کانون

ســـــــــــــــــــــــلام دخملا
یـــــــــــــــــــــــــــــــــــو هـــــــــــــــــــــــــــو
من اومــــــــــــــــــــدم!
خوفید؟ خوش میگذره؟
ایشالا ک همتون سبز و خرم باشید
بدویید بیایند ک دلم برا دوست جونام تنگیده
دیشب برام خیلی سخت بود...جای دشمنتون خالی ک همش با جنگ گذروندم، حتی صبح هم ک سرکار رفتم هنوز پراز انرژی منفی بودم!!! هرچی گذشت دیدم فایده نداره، تنهایی سختمه....بدو بدو اومدم کانون و رفتم اورژانس چون با گوشی بودم سختم بود بنویسم برا همین سعی کردم حرفای قبلی را بخونم...خیلی تاثیر داشت روم، مخصوصآ دلداری های مسافر کوچولو و ذکرایی ک علیرضا گفته بود، شما هم بخونیدش،شایدم مطالبشو اینجا گذاشتم!!!! بعدش خدا را شکر با سربلندی اومدم پیشتون...از مونا جون و میتوانم جون هم تشکر میکنم ک کمکم کردنو نگرانم شده بودند!!!
بارووووووووووونی کجا رفتی؟ پس کی شیرینی میدی؟ ما منتظریما
چکاوک چشم میریم تو تاپیک دخترانه و مینویسیم راهکارهای ترکمون را....خودتم بیایا!
نیلو جونم مرسی خواهری، خیلی بهمون لطف داری. معلومه وقتی آدم دوستای گلی مث تو داره باید براشون سنگ تموم بگذاره...خیلی مهربونی بانو. راستی بیا دخملونه تا درباره برنامه ریزی همه باهم بحث کنیم
هپی جونم از توام ممنونم آبجی کوچیکه...خیلی مهربون و عزیزی برامون. راستی پس چرا عروسکتو بهم ندادی؟؟؟
مـــــــــــــــــونا چی بگم ب تو؟ چرا انقدر خوبی؟ چرا رفتی تو اعماق دلم؟ مــــــــــــرسی ک صبح ب دادم رسیدی
میتوانم ببخش دیر رسیدم ب چت! سیستمم تا میاد فک کنه کلی وقتمو میگیره! و ببخش ک صبح دلواپست کرده بودم عزیزم!
نـــــــــــازدونه؟ ب قول مونا مگه حقوق نمیگیری از چکاوک ک مدیره؟ خوب بیا برو ای دی ای ال بخر، منم با حقوقم ک از چکاوک میگیرم ی لپ تاپ بخرم!!
مامان سها اون صندلی داغو ول کن، مال دنیا ب کسی وفا نمیکنه، این صندلی هم ی روز مال تو نیستا! پس انقدر دل نبند بهش،پاشو بیا اینجا ک دخملات در فراقت مث ابر بهاری اشک میریزند!!! (خدا حالا سنگم میکنه؟)
پریا؟ یعنی فقط عاشق نقاشی هستی؟ مگه ب من نگفته بودی عاشق منی؟ نکنه هوو پیدا کردم؟!!!
مریمی خوفی؟ کجایی دخمل؟ بیا باهم بحرفیم
مارال جونم پس کجایی دختر؟ قرار شد بیای کمکا!!
بچه ها هنوز آنا پیداش نشده؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی دارم غصه میخورما!
گلی زبونت بکن تو! ببین چند نفر دارند بهت میگندا!
پرواز شما هم قرار بود کنارمون باشیو تجربیاتت را در اختیارمون بگذاریا!
غایبین این هفته خودشون بیاند حاضری بزنند دیگ:
همارها - رکسانا - مبینا - ماسا - دارلینگ - گیتا - دریاجون - سوزان - زارا - مسافر کوچولو

---

---

3.اصلی ترین دلیل شکست اینه که ته دلت دوس داری بشکنی

4.ما پس فردا مادران آینده ایم،خجالت بکشم از بچه ام

5. پیامبر کسایی که خودارضایی میکنن رو لعنت میکنن.

6.سلامت جسم و روح

7.ببین چقد خدا دوست داشت که بهت حیات داد چه طور دلم میاد اینطور قدرنشناس باشم

______________________

میتوانم جون گاهی واقعا کنترل ذهن سخت میشه قبل از اینکه برات مشکل پیش بیاره باید کنترل شه هر چیزی اولش که شروع میخاد بشه کنترلش آسونه اما اگه لجام گسیخته شد دیگه کنترلش سخته مثل ماشینی که با سرعت بالا حرکت میکنه اگه بخای یهو ترمز کنی ممکنه چپ کنه

پس بهتره ذهنو اول که میخاد منحرف شه کنترل کنیم

حرفهای پریا جونم خیلی خوب بود مرسی عزیزم

همینکه به چیزهای خوب فکر کنیم باعث میشه چیزهای بد تو ذهنمون کمرنگ شه

________________

بچه ها دو روزه پرانرژی ام میترسم این انرژی کار دستم بده

دعام کنین

فدای همتون

دوستون دارم خیـــــــــــــــــــــــــلی زیاد

[color=#cd478d]

سلام..
منم با این لیست و تجربیات ترک موافقم..
حالا خوبه واسه نظم بیشتر این کار رو گروهی انجام بدیم ..و ی نفر از هر گروه داوطلبانه هر هفته این رو ارائه بده
منم آخر شبی بی خوابی زدم ایده میدم
شب خوش دووووووستان

دخمممممممممممممملااااااااااااااااااااااااااااا میبینمممممم که هم چنان شـــــــــادین و پر انرژی ایشالا ررررررررروز به روووووووووز این انرژی و شادی زیاد تر بشهههههههههه


خیلیییییییییی دلتنگتون بوووووووووودم و کانون خووووووووووووونم به شدت افت کرده بوووووووووود اومدم اینجا کلیییییییییی قندم بالا رفت

یــــــــــــــــادتون باشه توووووووووووووووووووووووی کانون نــــــــــــــاراحتی و نــــــــــــا امیدی ممممممممممممممنووووووووووع هست
:hey_happy::hey_happy::hey_happy::hey_happy::hey_happy::hey_happy:
[url=http://www.iranromance.com][/url]

تو زنی ...
خلقت زن
از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می‌گذشت.

فرشته‌ای ظاهر شد و گفت: "چرا این همه وقت صرف این یکی می‌فرمایید؟"

خداوند پاسخ داد:

"دستور کار او را دیده‌ای‌؟

باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.

باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.

دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.

بوسه‌ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند."

فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.

"این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید."

خداوند گفت :

"نمی شود!!

چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.

از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،

یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد."

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.


"اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی."

"بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده‌ام.

تصورش را هم نمی‌توانی بکنی که تا چه حد می‌تواند تحمل کند و زحمت بکشد."

فرشته پرسید :

"فکر هم می‌تواند بکند؟"

خداوند پاسخ داد :

"نه تنها فکر می‌کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد."

آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.

فرشته پرسید :

"اشک دیگر برای چیست؟"

خداوند گفت:

"اشک وسیله‌ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا‌امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش."

فرشته متاثر شد:

"شما فکر همه چیز را کرده‌اید، چون زن‌ها واقعا حیرت انگیزند."

زن‌ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می‌کنند.

همواره بچه‌ها را به دندان می‌کشند.

سختی‌ها را بهتر تحمل می‌کنند.

بار زندگی را به دوش می‌کشند،

ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می‌پراکنند.

وقتی خوشحالند گریه می‌کنند.

برای آنچه باور دارند می‌جنگند.

در مقابل بی‌عدالتی می‌ایستند.

وقتی مطمئن‌اند راه حل دیگری وجود دارد، نه را نمی‌پذیرند.

بدون قید و شرط دوست می‌دارند.

وقتی بچه‌هایشان به موفقیتی دست پیدا می‌کنند گریه می‌کنند.

وقتی می‌بینند همه از پا افتاده‌اند، قوی و پابرجا می‌مانند.

آنها می‌رانند، می‌پرند، راه می‌روند، می‌دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.

قلب زن است که جهان را به چرخش در می‌آورد

زن‌ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و می‌دانند که بغل کردن و بوسیدن می‌تواند هر دل شکسته‌ای را التیام بخشد.

کار زن‌ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،

آنها شادی و امید به ارمغان می‌آورند. آنها شفقت و فکر نو می‌بخشند

زن‌ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.

خداوند گفت: "این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!"

فرشته پرسید: "چه عیبی؟"

خداوند گفت:

"قدر خودش را نمی داند . . ."

سلام بر و بچز
رفته بودیم مقبره پسر امام زین العابدین.
برای همتون دعا کردم.
آمین گفتنش با شما.
عرض ارادت
در پناه حضرت حق باشید و شاد.

نقل قول: ،پاشو بیا اینجا ک دخملات در فراقت مث ابر بهاری اشک میریزند!!! (خدا حالا سنگم میکنه؟)

حالا سنگ شدی!!!

و
سلام!

یاعلی.