفروشیم خرج جشن ایشون بکنیم
راستی من دارم می رم سفر
جاش شما خالی می رم شمال بابلسر جیگر خودم
شمام خوش بگذرونید
در ضمن چون نمی رسم بیام اعلام وضعیت از تو مسابقه ی همگانی اومدم بیرون ولی حواسم به خوش گذرونی و اینا هستش
سلام بچه ها. من حالم زیاد خوب نیست. ده روزه پاکم. (البته تو مسابقه روز هفتمم هست)
ولی انقدر خطا کردم که از خودم میترسم.
من میشه گفت تنها زندگی میکنم و تنهایی کلافه ام کرده. توی این ده روز با وجود اینکه باید به خاطر تلاشم حالم بهتر باشه اما حالم بده و تمام مدت بغض دارم. نمیدونم دلیلش چیه . نه با کسی حرف میزنم، نه درست حسابی غذا میخورم... میترسم اینجوری پیش برم، تحت فشار باز بلغزم. البته خدارو شکر تو این مدت اجازه ی وسوسه و حتی فکر کردن بهش هم به خودم ندادم . ولی حال روحیم اصلا خوب نیست و کلافه و عصبی ام. به نظرتون چیکار کنم?
بشین کارتون ببین
فروزن
من ِ شرور
دانشگاه هیولاها
و ...
اره مهنام جان
خودتو مشغول نگه دار
این انیمیشن هایی که میتی گفت رو هم ببین
اگه تنهایی اذیتت میکنه سعی کن بیشتر با بقیه باشی
ما هم برات دعا می کنیم
تو خیلی قوی هستی مگه نه؟
سلام سلام سلام به خانومای گل نسیم حیاتی.خوبین؟خوشین؟سلامتین؟
غرض از مزاحمت خانوما من دچار دو مشکل بزرگ شدم و اومدم اینجا که ازتون کمک بخوام.لطفا نظر ها هم زیاد باشه چون مشکلم اساسی و حیاتیه برام:
1.من کنترل ذهن اصصصصصصصصصصصصصلا ندارم و نمیدونم که کلا چجوری این ذهن لامصبّو کنترل کنم(ببخشید یکم ازش عصبانیم:smiley-yell
شما چطور این کارو میکنید؟
2.خب توی اولین ارسالم به کانون گفتم که پسری رو از خدا خواستم که به عنوان شوهرم برام تو سرنوشتم بذاره.الان یه سری فکرای مایوس کننده از طرف شیطون بی کس و کار تو ذهنم داره وول وول میخوره که نمیخوامشون.اول اینکه برام دعا کنین که به فرد مذکور برسم(به پاکیش ایمان دارم)دوم اینکه چطور این افکار رو از خودم دور کنم(عامل اصلی خ.ا من همین فکر نرسیدن به اون پسره هس)
میدونم تا حالا اینجوریشو دیگه ندیده بودین ولی خب آبجیا منم فقط خدا و شما رو دارم که در این مورد باهاشون حرف بزنم دیگه
لطفا کمک
دیگه اینکه نظرها لطفا زیاد و قانع کننده باشه چون من بشدت سختگیرم.البته بگما من آدم قوی ام
چون این فکرا 2-3روزه ذهنمو پر کرده ولی من دست شیطونو رد کردم و حسابی لگد بارونش کردم
سلام
نه بابا مرضیه جان سوالات خیلی هم دخترانه و خوبن کار خوبی کردی نوشتی
انشاالله که میتونی حل شون کنی
1- مورد اول من خودمم هنوز باهاش مشکل دارم
تمــــــــــرین میخواد و جدیت
تو تاپیک
فکـــــــر برتر اولین سوال که مطرح شده همینه و بچه ها هم راهکارهای های متفاوت و خوبی دادن
اینجا میتونی بخونی شون
مسابقه کنترل ذهن رو اصن به همین خاطر راه انداختن تو کانون دیگه
میتونی شرکت کنی کنترل ذهنت قوی تر بشه
2-از من میشنوی انگیزه ترکت رو تغییر بده
انگیزه ترکت رو بزار رضایت و دوستی خــــــــــــــدا . چون اون بزرگتر از همه کس و همه چیزه طبعا اجرش و ارزشش و جایزه ای که میده هم ارزشمنده تره. اینطوری زنگیت همه وابسته ی یه شخص خاص نمیکنی بلکه میسپریش به خدا اگه صلاح دید که چه بهتر حتی اگه نشد به خدا و انتخابش و حکمت اش و قدرت و بزرگی اش اعتماد کن و رها باش و خودتو بسپر به خدا
عه ؟! اسمش مرضيه ست؟ خدا خيرت بده بهار مونده بودم بكم مومول خانم؛ ممول خانم؟!
مرضيه تا حالا خودتو زدي؟ د عزيز من نزدي ك ذهنت ادب نشده. ذهنت مال تويه توك مال ذهنت نيستي
جونه من جمله رو حال كردين؛ خودمم خوشم اومد
هر جيزي ك وارد ذهنت شد و دوسش نداشتي خودتو ويشكون بكن؛ بله عزيزم درست شنيدي ويشكون؛ البته نميدونم درست نوشتمش يا نه خخخخخخخ
جون همراه با اون فكر بدن درد احساس ميكنه بنابراين دفعه ي بعد نميزاره اون فكر وارد ذهنت بشه
و سوال بعدت؛ هميشه جيزاي منفي رو با سوال از خودت دور كن؛ مثالش الان يادم نيس بعد قشنك توضيح ميدم واست البته هزينش ميره بالا هاااا
شوخي كردم........
عاقا جندتا كارتون بامزه هم ب من معرفي كنين
نظرات کمه ها من هنوز بطور کلی قانع نشدم.
با تچکر از بهار و جودی عزیزم.نهایت سعیمو میکنم که راه کاراتونو به کار بگیرم.مرسی