1391 مرداد 17، 9:14
سلام
خب این خیلی خوبه ک ب خدا معامله کنی..
اما وقتی ک اضافه بر حقش بدی بهش.. نه؟؟
همون هفته ای ی بار رو هر بار انجام دادی (و دادیم ) حقشو ضایع کردیم .. ب خودمون هم ظلم کردیم..
حقی ک ضایع شد اطاعتی بود ک ما از باید ها و نباید هاش میکردیم..
و ظلمی ک ب خودمون شد این بود ک با این نافرمانی از جایگاه خودمون و نزدیکی از اون دور شدیم..
حالا ..
اگر اطاعتش کنیم تازه حقش ادا شده.. و ظلم رفع میشه..!!
دقت کن..
خدا تو اطاعت کردن از خودش و برگشتن سمتش..حتی تو هم نگی بهت ی چیزی میده..
حساب کتاب اون گره ها جور دیگه اس..نشه اگه این ی بار ها رو هم ترک کردی و گره وا نشد بگی خدا خوب معامله نمیکنه ها..
(فک کنم ی کم ی جوری گفتم! اگه منظورم واضح نیست بگین!)
و
نیلو خانم..
راز داری رو تمرین کن..
نگو عادته!! تو وجودت ایجادش کن.. شاید باید سختی بکشی، اما بکش..
تمرین کن!
و
یادش بخیر... من ی نظریه حبابی داشتم..
ذهن رو ی ظرف حباب در نظر بگیرین..حباب ها افکار ما هستن..
ی نی رو تصور کنین.. نی دست ماست!! دقیقا دست ما..
یکی از حباب ها رو انتخاب میکنیم و هی توش میدمیم.. بزرگ و بزرگ تر میشه..
کم کم همه ظرف میشه همون ی دونه حباب!
این حالت وقتیه ک ذهن ما فقط ب ی چیز فکر میکنه.. فقط س/ک.. فقط کار.. فقط درس.. فقط خوش گذرونی.. فقط بدبختی.. فقط غم و تنهایی.. فقط رنج و مصیبت.. فقط خوشی و لذیت.. فقط خدا!
و وای ب وقتی ک حباب بترکه.........
انتخاب حباب دست خودمونه.. چون نی دست ماست!!!
وقتی میبینی ی حباب داره بزرگ میشه سریع نی رو در بیار بذار تو ی حباب دیگه.. گاهی لازمه خیلی فوت کنی...سریع عمل کنی و دقیق باشی ک کدوم حباب رو انتخاب کنی...
(باز فک کنم اینم ی جوری شد! )
و
خیلی ارادت..
در پناه خدا باشین..
یاعلی.
خب این خیلی خوبه ک ب خدا معامله کنی..
اما وقتی ک اضافه بر حقش بدی بهش.. نه؟؟
همون هفته ای ی بار رو هر بار انجام دادی (و دادیم ) حقشو ضایع کردیم .. ب خودمون هم ظلم کردیم..
حقی ک ضایع شد اطاعتی بود ک ما از باید ها و نباید هاش میکردیم..
و ظلمی ک ب خودمون شد این بود ک با این نافرمانی از جایگاه خودمون و نزدیکی از اون دور شدیم..
حالا ..
اگر اطاعتش کنیم تازه حقش ادا شده.. و ظلم رفع میشه..!!
دقت کن..
خدا تو اطاعت کردن از خودش و برگشتن سمتش..حتی تو هم نگی بهت ی چیزی میده..
حساب کتاب اون گره ها جور دیگه اس..نشه اگه این ی بار ها رو هم ترک کردی و گره وا نشد بگی خدا خوب معامله نمیکنه ها..
(فک کنم ی کم ی جوری گفتم! اگه منظورم واضح نیست بگین!)
و
نیلو خانم..
راز داری رو تمرین کن..
نگو عادته!! تو وجودت ایجادش کن.. شاید باید سختی بکشی، اما بکش..
تمرین کن!
و
نقل قول:ذهن ب شدت تربیت پذیره..بحث جدیدچجوری ذهنتون را جهت دهی کنیم که توی مشکلات کم نیاریم؟؟
یادش بخیر... من ی نظریه حبابی داشتم..
ذهن رو ی ظرف حباب در نظر بگیرین..حباب ها افکار ما هستن..
ی نی رو تصور کنین.. نی دست ماست!! دقیقا دست ما..
یکی از حباب ها رو انتخاب میکنیم و هی توش میدمیم.. بزرگ و بزرگ تر میشه..
کم کم همه ظرف میشه همون ی دونه حباب!
این حالت وقتیه ک ذهن ما فقط ب ی چیز فکر میکنه.. فقط س/ک.. فقط کار.. فقط درس.. فقط خوش گذرونی.. فقط بدبختی.. فقط غم و تنهایی.. فقط رنج و مصیبت.. فقط خوشی و لذیت.. فقط خدا!
و وای ب وقتی ک حباب بترکه.........
انتخاب حباب دست خودمونه.. چون نی دست ماست!!!
وقتی میبینی ی حباب داره بزرگ میشه سریع نی رو در بیار بذار تو ی حباب دیگه.. گاهی لازمه خیلی فوت کنی...سریع عمل کنی و دقیق باشی ک کدوم حباب رو انتخاب کنی...
(باز فک کنم اینم ی جوری شد! )
و
خیلی ارادت..
در پناه خدا باشین..
یاعلی.