(1394 آبان 16، 18:44)Queen نوشته است: [ -> ]خوووو من تو فکرش بودم
تاززززه میخواستم کلاسم برم اما وقت نمیکنم و همچنین کمی تنبلی
آخه درس خوندن آدمو خسته میکنه میخوام به عنوان زنگ تفریح بافتنی کنم
خیلی کثیف کاری و دردسر هم ندارهه
اگه استارتشو بزنی همه ی اینارو خیلی زود میشه بافت وفقط اون دکمه ی استارت مهمههه که بزنیش
یکی بیاد دکمه استارت منو بزنه. چرا یکی منو هول نمیده برم جلو. خودم تنبلم :a :Sleepy :
آره میتوانم خوبه ولی الان ک پایان نامه دارم از استرسش نمیتونم کاری انجام بدم. دلم میخاد بشینم تمومش کنم. این هفته برناممو گذاشتم تا ی حایی پیش ببرم برم پیش استاد و بعدشم بقیه شو و بعدم خلاص
ی چی بگم موافقید؟
فعلا ک اینجا من و میتوانم و کویین تنبلی میکنیم و نمیریم سر درسامون. پایه اید قرار بذاریم مثلا تا ی ربع دیگه اینجا باشیم بعد بریم ی ساعت سر درسا بعد ی ربع بیایم اینحا و همینطور الی آخر؟
(1394 آبان 16، 18:43)خدا همراهمونه نوشته است: [ -> ]سنا خانوم مبارک امضای جدید باشه. ای ناقلا
راستی من باهات قهرم چون دلمو شکوندی. من دلم مسابقه جدید میخاد.چرا شروع نمیشه؟اگه شروع کنی برات شال میبافم. راستی منم اومدم تو گروه مافیایی ک می توانم راه انداخته.
رئیس مافیا( می توانم) کجا رفتی پس؟
خوشگل شدممممم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای جانم ..مسابقه جدید سرپرست میخواد ، در مورد موضوعش باید اطلاعات کسب کنیم اول تا بتونیم نکته های آموزنده بذاریم
یکم زمان بده چششششششششم
گروه مافیااا
خوش اومدی
منم اعتیاد ب کانون دارم
می توانم بدو اعلام کن موافقی یا ن.
سر ساعت 7 بریم سر ساعت 8 برگردیم. موافقید؟
نه دیگه
تو یه ربع چقدر می خواید درس بخونید؟ با خودتون تعارف دارید؟
من می رم واسه بعد از شام دیر وقت میام که مسابقه امضا رو راه بیاندازم
برید سر درساتون
----
ببخشید من اول فکر کردم منظورتون یه ربعه
موافقم ولی فکر کنم برم تا ساعت 10 اینا برنگردم
اگر بتونم مقاومت کنم
موفق باشید
فدای سنا خانوم و اون مسابقه هاش. امضا و اواتارتون تو حلقم ی جا.
ممنون .هوای منو تو گروهتون داشته باشیدا
دو مین دیگه میرم درس و بعد هر کی تونست ساعت 8 بیاد .بعد دوباره 8و ربع تا 9و ربع. بعد دوباره 9ونیم تا 10 ونیم درس بعد کانون تا 11.
این برنامه من.هر کدومتون بودید میبینمتون. فعلا آباجیا
کی این مسخره درس مسخره تموم میشه ما بریم به کارامون برسیم آخه
میتوانم جون ورپریده خودت تنهایی
درس بسه خداهمراهمونه پاشو بیا تو به جایی نمیرسی بااین پایان نامت بیا یه هنری یاد بگیر حداقل بکنی تو چشم فامیل شوهر
(1394 آبان 16، 19:23)s.h نوشته است: [ -> ]درس بسه خداهمراهمونه پاشو بیا تو به جایی نمیرسی بااین پایان نامت بیا یه هنری یاد بگیر حداقل بکنی تو چشم فامیل شوهر
راست میگی والا. فقط آدم وقتی ی چیزی بلده خواهرشوهر و مادرشوهر میخان آتیش بگیرن. خخخخخ
من ک تا ی ذره پدرشوهرم تعریفمو میکنه مادرشوهرم ی اخمی بهش میکنه ک دیدنیه. مشخصه داره میسوزه. ولی در کل آدم خوبیه ته دلش چیزی نیست :hahahahahaha:
تو مگه تو دل اونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خیلیم چیزی تو دلش هست
من به شخصه از مادر شوهر بدی ندیدم.
ما اصلا دوسش ندارم
فقط مادوتایم.خوندی درستو بچه جان؟