این شعر فقط برای اندکی سبک شدن است و ارزش دیگری ندارد....مدیون است اگر کسی فکر کند این شعر گویای احوالات من است!!!!!
"آمدنت را دروغ چرا،
نمی دانم
رفتنت اما جشن گرفتن داشت
نه که خوشحال باشم؛ نه!
رفتنت نوید پرشعر شدنِ تنم بود
می شد بنشینم سال ها
از سایه ات که دور می شد
شعر بنویسم
تو ولی نه آمدی و نه رفتی
تو خوب می دانستی،
نابودی من کار هر کسی نیست!"
مهدیه لطیفی
]
گروه های دیگه آرزوشونه اینجا شرکت کنن
[/quote]
من انقد چشم سفيدم كه ميخواستم تو همه ي گروها شركت كنمو پز پاكيمو بدم ولي نه منو شما دوستاي گلمو به اونا نميفروشم
و تنها راهش ترک بود. از طرف دیگه وقتی گشتم و حدیثایی که درباره این موضوع بودو خودم داشتم دیوونه میشدم. هیچ مدله نمی ارزید واسه چند لحظه اینقد از خدا دور شم..
[/quote]
عزيزم اگه امكانش هست چند تا از اين حديثا رو ميشه اينجا بنويسي ؟؟؟
دارلینگ عزیییییییز آره تو تلار مطالمزهبی که نفیسه جون گفتن حدیثا هست..
فقط یادمون نره خدا گفته کسی که توبه کنه و به توبش وفادار باشه. مثل کسی هست که تازه دنیا اومده..
پس از لطفش نا امید نشیم.. خیلی کریییمه
ولی یکم اون حدیثارو بخونیم به خودمون بیایم خوبه..
نفیسه جونی ازون قصه بریده شدن دستت واسه منم پیش اومده بود.. فقط
آدم اینجور موقع ها باید یادش باشه خدارو ببینه که چقد هواشو داره..
از شاعران گرااااااااااااااااااااااااامی نسیم کمال تشکر را داریییییییییم
راستی بچه ها پس این ستاره خانومی ما کوش!!!! واسه ورودش داریم جشن میگیریییییییییییم
ستااااااااااااااره جووووووووووووونی خوش اومدی هزااااااااااااارتا
من امروز شکستم
ولی قول میدم که دوباره نشکنم
تلاش عزیز چی شد ک شکستی؟
عاملشو پیدا کن حتمآ و اون عامل را حذف کنی
نباید دیگ ازین راه شکست بخوری و..............
بیشتر بیا اینجا خانمی