ان شاءالله موفق باشی
دعا می کنیم ده تا ده تا، ده روزه دست از سرت برنداره
تو هم دست از سرشون برنداری ( 100= 10*10 روزگیت ایشالا )
قانون میگه کسی که ده روزه رو برد باید بره بیست روزه
محبوبه جان توقف بی جا مانع کسب است
بفرمایید بیست روزه
والله!
قووووی باشید دخیااااااااا
چیزی به اسم
تسلیم
وسوسه
بی ارادگی
سستی
خستگی
نداااااااااااااااااااااریـــــــــــــــــــــــــم
بگوووو
من میتونم
بااااید بتونم
و قید هرچی که باید بزنی رو میزنی
یکیش خ.ا
یکیش اجازه به پیشرفت وسوسه
بهله
سلام
بنده هنوزم پاکم
یا حق
دلم میخواد باهتون درد دل کنم
چند روزی بدجوری گرفتار بودم
انقدر خ ا کردم که بدنم پر از درد شده
اعصابمم داغونه
می ترسم منم مثل این اقا سعید بشم
فک کن 40 سالشه 23 ساله درگیره
دوست دارم به همه بگم می شه
می تونیم
اما می ترسم
تا حالا که نتونستم
یعنی شدنیه؟
دلم خیلی گرفته
ببخشید اگر حرفای خوبی نزدم
نمی خواستم بیام تو جمع بگم
اما دیگه داشتم میترکیدم
می توانم حتما شدنیه
همین بچه ها ی خودمون خیلیاشون مدت زمان زیادیه که پاکن
فقط باید بخوای و واقعا بخوای !
درسته شاید الان که این حرفو میزنم اوضاع خودم چندان خوب نباشه
اما یه دوره ی طلایی داشتم که به اون ایمان دارم
و مطمعنم که میشه پاک شد و پاک موند
سلام بچه های گل
میتی جون فکر کنم یه تغییر اساسی باید توی زندگیت بدی
اینکه اون تغییر چی باشه رو خودت باید بفهمی
اما وقتی یه راهو چندین بار رفتیو جواب نداده حتما باید راههای دیگه رو امتحان کنی
سلام دوستان
حرف خوبی گفتن همابانو . تغییر توی زندگی
منم این روزا یه تغییر توی زندگیم دادم . در کنار کاراموزی های بیمارستانم یه کار دانشجویی هم برداشتم که دیگه سرم زیادی شلوغ پلوغ بشه و یه جورایی هم بتونم یه باری از دوش خونوادم بردارم
تا حالا که روش زندگیم کمکی ب ترک نکرده شاید از این به بعد اگه سعی کنم مسئولیت پذیر تر باشم بهم کمک کنه . تا الان فقط اهل بخور و بخواب بودم
سلام
من پاکم
اما پاکیم یکم عجیب شده برام
هیچ تمایلی ندارم اصلا حالم تغییر نمیکنه
از یه تماس کوچک با ادما حالم بد میشه
اجازه نمیدم کسی نزدیکم بشینه
فکر میکنم غیر عادیه
گلبرگی یه کوچولو حرف بزنه
دلش گرفته بود داشت اینا رو می خوند:
دلت را که جایی گذاشته باشی، خودش نمی آید.
باید بروی دنبالش، دستش را بگیری و بیاوری. بنشانی اش روی صندلی، نصیحتش کنی. هر چقدر هم که انگشتانش را محکم تر توی گوشش فرو کرد، بلند تر داد بزنی.
بغض هم که کرد،نازش را نخری.
تهدیدش کنی که اگر بدقلقی کرد، می اندازیش دور، دورتر، تر ، تر ، تر ...
و
از همه قشنگ تر این :
ابوتراب را گفتند: یا علی ما فعلتَ حتّی تصیرَ علیاً؟
چه کردی که "علی" شدی؟
حضرت فرمودند: إنّی کنتُ بوابّاً لقلبی.
نگهبان دلم بودم!
زمین کتابیست و ما هر یک کلمه ای
که در کنار هم داستان زندگی زمینیان را کامل می کنیم.
می توانم خوبم شک نکن که در کنار هم هممون می تونیم داستان زندگیمون رو خیلی خوب تر و خوب تر بنویسم
اینم تایید دل می تی و تموم گلبرگای خوب و نازنین نسیم
(1393 مهر 6، 21:53)کیمیای سرخ نوشته است: [ -> ]سلام
من پاکم
اما پاکیم یکم عجیب شده برام
هیچ تمایلی ندارم اصلا حالم تغییر نمیکنه
از یه تماس کوچک با ادما حالم بد میشه
اجازه نمیدم کسی نزدیکم بشینه
فکر میکنم غیر عادیه
عزیزم منم اوایل اینطور بودم
اما کم کم نرمال شدم
نگران نباش
بخاطر اینه که تازه فهمیدی پاکی چیه و اون مدت که خ.ا میکردی گرفتار چه چیزی بودی
امیدوارم برای شما هم یک مدت بعد عادی بشه
سلام آبجی های گل
به به به الون بانو تبــــــــــــــــریک میگم سه ساله شدنش رو
خودش کجاست پس؟؟
کیمیا ی سرخ جان شاید صحبت کردن با یه مشاور بتونه مشکلت رو حل کنه عزیزم
اگر مشاور خوب سراغ داری حتما برو
یه مدت به خاطر بیماری مادرم رفتم پیش یه مشاور
با اینکه کمک خیلی خاصی نکرد اما همین که حرفای دلمو بهش زدم کلی سبک شدم
حدود 1.30 حرفیدم باهاش
بعد همین باعث شد تمرکزم بیتشر بشه فکرای بهتری به ذهنم برسه و اقدامات لازم رو انجام بدم تا مشکلم حل بشه
البته همش کمک خدا بود ولی این آدما هم واسطه ی خدا بودن