(1397 شهريور 30، 23:19)chika نوشته است: [ -> ]سلام دخترا خوبین؟
عزاداریاتون قبول
ببخشید ک من انقدر حالم نابوده ک نتونستم ب هیچکدومتون سر بزنم
معذرت میخام ازتون ک انقدر دورم
اول ک اومدم مسابقه حال روحیم خیلی بهتر بود و فکر میکردم میتونم کنارتون باشم
الان وسط راه رسیدم و دارم سینه خیز میام
واقعا ازتوت عذرخواهی میکنم
چیکا / قرمز
ارزیابی : روحیه داغونی دارم ک جمع کردنش کار حضرت فیله خیلی خستم و ناتوان توی جمع کردن این حال و احوال
برنامه اینده : سرکار خونه
دلم میخاست بتونم درس بخونم ولی واقعا روحیم ترکیده
چیکا جون چرا؟
شما الان دوهفتس دارید میگید روحیتون خوب نیس...
خب وقتی ادم روحیش خوب نیست میره پیش یکی که سرو کارش با روحه...
وقتی سرما میخورین درجا میرین دکتر...
ولی وقتی روحیمون میترکه هی فقط میگیم ترکید
برای درست کردنش چیکارا کردین؟؟؟
میخواین ما راهکار بدیم؟؟؟
1- مراجعه به روانشناس(من خودمم گاهی میرم)
2- ورزش...(اگه حتی بیست دقیقه در روز طناب بزنید)
3- با خودتون بگید دلیلش چیه؟ چرا اخه؟ تویه کتابی خوندم احساسات برای ما مثل بوق هشدار یک ماشین میمونن...
هر وقت که به صدا دربیان یعنی یک تغییری ایجاد شده...و خلاصه باید یه تغییری ایجاد بشه.
4- خوندن معنی دعای جوشن، هر روز سه فراز( نسخه خودمه
، بعد از نماز صبح ناشتا
)
5-فایل یک و دو داخل پروفایل مهر خدا رو دانلود کنین...تو یادداشت هاشون
من فعلا همینا به ذهنم رسید...
بقیه ام حتما کمک میکنن
چیکا بانو ک مظهرآرامش تو کانون هستش و وقتی از همه جا ناامیدی زودی یهویی میاد و بهت امید میده و لبخند میاره رو لبات
عادت ندارم اینجوری ببینمت
مانیومدیم تومسابقه ک همش سبز باشیم و برنده..اومدیم ب هم دیگه کمک کنیم و حالمون بهتر از قبل باشه
حضرت فیل چیه
تو خودت با ی یاعلی میتونی تو ایکی ثانیه حالت و خوب کنی..نزار زمان بگذره
بیشتربهمون سر بزن
(1397 شهريور 30، 23:36)atrisa نوشته است: [ -> ]چیکا بانو ک مظهرآرامش تو کانون هستش و وقتی از همه جا ناامیدی زودی یهویی میاد و بهت امید میده و لبخند میاره رو لبات
عادت ندارم اینجوری ببینمت
مانیومدیم تومسابقه ک همش سبز باشیم و برنده..اومدیم ب هم دیگه کمک کنیم و حالمون بهتر از قبل باشه
حضرت فیل چیهتو خودت با ی یاعلی میتونی تو ایکی ثانیه حالت و خوب کنی..نزار زمان بگذره
بیشتربهمون سر بزن
اقا اینو واقعا راست میگه....
اینکه حالمون رو خوب میکنین..... از پشت صفحه برامون چطوری انرژی میفرستین؟؟؟؟
چیکا جون... از ته قلبم دعا میکنم مسئله ات برطرف شه.
ولی مگه نه اینکه خدا مارو وقتایی که سخته یه کاری بکنیم امتحان میکنه...خودش میبینه سخته.... و برگشتن و مقاومتو که ببینه لبخند میزنه.. مثل همیشههههه نباشید.
این دفعه سعی کنین توی این شرایط یه چیکای پرررر از انرژی باشید....از خدا بخواید. از امام جسین بخواید. مطمئن باشید حل میشه...بالاخره که همیشه اینطوری نمیمونه.
اصلا.....
مگه از اول هدفمون این نبود؟
لبخند خدا
حضرت عشق/گروه لبخندخدا/این هفته هم سبز
ارزیابی هفته گذشته:هفته خوبی بود سرم گرم بودب بیرون رفتن وعزاداریهاواینجورکارا نماز مغرب رواول وقت خوندم.کلاهفته خوبی بودفقط امروز الکی وسوسه اومدسراغم بیخودی وهی دلم مبخواست برم توخیالات ولی تقزیبا کنترلش کردم چون ترسیدم گسترده بشه واخرش بدتموم بشه
هفته اینده:والابرنامه خاصی درنظرم نیست همونکارای قبلی روانجام میدم کارای فرهنگی وایناهمین
سلام.
زفیر/هفته چهارم/سبز
خوب بود...در کل راضی بودم. غم داشت ...ولی خوب بود(:
روی هدف نماز قرار بود تمرکز کنیم که من پ ...د شدم:/
درس شروع شده... هدف ها درسی میشن. هرچند بزرگترین هدفم اینکه کارهای صبحمو شب قبل بنویسم. منظم بشم... این مهمه.
کتاب بخونم...این مهمه.
روزای پیش گاهی در حد اینکه فکر کنم فردا چه کارهایی انجام بدم بود... البته بعضی روزاش.
میخوام انشاالله ...گووووش شیطوووون کر نوشتنشو تمرین کنم
دلم میخواد کتاب بیشتر بخونم....و اینکه
نمیدونم چرا فرصت فکر کردن به خودم نمیدم:/
فکر نمیکنم........ انگار توی این دنیا همه چی مهمه غیر خودم! که وقت نمیذارم دو دقیقه :/
شایدم این عبادتو شیطون هربار با تنبلی ازم دور میکنه
پ.ن:دیدین چقدر بعضی ها اوایل سال جو گیرن؟؟؟ :/
حالم خوب نیست..از صبح فشار رومه...یعنی در شرفش هستم....نمیخوام بشکنم....نمیدونم چرا اینجور شده...چشمام و میبندم اصلا صحنه های افتضاحی میاد تو ذهنم..
سلام.الان چطوری ؟ در چه حالی ؟ امیدوارم حالت خوب باشه
اگه تو اورژانس پیام بذاری بهتره...شاید کسی اینجا رو نبینه
اینجور موقع ها که شدت افکار منفی زیاده بهتره سریعا به فعالیت مثبتی خودتو سرگرم کنی
مثلا کتاب بخونی ..کتاب خوب...بزنی بیرون ...بری اشپزی کنی...هزارتا فعالیت مثبت هست که میشه انجام داد
سلام اتریسا این برزخ من دوروزی هست دارم باهاش سر وکله میزنم حال واحوالم افتضاحه منم نمیخام بشکنم تاحالاخیلی مقاومت کردم جوری شده ازفرداحتی ی دقیقه دیگه وحشت دارم ک یوقت بشکنم افسردگی بعد خ ا یجور بده تحمل این فشار وعصبی کردن ادم هم یجوردیگ نمیدونم دیگ چی بگم دلم خیلی پر مغزم پرتر
وقتی مقاومت میکنیم اون حسی که بعد مقاومت کردن ما و رفتن وسوسه هست خیلی خوبه
حس پاکی خیلی حس خوبیه
بچه ها من میدونم چقدر سخته اما ما باید بتونیم و میتونیم
خیلیا تونستن ترک کنن ..همشون همین حس ها رو داشتن همه رو تجربه کردن و مقاومت کردن و از این گناه رها شدن
سلام
مرسی از حرف هاتون فقط من الان دیدم...
اینجا پیام گذاشتم چون خجالت کشیدم این وضع وحشتناک و تو اورژانس بگم..کلا چشمم و میبندم صحنه های پورن ک تابستون دیدمشون ردیف میشن..مثلا دوماه قبل ی پورن دیدم لامصب مثل الان میاد جلو چشمم...چندروزی هم درگیر خواب های بدی بودم ولی خب خداروشکر نشکستم..واقعا منم نمیخوام بشکنم چون افسردگی بعد خ ا میکشه آدم و...همش حس بی مصرف بودن و داری..
حضرت جان ب نظر منم خودت و ی جوری مشغول کن بگذره بره..:(
ـــــــــــــــــــــ
اومدم اعلام وضعیت
هفته ی چندمیم..
آتریسا/لبخندخدا/سبز
ارزیابی:هفته ی سختی بود...از هر نظر...اما خب ورزشم و کردم(خیلی دوست دارم تو تاپیک زنیرو .. باشم اما خب چون احساس میکنم یادم میره اعلام وضعیت کنم و نمیتونم بیام شرمنده شم..)خوابم ب طور عالی منظم شده...12.30میخوابم..7بیدارم..برنامه ی درسیم خوب پیش نرفته..همش ی حس سردرگمی و حسرت و کوفت و زهرمار درگیر مغزمه ک درست میشه..بیخیال..در کل سخت بود .
برنامه:این هفته نمازم و شروع میکنم...برنامه ی روزانه م و تکمیل میکنم....از نت و گوشی و ماهواره و فیلم ب طور جدی دوری میکنم....ورزش میکنم صبح ها...همین
پ ن:اعلام وضعیت کنین دوستان
ی ماه بود ی مرضی داشتم خودم همش میگفتم ها توجه نمیکردن...همش بزاقم ب طور غیر طبیعی زیاد ترشح میشدو شکمم درد میکرد..پریروز رفته بودم دندانپزشکی دوتا آمپول لیدوکائین تزریق کرد اونم عوارض داره آخه همش بیقراری و اینا دار...دیروز حالم یهویی ریخت ب هم فکر کردیم ب خاطر لیدوکائین هست همش گریه م میومد و ضعف داشتمم...رفتم دکتر گفت خانم عفونت شکمیه و بدنت و برداشته...از دیروز در استراحتم
دیروز روز بدی بود.....
کلا آدم درگیر میشه خ ا از یادش میره..
پ ن:ی سوال دوستان پادکست های حسن آقامیری و گوش دادین؟؟؟نظرتون در موردش چیه؟
سلام
چیکا /سبز
ارزیابی : با حال بد و روزای سخت ولی طی شد بالاخرخ البته یکمشو پرید بودم
برنامه : برنامه خاصی مد نظرم نیست ولی دلم میخاد حالم بهتر بشه
دخمریا قدر گرمای دلتونو بدونین و نزارین یخ کنه
واااااااااااااااااااااای چیکا
همگیسوان
یادش به خیر
بهترین گروه کانون بود و حتی جهان و کهکشان